صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۰۵ مهر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۴۲۲۲۶۶
تاریخ انتشار: ۴۸ : ۱۴ - ۱۳ مرداد ۱۳۹۷
سخنی دلسوزانه درباره یک بحران شگفت انگیز در دولت؛ «سخن نگفتن روحانی با مردم» !
سه ماه است كه مي گويند با مردم حرف مي زنيد! يكبار در رمضان، يكبار وعده پسارمضان! يكبار اين هفته ، یکبار هفته بعد! کار به جایی رسیده که عمل به وعده سخن گفتن با مردم، خود به یک بحران تبدیل شده است! همین که امروز مردم چنین فکر می کنند و آمار محبوبیت رییس جمهور به طرز حیرت انگیزی افت کرده، حاکی از اشتباه در انتخاب مسیر است؛ و حال هم اصرار در این مسیر غلط؛ یعنی غلط اندر غلط!
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس سیاسی «انتخاب»: چند روز پیش قرار بود حسن روحانی، رییس جمهور در یک گفت و گوی تلویزیونی با مردم سخن ‏بگوید؛ ناگفته پیداست که موضوع و محور اصلی این گفت و گو، شرایط اقتصادی نابسامان کشور و سردرگمی مسئولان برای رفع ‏مشکلات بود.‏

با این وجود، به صورت ناگهانی و غیرمنتظره اعلام شد که برنامه تلویزیونی مذکور لغو شده است. سپس صحبت هایی مطرح و ادعا شد ‏که حسام الدین آشنا به رییس جمهور توصیه کرده فقط زمانی در این شرایط با مردم رودررو سخن بگوید که اطلاعات و داده هایش ‏کامل بوده و برای انتقادها و حل مشکلات پیش روی دولت راه حلی ارائه دهد‎.‎‏ یا شاید چنین استدلال کرده اند که روحانی تنها باید با «خبرهای خوش» در برابر دوربین بنشیند؛ و الا این گفت و گو به ضرر اوست! این اظهارات را البته آشنا بلافاصله تکذیب کرد.‏

این رویه البته مسبوق به سابقه است.سه ماه است كه مي گويند با مردم حرف مي زنيد! يكبار در رمضان، يكبار وعده پسارمضان! يكبار اين هفته ، یکبار هفته بعد! کار به جایی رسیده که عمل به وعده سخن گفتن با مردم، خود به یک پروسه تبدیل شده است!

اوضاع اقتصادی کشور در هفته های اخیر، فعالان اقتصادی و عموم مردم را ناراضی کرده است. قیمت سکه و دلار به طور ‏غیرمنتظره و غیرقابل باوری افزایش یافته. فشار خارجی از سوی ترامپ به اقتصاد کشور همچنان فزاینده است و قرار است تحریم ‏های آمریکا در دو مرحله که مرحله اول آن چند روز دیگر آغاز می شود، اعمال شود. ترمیم کابینه صرفا به تغییر رئیس بانک ‏مرکزی محدود مانده و خبری از تغییرات بیشتر نیست. همه این شرایط باعث شده تا بسیاری، چشم انداز مثبتی هم برای اقتصاد ‏کشور قائل نباشند.‏

در چنین شرایطی، رییس جمهور آمریکا پیشنهاد مذاکره بدون پیش شرط با ایران را ارائه کرده که خود، موافقان و مخالفان ‏متعصبی در داخل دارد. طرح سوال از رییس جمهور هم در مجلس به هیات رئیسه رسیده و بحث های مربوط به قانونی یا ‏غیرقانونی بودن آن داغ است.‏

در این اوضاع و احوال حسن روحانی از سخن گفتن مستقیم با مردم اجتناب می کند. چند باری از ماه رمضان تا کنون صحبت از ‏گفت و گوی تلویزیونی شده اما هر بار به دلیل و بهانه ای ماجرا ختم به خیر نشده.‏

همین موضوع اخیرا دستاویز رسانه های رسمی و غیررسمی اصولگرایان و منتقدان سفت و سخت دولت روحانی شده که این بار ‏به حتی پا را از «سوال از رییس جمهور» و یا «استیضاح» فراتر گذاشته و طرح «عدم کفایت رییس جمهور» را پیش کشیده اند. ‏دلیلی که آنها به آن متوسل شده اند، یک چیز است؛ «سکوت روحانی». آنها معتقدند رییس جمهوری که در چنین شرایطی از سخن ‏گفتن با مردم فراری است، شایستگی نشستن روی صندلی خود را ندارد و باید طرح عدم کفایت سیاسی او را کلید زد.‏

اما واقعیت چیست؟ حسن روحانی باید با مردم سخن بگوید به دلایل فراوان از جمله:‏

یک – بسیاری از مردم در روزهای گذشته در چند شهر عموما پرجمعیت کشور اعتراضات خود را نسبت به عملکرد مجموعه ‏های مختلف نشان داده اند که خواه ناخواه یکی از دلایل این اتفاق، عملکرد اقتصادی دولت در چند ماه اخیر است. پیش از آن نیز، ‏در چند مرحله در شهرهای مختلف، اعتراض بازاری ها مشاهده شده بود. روحانی به عنوان رییس جمهور کشور نمی تواند نسبت ‏به این موضوع بی اعتنا باشد و حتی فرصت سخن گفتن مستقیم با مردم را هم از آنها دریغ کند.‏

