صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۲۸ شهريور ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۴۴۳۴۴۰
تعداد نظرات: ۲۶ نظر
تاریخ انتشار: ۱۵ : ۱۱ - ۰۷ آذر ۱۳۹۷
بیایید یک بار هم که شده برای بررسی مساله‌مان، آن را با موارد مشابه خارجی‌اش مقایسه نکنیم و با مراجعه به عقل و استفاده از استدلال، بی‌آنکه ملاک را نمونه‌های اصطلاحا مترقی آن طرف آبی بگیریم، ببینیم که یک کار درست است یا غلط؟ دلایل پدید آمدنش چیست؟ نتایج آن چه چیزهایی می‌تواند باشد و اگر غلط است، راه اصلاح آن به چه شکل خواهد بود؟ بسیاری از هنرمندان و چهره‌های مشهور سینمای ایران یا در کشورهای غربی ساکن هستند و فقط سالی یکی دو بار برای کار کردن به ایران می‌آیند، یا اخیرا بین‌شان مد شده که حتی فرزندان‌شان را در خارج از کشور به دنیا بیاورند تا این کودکان بتوانند تابعیت آن کشورها را داشته باشند.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

بیایید یک بار هم که شده برای بررسی مساله‌مان، آن را با موارد مشابه خارجی‌اش مقایسه نکنیم و با مراجعه به عقل و استفاده از استدلال، بی‌آنکه ملاک را نمونه‌های اصطلاحا مترقی آن طرف آبی بگیریم، ببینیم که یک کار درست است یا غلط؟ دلایل پدید آمدنش چیست؟ نتایج آن چه چیزهایی می‌تواند باشد و اگر غلط است، راه اصلاح آن به چه شکل خواهد بود؟ بسیاری از هنرمندان و چهره‌های مشهور سینمای ایران یا در کشورهای غربی ساکن هستند و فقط سالی یکی دو بار برای کار کردن به ایران می‌آیند، یا اخیرا بین‌شان مد شده که حتی فرزندان‌شان را در خارج از کشور به دنیا بیاورند تا این کودکان بتوانند تابعیت آن کشورها را داشته باشند.

رصد کردن مشابه چنین وضعی در سینمای آمریکا که ممکن نیست؛ چون آنها جایی را بهتر از آمریکا نمی‌دانند و اساسا بعید است فکر کنند که برای اقامت در کشورهای دیگر مشکل خواهند داشت. در سینماهای بزرگی مثل هند و چین هم این موارد لااقل به غلظت ایران وجود ندارد. اساسا نه در هند، نه در چین یا کره، ژاپن و تایلند و اکثر کشورهای دیگری که در این سال‌ها سینمای پررونقی داشته‌اند، به اندازه ایران سینما در انحصار فرهنگ اصطلاحا بورژوایی درنیامده است و مفهوم غرب‌گرایی را یکسان و معادلی برای «باکلاسی» نگرفته‌اند. اما بیاییم و یک بار هم که شده، مساله خودمان را برای بررسی کردن، نه با غرب عالم مقایسه کنیم، نه با شرق آن. شیلا خداداد، یکی از هنرپیشه‌هایی است که برای به دنیا آوردن فرزندش به خارج از کشور رفت. او در پاسخ به سوالی در این خصوص با اطمینان به‌نفس و مقداری گستاخی گفت «دوست داشتم.»

شیلا خداداد خیال خیلی‌ها را راحت کرد و چیزی را گفت که از رفتار سایر چهره‌های مشهور ایرانی می‌شد فهمید. پاسخ نهایی آنها درباره خیلی از چیزهاست، اما ملاحظه می‌کنند و کمتر به زبان می‌آورند.

