سرویس سیاسی «انتخاب»: نزدیک شدن به موسم انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی، بار دیگر فضای سیاسی داخل کشور برای تجربه آزمونی جدید از رقابت نمایندگان منتخب ملت برای ورود به بهارستان، گرم شده است. شخصیتها و احزاب سیاسی در هر دو جریان اصولگرا و اصلاحطلب بار دیگر خود را برای زورآزمایی در انتخاباتی جدید آماده میکنند. در همین راستا، شاهد اعلام مواضع و بالاگرفتن بحثهای سیاسی در فضای داخلی کشور نیز هستیم. در این میان، جریان اصلاحات یا اصلاحطلبان در مقام مدافعان اصلی حسن روحانی در انتخابات 92 و 96 این روزها با انتقادات زیادی مواجه شدهاند و در جناح مقابل اصولگرایان خشنود از وضعیت کنونی خود را از پیشبرندگان انتخابات آینده مجلس میدانند. در راستای پیگیری آسیبشناسی و بررسی آخرین وضعیت اصلاحطلبان، «انتخاب» با احمد حکیمیپور، دبیرکل حزب اراده ملت ایران و از فعالان سیاسی نام آشنای اصلاحطلب، گفتگویی اختصاصی داشته است.
انتخاب: با توجه به مسائل موجود در کشور، جایگاه و وضعیت اصلاحطلبان را چگونه ارزیابی میکنید؟
اصلاحطلبی جریان ریشهدار در کشور است و اگر در قالب جریانی به مساله نگریسته شود، اصلاحطلبان به حیات و فعالیتهای خود ادامه میدهند. طبیعتا اگر وضعیتی مطلوب مدنظر باشد، نمیتوانیم وضعیت اصلاحات را مناسب و مثبت ارزیابی کنیم اما اگر وضعیت کنونی این جریان را با دورهي 8 سال ریاست جمهوری محمود احمدینژاد مقایسه کنیم، بهطور حتم، وضعیت مناسبتر است. با وجود تداوم فعالیت جبهه اصلاحات، بارها این مساله را گوشزد کردهایم که باید اصلاحطلبان در سه حوزه ساختار، گفتمان و عملکرد نیازمند آسبشناسی و بازسازی است. متاسفانه تا کنون چنین اتفاقی نیافتاده است. جبهه اصلاحات در درون خود مباحث انتقادی را بر نمیتابد و اگر تصمیمی اتخاذ میشود، ارادهای برای پیگیری وجود ندارد. در صورت تداوم چنین وضعیتی جریان اصلاحات متضرر خواهد شد. افزون بر این، در درون این جریان صداهای متفاوتی وجود دارد و به هیچعنوان جریان تکصدا و یکدست نبوده و نیست.
انتخاب: در مقام دبیر کل حزب اراده ملت ایران و عضوی از شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان، وضعیت و عملکرد این شورا را چگونه ارزیابی میکنید؟
شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان، نهادی درون جناحی است که ماموریت آن در وضعیت جدید تمدید شده و تا کنون بیشتر بر ماموریتهای انتخاباتی تمرکز دارد لذا نمیتوان این شورا را دارای اختیار تام در تمامی زمینهها ارزیابی کرد. ما به عنوان حزب «اراده ملت ایران» نسبت به همین ماموریت انتخاباتی شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان، کتبا و شفاها نقدهایی را به این نهاد و عملکرداش داشتهایم. تضعف احزاب یکی از مهمترین اشکلات وارده بر شورای عالی است؛ بهگونهای که سازوکار و کنش حزبی را تضعیف در مقابل کنش فردی را تقویت میکند. از جمله مهمترین ایرادت دیگر غیر پاسخگو بودن و حاکمیت «مناسبات محفلی» و «پنهان» بر شورا است که حزب ما بر آنها انگشت گذاشته اما چون شوراي هماهنگي احزاب اصلاحطلب به ادامه فعاليت شوراي عالي راي داده، ما نیز پذیرفتهایم. در واپسین نشست حزب اراده ملت ایران نیز، اعضا تصمم گرفتند همچنان در چنین ساختاری باقی بمانند، منتهی با حفظ استقلال ساختار تشکیلاتی و پيگيري مواضع انتقادی خود.
