صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۱۱ آبان ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۴۰۹۳۴۰
تاریخ انتشار: ۳۰ : ۰۹ - ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۷
تا آنجا که من اطلاع دارم هر زمانی که حضرت آقا علنی درباره موضوع برجام و همچنین دیپلمات‌ها اظهار نظر فرمودند از دیپلمات‌های این میدان نبرد به نیکی یاد کردند. این‌که اینها آدم‌های متعهد، متخصص و کارشناسی هستند، محورهایی بود که در صحبت‌های رهبر معظم انقلاب درباره تیم مذاکره‌کننده آمده بود.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

روزنامه جام جم با محمدرضا باهنر در باره برجام مصاحبه ای انجام داده است.

بخشی از این مصاحبه را می خوانید:

آیا فکر می‌کنید برای ادامه مذاکرات هسته‌ای، ایران به تغییر در ترکیب دیپلماتیک نیاز دارد؟

مباحث زیادی درباره تیم مذاکره‌کننده ایران مطرح می‌شود. اما به هر صورت در مجموعه فرآیندهای تصمیم‌گیری، راهکاری خلاف نظر رهبر معظم انقلاب لحاظ نخواهد شد. بویژه تصمیماتی که به منافع کشور مربوط می‌شود. تا آنجا که من اطلاع دارم هر زمانی که حضرت آقا علنی درباره موضوع برجام و همچنین دیپلمات‌ها اظهار نظر فرمودند از دیپلمات‌های این میدان نبرد به نیکی یاد کردند. این‌که اینها آدم‌های متعهد، متخصص و کارشناسی هستند، محورهایی بود که در صحبت‌های رهبر معظم انقلاب درباره تیم مذاکره‌کننده آمده بود. البته جاهایی هم بوده که ایشان درباره برجام انتقادات خود را مطرح کردند و حتی این هم عنوان شد که تیم مذاکره‌کننده آنچنان که باید نتوانستند همه امتیازات را بگیرند. اما از مجموعه اظهارات رهبر معظم انقلاب این‌گونه برداشت نمی‌شود که مقامات عالیه نظام نسبت به تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای نااطمینانی داشته باشند. البته ما نباید این حرف‌ها را مستند کنیم و شاید منظور دیگری هم پشت این حرف‌ها باشد.

قبلا به این موضوع اشاره کردید که تیم مذاکره‌کننده ما هفت گل زد و سه گل خورد. الان هم چنین نظری دارید؟

ترامپ که درباره زیر و بم برجام حرف‌های زیادی دارد از او نقل شده که می‌گوید من وقتی ظریف و کری را دیدم به این نتیجه رسیدم که به‌هیچ‌وجه کری و امثال او نمی‌توانند از پس ظریف بر بیایند. بالاخره همه می‌دانند مذاکرات ما در شرایطی بود که یک طرف ما قرار داشتیم و یک طرف هم 1+ 5. بالاخره از اول می‌دانستیم طرف مقابل اهل جر زدن، تقلب و بی‌تعهدی است. من به نوبه خود نسبت به تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای اعتماد دارم و آنها را کارشناسان و متدینانی می‌دانم که در پی منافع ملی ایران هستند. البته این مساله را می‌توان در نظر گرفت که برای تقویت این تیم افرادی باشند که به لحاظ حقوقی و فنی آنها را تقویت کنند. همان موقع زمانی که مذاکرات نفسگیری انجام می‌شد، طرف‌های مذاکره‌کننده با ایران تیمی 80 تا صد نفری را با خود می‌آوردند که در گفت‌وگوها همراه آنها باشند.

در نقطه مقابل اعضای تیم ما بیشتر از ده نفر نبود. بله از این جهت که تیم مذاکره‌کننده باید تقویت شود و از مشاوره‌ها و کارشناسان بیشتری بهره ببرد طیبعی است که من موافق هستم. اما این‌که درباره اعضای اصلی تیم، بی‌اعتمادی وجود داشته باشد،اساسا چنین نظری ندارم.

با توجه به این‌که کشور در آستانه یک تصمیم بزرگ است، شرایط سیاسی ـ اجتماعی کشور چگونه باید مدیریت شود که این تصمیم به بهترین شکل ممکن اجرا شود؟