ما باید چنین مساله‌ای را بدون ملاک قرار دادن نمونه‌های بیرونی و خارجی بررسی کنیم و سپس حکم بدهیم که آیا این هنرپیشه حق داشت بگوید «دوست داشتم» و آیا مخالفان و منتقدان او ادعایی بر خلاف منطق دارند؛ یا اینکه این کار غلط است و خداداد و سایر هنرپیشه‌های ایرانی باید بین انجام دادن کاری که دوست دارند و بازیگر بودن در سینمایی که مخاطبانش حق دارند بپرسند و مخالف باشند، یکی را انتخاب کنند؟ آیا مخاطبان حق ندارند نگذارند و نخواهند کسانی که به واسطه هواداری آنها که امروز از موقعیت خاصی برخوردار شده‌اند، هر کاری را انجام بدهند که خودشان دوست دارند و حس می‌کنند بیشتر به نفع‌شان است و فکر می‌کنند وقتی توان انجامش را دارند دلیلی ندارد که انجامش ندهند. اساس مساله در دل همین یک عبارت نهفته است؛ «مسئولیت اجتماعی.»

حق دارند که بگویند دوست دارم؟

هیچ ابرسرمایه‌داری در دنیا، هیچ‌کدام از چهره‌های مشهور و ثروتمند و در یک کلام هیچ‌کدام از افرادی که وضعیت قدرتمندتری نسبت به باقی افراد اجتماع پیدا کرده‌اند، اگر در یک جنگل، دور از انسان‌ها و در کنار حیوانات زندگی می‌کردند، نمی‌توانستند به موقعیت‌های فعلی‌شان برسند. طرفداران آزادی به سبک لیبرالیسم می‌گویند که هرکس موقعیتی ویژه پیدا کرده، لابد تلاش کرده است. آیا اگر سرمایه‌داری که کاخی چندهزار متری در بهترین نقطه آب و هوایی یک منطقه دارد، اگر خودش به تنهایی در یک دشت یا جنگل زندگی می‌کرد، می‌توانست چنین کاخی بنا کند؟ آیا تمام آنچه او دارد واقعا حاصل تلاش و هوش شخص خودش است یا اینکه خارج از جامعه انسانی، بنا کردن چنین موقعیت‌هایی ناممکن است؟ درباره موقعیت آدم‌های مشهور هم می‌شود دقیقا همین پرسش‌ها را کرد؛ شما بدون جامعه انسانی و در خلأ، آیا می‌توانستید از چنین مواهبی برخوردار شوید؟ آیا یک نفر می‌تواند موقع معروف شدن و برخورداری از ویژگی‌های آن، در قالب جامعه انسانی قرار بگیرد و بعد، این قالب را برای انجام دادن کاری که دوست دارد بکند دست‌وپاگیر ببیند و برای عبور از آن، به قاعده یک قالب اجتماعی دیگر(جنگل) متوسل شود؟ حالا حتی فرض کنید سیما و سینمای ایران صددرصد در تیول نهادهای دولتی و رسمی نیستند و پول تمام فیلم‌ها و سریال‌ها از مالیات شهروندان یا فروش منابع کشور تامین نمی‌شود. باز هم در آن صورت یک نفر نمی‌تواند بگوید که برای مشهور شدن و بهره‌مندی از مواهب آن به اجتماع انسانی و قواعدش احتیاج دارم اما پس از آن نمی‌خواهم این قواعد دست‌وپا گیرم شوند و می‌خواهم هر کاری را انجام بدهم که دوست دارم و فکر می‌کنم منفعت شخصی من در آن بیشتر است.

