حجت الاسلام و المسلمین قدرت الله علیخانی، سیاستمدار اصلاح طلب و از نزدیک ترین افراد به مرحوم آیت الله هاشمی، سابقه سه دوره حضور در مجلس را دارد. به گفته خود او، همین سابقه باعث شده تا ارتباطش تا کنون با نمایندگان مثبت و خوب باشد. فرقی هم نمی کند، اصلاح طلب و اصولگرا و حتی به گفته خودش تندروها نیز در دایره افرادی هستند که علیخانی با آنها ارتباط خوبی دارد.
علیخانی اخیرا در گفت و گویی با «انتخاب» درباره اوضاع کنونی و مشکلات کشور به ویژه در حوزه اقتصادی و پیامدهای آن مانند درخواست استعفای حسن روحانی صحبت کرده است.
او همچنین گریزی به عملکرد فراکسیون امید در مجلس و شخص محمدرضا عارف زده و اشاره ای هم به وضعیت شهرداری تهران و نحوه انتخاب شهردار کرده است.
گفت و گوی زیر حدود ده روز قبل و پیش از اتفاقاتی مانند تصمیمات اقتصادی جدید و یا مذاکرات برجامی وین انجام شده است.
سئوال: طی هفته هاى قبل کشور در معرض یک نابسامانى اقتصادی قرار گرفت تا جاییکه برخى درخواست برای استعفای روحانی را طرح کردند...
این فضا با سخنرانی رییس جمهور در جمع مدیران دولت آرامتر شد؛ در آن مقطع فضای تندی علیه رییس جمهور و کلیت دولت حاکم بود. بقول شما حتی بعضیها پا را فراتر گذاشتند و بحث استعفای دولت را مطرح کردند و برخی در مجلس مثل پایداریها بحث استیضاح رییس جمهور را پیش کشیدند. اما این فضا، تا حدی فرو کش کرده است.
سئوال: علت این تندی فضا چه بود؟
به اعتقاد من در مرحله اول به شخص رییس جمهور برمی گشت. ایشان مدتها با مردم حرف نزده بود. مسائل و مشکلات فعلی کشور مخصوصا مسائل اقتصادی را به مردم توضیح نداده بود. از طرفی فشار روی مردم افزایش یافته به همین دلیل بخشی از جامعه از دست رییس جمهور عصبانی بودند. برخی هم به این مساله دامن میزدند. البته این طور نیست که با آن سخنرانی رییس جمهور، همه مشکلات حل شده؛ ناراحتیها ادامه دارد، اما عصبانیتها کاهش یافته است.
سئوال: در مورد بحث استعفای رییس جمهور که در محافل طرح شد، چه نظری دارید؟
بحث استعفای رییس جمهور حرف دشمنان ایران و حاکمیت و نظام است. برای اینکه رییس جمهور یک سال نیست که با ۲۴ میلیون رای مردم روی کار آمده است. بسیاری از رای دهنده ها، از رییس جمهور گله دارند، ولی موافق استعفای رییس جمهور نیستند. چون با استعفای رییس جمهور کشور عملا به بحران واقعی میرود. آنها که توجه ندارند و یا مخالف نظامند و یا میخواستند وضع بدتر از این شود، دلشان میخواست رییس جمهور استعفا دهد و بحرانی شدیدتر از شرایط فعلی ایجاد شود. این اتفاق بحران اقتصادی را به بحران سیاسی تبدیل میکرد که کنترل آن مشکل بود.
