صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۰۳ دی ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۴۱۰۰۹۲
تاریخ انتشار: ۴۲ : ۱۸ - ۰۲ خرداد ۱۳۹۷
هفته ها بود که فضای رسانه ای جهان با خبر غیرمترقبه تصمیم رهبر کره شمالی برای دست کشیدن از برنامه های هسته ای و موشکی کشورش ملتهب بود، بیشتر بدان سبب که تب دیگری نیز بر این فضا عارض شد مبنی بر اینکه رهبران آمریکا و کره شمالی نیز با هم دیدار و مذاکره خواهند کرد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

هفته ها بود که فضای رسانه ای جهان با خبر غیرمترقبه تصمیم رهبر کره شمالی برای دست کشیدن از برنامه های هسته ای و موشکی کشورش ملتهب بود، بیشتر بدان سبب که تب دیگری نیز بر این فضا عارض شد مبنی بر اینکه رهبران آمریکا و کره شمالی نیز با هم دیدار و مذاکره خواهند کرد.

بعد از دیدار مخفیانه مایک پومپئو، وزیر خارجه فعلی و رئیس سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) با کی جونگ اون رهبر کره شمالی، در پیونگ یانگ تصمیمی گرفته شد تب فضای مجازی را بالا برد، در اندک زمانی گُر گرفت و هنوز هم از شدت این تب کاملا کاسته نشده است.
زیرا واقعیت های فضای دیپلماتیک برای این تصمیم با آنچه که در فضای رسانه ای حاکم است بسیار متفاوت بود، چون امروزه خبرهای ضد و نقیض فراوانی نیز از احتمال لغو دیدار سران کره شمالی و آمریکا به گوش می رسد که به تدریج فضای رسانه ای را به سمتی سوق می دهد که پیش بینی برخی تحلیلگران از لغو قطعی این دیدار در موعده مقرر و یا تعویق احتمالا طولانی مدت آن را به صحت نزدیک تر می کند.
تا حدی که خود ترامپ نیز دوشنبه شب پیش بینی کرده بود که شاید مجبور باشد دیدارش با رهبر کره شمالی را لغو و یا به وقت دیگری موکول سازد.
صرف نظر از فروکش کردن یا نکردن این تب رسانه ای و کم رنگ شدن خوشبینی هایی که از وعده های دو طرف (کره شمالی و آمریکا به همراه کره جنوبی) ایجاد شده بود، باید اذعان داشت که تحلیل واقعیت های رودایدهای سیاسی با آنچه که واقعا در سطح رسانه ای اتفاق می افتد بسیار متفاوت است.
زیرا دو طرف این دعوا تاریخی وعده هایی با واسطه مون جائه این، رئیس جمهوری کره جنوبی به یکدیگر دادند که با واقعیت تاریخی مناسبات کره شمالی و آمریکا متفاوت بود، یعنی مبالغه ها و خوش خیالی های رهبر کره جنوبی که بیش از هر کس خواستار جلوگیری از بروز یک برخورد نظامی در شبه جزیره کره است، چیزی نبود که رسانه ها و یا برخی تحلیلگران روی آن حساب قطعی باز کرده بودند.
غیر از برخی تحلیلگران، اغلب رسانه های بین المللی و منطقه ای و در واقع افکار عمومی متاثر از آنها در سطح جهان، تحت تاثیر همین تب فضای رسانه بسیار خوش بین بودند از اینکه این دیدار به زودی عملی خواهد شد.
به ویژه اینکه بعد از چند تغییر مکان اساسی از اولامباتور در مغولستان، پان مونجوم در کره جنوبی و یا جاکارتای اندونزی برای این دیدار، سرانجام زمان آن نیز برای 12 ژوئن (22 خرداد) و آن هم در سنگاپور قطعی شد.
اما حوادث بعدی در دو سوی اقیانوس آرام یعنی در واشنگتن و پیونگ یانگ و حتی در پکن، باز هم متاثر از همین واقعیت ها ثابت کرد که نمی توان به اخبار و یا صرفا تحلیل های رسانه ای برای وحدت دو کره و همسویی میان سیاست های آمریکا و کره شمالی برای تحقق این شعارهای رسانه ای و یا آرزوهای تاریخی مردم دو کشور چندان خوش بین بود.