دیکتاتوری زرد؛ پولش را ما بدهیم ولی حق دخالت نداشته باشیم؟

اینکه سینمای ایران چقدر آینه‌ای حقیقی از جامعه ایران است، پرسشی است که قطعا پاسخ خوشایندی نخواهد یافت. حتی مخاطبان سینمای ایران هم عموم مردم نیستند و سالن‌های نمایش فیلم در نقاط مرفه‌نشین شمال پایتخت متمرکز شده‌اند. البته از ابتدا وضع به این شکل نبود، اما هرچقدر به زمان حال نزدیک‌تر می‌شویم، چنین شکافی بین هنر سینما و مردم ایران عمیق‌تر و عریض‌تر می‌شود. وقتی گفته می‌شود فلان فیلم، پرفروش‌ترین فیلم ایرانی در سال جاری بود و نتیجتا طبع و پسند مردم ایران به چنین درونمایه‌هایی متمایل است، بلافاصله باید اعتراض کرد که کدام مردم؟ ۶۸درصد از کل فروش سینمای ایران مربوط به تنها سه پردیس سینمایی در شمال شهر تهران می‌شود و چنین چیزی در جهان بی‌سابقه است. آیا منظور کسانی که جامعه را با این آمار‌های خودساخته قضاوت می‌کنند، همان مردم مناطق مرفه‌نشین شمال پایتخت است یا مردم ایران از ماکو تا شوش و از خراسان تا چابهار را شامل می‌شوند؟ سبک زندگی نمایش داده شده در سینمای ایران منحصر به پسند همان کسانی است که در چند پردیس سینمایی شمال تهران بلیت فیلم‌ها را می‌خرند و آمارها را می‌سازند. اخیرا قضیه از این هم پیشتر آمده و چهره‌های سینمایی ایران حتی لازم نیست برای مطرح‌ماندن، حضور مداومی در پروژه‌های سینمایی داشته باشند؛ بلکه حضور در فضای مجازی و البته حاشیه‌سازی‌های گاه و بیگاه آنها در این فضا برای چنین منظوری کفایت می‌کند. سبک زندگی هنرپیشه‌های ایرانی آنچنان که در فضای مجازی نمایش داده می‌شود هم مطابق پسند کل مردم ایران نیست و به همان چند درصدی که جزء کاست اجتماعی به‌خصوصی هستند خلاصه می‌شود. در این میان مردم واقعی ایران، دو انتخاب بیشتر ندارند؛ یا به فضای مجازی نیایند و اگر آمدند این هنرپیشه‌ها را دنبال نکنند یا اینکه اگر آنها را دنبال کردند و به این مولفه‌های مغایر با سبک زندگی‌شان در رفتار هنرپیشه‌ها اعتراض داشتند، متهم شوند به قرار گرفتن ذیل عنوان «هجوم سرسام‌آور کاربران بی‌ادب و فضول مجازی.»

هانیه توسلی عکس گربه خانگی‌اش را که مرده بود منتشر کرد و نوشت: «بخواب مامان جان. بخواب تنها دلخوشیم. بخواب شیرین عسلم. منو ببخش. دیگه آرزویى ندارم. دیگه هیچى نمى‌خوام از خدا. دیگه بى‌حس شدم. دیگه تموم شدم. فقط منتظرم که زودتر بیام پیشت. همین» و وقتی مردم به این حرکت و ادبیات او اعتراض کردند، متهم شدند به فضولی در سبک زندگی دیگران. مهدی پاکدل و بهنوش طباطبایی مقابل چشم میلیون‌ها ایرانی خبر ازدواج‌شان را منتشر می‌کنند و از تبریکات آنها لذت می‌برند، اما چند سال بعد که خبر جدایی‌شان منتشر شد و بخشی از مردم ایران، ساده‌دلانه و از روی معصومیت تصمیم می‌گیرند برای آشتی دادن این دو نفر کمپین راه بیندازند، با زننده‌ترین عبارات به فضولی و حماقت متهم می‌شوند. چطور عروسی شما به مردم مربوط است اما جدایی‌تان مربوط نیست؟ چطور علاقه شما به گربه و سگ خانگی‌تان باید در مقیاسی چندصد هزارتایی نمایش داده شود، اما اعتراض به این جهان‌بینی(اگر اسمش را بشود جهان‌بینی گذاشت) و گارد گرفتن بخش بزرگ اما حذف شده جامعه در برابر این سبک زندگی، اسمش فضولی است و نپذیرفتن اینکه هرکس حق دارد، هرطور دلش خواست رفتار کند؟ مردمی که دوست ندارند در جامعه‌شان از پرتوان‌ترین تریبون‌ها و رسانه‌ها مرتب خبر طلاق، تنهایی، گربه‌ و سگ بازی‌های بورژوایی منتشر شود، فضول نیستند. حق‌شان است که نخواهند. در مورد زندگی هنرپیشه‌ها در خارج از کشور و کسب درآمد‌شان در داخل هم همین‌طور است؛ منتها با اضافه شدن این نکته که این بار نه‌فقط بحث سبک زندگی، بلکه مستقیما بحث حقوق مالی مردم ایران هم مطرح می‌شود. آیا سینمای آمریکا حاضر است آن دسته از هنرپیشه‌های ایرانی را که در آنجا زندگی می‌کنند در بهترین حالت بیشتر از چند پلان فرعی در فیلم‌هایش بازی بدهد؟ تجربه کسانی که طی این سال‌ها به خارج از کشور رفته‌اند، نشان می‌دهد که چنین نیست. پس می‌شود به این افراد گفت شما بدون مردم ایران نمی‌توانستید جایگاهی داشته باشید و اگر این مردم از رفتار شما، سبک زندگی شما یا هر چیز دیگری از این دست خوش‌شان نیاید و شما همچنان مطرح باقی بمانید؛ یعنی مطرح نگه داشته شده‌اید، نه اینکه خودتان لایق چنین جایگاهی هستید. این یک نوع دیکتاتوری است. مردم ایران زندگی هنرپیشه‌های سینما و خوانندگان موسیقی پاپ در خارج از کشور و کسب درآمد آنها در داخل کشور را نمی‌پسندند. چنین چیزی به عرق ملی آنها اصابت می‌کند و دل‌شان را به درد می‌آورد. مردم وقتی می‌بینند هنرپیشه‌ای فرزندش را خارج از کشور به دنیا می‌آورد تا بتواند تابعیت آنجا را داشته باشد، از او خشمگین می‌شوند؛ اما اعتراض مردم ایران از این چهره‌ها به واسطه رفتارهایشان، تغییری در جایگاه آنها به وجود نمی‌آورد؛ چون این افراد به‌طور طبیعی و مردمی بالا نیامده‌اند و این یک دیکتاتوری زرد است؛ یعنی دیکته شدن سبک جلفی از زندگی که وابستگی فرهنگی شدیدی به خارج از کشور دارد و در برابر غرب خودکم‌بین و در برابر هموطنانش پرنخوت و مغرور است.

از اولین چهره‌هایی که مشخص شده بود در خارج از کشور زندگی می‌کنند و فقط برای کار کردن به ایران می‌آیند، فریبرز عرب‌نیا بود. او و پسرش جانیار در آمریکا زندگی می‌کنند. نسرین مقانلو هم همین‌طور بود. او اساسا قبل از هنرپیشه شدنش هم در آمریکا زندگی می‌کرد و جالب است که سینماگران ایرانی از بین این همه داوطلب مشتاق داخلی، یک نفر را در حد و قواره مقانلو ندیده بودند. پارسا پیروزفر هم در آمریکا زندگی می‌کرد و البته مدتی است که غیر از پروژه‌های سینمایی، برای اجرای تئاتر در ایران مانده است. حامد بهداد و شهاب حسینی هم اخیرا اقدام به اخذ اقامت در آمریکا کرده‌اند و حسینی اکنون در آنجا حضور دارد. حمید فرخ‌نژاد هم ازجمله هنرپیشه‌هایی است که پس از یک جنجال رسانه‌ای مشخص شد مخارج ماهانه