ضمن این که افراد یا گروههای خواهان استعفای رییس جمهور، گروههای ریشه داری نبودند یا پایگاهی ندارند. مثل موتلفه ایها یا پایداری ها. البته این وسط، بعضی از نظامیها هم این حرف را گفتند، اما بعد از ملاقات رییس جمهور با رهبری، حرفشان را پس گرفتند و منکر شدند؛ و اگر چنین چیزی گفته بودند، سریعا اصلاح کردند. دیگران هم همینطور. طوری که آقای حاجی بابایی هم این مساله را رد کرد و گفت: این حرف، حرف فراکسیون ولایی نیست. بنده به شخصه، گرچه از رییس جمهور نسبت به مواضعشان و عدم تحقق برخی وعدههایی که به مردم دادند، گلایه مندم، اما با استعفا شدیدا مخالف بودم، چون میدانم عواقب خطرناکی برای کشور داشت.
خط استعفای رییس جمهور خط خطرناک و انحرافی بود و کشور آسیب میدید. متاسفانه به نظر میرسید رییس جمهور منفعل شده بود و مدتها در مقابل این تهاجمها و تخریبها سکوت کرده بود و خود این سکوت باعث تضعیف دولت و بگومگوهایی شده بود و به اعتقاد من زودتر از اینها باید با مردم صحبت میکرد.
سئوال: علت این سکوت چه بود؟
آقای رییس جمهور یکی دو بار از وزرای خود گله کرد. یک بار آمد و گفت: روزه سکوت گرفته اید. یک روز گفت: اگر نمیتوانید کار کنید، چنین و فلان. فکر میکنم رییس جمهور از بخشی از کابینه خود ناامید شده بود. شنیده ام قبلا از اصلاح طلبان هم گلهمند بودند که از من حمایت نمیکنند. این در حالی است اصلاح طلبان مثل گذشته حامی رییس جمهور هستند. شما دیدید که آقای موسویان که از همراهان قدیم رییس جمهور بوده، جزو کسانی شد که استعفا را مطرح کرد، استعفایی که چند ماه پیش احمدی نژاد باب آن را باز کرده بود. یعنی عملا برخی نوعی هم صدایی در این موضوع با احمدی نژاد پیدا کردند.
در حالی که به عنوان مثال در مقابل موسویان، آقای جلایی پور که از اصلاح طلبان شناخته شده و صاحبنظر است، او را به باد انتقاد گرفت. ممکن است بخش زیادی از اصلاح طلبان، منتقد رییس جمهور باشند، اما مخالف او نیستند. یعنی به عملکرد رییس جمهور و وزرای کابینه معترضند. من نمیدانم آقای روحانی با وزرا و کارگزارنش رودربایستی دارد؟ اوضاع دست خودش است و خودش میتواند اوضاع را برگرداند.
سئوال: به نظر شما در این بحران پیشرو، راهکار چیست؟
ترمیم کابینه البته با افرادی کاردان و امتحان پس داده. چرا که تاخیر در ترمیم، کار را به جایی رساند که صدای مجلس هم درآمد. نمیخواهم این مجلس را به عرش اعلی ببرم. اما امام فرموده بودند که اگر ما مجلس قوی داشته باشیم کشور را حفظ میکند و در مواقع حساس کشور را از بحرانها نجات میدهد.
سئوال: این مجلس خیلی از وزرا را تا مرز استیضاح برده و بعد امضاها پس گرفته شد و انتقادات بسیاری در برداشته...
اصل مجلس را میگویم نه خیلی از نمایندگان فعلی که شاید نشود روی آنها حساب کرد. برای اینکه میبینیم به یکباره چند استیضاح مطرح میکنند و در میانه کار به هر دلیلی کنار میکشند. بی تعارف این موضوع، آبروی مجلس را هم میبرد. باید به نمایندگان گفت: مردم که نگفتند استیضاح کنید. وقتی به اینجا رسیدید و استیضاح کردید، چرا پس میگیرید؟ البته اگر نمایندهها برای مشکلات مردم و جامعه به ابزار قانونی شان متوسل شوند، چه اشکالی دارد؟
سوال: بحث ترمیم کابینه هم جدى شده است...