انتخاب: یعنی معتقد هستید کنش شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان در تقابل با تحزبگرایی است؟
برای گذار به مسیر توسعه پایدار، هیچ راهی فارغ از حرکت در مسیر نهادینه کردن فرهنگ سیاسی تحزبگرایی مدرن وجود ندارد؛ یعنی عرصه سیاست از طریق احزاب قوی و ساختارمند مدیریت شود. بنایراین باید همچنان مواضع انتقادی خود را برای اصلاح امور حفظ کنیم. هر سازوکاری که کنش حزبی را محدود و تضعیف کند، مردود است؛ حال این امر تفاوتی ندارد از سوی اصولگرایان باشد یا اصلاحطلبان. در صورت گام برداشتن در این مسیر، بسیاری از مسائل و مشکلات کشور در زمینه انتخابات همانند رد صلاحیت نامزدها، عدم شفافیت منابع مالی نامزها، درآمدهای نامشروع، ناکارآمدی مجلس، عدم نظارات بعد از انتخاب و ... به طور خودکار از میان خواهد رفت. در کشور ما بیش از 100 سال است که هم انتخابات برگزاری میشود و هم حزب داریم اما متاسفانه هم احزاب و هم انتخابات ثمر آنچنان نداشتهاند؛ اصطلاحا میتوان از این دو به عنوان درختانی بیثمر یاد کرد. رسم این است که نظام انتخاباتی و احزاب همانند دو روی یک سكه و به تبعیت از جوامع توسعه یافته به یکدیگر گره بخورند و مکمل یکدیگر باشند. در عمل چنین امری اتفاق نیافتاده است. احزاب به فعالیت فارغ از مسائل مهم کشور ادامه میدهند و در عرصههای انتخابات نقش غایب را ایفا میکنند. در چنین شرایطی این محفلهای شخصی هستند که تصمیم میگیرند و نمایندگانی که به پارلمان راه پیدا میکنند به هیچ نهاد و حزب پاسخگو نیستند. در چنین فضایی مناسبات فاسد و پولهای کثیف انتخابات را مدیریت میکنند. حزب باید نامزد خود را معرفی کند، با شفافیت برنامهها و منابع مالی او را مشخص کند و در صورت پیروزی باید در مقابل عملکرد نماینده خود، پاسخگو به مردم باشد. در این صورت شاهد تعدد نامزدها نخواهیم بود و اشخاص از مجرای حزب وارد فعالیت سیاسی میشوند. در مجموع، بخش عمده انتقادات ما به عملکرد شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان بر همین مبنا است. چه کسانی ریاست شورا را بر عهده دارند به هیچ عنوان اهمیت ندارد، مهم فرآیندی است که در این نهاد جاری است.
انتخاب: در شرایط کنونی حدود 40 حزب حضور دارند، آیا چنین گستره کمیای از احزاب در شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان به معضلی برای عملکرد آن تبدیل نشده است؟
در شورای عالی اصلاحطلبان اشخاص در راس هرم تصمیمگیری وجود دارند که عضو هیچ حزبی نیستند. در ارتباط با آنها که البته تعدادشان بسیار انگشتشمار است و در نقش افراد «حقیقی» حضور دارند، این نقد وارد میشود که چرا بر اساس دستورالعمل اصلی اصلاحطلبی حرکت نمیکنند و رسیدن به قدرت از مجرای فعالیت جمعی (حزبی) را پیگیری نکرده به صورت فردی در پی کسب جایگاه هستند. واقعیت این است برای حداکثر 5 نفر سازوکار حزبی زیر سوال میرود. متاسفانه خود جریان اصلاحات خود را در ترازو سنجش و قضاوت قرار نمیدهد. برای نمونه از سه ماه قبل در شورای هماهنگي اصلاح طلبان تصویب شده، آسیبشناسی جریان اصلاحات در دستور کار قرار بگیرد اما به صورت مداوم به تعویق میافتد.
انتخاب: در اظهارات خود از مناسبات محفلی در شورای عالی سیاستگذاری و کلیت جریان اصلاحات سخن به میان آوردید، در این ارتباط اندکی شفافتر توضیح میدهید؟
زمانی که مناسبات قدرت و سیاست در مسیر صحیح خود قرار نداشته باشد، مناسبات پنهان و پشتپرده تعیین کننده خواهد شد. تفاوتی در اصلاحطلب بودن و اصولگرا بودن یک جریان وجود ندارد که ساختار تشکیلاتی منسجمی داشته باشد اما پاسخگو عملکرد خود نباشد. در صورتی که سیاست از مسیر شفاف و درست خود پیگیری نشود، محافل و گعدههای پنهان شکل میگیرند، بدون اینکه مشخص شود چه کسانی هستند و چگونه اتخاذ تصمیم میکنند. این محفلها نقش تعیین کننده را بازی میکنند اما بعد از انتخابات دیگر پنهان میشوند و چند ماه مانده به انتخابات بعدي مجددا ظاهر میشوند. این امر آسیبی بزرگ به احزاب واقعی و اشخاصی است که قصد دارند در مسیر صحیح، همراه با شفافیت گام بردارند. این مساله نسل جدید را ترغیب میکند که سیاست را از مسیر آموزش، استمرار، کسب تجربه و... دنبال نکنند. در واقع، یک شخص با خود اینگونه فکر میکند که در صورتی که میتواند با دور زدن تمامی سازوکارهای حزبی، تنها با متصل شدن به یک شخص با نفوذ به قدرت برسد، دیگر نیازی به احزاب ندارد. در چنین شرایطی است که مناسبات آلوده، غیرشفاف و حتی فسادهای سیاسی شکل میگیرد. بنابراین، بر این باور هستم که اشتباه بزرگی بود که جریان اصلاحات به سازوکاری همانند شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان تن داد و همچنان بر تداوم فعالیت آن اصرار دارد. البته ما به عنوان حزب اراده ملت با وجود آگاهی از این مسائل، تنها به دلیل تمکین به فعالیت جمعی و اراده جمع، همچنان به حضور در این شورا ادامه دادهایم.
