۱۵ اردیبهشتماه زادروز زندهیاد غلامحسین بنان، خواننده موسیقی کلاسیک و اولین خواننده آشنا با خط بینالمللی موسیقی (نُت) است که حتما شما با شنیدن نامش یاد قطعات ماندگار «الهه ناز» و «ای ایران» میافتید؛ مردی که یک سانحه او را مجبور کرد که ۲۸ سال چشمهایش را پشت عینک دودی پنهان کند.
غلامحسین بنان ۱۵ اردیبهشت ۱۲۹۰ در تهران متولد شد. پدرش کریمخان بنانالدوله نوری و مادرش دختر شاهزاده رکنالدوله برادر ناصرالدین شاه بود. از شش سالگی به خوانندگی و نوازندگی ارگ و پیانو پرداخت و در این راه از راهنماییهای مادرش که پیانو را بسیار خوب مینواخت، بهرهها گرفت.
بنان به گفته خودش، فعالیت حرفهای را در سال ۱۳۰۶ آغاز کرد و فقط در جلسات خصوصی و در حضور دوستان و آشنایان به صورت حرفهای آواز میخواند اما در نهایت از شهریور ۱۳۲۰ وارد رادیو شد و با همکاری هنرمندانی چون روحالله خالقی صدایش را از طریق «رادیو تهران» به گوش مردم رساند.
زندهیاد روحالله خالقی او را به ارکستر انجمن موسیقی دعوت کرد و از طرفی بنان با ارکستر شماره یک نیز همکاری داشت. این در حالی بود که به برنامه «گلهای رنگارنگ» نیز دعوت شده بود. بنان در طول فعالیت هنری خود، حدود ۳۵۰ آهنگ را اجرا کرد. ویژگی صدای وی، زیر و بمها و تحریرهای اوست.
این هنرمند هم به آواز قدیمی و کلاسیک ایرانی و هم به نغمههای جدید و مدرن ایرانی تسلط داشت که نمونه بارز این تسلط را میتوان در تصنیف «الهه ناز» مشاهده کرد. تا جایی که برخی بنان را بزرگترین اجراکننده سبک وزیری و خالقی میدانند. او همچنین در کنار ادیب خوانساری از اجراکنندگان آثار استادان صبا و محجوبی بود و همچنین به مرکبخوانی و تلفیق شعر و موسیقی تسلط داشت.
اما زندگی غلامحسین بنان تحت تاثیر یک حادثه قرار گرفت. او در ۲۷ دی ۱۳۳۶ به همراه دو نفر از دوستانش در راه بازگشت از یک میهمانی به سمت خانه بوده که ناگهان در حوالی کاروانسرای سنگی یک تانکر نفتکش فاقد چراغ ایمنی عقب و پوشیده از گل و لای در مقابلش سبز میشود و تصادف شدیدی بین خودروی بنان و آن تانکر نفتکش رخ میدهد. بعد از برخورد شدید، بنان از ناحیه صورت و چشمها آسیب میبیند.
با انتشار خبر این تصادف در روزنامهها و مجلات، سیل مردم به سمت بیمارستان روانه میشود تا آنجا که به علت انبوه جمعیت و بر هم خوردن نظم بیمارستان، دفترچهای در سالن انتظار بیمارستان قرار میدهند تا مردمی که موفق به عیادت از بنان نشده بودهاند در آن دفتر ابراز همدردی کنند و نوشتهای برای او به جای بگذارند. بنان برای معالجه به خارج از کشور مسافرت کرد و بعد از برگشت از این سفر تصمیم گرفت در مواضع هنری خود بازنگری کند.
او میگفت: «من از این پس کوشش میکنم آثاری اجرا کنم که واجد وزنی شاد و شعری امیدوارکننده است. من جداً از ادامه شیوه قدیم که شباهت به مرثیهخوانی دارد خسته شدهام؛ البته در این زمینه سازندگان آهنگ باید با من یاری و همکاری کنند.»
از ماندگارترین ترانههای بنان میتوان به آهنگ «آذربایجان» در مایه شور، «آمدی جانم به قربانت» در مایه بوسلیک، «الهه ناز» در مایه دشتی، «بهار دلنشین» در آواز اصفهان، «بوی جوی مولیان» در آواز اصفهان، تصنیف «توشه عمر» در دستگاه همایون، «یار رمیده»، «میناب»، «خاموش»، «مراعاشقی شیدا»، «من از روز ازل»، «نوای نی» و سرود همیشه جاوید «ای ایران» در مایه دشتی اشاره کرد.
بنان «حالا چرا» و «کاروان» را بهترین آثار خودش میدانست و میگفت: «کاروان را برای بعد از مرگم خواندهام». به گفته همسرش او در اواخر عمر خود هم دلبستگی عجیبی به ترانه «رؤیای هستی» پیدا کرده بود تا آنجا که با این آهنگ میگریست.
بنان که مدتها از بیماری دستگاه گوارش و افسردگی رنج میبرد، سرانجام غروب ۸ اسفندماه ۱۳۶۴ خورشیدی در بیمارستان ایرانمهر تهران درگذشت و بر خلاف وصیتش که مایل بود در گورستان ظهیرالدوله به خاک سپرده شود، در امامزاده طاهر کرج به خاک سپرده شد.