پیشنهاد ۱۸۷ نماینده برای ترمیم کابینه ابتکار خوبی است و فکر مى کنم خود دولت هم تقریبا به این جمع بندى رسیده است. به نظرم آقای رییس جمهور باید بروند مجلس درباره شرایط شفافتر با نمایندگان و مردم صحبت کنند. اخیرا ایشان گفتند من ۲۴ میلیون رای داشتم، از امروز نماینده ۸۱ میلیون نفرم. من میگویم همان ۲۴ میلیون. مگر کم است؟ صریح و با قدرت صحبت کنند و شرایط را براى مردم و نمایندهها بیان کنند. البته یک موضوع مهم در کنار تغییر و ترمیم کابینه این است که چه کسانی قرار است جایگزین انها شوند؟
سئوال: کدام بخش کابینه را؟
هر کسی که انگیزه و تحرک لازم را ندارد یا پاسخگوی مردم نیست. هر کسی که سست کار میکند و حاضر نیست در محیط کاری خود تغییرات بدهد. البته هستند وزرایی که فعالند و طبق شنیدهها حتى در جلسات هیات دولت جدى برخورد مى کنند و حتى نقد مى کنند. رییس جمهور هم که میگفتند بعضیها روزه سکوت گرفته اند، حتما مخاطب و مصداق را بهتر میشناسند. الان ترمیم کابینه دو جهت دارد، یک جهت افرادی که خوب عمل نکردند و باید بروند و یکی جهت وزرایی که ظاهرا بنا به دلایل کاری یا اختلاف نظر با بخش دیگر در کابینه، نمیخواهند بمانند. چون وزرایی را سراغ دارم که چندین بار استعفا داده اند، اما رییس جمهور نمیپذیرد. چه اشکالی دارد که اگر نمیخواهد بماند، برود و کس دیگری بیاید.
چندى پیش در مراسم بزرگداشت برادر آقای ناطق نوری مسوولی به یکی از دوستان گفته ۴ بار استعفا داده ام و آقای روحانی قبول نمیکند. وقتی کسی استعفا میدهد اگر اختلاف در فکر یا نوع کار است، باید راه حل پیدا کنید، اگر نمیشود، باید استعفا را بپذیرید، وقتی نمیپذیرید مشکلات مضاعف میشود.
با این حال معتقدم هنوز دیر نشده و اول کار آقای روحانی است، چرا که فقط یک سال گذشته است و نباید طوری عمل کند که انگار سال آخر دولت است. به ایشان میگویم «قوی کار کن و شجاعانه به میدان بیا»
سئوال: برخی میگویند به این خاطر است که دیگر نیازی به رای ندارند...
در محافل مختلف حرفها و تحلیلهای متفاوتی مطرح میشود. اگر اصلاح طلبان یا حامیان آقای روحانی نقد و حرف دارند، برای خودشان نیست. میگویند فضای جامعه با عملکرد بعضی از وزرا و همچنین برخى مدیران ارشد در سطح استانها منفعل شده است. مدیرانی که باید همراه مردم باشند، نیستند. بعضی از استانها نیز فضای خوبی ندارند. مثلا در استان ما [قزوین]با این شرایط، تازه وضع خوبی دارد! اما در خیلی از استان ها، حامیان دولت و اصلاح طلبان میگویند این مسئولی که گذاشته اند اصلا با دولت نیست یا بعضا نوکر نماینده هاست! یا تحرکی در کار ندارند. خوب این مسایل است که حامیان را منتقد و مردم را ناراضی میکند.
ضرر این رویکرد برای خود دولت است که کارهای خوبی هم که میکند تحت الشعاع برخی ضعفها قرار میگیرد. مثلا یک نمونه عملکرد خوب دولت در بحث گازرسانی. در هیچ دولتی به اندازه دولت روحانی به روستاها گازرسانی نشده و اگر قرار بر قیاس باشد، عملکرد همه دولتهای قبل یک طرف، دولت روحانی یک طرف. یعنی هر روستایی که جمعیت قابل توجهی داشته، یا گاز رسانی شده یا در حال گازرسانی هستند. برخی کارهایی که الان در حال انجام است، انصافا در دولت گذشته این سرعت و حجم را نداشت.
