پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
استفن ام. والت نظریه پرداز مشهور در حوزه روابط بین الملل در فارین پالیسی نوشت: صد و شانزدهمین دوره از کنگره آمریکا، اخیرا آغاز به کار کرد. مایه تعجب نبود که تمرکز رسانهها متوجه نانسی پلوسی به عنوان ریاست مجلس، ورود اعضای جدید رنگین پوست، زن و جوان به مجلس و پیامدهای تسلط دموکراتها بر مجلس برای ترامپ باشد. انستیتوی سیاست در دانشکده کندی دانشگاه هاروارد، مدتهاست که نشستی دو روزه از طرف هر دو حزب آمریکا برگزار میکند تا به نمایندگان جدید، آموزشهای لازم را برای آغاز هر چه سریعتر کارشان بدهد. امسال من فرصت پیدا کردم که در یکی از پنلهای این نشست حول موضوع سیاست خارجه شرکت کنم که البته سفیر سابق آمریکا در سازمان ملل، سامانتا پاور، کارمند سابق سنا، کریستین بروس و یکی از مقامات سابق وزارت دفاع، کاتلین هیکس نیز من را همراهی میکردند. نمایندگان جدید سوالات بسیار خوبی از ما پرسیدند. بحث بسیار داغ و تعامل گونهای داشتیم و برخی از نمایندگان با دریافت کتابی که نوشته بودم، جلسه را ترک کردند.
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»؛ در ادامه این مطلب آمده است: محتوای این نشست ضبط نشد و من نیز آنچه همکارانم گفتند و پاسخ نمایندگان را نمیتوانم افشا کنم. اما اجازه دارم آنچه که در فرصت مقدماتی پنج دقیقهای که به ما برای شروع بحث دادند گفتم، اینجا مطرح کنم. آنچه در ادامه آمده، نسخهای ویرایش شده از یادداشتی است که قبل از شروع نشست تهیه کرده بودم:
«خانمها و آقایان
باعث افتخار است که امروز اینجا هستم. انتخاب شما را تبریک میگویم و امیدوارم از این فرصت برای خدمت به کشورتان استفاده کنید. تمایل دارم نظر خودم را درباره چگونگی پرداختن به مسایل سیاست خارجی با شما در میان بگذارم و در ادامه پنج پیشنهاد ملموس به شما بدهم تا بدانید که پس از آغاز کارتان چه باید بکنید.
به یاد داشته باشید که سیاست خارجی ما قرار است امنیت و رفاه بیشتری برای مردم ما در دنیایی پیچیده و رقابتی به ارمغان بیاورد و در عین حال از ارزشهای اساسی سیاسی ما نیز حفاظت کند. اگر این کار را نکند، معنیاش این است که کار خود را به خوبی انجام نداده است. ایالات متحده قدرتمند و ثروتمند است و با توجه به موقعیت جغرافیایی خود، تا حد زیادی از امنیت بدون پرداخت بهایی برای آن بهره میبرد اما گزینههای انتخابی ما در سیاست خارجی، به بهبود اوضاع برای خودمان و دیگران کمک میکند. با این معیار باید گفت طی دهههای گذشته، سیاست خارجی آمریکا اغلب عملکردی ناموفق داشته است. البته همیشه و به هر طریق اینگونه نبوده اما دشوار است که به ربع قرن گذشته بنگریم و مایوس نشویم.
۲۵سال پیش روابط نسبتا خوبی با روسیه و چین داشتیم ولی اکنون این طور نیست. همچنین ۲۵سال پیش، روند صلح، ما را به آرامش در خاورمیانه امیدوار کرده بود اما امروز، راهحل دو کشوری برای فلسطین اشغالی، یک شوخی به نظر میرسد و کل منطقه درگیر جنگ و ناآرامی است. ۲۵ سال پیش، آمریکا هدف حملات تروریستی قرار نگرفته بود و ما وارد جنگی ناموفق در عراق و افغانستان به بهای جان هزاران نفر و تریلیون ها دلار هزینه نشده بودیم. ۲۵ سال پیش دموکراسی در حال گسترش در جهان بود اما امروز در حال افول است. سال ۲۰۱۸ شاهد دوازدهمین سال پیاپی در عقبنشینی آزادی بودیم. ۲۵ سال پیش اتحادیه اروپا در حال توسعه و معرفی واحد پول مشترک یورو بود اما امروز مردم بریتانیا به خروج از آن رای دادهاند و نیروهای غیرلیبرال در حال ریشه گرفتن در اروپا هستند. ۲۵ سال پیش کره شمالی بمب اتمی در اختیار نداشت و ایران فاقد توانمندی غنیسازی اورانیوم بود اما از آن به بعد، کره شمالی، هند و پاکستان، به آزمایش بمب اتمی پرداختهاند و ایران نیز اگر تصمیم بگیرد، قادر است چنین بمبی بسازد. در این مدت مداخلات نظامی آمریکا موجب ناآرامی در لیبی، سوریه، سومالی و یمن شده و چشمانداز پایانی برای این شرایط دیده نمیشود.