چون از یک سو دیدیم که در واشنگتن بار دیگر تصمیم گرفته شد رزمایش هوایی مشترک میان آمریکا و کره جنوبی در شبه جزیره برگزار شود، رزمایشی که با حضور 28 هزار نیروی آمریکایی برگزار شد و حتی احتمال حمله به کره شمالی نیز در آن شبیه‌سازی شده بود.
این در حالی است که کره شمالی پیش از این بارها گفته بود که برنامه هسته ای خود را تا مادامی که 28 هزار سرباز آمریکایی در کره جنوبی و ژاپن حضور داشته باشند، ادامه می دهد.
ظاهرا تا این مرحله، یعنی قبل از برگزاری این رزمایش فضای رسانه ای و واقعیت بیرونی تا با هم منطبق بود، مبنی بر اینکه همه وعده ها با خوشبینی تمام برای تحقق عاری سازی هسته ای و موشکی شبه جزیره کره و نیز دیدار رهبران آمریکا و کره شمالی در سنگاپور به خوبی پیش می رفت، اما این رزمایش همه آن معادلات را تغییر داد.
البته غیر این رزمایش، خلف وعده های تاریخی رهبری آمریکا برای خروج از توافق جامع قدرت های هسته ای جهان با ایران (برجام) و نیز تاحدودی تحولات در سرزمین های اشغالی برای انتقال سفارت آمریکا از تل آویو به بیت المقدس نیز موجب شد تا اعتماد کامل پیونگ یانگ به وعده های احتمالی واشنگتن در مذاکرات پیش رو به یاس تبدیل شود.
از سوی دیگر، اظهارات جان بولتون، مشاور امنیت ملی رئیس جمهوری آمریکا در بیان روش واشنگتن برای مهار برنامه هسته ای پیونگ یانگ درست شبیه به آنچه که در باره خلع سلاح لیبی و سرنوشت معمر فذافی اتفاق افتاده بود، نیز موجب شد پیونگ یانگ کاملا از موضع قاطعانه قبلی خود برای این مذاکرات عقب نشینی کند.
در این مرحله بود که پیونگ یانگ دریافت ظاهرا جبهه مقابل یعنی واشنگتن راهبرد خود را در زمینه مذاکره با کره شمالی بر سیاست تطمیع و تهدید قرار داده است.
بنابر این بسیار بعید بود پیونگ یانگ که از دهه 90 میلادی چندین بار طعم مذاکراه با آمریکا و شکست آن را چشیده بود این بار نیز بخواهد به راحتی در برابر وعده های اقتصادی آمریکا که یکی از ابزارهای تازه این کشور برای نفوذ و براندازی نرم است، خام شود و صرفا با وعده پولدار شدن و رونق اقتصادی در دام آمریکائی ها گرفتار آید.
این درحالی بود که کره شمالی پیشتر اعلام کرد در کمتر از دو هفته آینده سایت آزمایش های هسته ای خود را از بین خواهد برد تا زمینه را برای رویدادی جالب، یعنی دیدار برنامه ریزی شده ماه آینده کیم و ترامپ آماده کند.
در بیانیه ای که در رسانه های رسمی کره شمالی منتشر شده بود، وزیر امور خارجه کره شمالی گفت که تمام تونل های آزمایشات هسته ای خود را منفجر و امکانات و تجهیزات تحقیقاتی را نیز حذف می کند.
تجربه گذشته به مقامات کره شمالی آموخت که نباید بر وعده های توخالی آمریکایی ها اعتماد کند، زیرا در ژوئن 2008 بود که خبرگزاری های بین المللی اجازه پیدا کرده بودند تا تخریب یک برج خنک کننده در سایت راکتور نایگونبیون را پوشش دهند.
پبونگ یانگ در آن ایام سعی کرد براساس توافقی که درست یک سال پیش از آن با آمریکا و 4 کشور دیگر مبنی بر غیرفعال کردن تاسیسات هسته ای خود داشت، به آن وعده در برابر دریافت یک بسته کمکی 400 میلیون دلاری عمل کند.
اما در سپتامبر همان سال پیونگ یانگ اعلام کرد که با بازگرداندن پلوتونیوم به مجتمع هسته ای خود فعالیت هایشان را از سر می گیرد چرا که واشنگتن وعده های خود مبنی بر حذف نام این کشور از فهرست حامیان تروریسم را برآورده نکرده بود.