حدودا 130 میلیون تومانی زندگی فرزند و همسرش در آمریکا را از سینمای ایران تامین می‌کند و می‌فرستد. نیکی کریمی مدت‌هاست که انگلستان را به‌عنوان محل زندگی انتخاب کرده و برای کار کردن به ایران می‌آید. اما بهرام رادان، رضا عطاران و پیمان قاسمخانی هم در کانادا خانه و زندگی دارند. یک نکته جالب توجه، خانه و زندگی پیمان قاسمخانی در خارج از کشور است، چه اینکه او در سینمای ایران به‌عنوان نویسنده شناخته می‌شود و بودن او در خارج از کشور خیلی واضح‌تر نشان خواهد داد که این سینما به واقع آیینه‌ای از زندگی مردم ایران نیست؛ خصوصا اینکه قاسمخانی نویسنده بخش بدنه سینمای ایران و فیلم‌های پرفروش آن است و همین نشان می‌دهد آن بخش از سینمای ایران هم به مردم ربطی ندارد و اگر به آن می‌گویند پرفروش، خریدارانش ساکنان کدام طبقه اجتماعی هستند. البته علیرضا کاظمی‌پور، یعنی فیلمنامه‌نویسی که یک‌سری آثار به اصطلاح ماورایی و اجتماعی مثل «گمگشته»، «او یک فرشته بود»، «کمکم کن»، «غریبانه»، «از نفس افتاده»، «زمانه»، «خوش‌نشین‌ها»، «پنچری» و... را دارد هم مقیم کاناداست. او در سال دو سه بار به ایران می‌آید و سفارش کار می‌گیرد و برمی‌گردد کنار آبشار نیاگارا. غیر از اینها تعداد زیادی از چهره‌های هنری ایران هستند که برای به دنیا آوردن فرزندشان به خارج از کشور رفته‌اند. نکته چشمگیری که در این فهرست بلندبالا وجود دارد، نام دو کشوری است که به‌عنوان مقصد اکثر هنرپیشه‌های ایرانی، چه برای زندگی و چه برای به دنیا آوردن فرزندشان انتخاب شده؛ اکثر آنها به کانادا یا آمریکا رفته‌اند و این منطقا نمی‌تواند اتفاقی و بی‌دلیل باشد.

منبع:فرهیختگان

نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۲۶
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۳
ناشناس
|
۲۱:۳۹ - ۱۳۹۷/۰۹/۰۷
چه کردید که اینها زندگی در کشور دیگر را به زادگاهشان ترجیح می دهند . خیلی از مردم هم دنبال رفتن از زادگاهشان هستند .
از شخصی پرسیدند وطنت کجا است ؟ گفت آنجایی که مرا بپذیرند .
الماسی
|
۱۹:۴۰ - ۱۳۹۷/۰۹/۰۷
خوب کاری میکنند خوب حق دارند بازیگران برای خودشان یه کشورهای خارجی بروند....
ناشناس
|
۱۹:۲۸ - ۱۳۹۷/۰۹/۰۷
ملتی که اینا الگوش باشن وبخواهند براش فرهنگ تعریف کنند
مرتضی
|
۱۹:۰۰ - ۱۳۹۷/۰۹/۰۷
از خانه بردن و چیزی به آن بازنگرداندن، کار مردانه ای نیست! خواه معلم انجام دهم یا هنرمند و سیاستمدار...
سید محمد
|
۱۸:۴۵ - ۱۳۹۷/۰۹/۰۷
وطنم آنجا که به دنیا آمده ام نیست
وطنم آنجاست که دنیا به من می آید
وطنم آنجا که زندگی می کنم نیست
وطنم آنجاست که یادش زنده ام مینماید
وطنم آنجا که به خاک سپرده شوم نیست
وطنم آنجاست که دلم را آرامگاه میسازد
کامران
|
۱۸:۳۴ - ۱۳۹۷/۰۹/۰۷
آرامش و امنیت در کشورهایی مثل امریکا و کانادا موقتی است مطمئن باشید دیر یا زود امنیت و آرامش در اونجا بهم میریزه
ناشناس
|
۱۶:۳۵ - ۱۳۹۷/۰۹/۰۷
دمشون گرم. کارشون درست بوده.
