عصر دیروز نشست «بحران روابط روسیه با غرب و چشم انداز آینده» با حضور حسن بهشتی پور، کارشناس مسایل روسیه و حمیدرضا عزیزی، استادیارپژوهشکده مطالعات منطقه ای دانشگاه شهید بهشتی، به همت گروه روابط بین الملل انجمن اندیشه و قلم و با همکاری خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.
به گزارش انتخاب؛ در این نشست بهشتی پور تبیین اتفاقات و بحرانهای جدید در روابط روسیه و آمریکا در قالب آغاز دوباره جنگ سرد را ساده اندیشی خواند و گفت: به نظرم برای تبیین دقیق نیاز داریم که جامعه اندیشمند ایران برای این شرایط جدید عبارت جدیدی نیز به کار بگیرد که بتواند شرایط را تبیین کند.
او اضافه کرد: صرف اینکه بگوییم دوران جنگ سرد جدید آغاز شده است؛ نمی تواند بیان گر وضعیت جدید باشد. شرایط فعلی با دوران جنگ سرد به دلایل مختلف بسیار متفاوت است. از جمله اینکه در دوران جنگ سرد دو طرف رسما اعلام می کردند که قصد نابودی یکدیگر را دارند ولی در شرایط فعلی روسیه و آمریکا هیچ کدام ادعای نابودی طرف مقابل را ندارد و اصولا هم از نظر ایدئولوژیک با هم رو در رو نیستند.
این کارشناس سیاست خارجی ادامه داد: در دوره فعلی دو طرف بیشتر پیگیر رقابت هستند در حالی که در دوران جنگ سرد تقابل وجود داشت. بعلاوه در آن دوران یک جنگ تبلیغاتی در رسانه ها در جریان بود و دو طرف میلیون ها دلار در عرصه تبلیغات برای رسوا کردن طرف مقابل خرج می کردند. اما امروز شکل دیگری از رقابت به نام فضای سایبری ایجاد شده و با ترکیبی از قدرت نرم و قدرت سخت، قدرت هوشمند شکل گرفته است.
بهشتی پور تأکید کرد: محیطی که امروز در آن فعالیت می کنیم از نظر کمی و کیفی کاملا با دوران جنگ سرد متفاوت است.
او در ادامه با اشاره به مسمومیت یک جاسوس روس در لندن اظهار کرد: کیفیت و ماهیت این عملیات با آنچه که درباره فعالیت های جاسوسی دوره جنگ سرد وجود داشت، کاملا متفاوت است.
بهشتی پور با اشاره به مذاکرات آمریکا و روسیه برای کاهش تعداد سلاح های هسته ای دو طرف گفت: خود آن ها واقف هستند که نسل اول سلاح هسته ای در دوران جنگ سرد یک حدی از قدرت تخریبی داشت ولی قدرت تخریبی نسل دوم بسیار بیشتر از قبل است. در واقع تعداد این سلاح ها هرچند کاهش پیدا کرده، ولی قدرت تخریبش بسیار بیشتر شده است.
این کارشناس روابط بین الملل همچنین در ادامه گفت: قبلا یک نگاه کلیشه ای وجود داشت مبنی بر این که هرچقدر روسیه با امریکا درگیر باشد، به نفع ماست و هر چقدر که آشتی داشته باشند به ضرر ماست. اما هم اصل این ادعا باید بررسی شود و هم باید پرسید که ما چقدر به طور واقعی می توانیم از اختلافات بین این دو کشور استفاده کنیم؟
او افزود: باید در نظر داشت که روسیه و آمریکا هرکجا که منافعشان اقتضا کند با وجود همه اختلاف ها، با یکدیگر همکاری می کنند. همانطور که در اوج جنگ جهانی دوم و در اوج اختلافات شاهد بودیم برای مقابله با هیتلر با یکدیگر همکاری کردند.
