پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : هر کس به نوعی تلاش می کند تا از افسردگی رهایی یابد. بعضی از این تلاشها به تجربیات شخصی افراد متکی است ولی عمدتا" به راه حل هایی که در جامعه مرسوم شده و ریشه در سنت های اجتماعی دارد پناه می برند...
به گزارش انتخاب به نقل از روزنامه مردم سالاری، همه ما در طول زندگی در دوره های کوتاه و بلند احساس داشتن غم و اندوه را خصوصا در هنگام از دست دادن همسر و یا نزدیکان، هنگام کار و یا از دست دادن آن، تجربه کرده ایم و همه ما قادر به مقابله با این حوادث هستیم. اما زمانی که این اندوه، بیش از اندازه و پایدار و عمیق باشد ممکن است منجر به بیماری افسردگی گردد.
هرکس به نوعی تلاش می کند تا از افسردگی رهایی یابد. بعضی از این تلاشها به تجربیات شخصی افراد متکی است ولی عمدتا" به راه حل هایی که در جامعه مرسوم شده و ریشه در سنت های اجتماعی دارد پناه می برند. تنها و گاهی اوقات از کمک حرفه ای روانپزشکان و روانشناسان بهره مند می شوند.
تلاش در جهت رفع افسردگی خود یکی از راه های اساسی درمان و پیشگیری از شدت بیماری و عوارض آن است.
گر نکوبی شیشه غم را به سنگ
هفت رنگ اش می شود هفتاد رنگ
برای افسرده نبودن کافی نیست که مشکلی نداشته باشیم بلکه باید شوروشوقی در سر باشد باید دلیل برای زندگی داشت.
باید عشق ورزید تا افسرده نبود، پاد زهر افسردگی این نیست که خیالی در سر نداشته باشیم بلکه آن است که موضوعی سالم و مناسب برای دوست داشتن و شوری سازنده و مفید در سر داشته باشیم.
به قول شاعر بزرگ نظامی:
دلی که از عشق خالی شد فسرده است
گرش صد جان بودی بی عشق مرده است
ما منکر مشکلات و حوادث غم انگیز نیستیم اما آنچه به حوادث معنای مایوس کننده می دهد بیش از خود حوادث، تعبیر و تفسیر ماست.
قدرت تعقل و توانایی سازگاری آسان در برابر مشکلات لا یتناهی است.
توانایی اندیشه بشر و قدرت چاره جویی او خیلی بیش از آن است که قوی ترین حوادث تلخ هم بتواند او را برای همیشه افسرده نگه دارد.
شما چه کمکی می توانید به افراد افسرده بکنید تا دوباره به حالت طبیعی برگردند و از زندگی لذت ببرند؟ پیشنهادهای زیر شاید به نظر خیلی ساده باشند، اما واقعا موثرند.
کسی که افسرده است، به طور ناخواسته، دیگران را از خود دور می کند. این شخص هرچیزی را که می شنود یا می بیند، به هرچه که فکر می کند، هرچه که می گوید و هر کاری که انجام می دهد را از فیلتر افسردگی رد می کند.
قانون شماره 1
هر موجودی چه یک گیاه، چه حیوان و چه انسان، اگر زنده باشد، با مهر و محبت شما شانس بیشتری برای پیشرفت و کامیابی دارد.
قانون شماره 2
تنهایی کشنده است. لازم نیست حرف من را باور کنید، فقط کافی است آمار مرگ و میر کودکانی را که در یتیم خانه ها هستند، با آنهایی که در خانه و با خانواده بزرگ می شوند و یا مرگ و میر سالمندان بیماری را که در خانه پرستاری می شوند، با آن هایی که در خانه سالمندان زندگی می کنند، مقایسه کنید..
کسی که افسرده است، به طور ناخواسته، دیگران را از خود دور می کند. این شخص هرچیزی را که می شنود یا می بیند، به هرچه که فکر می کند، هرچه که می گوید و هر کاری که انجام می دهد را از فیلتر افسردگی رد می کند. هرگاه اطلاعات از یک احساس منفی فیلتر شوند، تحریف می گردند. خیلی وقت ها که به چنین شخصی می گویید در مورد افسردگی اش حرف بزند، بیشتر و بیشتر افسرده می شود. ممکن است عقب بکشند و برنجند.