به کسی هم ربطی نداره.
ناشناس
|
۱۶:۲۰ - ۱۳۹۷/۰۹/۰۷
عجبا . من فکر می کردم تو کوچه های بن بست شهرمان زندگی می کنند.
پاسخ ها
ناشناس
| |
۲۰:۰۹ - ۱۳۹۷/۰۹/۰۷
انتخاب محل زندگی حق هر کسی هست.
ناشناس
|
۱۴:۱۱ - ۱۳۹۷/۰۹/۰۷
درست است كه منافع حاصل از همكاري اجتماعي بايد توزيع متناسب داشته باشد ولي مگر اين اصل در همه چي اعم از ثروت و موقعيتهاي اجتماعي به تناسب مقدار مشاركت و سرمايه گزاري هر كس در اين همكاري صورت گرفته است كه از اين بندگان خدا انتظار داريد سعي كنند از مزاياي خود كمتر استفاده كنند؟
هر كس در اين موقعيت كه پاسپورت ايراني مشكل آفرين است بتواند موقعيت هاي بهتري براي بچه اش درست كند حتما اينكار را ميكند. كساني كه نتوانسته اند از سر حسادت در زندگي مردم سرك ميكشند.
اين هنر مندان بهر حال بچه هايشان هم هنرپيشه ميشوند و تسهيل در رفت و آمد يكي از ابزارهاي كاريشان است . شما چرا مثلا دنبال بچه هاي تجار و يا هيات هاي علمي نميرويد كه ببينيد آنها هم براي سهولت رفت و آمد همين كار را ميكنند.
ولي مردم به خانم ابتكار گير ميدهند و يا شما به اين گروه غير سياسي كه انتظاري هم ازشان نيست!
ناشناس
|
۱۴:۰۷ - ۱۳۹۷/۰۹/۰۷
کسی که کشورش رو قبول نداره حتما اشکش برای مصیبت هموطنانش بخاطر کاسبیه!
کیان
|
۱۳:۵۵ - ۱۳۹۷/۰۹/۰۷
با سلام.
ممنون از نگاه جالبی که به این پدیده داشته اید. به نظر من بخش زیادی از ایرانیان عزیز چه قبل از انقلاب و چه بعد از آن، شیفته فرهنگ غربی هستند. البته این شیفتگی شاید در خود شمای منتقد هم وجود داشته باشه یا در اینجانب که در حال نگارش این یادداشت هستم. بنابراین شیفتگی به غرب وجود داره و فقط کم و زیاد میشه در افراد مختلف. یه نفر بودجه کافی برای خرج کردن جهت این شیفتگی دارد و یک نفر هم ندارد و انکه ندارد به کسی که دارد غبطه می خورد و گارد می گیرد چه بسا اگر خود می داشت حتی سالی دو سه بار هم به ایران نمی امد. مقصر بازیگران نیستند چون من هم از طبقه عادی کسانی را می بینم که رویای غرب دارند و فقط شرایط رفتن ندارند. خود من هم شاید اگر امکانش وجود داشت به همان جرگه می پیوستم. فرهنگ ما دچار افت شده چون به ان رسیدگی نشده. رسیدگی همان کتاب خواندن است. کتاب های فاخر و اصیل . مشکل از خودمان است . خودمان..
ناشناس
|
۱۲:۵۷ - ۱۳۹۷/۰۹/۰۷
هم از توبره می خورند، هم از آخور!
ناشناس
|
۱۲:۳۰ - ۱۳۹۷/۰۹/۰۷
همین هنرپیشه های بینوای فقیرناااا!!خیلی نگران دلاراشونن !
