پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
ناصر قندیل در البناء نوشت: در پایان این ماه، موعد مشخص شدن تکلیف بسیاری از پروندههای منطقه فرا میرسد و باید منتظر راه حل دولتها و آمادگی آنها برای مقابله یا مذاکره باشیم.
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»؛ در ادامه این مطلب آمده است: پرونده اول، مربوط به پایان مهلت ۶۰ روزهای است که ایران برای خروج از توافق هستهای معین کرده و پس از آن، بازگشت ایران به توافق تازه، به شدت پیچیده و سخت میشود و زمینه مناسب برای مقابله فراهم میشود. نمیتوان پیش بینی کرد که آیا دولتهای اروپایی توان قانع کردن ایران برای تمدید مهلت ۶۰ روزه را دارند یا نه، اما آنچه مسلم است، اروپاییها آنقدر استقلال عقیده ندارند که بتوانند بدون موافقت آمریکا در این باره به ایران امتیازی بدهند؛ بنابراین، هر پیشنهادی که ایران از سوی دولتهای اروپایی دریافت کند، پیشنهادهای آمریکایی است که از زبان اروپاییها و با ضمانت روسیه و چین مطرح میشود.
نمیتوان بین این مسیر ویژه پرونده هستهای ایران و معامله قرن، قائل به جدایی شد؛ آنچه که ارتباط تنگاتنگی با محاصره ایران در نقشه آمریکای، اسرائیل و کشورهای خلیج فارس دارد، که مبتنی بر فرضیه انها در مورد مهار قدرت مقاومت و تامین امنیت اسرائیل است. برگزاری نشست بحرین در اواخر ماه جاری، فرصت آزمایشی خوبی برای توازنهایی است که معامله قرن حکم به آن میکند. همانطور که واشنگتن در تعامل با تبعات اقداماتش در خصوص پرونده هستهای با ایران آشفته به نظر میرسد و در مورد جنگ یا مذاکره با ایران، نوسان زیادی دارد، در رابطه با معامله قرن نیز شاهد آشفتگی مشابهی در موضع گیری مسئولان آمریکایی هستیم. این در حالی است که شرایط نابسامان نتانیاهو در داخل اسرائیل و اجماع فلسطینیها در مورد مقابله با معامله قرن، دو عامل کافی برای شکست این معامله است. به طور خلاصه میتوان گفت تردید آمریکا در مورد اقدامهایش در قبال ایران، شباهت زیادی به تردیدهای آن در مورد اعلام رسمی مضمون معامله قرن دارد.
علاوه بر این، صحبتهای مسئولان آمریکایی در مورد فرضیه رسیدن به راه حل روسی - آمریکایی در سوریه در قبال عقب نشینی ایران و نیروهای مقاومت از این کشور، در صورتی که براساس محاسبات آمریکا در مورد تحریک روسیه یا فشار بر آن برای قبول راه حلی در مورد ایران و نیروهای مقاومت استوار باشد، محکوم به شکست است. میتوان گفت روسیه در دام گرفتار نمیشود و آمریکا میداند که روسیه نقشهای برای اجرا ندارد؛ اما واشنگتن میخواهد فرصتی ایجاد شود که بتواند از دروازه روسیه ایران و نیروهای مقاومت را به خروج از سوریه قانع کند.
در صورتی که واشنگتن تصمیم به عقب نشینی از محاصره ایران به صورت پنهانی و از طریق کانال اروپا بگیرد و معامله قرن را به بهانه نیاز به وقت و هماهنگیهای بیشتر با طرفهای بین المللی، در هم پیچد، خاورمیانه مهیای صلحهایی در سوریه و یمن میشود و در ادامه، پیروزیهای محور مقاومت رنگ شرعی به خود میگیرد. گذشته از اینکه فرصتی برای طرفهای شکست خورده در جنگها فراهم میشود تا بابی برای حفظ آبرو و عقب نشینی امن آنها از سوریه یا یمن، گشوده شود.
نیروهای مقاومت که برای برگزاری نشستی در سطح رهبران آماده میشوند، جنبشهای مقاومت در لبنان، فلسطین، یمن و عراق را با دولتهای اصلی حاضر در این محور، یعنی ایران و سوریه جمع کرده و به هم پیمان روسی ابلاغ میکنند که در عین امادگی برای مقابله، در صورتی که با جدیت و امتیازدهیهای آمریکا در راستای ایجاد فضایی برای راه حلهای مبتنی بر گفتگو مواجه شوند، آماده مذاکره هستند.