در هر حال این تجربه درس بزرگی بود که همراه با اظهارات بولتون و برگزاری زرمایش هدفمند دیگری در شبه جزیره کره موجب شد امید کیم به ترامپ با یاس تبدیل شود و در نتیجه روند به صدور یک بیانیه شدید الحن پیونگ یانگ علیه اظهارات بولتن و رویکرد جدید آمریکا ختم شد.
این بیانه نیز موجب شد تا ترامپ از امیدواری کامل به برگزاری این دیدار دست کشیده و این بار با احتیاط بیشتر و البته تهدیدآمیز تر به این موضوع بپردازد، چرا که او به دلایل فراوان به این دیدار و بهره برداری داخلی و بین المللی از آن بسیار نیازمند است، لذا این بار با رد اظهارات مشاور امنیت ملی خود اعلام کرد که قصدی برای حمله به کره شمالی ندارد و هیچ برنامه نیز برای سرنگون کردن حکومت کیم جونگ اون، مشابه آنچه که آمریکایی ها در دهه های گذشته در لیبی و عراق بر سر معمر قذافی و صدام حسین آورده بودند، وجود ندارد.
البته اگرچه او به تاثیر منفی اظهارات بولتون و نفتی که او بر منقل تاریخی آتش خشم دو کشور ریخته بود پی برد، اما اظهارات مایکل پومپئو، وزیر خارجه او نیز کبریتی شد بر این سوخت تا به طرف کره ای ثابت کند که دولت آمریکا واقعا در این مذاکرات حسن نیت ندارد.
اما ترامپ پنجشنبه گذشته در دیدار با ینس استولتنبرگ، دبیرکل ناتو درباره امکان ادامه کار حکومت کره شمالی گفته بود: 'او (کیم جونگ اون)' همان جا خواهد بود و در کشورش روی کار خواهد ماند و کشورش را اداره خواهد کرد. '
این صحبت ترامپ ظاهرا نشان دهنده موافقت او با حکومت مادام العمر کیم جونگ اون در کره شمالی در صورت کنار گذاشتن سلاح های هسته ای است؛ با این حال وی تلویحا تهدید کرد که چنانچه نتواند با کیم به توافقی برسد، به احتمال بسیار زیاد الگوی لیبی برای حل این مسئله همچنان به قوت خود باقی خواهد ماند.
ترامپ همچنین به خبرنگاران گفته بود که مقام های کره شمالی رسما کاخ سفید را درباره اینکه چه مسائلی ممکن است نشست رهبران دو کشور را لغو کند، مطلع نکرده اند. این در حالی است که در روزهای اخیر کره شمالی دو بار تهدید به لغو این رخداد به دلیل تشدید فشارها علیه خود کرده است.
وی در صحبت هایش در زمانی که با استولتنبرگ برای عکاسی حاضر شده بود، گفت: 'هیچ چیز تا آنجا که ما می دانیم در ارتباط با کره شمالی تغییر نکرده است. به ما هیچ چیزی اعلام نشده است. اگر این نشست قرار است برگزار شود، پس برگزار می شود. اگر قرار نیست که برگزار شود، ما سراغ قدم بعدی خواهیم رفت'. با این حال ترامپ تصریح نکرد که این قدم بعدی چه اقدامی خواهد بود.
درهر حال سیاست تهدید و تطمیع آمریکا در قبال کره شمالی همچنان ادامه دارد و بر بدبینی های طرف کره ای از طرف آمریکایی نیز هر روز افزوده می شود، اما طی این مدت حوادث دیگری نیز در شرق آسیا اتفاق افتاده است که در جای خود می تواند بر عدم برگزاری دیدار ترامپ با اون در موعده مقرر در سنگاپور تاثیر فراوان بگذارد.
البته هنوز بسیاری از کارشناسان بین المللی و حتی آمریکایی معتقدند که برنامه ریزی کوتاه مدت برای تحقق صلح در شبه جزیره کره و به ویژه دیدار ترامپ با کیم، نه تنها واقع بینانه نیست بلکه یک خیال واهی است که فاقد پیشتبانی ئتوریک است.
از جمله، همانگونه که چین از قبل برای روند این مذاکرات برنامه ریزی و مدیریت کرده بود، این بار نیز سعی می کند از سقوط کامل کره شمالی و در واقع شبه جزیره کره به دامان واشنگتن جلو گیری کند.