من یک گله کلی از رویکردها و رفتارهای خودمان دارم. این مساله متاسفانه شامل همه تریبون‌های رسمی نظام جمهوری اسلامی ایران می‌شود. از صداهای مجازی و رسانه‌های آن سوی آبی و ضد انقلاب هم اگر عبور کنیم ما بعد از آشوب‌ها و جریان‌های دی سال گذشته با دوستان بحث و گفت‌وگو و شرایط را تحلیل کردیم و نتیجه آن را به صورت نامه برای برخی مقامات فرستادیم. ما اگر پایشی از تریبون‌های رسمی کشور انجام دهیم، متوجه برخی از مسائل می‌شویم. ممکن است برخی افراد که از طریق این تریبون‌ها به مردم گزارش می‌دهند نیت خیری داشته باشند اما عموما بذر ناامیدی و ناکارآمدی می‌کارند و این گونه می‌خواهند القا کنند که مشکلات خیلی سنگین است و متاسفانه این موارد را بین مردم پخش می‌کنند. حتی تریبون‌های نماز جمعه و مصاحبه‌هایی که روسای قوا می‌کنند و سخنرانی‌های برخی نمایندگان در مجلس جزو این فهرست هستند. این موارد را اگر کنار هم بگذارید، می‌بینید یک پمپاژ ناامیدی و ناکارآمدی به جامعه ترزیق می‌کنند و بعضی از این موارد صرفا انگیزه سیاسی دارد و کسانی تصور می‌کنند که چون دولتی‌ها جزو جناح آنها محسوب نمی‌شوند پس باید آنها را تخریب کرد. بعضی از موارد هم ممکن است انگیزه عاطفی داشته باشد و عده‌ای گمان می‌کنند باید سخنگوی مردم باشند و متاسفانه برخی از آنها یک کلاغ را چهل کلاغ می‌کنند و به مردم تحویل می‌دهند و البته با این تصور که می‌خواهند زبان مردم باشند. نمونه روشن آن مساله زلزله کرمانشاه است.

حداقل من در پی وقوع دو سه زلزله سنگین کشور مدیر میدانی کار بودم. در امداد و نجات حضور داشتم،‌ جنازه از زیر خاک بیرون آوردم، دفن کردم، مسکن موقت ساختیم و... در زلزله کرمانشاه مسئولیتی نداشتم.

اما با توجه به سوابق گذشته من شهادت می‌دهم که مسئولان اعم از دولت،‌ هلال احمر و نیروهای مسلح بخوبی از پس زلزله کرمانشاه و تبعات آن برآمدند. همان موقع شاهد بودیم ظرف مدت کوتاهی نزدیک به 30 هزار چادر در منطقه زلزله‌زده برپا شد. حالا در شرایط سرما و بارندگی از میان 30 هزار چادر، 300 چادر در معرض آبگرفتگی قرار گرفت. این تعداد چادر آسیب‌دیده در مقایسه با آن 30هزار چادری که برپا شد، عدد کمی است. البته کسانی که این آسیب را تحمل کردند برایشان بسیار سخت و دردآور بود. وضعیت تریبون‌ها و رسانه‌های دیگر هم از این حیث بهتر نیست. یکی مخالف دولت یا قوه قضاییه است و دیگری موافق این قوا. در مورد مجلس هم این‌گونه است. برخی درصدد القای این موضوع هستند که گویا همه ارکان قوای سه‌گانه فاسدند و فساد به صورت سیستماتیک در نظام جمهوری اسلامی ایران نهادینه شده است.

بخش‌های مختلف از جمله دولت و همچنین منتقدان چه باید بکنند تا نظام بتواند ضمن حفظ همبستگی داخلی، با کمترین هزینه از شرایط فعلی بگذرد؟

همه می‌دانند به لحاظ جناح‌بندی جزو جناح دولت محسوب نمی‌شوم، اما بالاخره نمی‌توان گفت دولت برای حل مشکلات کاری انجام نداده است. دولت زحمات زیادی کشیده و البته می‌توانست اقدامات بیشتری انجام دهد و حواشی هم به‌وجود نیاورد. دولتی‌ها می‌توانستند بسیاری از کارهای غیر ضروری را کنار بگذارند. چندی پیش بود که با کسی صحبت می‌کردم. او می‌گفت بود و نبود این دولت فرقی ندارد. گفتم خیلی بی‌انصافی. بالاخره باید خیلی از مسائل را گفت.

