پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : وقتی از خانواده سخن میگوییم، از نهادی مقدس یاد میکنیم که به حراست نیاز دارد و برای مراقبت از این نهاد مقدس نیاز است تا آسیبها و معضلاتی را بشناسیم که ممکن است به این نهاد کوچک اجتماعی آسیب بزند.
در هر دوره تاریخی و اجتماعی، مواردی تازه در بستر جامعه شکل میگیرند که میتوانند خانوادهها را تهدید کنند و به جدایی اعضای خانوادهها منجر شوند. شناسایی تحولات اجتماعی و فرهنگی در جامعه ضرورتی مهم است که میتواند پیش از آنکه این پدیدهها فراگیر شود، برایشان راهکاری بیابد.
آقای عزیزالله تاجیکاسماعیلی، روانشناس اجتماعی و عضو هیأتعلمی دانشگاه خوارزمی، در گفتوگو با «صبحنو» با اشاره به اینکه طلاق در کشور موضوعی شایع و جدی شده میگوید: طبق برخی آمارها، نرخ طلاق بیش از 23درصد شده است. معمولا زوجهایی طلاق میگیرند که ماندگاری رابطه ازدواجشان کمتر از چهارپنج سال است؛ یعنی عمر زندگی مشترکشان کوتاه است.
ضرورت بلوغ عاطفی و اجتماعی در ازدواج
بهگفته تاجیکاسماعیلی، این آمار متعلق به سال پیش است و بهاحتمال زیاد امسال تعداد بیشتری از رابطههای خانوادگی منجر به جدایی شود. او دلایل متعددی را برمیشمرد که میتواند زندگی را به مرز جدایی بکشاند. او میگوید: یکی از آسیبهای بسیار جدی که امروز در خانوادهها مشاهده میشود، نبود بلوغ عاطفی و اجتماعی زوجهایی است که ازدواج میکنند. او در توضیح این مسأله میگوید:
ازدواج رابطهای دو طرفه است و مرد و زن باید با فردی غیر از همجنس خود زندگی کنند. در زندگی مشترک، مهارت ارتباط داشتن با غیرهمجنس خود و دیگران و مهارت درک انسانی دیگر که متفاوت از شماست، بسیار اهمیت دارد؛ اما بهگفته این روانشناس، بسیاری از افرادی که وارد رابطه ازدواج میشوند، از چنین مهارتی برخوردار نیستند و همین موضوع باعث اختلاف میان طرفین میشود.
این روانشناس اجتماعی میگوید: گاهی این آسیب منجر به طلاق نمیشود؛ اما وقتی در مجموعه اعضای خانواده دقت کنید، میبینید اعضای آن برای زندگیکردن جمعی و اجتماعی مهارتهای کافی را ندارند. مهارتهایی مثل گفتوگو، انتقادکردن، انتقادشنیدن، همدلیکردن، مشارکتکردن، کنترل استرسهای زندگی و هیجانها خود لازمه زندگی خانوادگی و اجتماعی است و نبود آنها بخشی از آسیبهایی است که خانوادهها را تهدید میکند.
سردی عاطفی خانهها را سرد کرده است
این استاد دانشگاه به سردی عاطفی بهعنوان بخش دیگر آسیبهای شایع در خانوادهها اشاره میکند و میگوید: چندی است که سردی عاطفی در خانوادهها به معضلی جدی تبدیل شده است. این روزها ارتباط با حیوانات خیلی زیاد شده. یکی از دلایل این گرایش آن است که آدمها از ارتباطات عاطفی با افراد دیگر یا فرار میکنند یا ناتوان هستند؛ بههمیندلیل، سرگرمشدن با سگ، گربه، حیوانات و پرندگان مرسومتر از قبل شده است. نگهداری این حیوانات از یک سو، نشاندهنده زیبا و جذاب مثل وفاداری سگ، بازیگوشی گربه و حرکات نمایشی پرنده برای افراد خانواده است و از سوی دیگر، مسوولیتی برای فرد بهوجود
نمیآورد.
