پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : لاستمپا در مطلبی با عنوان 'جشن باستانی بهار در تخت جمشید در ایران' نوشت: از 2500 سال پیش تا کنون در ایران روز اول فروردین به نام نوروز شناخته می شود و جشن فرارسیدن فصل بهار است. سرزمین ایران با زیبایی های طبیعی و جلوه های هنری فوق العاده خود از آذربایجان تا خلیج فارس و در میان دشت های پهناور و کوههای بلند، از فراز گنبدهای درخشان تا خانه های کاهگلی و جاده هایی که روزگاری محل عبور کاروانها بودند، گسترده است.
این روزنامه افزود: عنصر پیوند گذشته و آینده، نوروز است که همزمان با اعتدال بهاری از خلال قرنهای طولانی و از زمانی که ایران پهناورترین امپراتوری جهان بود، در قالب آیین های ویژه ای جشن گرفته می شد.
هنگامی که خورشید مایل می تابد و به زیر سایبان ها رخنه می کند، چهره های نقوش حکاکی شده بر روی دیوارها و ستونهای تخت جمشید جان می گیرند. بر روی سنگ نگاره های کاخ آپادانا، که کاخ محل پذیرایی از میهمانان داریوش به شمار می رفت، تصاویری از پیشکش آوران از اقوام مختلف با لباس ها و فرهنگ های متفاوت همراه با سربازان گارد جاویدان به چشم می خورد.
لاستمپا نوشت: هدایایی که نزد پادشاه هخامنشی برده می شد از گاو و شتر گرفته تا جواهرات و ادویه جات، از بافته های ابریشمی گرفته تا سبدهای خرما و شراب، از ارزشمندترین محصولات سرزمین های مختلف آن زمان به شمار می رفته است. با نگریستن به این نقوش برجسته، به چهره ها و لباس ها و پیشکش های اهدایی، می توان به راحتی صحنه های واقعی جشن و گردهمایی در آن دوران را در ذهن زنده کرد.
نوروز پنج قرن پیش از تولد حضرت مسیح، از اعیاد مذهبی دین زرتشت بود که اولین دین توحیدی جهان به شمار می رود. هر چند نوروز پس از اسلام به یک جشن ملی تبدیل شد، اما ایرانی ها هنوز آن را با جان و روح خود حس کرده و بسیاری از اهالی این کشور تخت جمشید را برای لحظه تحویل سال انتخاب می کنند.
این روزنامه افزود: یزد در 400 کیلومتری تخت جمشید قرار دارد و مرکز دین زرتشت است. برج یا دخمه خاموشان که خارج از یزد قرار دارد، در قرنهای گذشته به آیین دفن مردگان زرتشتی اختصاص داشته که البته چند سال است که ممنوع شده است. زرتشتیان، اجساد مردگان خود را بر فراز دخمه میگذاشتند تا توسط پرندگان خورده شود و سپس استخوانها را درون چاه دخمه می انداختند.
همین آیین در مورد اجساد پادشاهان نیز به مرحله اجرا در می آمد و سپس آنها در آرامگاههای سلطنتی نقش رستم قرار داده می شدند. آتشکده یزد نیز اکنون فعال است و هر روز نیایش کنندگان در حالیکه لباس های سفید بر تن دارند وارد این معبد می شوند و آتش مقدس را که از 1500 سال پیش روشن نگه داشته شده، از پشت شیشه نگاه می کنند.
در کوچه پس کوچه های محله فهادان یزد، در میان بادگیرها و زنان سیاهپوش، خانه های کاهگلی با درهای رنگی و دق الباب های زیبا و متفاوت برای زنان و مردان، زمان متوقف شده است. از پشت در آبی رنگ خانه هنر یزد، پله هایی ما را به پشت بام می برد و از آنجا مشاهده صحنه غروب آفتاب بر فراز بادگیرهای شهر، سحرآمیز است.
فاطمه و همسرش در خانه هنر یزد از میهمانان با موسیقی و آب انار پذیرایی می کنند. چراغهای مسجد جامع یزد که از مهمترین و زیباترین مساجد ایران به شمار می رود، با غروب آفتاب روشن می شود. با مشاهده رنگهای سبز و آبی و طلایی بناهای سنتی در یزد می توان کمابیش به قدمت آنها پی برد. در مغازه هایی که در اطراف میدان امیرچخماق قرار دارند، محصولات غذایی لذیذ و سنتی به فروش می رسد و مردم برای خرید شیرینی های حاج خلیفه، در برابر مغازه او صف می کشند.
بلندترین بادگیر ایران در مجموعه ای که به دستور کریم خان زند در سال 1750 ساخته شده، قرار دارد. مجموعه تاریخی دولت آباد، متشکل از قنات، بنا، باغ و بادگیر، به دلیل مهندسی باغ خود یکی از 9 باغ ایرانی ثبت شده در میراث جهانی توسط یونسکو است. پیش از ورود به شهرهای ایران مانند یزد، اصفهان، شیراز و کاشان؛ هیچگاه نمی توان تصور کرد که آنها چنین باغهای زیبایی را در پس دیوارهای خود پنهان کرده باشند.
باغ های ایرانی گوشه هایی از بهشت هستند که در آنجا آب با عبور از نهرهای کوچک، از حوضی به حوض دیگر ریخته و پس از نمایش در آبنماها و فواره ها، به طبیعت جان می دهد و گرمای هوای تابستان را به عقب می راند.
اولین باغ ایرانی به دستور کوروش کبیر در پاسارگاد بنا شد که امروز دیگر هیچ اثری از آن باقی نمانده و با نگاهی به محوطه فعلی، غیرممکن به نظر می رسد که زمانی در این فضا، باغ سرسبز و پرآبی در میانه کویر وجود داشته است. امروز از مجموعه پاسارگاد، تنها آرامگاه بسیار ساده و بی نقش و نگار کوروش باقی مانده است که بازدیدکننده را به توقف و تامل وامی دارد. گفته می شود که اسکندر نیز پس از اینکه تخت جمشید را نابود کرد، برای ادای احترام به دیدن مقبره کوروش رفت