دو – تردیدی نیست که حسن روحانی به عنوان رییس جمهور بر تمام واقعیات کشور اشراف دارد. در این بین حتی می توان گفت ‏سکوت او نیز بنابر مصلحت هایی با قصد خیر انجام شده. اینکه مشاوران روحانی او را به این کار تشویق کرده اند یا تصمیم خود ‏او بوده، چندان تفاوتی در اصل ماجرا ندارد. مهم این است که چنین تصمیمی گرفته شده و او فعلا سکوت کرده و این سکوت، ضربه ای مهلک به وجهه رییس جمهور در میان مردم است. آنچه مهم ‏است اینکه رییس جمهور با بررسی بیشتر و بهره گرفتن از مشاوران متنوع تر، می تواند به این نتیجه برسد که سکوت در شرایط ‏فعلی، نتیجه عکس دارد. هم ناراضیان را ناراضی تر می کند هم باعث سوءاستفاده مخالفان می شود؛ اما بی شک نتیجه ی این تصمیم، به ضرر ملت، خود و دولتش است، چرا که مسیر را غلط رفته و «شر» عایدش شده است! همین که امروز مردم چنین فکر می کنند و آمار محبوبیت رییس جمهور به طرز حیرت انگیزی افت کرده، حاکی از اشتباه در انتخاب مسیر است؛ و حال هم اصرار در این مسیر غلط؛ یعنی غلط اندر غلط!

سه – چنانچه گفته شد سکوت روحانی، مخالفان او را به جایی رسانده که حالا طرح عدم کفایت سیاسی او را پیش کشیده اند. نوع ‏بازی های سیاسی نشان داده ادامه این روند، باعث نخواهد شد که این افراد از چوب لای چرخ دولت گذاشتن و متشنج تر کردن ‏اوضاع منصرف شوند؛ بلکه تجربه نشان داده این اتفاق باعث جری تر شدن مخالفان می شود. چنانچه گاهی مشاهده شده که با ‏وجود طرح برخی شعارها توسط معترضان، که مورد پسند اصولگرایان نیست، آنها تلاش دارند این موضج را صرفا علیه دولت ‏روحانی وانمود کرده و خود را نیز غیرمستقیم و پشت پرده لیدر این اعتراضات بدانند. هدف آنها زمین زدن دولت است؛ حتی اگر ‏کل کشور با مشکل روبرو شود. آنها قصد دارند شخصیت رییس جمهور را در نزد ملت خرد کنند و از این راه به هدف خود برسند. ‏برای رسیدن به چنین هدفی، چه موضوعی بهتر از سکوت روحانی می تواند بهانه به دست آنها بدهد؟

چهار – آخرین باری که روحانی به صورت مستقیم با مردم سخن گفت، اگرچه از تلویزیون نبود، روز ششم تیر بود که تاثیرات ‏نسبتا مثبتی بر فضای عمومی کشور داشت. تکرار این اتفاق قطعا در جو روانی کشور بی تاثیر نیست. طبیعتا در هر صحبتی ‏اولین شرط پذیرش واقعیات کشور است و اینکه هرگز نباید واقعیات و بدیهیاتی که مردم هر روزه با آن سروکار دارند، انکار شوند. ‏به بیان دیگر، صداقت در گفتار،جو روانی جامعه را آرام تر می شکند. این آرامش می تواند تا حدی به فضای اقتصادی نیز منتقل ‏شود.‏

از سوی دیگر، حتی اگر بحران اقتصادی کشور را جدی نگیریم، مگر نه آنکه اول دولت قول دادید هر 100 روز با مردم سخن بگویید؟! این وعده چه شد؟!

پنج – تاخیر در صحبت مستقیم با مردم، مضراتی چه بسا جبران ناپذیر داشته باشد. روحانی باید هرچه زودتر تصمیم خود برای ‏صحبت با مردم را بگیرد. اگر او به دنبال آن است که با طرح اجرایی عملیاتی مکتوب به تلویزیون بیاید و از برنامه خود بگوید، ‏تا بلکه شرایط را آرام تر کند، سخت در اشتباه است. نه اینکه مردم با طرح عملیاتی مخالف باشند؛ نه. بلکه موضوع این است که ‏در حال حاضر سکوت روحانی تبدیل به معمایی عجیب تر از بی برنامه بودن دولت در خروج از این اوضاع نامساعد شده.

به بیان ‏دیگر، صحبت کردن با صداقت کامل، ضروری تر از هر موضوع دیگری است؛ یک ضرورت بسیار فوری. آقای روحانی! همین که گفت و گو با مردم، تبدیل به یک وعده ناشدنی شده ، مردم را عصبانی و سراسیمه تر کرده است، مردم به همان اندازه که از اوضاع کشور گلایه دارند، از سکوت عجیب تر شما، خشمگین و شوکه اند! چه کسی فکر می کرد «سخن گفتن با مردم» هم تبدیل به یک بحران شود؟!

کجاست آن روحانیِ ایام انتخابات، با آن نگاهِ امید و آرامش بخش و گفتارِ قاطع و بُرّنده اش؟!

حال اما باید باور کرد که چنان مردی، از پس یک گفت و گوی تلویزیونی، آنهم با نیت آرامش مردمش، برنمی آید و نگران چیزهایی دیگر است؟!

آقای روحانی! برای گذر از این آشفتگی خودساخته در دل جامعه که با مشاوره های غلط ، اینک به یک بحران بزرگ تبدیل شده؛ هر چه زودتر مقابل دوربين بنشين و با مردمت حرف بزن! شاید همين فردا هم دير باشد!