آمریکا به تنهایی مسئول وقوع این وقایع نامطلوب نیست اما تحت حکومت هر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه، رد پایش در بسیاری از آنها به چشم میآید. پس وقتی کار جدید خود را آغاز کردید و به مسایل سیاست خارجی برخوردید، تمنا میکنم که با تردید به بسیاری از اقدامات اخیر آمریکا و پیامدهای ناگوار و گاهی اوقات مطلوب آن بنگرید. اجازه بدهید پیشنهادهایی مشخص به شما بدهم:
نخست اینکه وقتی از دانشجویانم پرسیدم که چه باید به شما بگویم، چند نفر بر لزوم اصلاح نهادهای دموکراسی در آمریکا اصرار کردند و همچنین پر کردن شکاف عمیق موجود میان احزاب سیاسی کشور. کاملا موافقم و در واقع معتقدم بهبود دموکراسی در داخل کشور، بسیار مهمتر از ترویج آن در جهان خارج است. وقتی دو حزب اصلی ما بسیار بیشتر از جامعه دچار سیاست زدگی هستند، اتخاذ تدابیر موثری برای حل معضلات عمده کشور را دشوار میکنند.
در نتیجه به عنوان نخستین گام، از شما خواهش دارم که ابتدا به آن دسته از امور سیاست خارجی بپردازید که در آنها حصول اتفاق نظر میان دو حزب آسان است. به عنوان مثال باید آسان باشد که دو حزب را متقاعد کنیم که کنترل بیشتری بر تسلیحات هستهای جهان، مطلوب تمام دنیاست. آیا واقعا کسی راضی هست که از مواد اتمی به درستی حفاظت و نگهداری نشود؟ کنگره پیش از این با تدوین پیمانهای کنترل و کاهش ذخایر اتمی، نقش موثری ایفا کرده و توافق دو حزب بر ادامه این روند، پیامدهای مثبتی دارد.
دوم اینکه دو حزب باید به همراه سنا دست به دست هم بدهند و قانون اجازه برای استفاده از نیروی نظامی مصوب سال ۲۰۰۱ را لغو کنند. این قانون پس از حملات یازدهم سپتامبر برای مقابله با القاعده تصویب شد اما از حوزه اولیه خود بسیار فراتر رفته و به عنوان عذر موجهی برای هر اقدام نظامی در دولتهای بوش، اوباما و ترامپ مورد استناد قرار گرفته است. همچنین کنگره قانون مشابهی برای مجوز حمله به عراق در سال ۲۰۰۲ تصویب کرد که به همراه قانون قبلی، هر دو تاریخشان منقضی شده است. روسای جمهوری از هر دو حزب از این قوانین برای توجیه اقدامات نظامی خود استفاده کردهاند که در بهترین حالت، ارتباط کمی با هدف اولیه کنگره از تصویب این قوانین دارند و دلیل عمدهاش این است که کنگره در آن زمان تمایلی به قبول مسئولیت این اقدامات نداشت.
به جای اینکه به قوه مجریه اجازه داده شود از نیروی نظامی در هر زمان و مکانی که خواست استفاده کند، کنگره باید با لغو این قوانین تاریخ گذشته، در صورت صلاحدید، قوانین جدیدی جایگزین آنها کند. اگر جان بولتون به آرزویش برسد و ترامپ تصمیم بگیرد به ایران حمله کند، چنانکه قانون اساسی که به آن سوگند وفاداری یاد کردهاید مقرر میدارد، آنها را وادار کنید که ابتدا برای اخذ مجوز نزد شما بیایند. این وظیفه شماست.
سوم اینکه چین را بشناسید. ممکن است برخی از شما با این کشور آشنایی داشته باشید اما اکثریت چین را نمیشناسند. البته این تقصیر شما نیست. طی دهههای آینده، روابط با چین و تحولات سیاسی در آسیا، بسیار بیشتر از رویدادهای اوکراین، یمن، سوریه و افغانستان یا بسیاری از جاهای دیگر که آمریکا نسبت به آنها وسواس دارد، بر امنیت و رفاه کشور ما تاثیرگذار خواهد بود. منظورم این نیست که باید سایر نقاط جهان را نادیده گرفت بلکه منظورم لزوم تعیین اولویتهاست. باید هرچه میتوانید درباره تنها رقیب جدی ژئوپلیتیک آمریکا یاد بگیرید. البته نگاههای گوناگونی درباره چین وجود دارد. برخی معتقدند رشد افسارگسیخته این کشور ادامه خواهد یافت و برخی میگویند این کشور هرگز به سطح همتراز با آمریکا نخواهد رسید.