بهشتی پور گفت: وقتی در شرایطی هستیم که طرف روسی هر زمان که منافعش اقتضا کند به راحتی می تواند 180 درجه تغییر مسیر دهد، باید حواسمان جمع باشد که دل به این تعارضات نبندیم و فریب این را نخوریم که همواره می توانیم با یکی علیه دیگری استفاده کنیم. این که ما فکر کنیم می توانیم با اتکا به روسیه تضادهایمان با آمریکا را حل کنیم، اشتباه است. از آن طرف هم اگر فکر کنیم با همکاری غرب می توانیم علیه روسیه اقدام کنیم اشتباه است.
او اظهار کرد: اینکه مطلق نگاه کنیم که کشورها در همه زمینه ها همکاری کنند، اشتباه است. بلکه باید بر اساس شرایط از همکاری ها استفاده کنیم. وتوی روسیه در موضوع یمن برای ما بسیار مهم بود اما اینکه این اقدام را برای منافع خودشان انجام دادند و یا به خاطر روابط با ما باید گفت، به هر دو علت وجود دارد. بر این اساس نتیجه می گیرم که نباید در درازمدت به تضاد بین آمریکا و روسیه دلخوش باشیم ولی برای کوتاه مدت و به صورت تاکتیکی می توانیم از آن بهره برداری کنیم.
بهشتی پور اضافه کرد: در این میان باید در نظر داشت که ترامپ کاسب و بازرگان است و خوب بلد است بازی کند و پوتین هم در دوره چهارم ریاست جمهوری اش این آمادگی را دارد که با غربی ها بازی کند. من این پیش بینی را ندارم که اوضاع روابط طرفین بدتر شود. چون هم ترامپ می داند که به نفعش نیست که پوتین را از دست بدهد و هم طرف مقابل.
او تأکید کرد: روسیه الان این روند را نیاز دارد که به سمتی برود تا خود را اثبات کند و این روند را متوقف نمی کند اما این روند حتما منجر به تخاصم نمی شود.
بهشتی پور اظهار کرد: ما نباید روابط روسیه با غرب و آمریکا را یکپارچه بدانیم. اما در عین حال در مورد رژیم اسرائیل آمریکا و روس دیدگاه بسیار نزدیک به هم دارند. آنها می گویند بیت المقدس پایتخت رژیم صهیونیستی است. روس ها می گویند شرق بیت المقدس متعلق به فلسطین است و غرب متعلق به اسرائیل است.
عزیزی: روابط کنونی ما با روسیه استراتژیک نیست
در ادامه این نشست دیگر عزیزی با برشمردن عواملی که در هر دو طرف روسی و غربی باعث ایجاد حساسیت نسبت به روابط شده، گفت: وضعیت فعلی نه تک عاملی است و نه تک سطحی، یعنی صرفا نمی شود آن را به سیاست خارجی دو کشور تقلیل داد و یا تنها یک عامل را موثر دانست.
این کارشناس روابط بین الملل ادامه داد: اگر رویکرد سیاست خارجی روسیه را از ابتدای فروپاشی شوروی نگاه کنیم، می بینیم برای توسعه دنبال همکاری با غرب بوده است، اما این روند تحت تأثیر اتفاقات مختلف و رفتارهای ناتو تغییر کرده است. از جمله گسترش ناتو به سمت شرق باعث شده که روسیه بیش از گذشته نسبت به رفتارهای طرف غربی حساسیت پیدا کند.
عزیزی با اشاره به تلاش آمریکا برای حفظ موقعیت برتر خود از فضای جنگ سرد تاکنون گفت: خیلی نگذشت که روسیه فهیمد که در سطح نظری و عملی این رویکرد در تفکر راهبری غرب وجود دارد و وقوع انقلاب های رنگی در منطقه قفقاز و اتفاقات دیگر آن را ثابت کرد.
او افزود: روسیه به این نتیجه رسید که سیاست غرب این نیست که چراغ سبزهای روسیه را با چراغ های سبز نشان دهد و زمانی برای دومین بار به این نتیجه رسید که بعد از چراغ سبز نشان دادن به ناتو در حمله به لیبی، در نهایت بازار تسلیحات خود در منطقه را از دست داد. از طرفی کارشناسان روس هم بر این باورند که تجربه روسیه در همکاری با غرب شکست خورده است.