شما با به کار بردن موارد زیر می توانید به افراد افسرده کمک کنید تا دوباره به حالت طبیعی برگردند و از زندگی لذت ببرند :
- مدام به آن ها سر بزنید.
- به چشمانشان نگاه کنید و بیشتر به آنها لبخند بزنید.
- دستانشان را در دست بگیرید و شانه شان را نوازش کنید.
- بیشتر به حرف هایشان گوش دهید.
- سرگرمشان کنید.
- به آنها بگویید که کدام کارهایشان شما را تحت تاثیر قرار داده است. به فکر انداختن، احساس بهتری به آنها داده و باعث می شود که روحیه شان بهتر شود.
-از آنها بخواهید چیزهایی را لمس کنند. اشیائی با بافت ها و رنگ های مختلف بیاورید و از آنها نظرشان را بخواهید. یک غذای خوش مزه و خوش ظاهر برایشان درست کنید. بکوشید لذت های کوچک را وارد زندگی شان کنید.
- بلند به آنها بگویید که برایتان مهم هستند. بگویید که دلتان برایشان تنگ می شود و دوست دارید با آن ها خوش بگذرانید.
- کارهایی که فقط با دوستان صمیمی خود انجام می دهید، با آن ها تکرار کنید. مثلا با آرنجتان به بازویشان بزنید یا با یک دسته کاغذ لوله شده آرام روی سرشان بزنید. باید بکوشید که رفاقت خود را بهشان نشان دهید .
چیز مهمی که باید به یاد داشته باشید این است که بیش تر کسانی که دست به خودکشی می زنند، بین انجام دادن یا ندادن آن شک و تردید دارند. آنها بین انتخاب درد زندگی کردن و درد مردن سرگردانند. اگر بتوانید ارتباط آن ها را با لذت های زندگی بیش تر کنید و از طرف دیگر دردی را که با خودکشی نصیبشان می شود در نظرشان شدیدتر جلوه دهید، آن وقت نتیجه مثبتی خواهید گرفت.
- به جای این که بپرسید حالشان چه طور است، بپرسید، دوست دارند امروز برای خوش گذراندن چه کاری کنند و در آن کار همراهی شان کنید. به آن ها بگویید که کاملا مشخص است که حالشان بهتر شده است، سپس حالشان را بپرسید و به جوابی که می دهند، واقعا گوش کنید .
- اگر خجالت زده بودند، یک داستان مشابه در مورد خودتان بگویید، سپس داستان های دیگری از خجالت زدگی کسان دیگر را مثل لطیفه برایشان تعریف کنید. هیچ چیز بیشتر از دیدن احساس خجالت زدگی دیگران این درد را در انسان تخفیف نمی دهد.
- اگر افسرده هستند، پس حتما احساس ناامیدی می کنند. این مشکل برایشان بدون راه حل به نظر می رسد. پس از این که برای کم کردن شدت افسردگی شان بهشان کمک کردید، اگر دوست داشتند، در مورد آن صحبت کنید. بهشان نشان دهید که چه طور می توانند این مشکل را شکسته و آن را به چند مساله کوچک تبدیل کنند. سپس ببینند کدام قسمت آن مهم تر است و بکوشند راه حل های سالمی برای آن بیابند تا بتوانند مشکلات و دشواری ها را حل کنند نه تحمل.
قوانین را به یاد داشته باشید، این را هم بدانید که همیشه استثناهایی هم وجود دارند. راهکارها را فراموش نکنید و آن ها را بر اساس موقعیت خود تغییر دهید. شاید نتوانید جلوی پدیده خودکشی را بگیرید، اما می توانید در جلوگیری از خیلی از موارد کمک کنید; پس سهم خودتان را برای نجات دیگران انجام دهید.
اما درصد بسیار بالایی به افسرگی خیلی خفیفی مبتلا هستن که در برخی امور انگار فلج میشن و کپ میکنن در صورتی که خیلی هم سالم به نظر می آیند جامعه ضرر بیشتری از این نوع افسرگی خفیف میکشه تا اون افسردگی بشدت ظهور کرده که دارو های خوبی هم براش هست
بیماریهای روانی مثل این صد برابر از بیماریهای جسمی بدترند.
خدا همه ی بیماران رو شفا بده.