آفت بیمسوولیتی
تاجیکاسماعیلی تأکید میکند: وقتی بخواهید با انسانی بالغ و توانمند مانند خودتان ارتباط برقرار کنید، باید بتوانید دربرابر محبتهایی که دریافت میکنید، محبتهایی نیز ابراز کنید و مسوولیتهایی نیز بپذیرید. همچنین، تعهد در رابطه را قبول کنید؛ درحالیکه در مواجهه با حیوان هیچیک از این تعهدات بهصورت کامل اجرا نمیشود. بنابراین، آدمهایی که بیمسوولیتاند، عواطفشان را در ارتباط با حیوانات یا اشخاصی ابراز میکنند که مسوولیت مشخص و دائمی درقبالشان ندارند.
در مناسبات انسانی نیز بیمسوولیتی مشاهده میشود که «ازدواج سفید» نمونهای از آن است. در ازدواج سفید، طرفین، بهویژه مردها، مسوولیتهای قانونی و حقوقی ازدواج را نمیپذیرند و بهرهبرداریهای عاطفی و جنسی خود را از طرف مقابل میکنند، بدون آنکه هیچ مسوولیتی بپذیرند.
تاجیکاسماعیلی تصریح میکند: در اغلب موارد میبینیم که دختران ما بهواسطه بحرانهای موجود در شرایط اجتماعی و آزادیهای غیرمعقولشان، وارد رابطه میشوند و پس از مدتی، سرخورده از آن بیرون میآیند؛ رابطهای که هیچگونه سند معتبری از آن وجود ندارد تا بتوانند حقوق عاطفی و اجتماعیشان را از آن رابطه استیفا کنند. او تأکید میکند: پدیده ازدواج سفید یا همخانگیهای اجتماعی غیررسمی و غیرحقوقی، معضلی بسیار جدی است که جامعه و خانوادهها را تهدید میکند و مشکلات بسیار زیادی بهویژه برای قشر زنان ایجاد میکند.
بحران اقتصادی وارد میشود
البته در جامعه امروز، در خانوادههایی که براساس روابط شرعی و عرفی تشکیل شده، مشکلات گوناگونی نیز دیده میشود. این استاد دانشگاه درباره اختلافاتی که ممکن است در خانوادهها دیده شود، میگوید: امروزه، عوامل اجتماعی و اقتصادی زیادی وجود دارد که از کنترل خانوادهها خارج است؛ مانند بحرانهای اقتصادی که فشارها را بر خانوادهها بیشتر کرده است. وقتی فشار زیاد میشود، رفتارهای خارج از کنترل و بیهدف افزایش مییابد. خانوادهها زیرفشارند؛ بنابراین، تنش زیاد میشود.
اسماعیلی تصریح میکند: این گونه اختلافات منشأ اقتصادی و اجتماعی دارند؛ اما بحرانهای اخلاقی که در رسانهها و فضاهای اجتماعی و مجازی داریم، اثرهایی روی افکار، باورهای انسانها و نظام ارزشی جامعه میگذارد که تأثیر آن بهطورمستقیم بر خانواده و روابط درون خانه میگذارد.
عضو هیأتعلمی دانشگاه خوارزمی با اشاره به اینکه چند سالی است که در خانه اغلب بچهها و بزرگسالان سرشان در گوشی تلفنهمراه است و شبکههای اجتماعی را دنبال میکنند، میگوید: این شبکههای اجتماعی منبع اطلاعات و سرگرمی هستند؛ اما از سوی دیگر، میتوانند افکار کمعمق و سطحی را گسترش دهند و زمینه انحرافاتی را فراهم کنند که ممکن است بحرانهای جدی در خانوادهها پدید آورند و حتی زمینه جدایی را بهوجود آورند.
روزنامه صبح نو