عزیزی تشریح کرد: از طرفی تفکری که در غرب شکل گرفت این بود که روسیه در مناطق همسایه با غرب روز به روز حالت تهاجمی تری پیدا می کند.
در ادامه این کارشناس روابط بین الملل به حضور روسیه در جنگ سوریه اشاره کرد و گفت: در روزهای نخست همه تحلیل ها بر این بود که سوریه باتلاقی برای روسیه خواهد بود ولی مجموع رویکردی که روسیه به نمایش گذاشت، خلاف این پیش بینی ها بود و روسیه نشان داد در خارج از جغرافیای نزدیک خود، در خاورمیانه هم می تواند بازیگری کند و دستاوردهای نظامی را هم به دستاورد سیاسی تبدیل کند.
به اعتقاد استادیار دانشگاه شهید بهشتی، حوزه اورآسیا به عنوان یک قطب قدرت جدید در نظام بین الملل آینده یک موضوعی است که تحلیل گران با اتفاق نظر درباره آن صحبت می کنند.
عزیزی با اشاره به حضور چین در عرصه روابط بین الملل تأکید کرد: خیلی ادبیات گسترده ای درباره ظهور چین تولید شده است و یک نگرانی عمده بر اساس آن روابط روسیه و چین است و اگر به کتاب صفحه شطرنج بزرگ رجوع کنیم می بینیم یکی از نگرانی هایی که آمریکایی ها از سال ها قبل مطرح کرده اند این اتحاد اورآسیایی است که می تواند قدرت آمریکا را به چالش بکشد.
او در ادامه تأکید کرد: روابط ایران و روسیه یک اتحاد استراتژیک نیست. یکی از پرطرفدار ترین بحث ها همیشه همین است. در عرصه رسانه ها گاهی این صحبت مطرح می شود که رابطه دو کشور اتحاد استراتژیک است ولی در عمل این گونه نیست.
عزیزی تصریح کرد: من فکر می کنم روابط ایران و روسیه در مسیر حرکت به سمت مشارکت راهبردی قرار دارد. ولی هنوز به یک شراکت راهبردی نرسیده است. ما برای اینکه بخواهیم از شراکت راهبردی صحبت کنیم نیاز است که در حوزه های مختلف روابط جریان داشته باشد و روابط تک بعدی نباشد. روابط ما با روسیه اساسا طی سال های مختلف محدود به روابط نظامی و هسته ای بوده است و در عرصه اقتصادی سطح روابط ما مأیوس کننده است.
این کارشناس روابط بین الملل ادامه داد: در مواردی بوده است که روسیه در روابط با ایران، پشتیبان غرب بوده است ولی آنچه برخی در تفسیر این رفتار با عنوان از پشت خنجر زدن از آن یاد می کنند، تعبیر دقیقی نیست چون بحث منافع در میان است.
او افزود: باید گفت که تحرک دیپلماتیک دو کشور حالت واقع بینانه تری پیدا کرده است و یک بخش آن مربوط به عرصه دیپلماتیک است. آقای سنایی(سفیر ایران در مسکو) به طور فردی نقش موثری در سطح روابط دو کشور داشته اند.
عزیزی تأکید کرد: اگر ما می خواهیم در آینده صحبتی مبنی بر اینکه روسیه به ما پشت کرد، نشنویم، باید حداقل از این فرصت استفاده و مزیت سازی کنیم. زمانی که روابط اقتصادی ما به روسیه گره خورده باشد، روسیه بیشتر پشتیبان منافع ما خواهد بود.
او در ادامه گفت: حضور روسیه در اوکراین به معنای دستور تجاوز کارانه نیست. منطق سیاست خارجی روسیه همیشه استراتژیک بوده است. نگاه کنید چه زمانی روسیه وارد کارزار سوریه شد، وقتی گروه های مسلح به لازقیه که پایگاه های روسیه در آنجا مستقر است، نزدیک شدند و امنیت پایگاه های امنیتی روسیه به خطر افتاد.