سئوال: مقصر از بین رفتن ارتباط بین رییس جمهور و حامیانیش کیست؟
من معتقدم در اینگونه موارد، دفتر رییس جمهور و مشاوران باید بهتر عمل کنند. آقای روحانی در سخنرانی اخیر گفتند که نیروهای نو و جدید، بیایند مشورت بدهند. این کار باید عملى شود و دسترسیها و ارتباطها تسهیل شود. آقای روحانی در دوره اول، بعد از دو سه ماه یک جلسه با اصولگراها و سپس یک جلسه هم با سران اصلاح طلب گذاشتند. نمیگویم به حرفهایی که زده شد، عمل کرد؛ اما حداقل این دو جریان در آن جلسات، نظرات، ایدهها و نقدهایشان را بیان کردند. در دولت دوم اصلا این اتفاق نیفتاد؛ نه اصولگراها و نه اصلاح طلبان دیداری نداشتند. بعد هم متاسفانه نقل شد (انشاءالله که دروغ باشد) برخی گفته اند که «اصلاح طلبها که نقش زیادی نداشتند، این اصولگرایان معتدل بودند که آقای روحانی را آوردند». اصولگرایان خودشان کاندیدا داشتند و به روحانی رای ندادند. بله؛ یک سری متعادلین همراه، اما بسیار اندک بودند. پس بی انصافی نکنیم.
از طرف دیگر الان زمانى است که اقتصاددانان و صاحبنظران این حوزه حرف دارند. باید سازوکارى پیش بینی کرد و مرتب نظرات آنها را گرفت و در سیاستگذارىها لحاظ کرد، چون شرایط سختى داریم که وقت آزمون و خطا نیست.
سئوال: نقش حلقه اول نزدیک به رییس جمهور مانند واعظی، نهاوندیان، آشنا و ... را در این قضایا چطور میبینید؟
من با شخص کار ندارم. حداقل این است که فعال نیستند. روابط عمومی شان و و ارتباط شان ضعیف است. دولت روحانی پشتوانه ۲۴ میلیون رای را دارد و از نظر بین المللی یک چهره شناخته شده است؛ برخلاف احمدی نژاد، ریشه دار است. دست خودش است که بخواهد فعالتر برخورد کند. حال که تیمش ضعیف است، خودش حداقل هر ماه بیاید و صحبت کند. الان شرایط طوریست که میطلبد ایشان به طور مداوم با مردم صحبت کند. مثلا همین جملهای که گفتند من استعفا نمیدهم، نمیترسم، هستم و آبرویم را میگذارم، کمی برای حامیانش دلگرمی شد و به نفع کشور هم بود. به اعتقاد من هم آقای روحانی باید جدیتر وارد صحنه شود و هم مجلس جدیتر برخورد کند.
سئوال: نقش مجلس خصوصا فراکسیون اصلاح طلبان و آقای عارف که توقعات زیادی ایجاد کردند، اما کاری نمیکنند و حرفی نمیزنند، را در این اتفاقات اخیر چطور ارزیابی میکنید؟
همانطور که گفتم مجلس در رابطه با برخی وزرا با رفاقت کنار میآید که درست نیست. در بخش داخلی هم دچار مشکل هستند. نمونه اش این حوادث اخیری که در مجلس داشتیم، انتخاباتی که صورت گرفت و درست است که سه فراکسیون سه کاندیدا داشتند، اما عملکرد امید و ولایی ها، در عمل جهت دوری لاریجانی از اصلاح طلبان معتدل بود.