انتخاب: در میانه این مسائل، در چند ماه گذشته بحث شکلگیری پارلمان اصلاحات مطرح شده و برخی آن را حتی جایگزینی برای شورای عالی میدانند. شکلگیری و کارکرد چنین نهادی را چگونه ارزیابی میکنید؟
تفکر ایجاد پارلمان اصلاحات متعاقب آغاز نقد بر اصلاحطلبان شکل گرفت. در مقطع کنونی نیز پس از مطرح شدن انتقادات جدید بر عملکرد شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان، بسیاری ایجاد چنین نهادی را به عنوان زمینهای برای پوشش مسائل و ضعفها ارزیابی میکنند که میتواند تصمیمات کلان را اتخاذ کند. بیش از دو سال است چنین بحثی به طور جدی در میان جریانهای اصلاحطلب مطرح شده اما به علت برخی نگرانیها، در 6 ماه گذشته، بحث پیرامون این نهاد تا حدود زیادی متوقف شده است. با تمام این اوصاف، در مسیر شکلگیری پارلمان اصلاحات در دو بُعد وسعت جغرافیایی و گستره احزاب حاضر در آن اختلافنظرهایی وجود دارد. اینکه چه تعداد افرادی تصمیمگیر باشند و اصلاحطلبان تمام کشور، چگونه گرد هم آیند، مسائلی حل نشده و تا کنون ادامه دارد.
انتخاب: عملکرد فراکسیون امید در مجلس و شورای شهر تهران را به عنوان دو جریان اصلی متاثر از تصمیمات شورای عالی اصلاحطلبان چگونه ارزیابی میکنید؟
در این ارتباط میتوان انتقادات ساختاری را بر صورت مساله وارد کرد. بسیاری بر این بارو هستند در انتخاب اعضای لیست مورد تایید شورا برای انتخابات مجلس و شورای اسلامی شهر تهران، در دقیقه 90 لیست قربانی محفلها و مناسبات پنهان شد و شفافیتی در این زمینه وجود نداشت. در واقع، لیست اصلاحطلبان برای انتخابات مجلس و شورای شهر تهران، به قربانگاه برده شد و قربانی شد. متاسفانه محفلی چند نفره لیست را از بین بردند و تمامی ضوابط و قاعد برای انتخاب اشخاص مدبر در محفلهایی نهایی و قربانی شد. البته در ماجرای انتخاب شهردار تهران و بعدها دستگیری محمد علی نجفی، گوشهای این محافل آشکار شد. مشاجرهایی که میان کرباسچی و میردامادی اتفاق افتاد، نشان داد چگونه جمعی قبل و بعد از انتخابات در حال تصمیمگیری بودند که شهردار چه کسی باشد و انتخابات چگونه مدیریت شود. در میانه اختلافات میان حزب کارگزاران با مشارکت در مساله نجفی، بخشی از مسائل آشکار شد. اکنون مساله این است که این افراد چگونه خارج از سازوکار جریان اصلاحات و شورا تصمیم گرفتهاند. اگر محفلی و گعدهایی امور مدیریت شود، اکنون نیز باید پاسخگو باشند که البته نیستند. متاسفانه نحوه انتخاب بیشتر مورد نقد است.
انتخاب: فارغ از نحوه انتخاب عملکرد آنها را چگونه ارزیابی میکنید؟
در این زمینه باید توجه داشت که فراکسیون امید و شورای شهر تهران، چه چیزی را تحویل گرفته و چه چیزی را تحویل میدهند. شاخصهای توسعه شهری مشخص است. باید در دوره زمانی 4 ساله عملکرد آنها در مولفههای توسعه شهری مورد سنجش قرار گیرد. در مباحثی همچون عمران، فضاهای شهری، آسیبهای اجتماعی، مسائل توسعه فرهنگی، جلب مشارکت شهری، مدیریت منابع مالی شهرداری و... باید دید که شورای شهر چه عملکردی داشته است.
انتخاب: عملکرد محمد رضا عارف رئیس فراکسیون امید در مجلس و شورای عالی سیاستگذاری را چگونه ارزیابی میکنید؟
باید دکتر عارف گزارشی از عملکرد خود ارائه دهد تا بتوانیم در مورد او قضاوت کنیم. تا کنون گزارشی به شورا و جریانهای اصلاحطلب ندادهاند.
انتخاب: آیا عارف میتواند نامزد مورد اجماع اصلاحطلبان برای انتخابات ریاست جمهوری 1400 باشد؟
برای پاسخگویی به این سوال زود است و هنوز تصمیم خاصی اتخاذ نشده است.