عزیزی افزود: اما در واکنش به این حضور خیلی ها در آمریکا و کشورهای اروپای شرقی که تجربه تحت اشتغال بودن توسط روسیه را دارند، ممکن است که بگوید که هدف بعدی روسیه اروپای شرقی است. اما در پاسخ باید گفت روسیه نه امکانات این کار را دارد و نه از این کار نفعی می برد.
عزیزی گفت: روسیه و آمریکا در کلیت نظم بین الملل جهانی اشتراک نظر دارند و فقط در نوع توزیع قدرت با هم اختلاف نظر دارند. روسیه هرگز به دنبال بن فکنی نظام بین الملل کنونی نیست و تجدید نظر طلبی انقلابی ندارد. بعضی در ایران رویکرد خوش بینانه به روسیه دارند. فکر می کنند روسیه هم تجدید نظرطلب انقلابی در نظم بین المللی است. روسیه فقط می خواهد جایگاهش به عنوان یک قدرت برتر برابر با آمریکا به رسمیت شناخته شود. هرجا این اتفاق افتاده، روسیه آماده بوده است و هرگز راه را در این زمینه نبسته است.
در بخش پایانی برنامه بهشتی پور در پاسخ به سوال یکی از حضار اظهار کرد: قطعا ایران باید دقت کند که ایران گاو شیرده برای آمریکا، روسیه، چین و یا غرب نباشد. برای باج ندادن به غرب نباید به روسیه باج داد و همینطور برعکس آن.دموکراتیک بودن در سیاست خارجی خیلی شیک است ولی در عمل آمریکا در 5 سال گذشته 500 میلیارد دلار قرارداد با عربستان بسته وترامپ صادقانه آن را دوشیدن گاو شیرده می خواند. انگلیس هم قراردادهایی با امارات و قطر و غیره بسته است، برای اینکه اصلا به دموکراتیک بودن توجه ندارد بلکه به منافعش توجه دارد. چه آمریکا، چه چین و روسیه اگر بخواهند ما را بدوشند، نباید اجازه دهیم، ما در برجام توانستیم هم منافع آنها را تامین کنیم هم منافع خودمان را. ما باید دنبال این باشیم که به جای تعارض، به راه حل مشترک برای رسیدن به منافع دو طرفه برسیم.
عزیزی نیز در پاسخ به سوال یکی از حضار اظهار کرد:من با طیف های مختلف جمعیت روسیه صحبت کرده ام. آنها می گویند ضعفهای نظام خودمان را می دانیم، اما پوتین را می خواهیم چون احیای قدرت جهانی روسیه را دارد.در روسیه جابجایی قدرت بر اساس روند دموکراتیک نبوده است ولی نکته اینجاست که در ایران همواره رویکرد به روسیه یک رویکرد دوقطبی بوده است. برخی کاملا موافق و برخی کاملا مخالف بوده اند. در حالیکه سیاست خارجی متوازن ما می تواند بهره از روسیه ببرد.هرچند ما با روابط با غرب بهتر می توانیم به شکوفایی اقتصادی برسیم، اما وقتی غرب راه را بسته است راهی نیست.
وی ادامه داد: قطعا ما باید به سمت این برویم که از ارتباطات دیپلماتیک در مسیر بهبود اوضاع اقتصادی مان بهره ببریم. قطعا اگر سیاست نه شرقی نه غربی را قبول داریم این سیاست همان دیپلماسی متوازن است که باید تلاش کنیم به سمت آن برویم. اگر تا الان موفق نبوده ایم نباید برای جبرانش به این سمت برویم که حالا که با غرب ارتباطات خوبی نداریم ارتباطاتمان با روسیه را هم قطع کنیم. بلکه به جای موازنه منفی باید به چندجانبه گرایی و موازنه مثبت روی آوریم.