چون تهدیدهای اخیر کره شمالی برای لغو این مذاکرات درست از زمانی با قوت بیشتری مطرح می شود که کیم جونگ اون با شی جینپینگ، رئیس جمهوری چین دیدار کرده بود، پس با اطمینان بیشتری می توان گفت که رهبر کره شمالی از این پس هم می کوشد مدیریت ادامه این روند را به همتای چینی خود بسپارد تا اینکه بخواهد به دام آمریکایی بیافتد.
البته گمانه زنی ها همچنین حاکی است که رهبر کره شمالی ضمن بدبینی به نیت آمریکایی ها، در داخل کشور خود نیز با چالش هایی روبرو است از جمله بیم آن دارد در ایامی که در سنگاپور بسر خواهد برد، با یک کودتای نظامی افسران ارشد تحت امر خود مواجه شود.
چرا که برخی رسانه ها و بخشی از دولتمردان کره شمالی که بیش از نیم قرن به ارزش های ایدئولوژیک (چپگرایانه) خو کرده بودند، این بار براحتی راضی نمی شوند آن آرمان ها را که با قیمت های فراوان بدست آمده بود و با گوشت و پوست آنها عجین و کاملا درونی شده بود، کنار بگذارند و شاهد آن باشند که رهبر عالی آنها در یک عقب گرد تاریخی با بدترین رئیس جمهوری کشور متخاصم یعنی آمریکا پشت میز مذاکره بنشیند و برای نیل به توسعه اقتصادی بر سر همین آرمان ها مذاکره و معامله کند.
البته انتقادات رسانه ها علیه آمریکا و کره جنوبی پیشتر با برگزاری رزمایش مشترک این دو کشور آغاز شده بود و با اظهارات جان بولتون تشدید شد، به گونه ای که برخی رسانه های این کشور از جمله روزنامه 'مینجو جوسون' با تیتری درشت اظهارات او را سرنیزه ای که قرار است به دست (کره) جنوبی ها بر قلب (کره) شمالی ها بنشیند، توجیه و تفسیر کرده بود.
در این بین برخی دیگر از رسانه های کره شمالی نیز به اقدام چند روز اخیر جنوبی ها برای پخش برخی اعلامه های ضد شمالی ها در مناطق مرزی اعتراض کردند، این درحالی است که رهبران دو کره پیشتر قول داده بودند از اقدامات تحریک آمیز علیه طرف مقابل بپرهیزند.
ناگفته نماند که اگرچه همه شهروندان کره شمالی همراه با رهبر خود برای وحدت با جنوبی ها لحظه شماری می کنند و در مقابل شهروندان نسل قدیم و میانسال های کره جنوبی نیز هنوز از این آرزوی دیرینه دست نکشیده اند، اما نسل جدید کره جنوبی به دلیل تاثیرپذیری از تبلیغات رسانه های غربی علیه شمالی ها، به دلیل عدم برخورداری از یک حافظه تاریخی مدت اندیشانه هنوز تمایل چندانی به تحقق این وحدت تاریخی ندارند.
در هر حال، نگرانی ها از هر دو سوی مذاکره رهبران آمریکا و کره شمالی همچنان به قوت خود باقی است به علاوه اینکه آمریکایی ها هنوز حاضر نیستند تضمین های قوی برای عدم دخالت بیشتر در امور داخلی کره شمالی را به طرف مقابل بدهند.
از سوی دیگر، نباید فراموش کرد طبق مثل انگلیسی 'هرچه زود آمد زود هم می رود (معادل فارسی آن 'باد آورده را باد می برد')، نباید به یک تصمیم عجولانه و اعلام عجولانه تر آن برای رفع تنش هایی که ریشه در بیش از یک قرن اختلاف ایدئولویژیک میان دو بلوک شرق و غرب جهان و بیش از نیم قرن اختلاف دو کره دارد، خوش بین بود.
چون همانگونه که جهانیان در عدم خوش نیتی آمریکایی ها در موضوع حساسی چون برجام شاهد بودند، شاید کره ای ها هم به این نتیجه رسیدند که با درس گرفتن از ایرانی ها نباید به راحتی به حرف های آمریکایی ها اعتماد کنند و اینقدر ساده لوحانه به حل و فصل عادلانه و سریع مشکلات و اختلافات قدیمی تر از برجام خود با آمریکایی ها خوش بین باشند.