ظرف پنج یا شش سال گذشته خیلی اتفاقات در دنیا و ایران افتاد. از جمله این‌که قیمت نفت در یک دوره به 30 درصد کاهش یافت. در چنین شرایطی اقتصاد بسیاری از کشورهایی که تک‌محصولی بودند، سکندری حسابی خورد. نمونه بارز آن عربستان است که انبار ارزی این کشور بشدت کاهش پیدا کرد. اما در کشور ما با همه تحریم‌ها، زلزله، مشکلات محیط‌زیست و... بسیاری از کنشگران اقتصادی قبول دارند که تورم 40 درصدی حداقل به کمتر از 15 درصد رسیده است. حالا موافقان دولت می‌گویند نرخ تورم تک‌رقمی است و مخالفان هم می‌گویند نخیر، 14 درصد است. فرق بود و نبود این دولت اینجا معلوم می‌شود. البته گفتم دولت در بخش‌هایی ناکارآمدی و مشکل دارد و در برخی مواقع جای متن و حاشیه را عوض می‌کند. باز هم برگردم به سوال قبلی به هر صورت بعد از خروج آمریکا از برجام، مشکلاتی سراغ ما می‌آید. ممکن است در ادامه این مسیر کار سخت‌تر شده باشد ولی ما قبلا هم چنین شرایطی داشتیم و آن را تمرین کردیم و راه‌های مواجهه با آن را هم بلدیم. آن موقع اگر قرار باشد به جای کمک به همدیگر نق بزنیم، طبیعی است که گرفتاری‌هایمان بیشتر خواهد شد.

در روزهای اخیر شاهد اختلافاتی بین اصلاح‌طلبان درباره شهرداری تهران یا برخی مسائل دیگر بوده‌ایم. فکر می‌کنید مشکل اصلاح‌طلبان چیست و چرا اختلافاتشان در سطح رسانه‌ای برجسته شده است؟

این اختلاف خاص اصلاح‌طلبان نیست. متاسفانه کنشگران سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در کشور ما در بسیاری از مواقع اختلافات غیر ضروری دارند. بالاخره در یک انتخابات، بازنده و برنده‌ای وجود دارد. اگر بنا باشد کسانی که برنده انتخابات نبودند، خود را رقیب برنده بدانند، ممکن است به بهانه‌های مختلف روزی هزار اشکال از عملکردها بگیرند. متاسفانه در ایران، هم جناح‌ها با هم اختلاف دارند و هم درون جناح‌ها این اختلافات وجود دارد. بالاخره در جایی مثل شورای شهر تهران،‌ 21 نفر همفکری و گزینه‌هایی را برای شهرداری مطرح کردند و بعد از رای‌گیری شخصی را به عنوان شهردار انتخاب کردند. حال ممکن است شخصی که انتخاب شده است مورد انتقاد من هم باشد.

اما وقتی کسی توانست نظر اکثریت را در این رای‌گیری کسب کند، باید همه اعضای شورا کمک کنند تا شهردار جدید در مسئولیت خود موفق باشد. حالا جالب است که فرد انتخاب شده و هنوز به عنوان شهردار مستقر نشده که بحث‌هایی مطرح می‌شود مبنی بر این‌که او نمی‌تواند این مسئولیت را به پایان ببرد. اول بگذارید او در جای خود مستقر شود و فعالیت خود را آغاز کند بعد درباره او ارزیابی صورت گیرد. اداره کلانشهر تهران شوخی نیست.

شورای شهر باید به جای آزمون و خطا بکوشد به شهردار جدید کمک کند. این مساله البته در جناح ما هم وجود دارد و البته این مساله ناشی از این است که هنوز نظام حزبی در ایران مستقر نشده است. سه یا چهار حزب هدفی را در انتخابات پیش می‌برند و بعد که برنده شدند آن وقت به جان هم می‌افتند. این‌که عقلایی نیست.

چهار سال که زمان زیادی نیست و چشم روی هم بگذاریم این زمان می‌گذرد و ادامه این اختلافات نتیجه‌ای جز ارائه یک کارنامه ناکارآمدی چیز دیگری نخواهد داشت.

بسیاری از تربیون‌های رسمی کشور به جای این که به هم کمک کنند به بار مشکلات اضافه می‌کنند. مثلا رئیس‌جمهور هنگام سخنرانی ضمن تعریف از خود، کنایه‌هایی به دو قوه دیگر می‌زند. وقتی هم با رئیس قوه‌قضاییه درباره مشکلات این قوه صحبت می‌شود، می‌گوید چون دولت به ما بودجه نمی‌دهد ما دچار این مشکلات هستیم. بله ممکن است یکی از مشکلات کمبود بودجه باشد اما مگر همه مشکلات این قوه، نداشتن بودجه است؟ یعنی به جای این‌که به طور مشترک مشکلات را بپذیریم و آن را حل کنیم عموما فرافکن شده‌ایم. نمایندگان مجلس اکثرا آدم‌های خوب و کاردانی هستند، اما برخی از آنها به محض این که پشت تریبون می‌روند از ابتدا تا انتها سخن از نخواستن و نتوانستن برخی مدیران می‌گویند. یکی از مشکلات اساسی این است که سه قوه با هم همراه نیستند. شاید در برخی موارد هم احساس می‌کنند که رقیب همدیگرند. برای پاسخ به مطالبات مردم باید همه مسئولان سه قوه و کارگزاران شانه‌ های خود را زیر بار مسئولیت بگذارند و تلاش کنند.