سئوال: چرا با وجود همراهى لاریجانى با دولت، امید در مقابل او قرار گرفت؟ آیا ارتباطی میان اصلاح طلبان مجلس و اصلاح طلبان بیرون بود؟
فقط امید در مقابل لاریجانی قرار نگرفت بلکه نمایندگان ولایی هم که اعضای جبهه پایداری آنجا محوریت دارند، مقابل او بود و حتی زمزمههای همسویی میان آنها طرح شد. به گونهای در جریان انتخابات هیات رییسه، برخی از آنها گفتند از آقای عارف حمایت خواهیم کرد و در مقابل بحث کردند که نایب رییس از آنها باشد یا مستقلا نایب رییس معرفی کنند که عملا حذف آقای مطهری بود.
وقتی که این موضوع مطرح شد بعضی از سران اصلاحات برای دوستان فراکسیون امیدی پیغام دادند که برای شما زشت است با ولاییها ائتلاف کنید. اینها وقتی دیدند فضای بیرون نزد اصلاح طلبان منفی شده گفتند ما ائتلاف نمیکنیم؛ و هر فراکسیون مستقل عمل میکند، اما در عمل ائتلاف نانوشتهای در مقابل لاریجانی داشتند. طبیعی بود که ولاییها از لاریجانی بدلیل حمایت از دولت و تصویب برجام راضی نبودند.
چهرههای شاخص اصلاح طلبان در بیرون گفتند این کاری که امید کرده، تصمیم خود فراکسیون بوده و هیچ هماهنگی بین اصلاح طلبان بیرون و فراکسیون امید در مقابل آقای لاریجانی نبود چرا که دوستان معتقد بودند نباید آقای لاریجانی تضعیف شود.
علت این تاکید این بود که به کاردانی و بینش اعتدالی آقای لاریجانی و اینکه مصلحت کشور در این است که در مجلس و قوه مجریه و همه جا از نیروهای اعتدالی استفاده شوند و نیروهای افراطی طرد شوند و نتوانند کشور را دچار مشکل کنند، معتقد بودند.
با این حال حرکتی که دوستان ما درمجلس کردند، به تضعیف آقای لاریجانی انجامید. اصولگراها هم در حال گل به خودی زدن و تخریب نیروهای شان هستند. اصولگراها با یک نیرویی مثل علی لاریجانی که از تفکر نسبتا متعادل و توانمندیهای بالا و مدیریت خوبی برخوردار است طوری عمل میکنند که مانند آقای ناطق نوری شود. آقای ناطق یک چهره قوی و نیرومندی بود که الان هم مورد احترام همه جریان هاست. معتقدم هنوز میشود از آقای ناطق استفاده کرد. ناطق را عملا اصولگراها از دست دادند.
سئوال: با این اتفاق، اعتماد به نفسی در جریان حامی آقای عارف ایجاد شد که فکر میکنند میتواند سال ۱۴۰۰ کاندیدا شود!
ضمن احترام به آقای عارف، به مواضع خیلی از بزرگان اصلاحات در این باره واقفم، البته اخیرا هم اتفاقاتی افتاده که شاید باز کردن آن و نقل قولهایی که شده فعلا صحیح نباشد. ولی دیدیم که آقای عبدالله ناصری هم که مشاور آقای خاتمی بودند، در این مورد چه گفتند.
اما در سطح کلی تر، آنچه واقعیت دارد این است که ناشی از بحرانهای اخیر اقتصادی و عملکرد دولت، عملکرد فراکسیون امید و نیز ماجرای شهرداری تهران تا قبل از آقای افشانی، جریان اصلاحات ضربه و آسیب خورده است. به نظرم اگر جایی کار ما ایراد دارد باید قبول کنیم و اعلام کنیم و بگوییم که مثلا این عمل مورد تایید ما نیست نه اینکه سکوت کنیم تا مردم اعتمادشان را از دست بدهند.
الان متاسفانه فاصله بین مردم و برخى مسئولین زیاد شده و ترمیم این شکاف و بازگرداندن اعتماد خیلی کار دارد. اصلاح طلبان باید به سهم خود در این موضوع چه در دولت، چه در مجلس و شهردارى پیش قدم باشند.