درآمد نفت یکی از مهمترین منابع تامین ارز در ایران محسوب می شود. بررسی میزان درآمدهای حاصل از فروش نفت در ۴۰ سال اخیر نشان می دهد بالاترین درآمد نفتی ایران در چهل سال اخیر از آن دولت نهم و دهم به ریاست محمود احمدی نژاد و کمترین درآمد نفتی متعلق به دولت سوم و چهارم به ریاست آیت الله خامنه ای بوده است.
بر این اساس از کل درآمد نفتی حاصل شده در این دوره ۴۶.۲ درصد در اختیار نهم و دهم و تنها ۸.۲ درصد در اختیار دولت سوم و چهارم در سال های جنگ عراق علیه ایران بود. سهم دولت ها از درآمدهای نفتی در فاصبه سال های ۱۳۵۷ پایان سال ۱۳۹۶ در جدول شماره یک آمده است.
سال های ۵۷ تا ۶۰
سالهای ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۰ را می توان پرتلاطمترین سالهای اقتصاد و سیاست ایران دانست. در این دوره کاهش شدید تولید نفت از یک سو و شرایط ویژه سیاسی در ایران از سوی دیگر درآمدهای نفتی را به حداقل رساند. در این مقطع زمانی دولت موقت، دولت ابوالحسن بنی صدر و دولت شهید رجایی روی کار آمدند. مجموع درآمد نفتی حاصل شده در این مقطع زمانی در حدود ۳۵.۸ میلیارد دلار بوده است. سال ۱۳۵۹ نیز با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران موقعیت اقتصادی ایران تحت تاثیر قرار گرفت و شرایط تغییری جدی را تجربه کرد.
دولت سوم و چهارم
این دولت در فاصله سال های ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۸ به ریاست آیت الله خامنه ای،مسئولیت اداره کشور را عهده دار بود. سراسر فعالیت این دولت با جنگ تحمیلی عراق علیه ایران همراه بود. آسیب تاسیسات نفتی ایران، کاهش تولید نفت را در پی داشت. در عین حال به رغم درگیری دو کشور عمده نفتی در جنگی نابرابر، قیمت نفت در بازارهای جهانی کاهش یافت و درامدهای نفتی نیز به تبع این وضعیت چندان قابل توجه نبود. کل درآمد نفتی حاصل شده در این مقطع زمانی با ۱۱۰ میلیارد و ۶۰۰ میلیون دلار برابر بود. در این سال ها اما به رغم قابل توجه نبودن درآمد نفت، باز هم فروش نفت در بازارهای جهانی عمده ترین منبع درآمدی دولت محسوب میشد.
دولت چهارم و پنجم
بازسازی آنچه از جنگی هشت ساله باقی مانده بود پول میخواست و کارویژه دولت چهارم و پنجم به ریلست اکبر هاشمی رفسنجانی بود.دولت در این دوره به دریافت تسهیلات خارجی روی آورد. فاینانس و یوزانس. بحث بر سر درستی و نادرستی دریافت این تسهیلات بالا بود. چرخ ها به حرکت درآمد و انبوهی پروژه عمرانی افتتاح شد اما در نیمه راه کمبود اعتبارات، زخمی بد بر بدن اقتصاد باقی گذاشت. پروژههای نیمه تمام عمرانی خود به معضلی برای کشور بدل شده بودند. نه پول کافی بود برای اتمام این پروژهها و نه درآمد نفت تکافوی این اعتبارات مورد نیاز را می کرد. اقتصاد ایران در وضعیتی عحیب گرفتار آمده بود. نوسان قیمت نفت نیز سر ناسازگاری در برخی سالها را داشت. این چنین بود که سرمایه گذاری برای افزایش تولید نفت در دستور کار قرار گرفت. بازسازی میادین نفتی نیز یکی از مهمترین اهدافی بود که در دستور کار این دولت قرار داشت. کل درآمد نفتی حاصل شده در دولت هفتم و هشتم برابر با ۱۴۱ میلیارد و ۷۰۰ میلیون دلار بود.
دولت هفتم و هشتم
دولت اصلاحات به ریاست سید محمد خاتمی ،هر چند درآمد نفتی بیشتر از دولت پیشین خود داشت ما چاههای کنده شده در اقتصاد آزادی عملش را برای هزینه کرد از میان برده بود. انبوه پروژههای نیمه تمام عمرانی، تسهیلات فاینانس و یوزانس دریافتی خارجی که باید بازپرداخت می شد و تداوم بازسازی کارویژههای اقتصادی این دولت تلقی می شد.