چهارم اینکه درباره استفاده از حربه تحریم، هوشیار باشید. هر بار که از عملکرد یک کشور خاص مایوس میشوید، در مقابل وسوسه اعمال فوری تحریمهای اقتصادی مقاومت کنید. تحریم میتواند بخش موثری از یک راهبرد دیپلماتیک دقیق باشد اما کمی با نفرین کردن شباهت دارد. اگر بیش از حد از آن استفاده کنید، ارزش غافلگیر کننده آن از بین میرود. استفاده سمبولیک از تحریم، از آن هم بدتر است و اغلب پیامدهای غیرسازنده ای دارد.
وقتی وارد کار شدید، به خاطر داشته باشید که دیپلماسی موثر، شامل سازش نیز میشود. اگر سایر کشورها هنگام تعامل با ما به بخشی از خواستهای خود دست نیابند، انگیزهای برای توافق با ما یا رعایت آن در بلندمدت نخواهند داشت. بنابراین وقتی دولت به دنبال مذاکره برای توافقی است که دستاوردهایی برای هر دو طرف دارد و تمام خواستههای ما را مطلقا پوشش نمیدهد، آن را به عقبنشینی متهم نکنید. دیپلماسی اینگونه جواب نمیدهد و نشان دادن اینکه آمریکا تمایلات خود را به سایر کشورها دیکته میکند، موجب ناکامی پیاپی خواهد شد.
پنجم اینکه جسارت داشته باشید تا به دنیایی که در نگاه ماست، شکل جدیدی بدهد. ایدهآل های سیاسی آمریکا بینظیر هستند و شما سوگند یاد کردهاید که از آنها حفاظت کنید. اما همه جوامع علاقمند به سهیم شدن در چنین تعهداتی نیستند و تلاشهای بیش از حد متعصبانه برای ترویج دموکراسی، حقوق بشر و سایر ارزشهای لیبرال عمدتا نتیجه معکوسی میدهد. بهترین راه ترویج این ارزشها، پیادهسازی آنها در داخل آمریکا به بهترین نحو ممکن است تا دیگران ببینند که جامعه ما به خوبی عمل میکند و متقاعد شوند روند مشابهی در کشور خود به کار بگیرند. این دلیل دیگری است برای اینکه همکاری کنید تا فضای ناسالمی که بر بسیاری از نهادهای سیاسی ما از جمله کنگره حاکم است را از بین ببرید. چطور میتوانیم به سایر کشورها توصیه کنیم که به دموکراسی، حاکمیت قانون و سایر اندیشههای لیبرال روی بیاورند در حالی که نظام خودمان عملکرد نامناسبی دارد؟
نکته آخر: به شما توصیه میکنم درباره آنچه نخبگانی مانند خود من به شما میگویند، به دیده تردید بنگرید. بنابراین وقتی کسی برای ارایه نظر کارشناسی به کپیتال هیل (کنگره) میآید، تنها به رزومه درخشان او نگاه نکنید بلکه ببینید در مدت اخیر از کدام سیاستها حمایت کرده است و سپس نتیجه بگیرید که نصایح او تا چه اندازه مفید خواهد بود. همچنین اطمینان حاصل کنید که حرف رایدهندگان خود را نیز شنیدهاید. نه فقط گروه خاصی که بسیار سریع، نشانی دفتر کاری شما را پیدا و خطوط تلفن شما را اشغال خواهند کرد بلکه آن دسته از آمریکایی ها نیز که اغلب درگیری زیادی با مسائل سیاست خارجی ندارند. مردم آمریکا به علت احساس امنیت کافی در کشور، توجه چندانی به امور سیاست خارجی ندارند اما من به این نتیجه رسیدهام که غریزه آنها به خوبی کار میکند. و به یاد داشته باشید که اگر مدام به برنامههای سیاست خارجی رای دهید که به شکست میانجامند، عمر حضورتان در کنگره را کوتاهتر از آنچه انتظار دارید، خواهد کرد.»
اینها مطالبی است که من در آن جلسه مطرح کردم. نمیدانم چقدر بر آنها و رفتارشان تاثیر گذاشت اما مکالمات بسیار خوبی پس از این پنل با برخی از نمایندگان از هر دو حزب داشتم. بسیار مشتاقم تا ببینم که آیا نمایندگان جدید قادر خواهند بود عملکرد بهتری نسبت به پیشینیان خود داشته باشند.
الله اکبر «آمریکا هراسی ممنون»