چون کره ها هم همچون همه جهان به خوبی شاهد بودند که چگونه آمریکایی ها به رغم حضور همپیمانان اروپایی خود بعد از بیش از 10 سال مذاکره سرانجام در حالی راضی شدند تا پای برجام را امضا کنند، و این بار نیز ناباورانه از آن خارج شدند، بنابراین آنها می دانند که موضوع اختلاف دو کره و اختلاف آمریکا با کره شمالی با چندین دهه قدمت چیزی نیست که بتوان در کوتاه مدت و با چند ماه تبادل نظر غیر مستقیم و یا حتی یک مرحله مذاکره نابرابر دو طرف (کره شمالی و آمریکا) حل و فصل کرد.
از یک طرف نباید فراموش کرد، اگرچه در طول اجلاس سران دو کره در منطقه روستایی بین مرز دو کشور، مون و کیم وعده داده بودند که به سمت «خلع سلاح کامل هسته ای» در شبه جزیره کره حرکت خواهند کرد، اما آنها جدول زمانی در این باره تعیین نکرده بودند و حتی تاکنون درباره جزئیات این طرح و زمان اجرای آن اطلاعات بیشتری منتشر نشده است.
از طرف دیگر، برخی تحلیلگران بین المللی هنوز معتقدند که ادعای افزایش مبادلات تجاری آمریکا با کره شمالی با هدف کمک اقتصادی به این کشور با وجود تحریم های که خود کنگره آمریکا اعمال کرده بود، یک بلوف سیاسی است و عملی نمی شود.
به همین دلیل پیونگ یانگ بعد از شنیدن اظهارات اخیر مقامات آمریکایی، اعلام کرد چنانچه آمریکا بخواهد کره شمالی را به گوشه رینگ بکشاند و به عاری سازی یکجانبه کره شمالی از تسلیحات بپردازد، این کشور به برگزاری مذاکرات تن نخواهد داد.
حتی روزنامه ژاپنی 'چوسون سیمبو' نیز چند روز قبل در یادداشتی در این خصوص اعلام کرد که 'جان بولتون که اظهارات ضد کره ای بر زبان می آورد خودش ایدئولوژی یا تئوری مشخصی ندارد و تنها پیرو تفکر نژادپرستی و سیاست «اول آمریکا» است'.
بنابراین می توان گفت که ابهامات بر سر موضوع مذاکره رهبران دو کشور و نیز بی اعتمادی کره ای ها از آمریکایی ها هنوز منتفی نشده است و احتمال می رود به این زودی ها نیز برطرف نشود، اما باید گفت تا زمانی که کره ای ها نتوانند به خوش نیتی آمریکایی ها اطمینان یابند، اگرچه شاید در بلند مدت و تحت برخی فشارهای بین الملل بخواهند به این مذاکرات تن دهند، اما قطعا برآیند نهایی این مذاکرات چیزی نخواهند بود که همگان انتظار آنرا داشته و هنوز دارند.
تا جایی که برخی کارشناسان همچنان براین باورند که رهبر کره شمالی ممکن است سرانجام به سطحی از این مذاکرات تن دهد، صرفا به این دلیل که در یک معامله ای نسبتا نابرابر با گرفتن تضمین کاهش حضور نظامی آمریکا در منطقه، فقط موشک های دوربرد و میان برد خود را رها و موشک های کوتاه برد خود را همچنان حفظ کند، چون دانش با این وجود دانش ساخت آن دو نوع قبلی را نیز از دست نداده است.
البته ترامپ به احتمال زیاد به دلیل استفاده از این موضوع برای ساکت کردن مخالفان داخلی خود و حتی برای گرفتن جایزه صلح نوبل، با این شکل معامله رضایت خواهد داد، چون اعتقاد به تحلیلگران حتی یک عکس دو نفره او با کیم که در حال دست دادن باشند نیز برای او ارزشمند خواهند بود،، اما این موضوع بی تردید مورد رضایت همتای کره جنوبی و حتی ژاپنی اش نخواهد بود و در نتیجه این موضوع می تواند اتحاد میان واشنگتن و سئول و حتی توکیو را تضعیف کند.

منبع: ایرنا