پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
اشارههاي ابراهيم فياض به شرايط و دلايل ظهور يك شبهناپلئون، ايجاب ميكند سخنان سعيد حجاريان در مجمع عمومي انجمن اسلامي جامعه پزشكي كشور را درباره خطر بناپارتيسم در سال 80، دوباره مرور كنيم. آيا شباهتي بين دريافت حجاريان از بناپارتيسم و دريافت ابراهيم فياض از اين ماجرا وجود دارد؟
اگر ارتش ذخيره بيكاران داشته باشيم، بايد منتظر بناپارت بود؛ من در چشمانداز آتي زمينههاي اجتماعي بناپارتيسم را ميبينم... . اپوزيسيون تحريمگر انتخابات مثل سال 76 مدعي است مردم به انتخابات پشت كرده و رأي ندادهاند و رژيم به زور صندوقها را پر كرده است و تقلب صورت گرفته و مردم تحريم كردهاند... . من آمار وزارت كشور را هم گرفتهام و سعي ميكنم تحليلی آماري از انتخابات 80 ارائه كنم. در مناطق محيطي كشور، رأي آقاي خاتمي از مركز بيشتر بود. در اطراف مرزها، رأي بهتر بود... . در شهر سرباز، 99 درصد رأي به آقاي خاتمي داده شد؛ اين شهر در استان سيستانوبلوچستان و در كنار چابهار، زاهدان و ايرانشهر قرار دارد.
آقاي خاتمي در شهر خود (اردكان) 81 درصد رأي آورده است. همچنين در مناطق كردنشين در اشنويه، مهاباد، آذربايجانغربي و سنندج، آقاي خاتمي رأي خيلي بالايي دارد. ايشان در بين اهل سنت نیز رأي درخور توجهی آوردهاند. در استان اصفهان، هم مشاركت كم بوده و هم آراي خاتمي نسبت به جاهاي ديگر پايينتر بوده است.
البته قدر مطلق رأي ايشان در اصفهان بالا بوده است. آيا خوب است كه آراي خاتمي در مناطق اقليتنشين خوب باشد و در جاي ديگر كمتر؟ از نظر جامعهشناسي سياسي خوب است؛ چون مناطق اقليتنشين احساس هويت ميكنند. مردم احساس ميكنند به بازي گرفته ميشوند. شرايط انسداد مضاعفي كه قبلا براي آنها بوده، از بين رفته است و گرايش روبهمركز در اينجاها وجود دارد... . اما چرا در اصفهان خاتمي رأي كمي آورده است؟ دليل اول اينكه رضوي و فلاحيان چند كانديداي اصفهاني بودند و نكته بعدي آب اصفهان است. تبليغاتي مبني بر اينكه خاتمي ميخواسته آب را از زايندهرود به يزد ببرد، در كاهش آرا و مشاركت تأثير داشته است.
پس اشكال در تخصيص آب بهعنوان يك منبع مهم و كمياب ميتواند اختلافات زيادي ايجاد كند... . آقاي خاتمي تابهحال شعارهايی كلي داده كه عموم مردم قبول داشتهاند؛ اما شعارهاي كلي، براي مقطعي از زمان لازم است و از زماني كه محافظهكاري تن به قواعد بازي بدهد، بهتدريج شعارهاي كلي، رنگ ميبازد و به اصطلاح سياسي، عمر شعارهاي پوپوليستي سر ميرسد و از اين به بعد بايد دقيقا توضيح داد كه چگونه بايد تقسيم منابع كرد. وقتي به آنجا رسيديم، ديگر نميتوان شعار پوپوليستي داد، بلكه بايد دقيق و شفاف صحبت كرد.
بهتدريج به نظر ميرسد در حال ورود به فاز جديدي از سياست هستيم كه در اين فاز، سياستمداران و احزاب ما بايد از منافع اقشار، طبقات و قوميتهاي خاص دفاع كنند و تن بدهند كه بقيه اقشار و طبقات به آنها رأي ندهند. طبيعت كار سياسي، شفافشدن و افتراقيابي بين منافع عمومي است؛ بهتدريج شكافها خود را نشان ميدهند كه در انتخابات 80 شاهد آن هستيم... چون به نظر من، دوران پوپوليسم در كشورما در حال پايان است و انشاءالله در انتخابات بعدي شاهد پوپوليسم نباشيم. 18 برومر روز كودتاي ناپلئون سوم است كه بعد از انقلاب فرانسه، ناپلئون سوم از فرصت مناسبي استفاده كرده و اوباش شهري را جمع كرده و كودتايي انجام داده، جمهوريت را تعطيل و تاجگذاري و اعلام امپراتوري در فرانسه كرد و 19 سال امپراتور بود تا اينكه او را پايين كشيدند و جمهوريت دوباره به جريان افتاد. پايگاه اجتماعي ناپلئون سوم، اقشار حاشيه توليد، لومپن پرولتاريا، اراذلواوباش و ارتش ذخيره بيكاران و به اصطلاح نيروهاي راندهشده اجتماعي بودند. آيا ما در چشمانداز آتي، از اين اقشار خواهيم داشت و آيا بيكاري، اعتياد، اوباشگري و رجالگي در چشمانداز آتي كشور ديده ميشود يا نه و آيا با اين روندی كه پيش ميرويم، ارتش ذخيره بيكار خواهيم داشت يا نه؟ اگر خواهيم داشت، پس بايد منتظر بناپارت باشيم. بناپارتيسم از اشكال خفيفتر فاشيسم است... .
منبع : شرق