حالا این دولت به "گاز" هم فکر میکرد. از پس سالهای طولانی سکوت در برابر برداشت یک جانبه قطر از میدانی مشترک وقتی آن رسیده بود ایران در پارس جنوبی خودی نشان دهد و اتفاقا نشان داد. قرادادهای نفتی یکی پس از دیگری منعقد میشد. شیوه نامه انعقاد قراردادها بیع متقابل بود، شیوهای که آن زمان نیز منتقدانی جدی را برابر خود به صف کرده بود. دولت هفتم روی خوشی از نفت ندید. قیمت نفت حتی به ۱۱ دلار در هر بشکه نیز رسید تا در سال ۱۳۷۷ دولت ایران تنها ۹.۹ میلیارد دلار درامد نفتی به دست بیاورد. کل درآمد نفتی حاصل شده در این دوره زمانی برابر با ۱۵۷.۲ میلیارد دلار بود. ایران در این سالها با شیوهای جدید در هزینه کرد درآمدهای نفتی روبرو شد. افتتاح حساب ذخیره ارزی با هدف دور ماندن اقتصاد از نوسانهای نفتی و ذخیره مازاد درآمد نفتی در آن اتفاق افتاد. این حساب بعدها به صندوق توسعه ملی بدل شد تا درآمدهای مازاد نفتی دیگر به اقتصاد تزریق نشود و در دوره های کاهش شدید قیمت، اقتصاد از مضرات ناشی از این کاهش مصون بماند. در این سالها ایران بالاترین تولید نفت را به خود دید. دستاوردی که البته چندان پایدار نماند و در سال های پس از آن با کاهش مداوم تولید نفت، وضعیت متفاوت از گذشته شد.
دولت نهم و دهم
بیراه نیست اگر درآمدهای دولت نهم و دهم به ریاست محمود احمدی نژاد را افسانه ای بنامیم. دولت نهم و دهم چنان غرق در درآمدهای نفتی بود که نه برای دولت های پیشین و نه برای دولت های پسین تصورش ممکن نیست.
قیمت نفت در سال های فعالیت این دولت رو به افزایش گذاشت. کم کم جهان با نفت صد دلاری آشنایی داد تا اینکه اقتصاد ایران موقعیت تازه ای را تجربه کند. دلارهای نفتی موج واردات کالاهای مصرفی به ایران را رقم زد. انواع خودروهای لوکس، انواع کالاهای مصرفی و گران قیمت. برخی جامعه شناسان معتقدند طبقه ای در این دوران شکل گرفت که امروز فعالیت ای اقتصادی و اجتماعی اش به مشکلی عمده برای کشور تبدیل شده است. طبقه ای نوکیسه که در صدد بود جای پایی برای خود سفت نماید.
دولت نهم و دهم درآمدی برابر با ۶۱۸ میلیارد دلار در فاصله سال های ۱۳۸۴ تا پایان ۱۳۹۱ به دست آورد اما نکته اینجا بود که این درآمد افسانه ای اتفاقا با کاهش تولید نفت و سپس تحریم شدید نفتی همراه شد. تحریمی که به از دست رفتن بازارهای جهانی نفت ایران منجر گردید.
سال ۱۳۹۱ سال سخت اقتصاد ایران بود. اروپا خرید نفت از ایران را تحریم کرده بود و خریداران آسیایی نیز به استناد تحریمها پولی بابت خرید نفت مستقیم به ایران پرداخت نمیکردند.
درآمدهای افسانه ای نفت در پایان دهه هشتاد جای خود را به کابوس نفتی اقتصاد ایران در سال های ابتدایی دهه نود داد.
دولت یازدهم و دوازدهم
حالا کمی بیش از دو سال از فعالیت دولت دوازدهم باقی مانده است اما در فاصله سالهای ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۶ دولت روحانی ۲۷۳ میلیارد و ۶۰۰ میلیارد دلار نفت فروخته است.
اقتصاد ایران حالا کمترین وابستگی به نفت را تجربه میکند اما روزگار نفتی دولت یازدهم نیز روزگاری تاریخی تلقی می شود. دولت یازدهم در سالهایی که گذشت مذاکرات برجام را در دستور کار داشت. مذاکراتی که سال ۱۳۹۴ به نتیجه رسید به افزایش شدید تولید و صادرات نفت ایران منجر شد.
با این حال از ابتدای سال جاری رویارویی با یکی از سهمگینترین تحریم های تاریخی امریکا علیه ایران معادلات پیشین را تغییر داده است.
روزهای سخت نفتی در راه است. این را تنها کارشناسان اقتصادی ایران نمی گویند. صندوق بین المللی پول در گزارشهای مکرری به تولید کنندگان نفتی هشدار داده است که خود را آماده رویارویی با شوک های بزرگتر کنند و از دیگر سو معادلات نفتی جهان با افزایش تولید نفت شیل یا نفت غیرمتعارف در حال تغییر است. کشورهای صنعتی بر آن هستند که کاهش وابستگی به سوختهای فسیلی را پیگیری کنند و همه اینها گواهی می دهد روزهای طلایی نفت سپری شده است.