پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
ایرج میرزا را خوب نمیشناسیم. اهل ظاهر گفتهاند او شاعری است که همه عمر خود را صرف سرودن هزل و هجو کرد. رکاکت لفظی و معنایی بارزترین ویژگی اشعار اوست و به حکم «از کوزه همان برون تراود که در اوست» هیچ شعر قابل اعتنایی از طبع سخیف او زائیده نشده است. اما حقیقت ماجرا چیز دیگری است.
کافی است کمی همت کنیم و فارغ از قضاوت اهل ظاهر، دیوان ایرج میرزا را در دست بگیریم و از سر تأمل و عبرتآموزی در کلماتش درنگ کنیم تا شاید چیزی ورای پندار اهل ظاهر نصیبمان شود. جدا از نکات حکیمانهای که در دیوان آن شاعر مخل یافت میشود چند شعر مرثیه نیز در آن دیوان وجود دارد که از بهترین مراثی شعر فارسی به شمار میآید و علاوه بر اثبات قوت شاعری گواهیت بر اعتقاد پاک و راستین آن زندهیاد به اهلبیت عصمت و طهارت(ع) دارد.
ایرج میرزا را بیشتر به عنوان شاعری طنز میشناسیم، به همین دلیل این غزل را که در رثای سالار شهیدان است در گروه طنز میآوریم تا نشانی باشد از ارادت طنزپردازان این سرزمین به ساحت مقدس آقا اباعبداللهالحسین(ع):
رسم است هر که داغ جوان دید دوستان
رأفت برند حالت آن داغ دیده را
یک دوست زیر بازوی او گیرد از وفا
وان یک ز چهره پاک کند اشک دیده را
آن دیگری بر او بفشاند گلاب قند
تا تقویت شود دل محنت کشیده را
یک چند دعوتش به گل و بوستان کنند
تا بر کنندش از دل، خار خلیده را
جمعی دگر برای تسلای او دهند
شرح سیاهکاری چرخ خمیده را
القصه هرکس به طریقی ز روی مهر
تسکین دهد مصیبت بر وی رسیده را
آیا که داد تسلیت خاطر حسین
چون دید نعش اکبر در خون تپیده را
آیا که غمگساری و انده بری نمود
لیلا داغ دیده محنت کشیده را
بعد از پسر دل پدر آماج تیغ شد
آتش زدند لانه مرغ پریده را
دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی /ادوار شعر فارسی/ ص49