ناشناس
|
۱۲:۳۰ - ۱۳۹۷/۰۹/۰۷
لیلا حاتمی کجاست ؟
رضا
|
۱۲:۲۹ - ۱۳۹۷/۰۹/۰۷
ثروت این ملت بدبخت (منظورم خودم هست)به کسی توهین نشود از گلوی ما بیرون میاورند و میبرند ان طرف به به ما میخند اخا اقای تابنده چه هنری یا تخصصی داره که برای یک فیلم مثل پایتخت این همه پول بگیره
پاسخ ها
ناشناس
| |
۲۰:۰۷ - ۱۳۹۷/۰۹/۰۷
همین ملت بدبخت این جماعت را خوشبخت کرده.
ناشناس
|
۱۲:۲۷ - ۱۳۹۷/۰۹/۰۷
به نظرم هیچ اشکالی نداره. وقتی خانم ابتکار که از دیوار سفارت آمریکا بالا می ره و شعار مرگ بر آمریکا را 40 ساله ترویج می دهد فرزندش حق انتخاب دارد چرا دیگران نباید به فرزندانشان حق انتخاب بدهند؟ چرا مسئولین محترم نظام که می گویند ما خودمان انتخاب کردیم، نمی توانند فرزندانشان را به این انتخاب مجاب کنند آن وقت انتظار دارند بقیه مردم و فرزندانشان تن به انتخاب آنها بدهند؟ هر کسی که دستش به دهنش می رسه یا خودش انتخاب می کنه یا برای فرزندش این حق را از الان انتخاب می کند. برای مسئولین خیلی بده و جای سوال داره؟ نه برای هنرپیشه و مردم عادی که معتقدند ما انتخاب نکردیم که اینجوری زندگی کنیم دیگران برای ما انتخاب کردند امثال خانم ابتکار
علیرضا
|
۱۲:۲۱ - ۱۳۹۷/۰۹/۰۷
جالب بود .
تحلیل منطقی و جالبی بود.
خوشم اومد.
برای خیلی از دوستانم لینک این صفحه رو فرستادم
ناشناس
|
۱۲:۱۹ - ۱۳۹۷/۰۹/۰۷
بندگان خدا برای وطنشون حتی .....هم پاره میکنن!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!ملت ساده لوح... کدوم هنرمند!!
حسین
|
۱۲:۱۹ - ۱۳۹۷/۰۹/۰۷
مرفهین بی درد و بی عار. جامعه ای که بجای ارج گذاشتن به دانشمندان ش به این گروه از سینماگران بی عار و بی درد ارج نهد وضع ش همین می‌شود. که عده ای از سینماگران.برای زاییدن در خارج و فخرفروشی به مردم، از همدیگر سبقت می جویند.
ناشناس
|
۱۲:۱۲ - ۱۳۹۷/۰۹/۰۷
هر عاقلی امکان انجام این کار را داشته باشد بر ای رهایی از جهل وتباهی این کار را انجام میدهد
ناشناس
|
۱۲:۰۹ - ۱۳۹۷/۰۹/۰۷
عالی
ناشناس
|
۱۲:۰۳ - ۱۳۹۷/۰۹/۰۷
ای بابا ، هیچکس واقعا به فکر این مردم و کارگران و کارمندان و عامه ی مردم نیست ! سلبریتی که از هیچ به همه جا رسیدند و دولتمردی که از شوش به لواسان رسید و ... هر کسی به طریقی فقط داره از ثروت این مملکت بر میداره و میرود به ....
علیرضا
|
۱۱:۵۹ - ۱۳۹۷/۰۹/۰۷
خوشا به حالشان که پول دارند و می توانند بروند.
سعید بهنام
|
۱۱:۴۴ - ۱۳۹۷/۰۹/۰۷
سلام جناب شما خودت هم یک ریز ملت . ملت می نویسید تا کی هر کس به خود اجازه می دهد از طرف همه مردم حرف و نظر شخصی حتی درست خود را بیان کند.