صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۰۷ دی ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۳۹۴۹۵۵
تاریخ انتشار: ۴۸ : ۱۶ - ۰۳ اسفند ۱۳۹۶
«تم اسپایدرمن می‌خواهید یا ملکه یخی؟ دوست دارید جشن تولد کودک‌تان کندی بار (شکلات بار) هم داشته باشد یا نه؟ اگر کندی بار می‌خواهید 7 میلیون تومان هزینه دارد.» این‌ها جملاتی است که یک «تزئین کننده» اتاق جشن تولد، از پشت تلفن می‌گوید.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

 

تزئین‌کننده‌ها برای‌تان قصر یخی می‌سازند به قشنگی کارتون‌ها و فیلمی از جشن تولد کودکتان تهیه می‌کنند در حد کمپانی‌های هالیوودی. هزینه زیادی هم ندارد؛ حدود 7 میلیون. مگر اینکه جشنی ویژه بخواهید که می‌رود بالای 20 میلیون. بعد هم یک مجموعه عکس دارید و اینستاگرامی که بهترین جا برای نمایش پول خرج کردن و زندگی لاکچری است، اما زندگی لاکچری فقط محدود به جشن تولد نیست. حالا در بازار از هر چیزی که فکرش را بکنید یک مدل سوپرلوکس هست که می‌تواند تفاوت زندگی از ما بهتران را به رخ بکشد؛ از انواع ست‌های عبادت گرفته مثل چادرنمازهای سنگ دوزی شده تا شرکت‌هایی که سورپرایز می‌کنند؛ مثلاً می‌توانند خواستگاری شما را در اتوبان همت با بند آوردن بزرگراه برگزار کنند یا خبر پدر شدن‌تان را با سناریویی عجیب به شما بدهند.

اینستاگرام را باز کنید و به صفحه‌ای که ویدئوها و عکس‌های پر لایک را نشان می‌دهد سر بزنید. اینجا همیشه پر است از آدم‌هایی که از زندگی خود نمایشی پر زرق و برق ارائه می‌دهند. یکی پشت میزی بزرگ پر از خوراکی‌های رنگ وارنگ است و دیگری در استخری روباز در دوبی مشغول آفتاب گرفتن. شرکت‌ها هم مشغول جذب مشتری. این بسته به میل شما دارد که چه چیزی می‌خواهید و چه آرزویی از ذهن‌تان می‌گذرد. شرکت‌های نوظهور می‌توانند تنها با زحمت یک شماره تلفن به تخیل شما جان ببخشند. صفحه یکی از این کسب و کارهای جدید را باز می‌کنم که مربوط به یک تزئین‌کننده جشن تولد برای بچه‌هاست.

کودکی با لباس مرد عنکبوتی در میان بادکنک‌های رنگی و عروسک‌های کوچک و بزرگ اسپایدرمن به همراه چند کودک دیگر مشغول دست زدن است. فیلم دیگر پر از ماکت‌های یک قصر بزرگ یخی است. دوربین با آهنگی شاد از روی کیک‌ها می‌گذرد درحالی که عروسک‌های غول آسایی گوشه اتاق بزرگی پیداست. انگار وارد یکی از کارتون‌های شرکت والت دیسنی شده‌اید. با شماره تماس می‌گیرم تا ببینم برگزاری یک جشن تولد چقدر خرج برمی دارد؟

سرمان شلوغ است
زن پشت گوشی از زیاد بودن سفارش‌ها می‌گوید و اینکه خیلی سرشان شلوغ است. او اطلاعات محدودی می‌دهد و می‌گوید تنها برای عقد قرارداد و هماهنگی جزئیات، ملاقات حضوری می‌کند: «میز تولد می‌چینیم و تزئین می‌کنیم. قیمت‌ها هم از 3 میلیون تا 7 میلیون تومان متغیر است. شاید یک نفر «کندی بار» دلش بخواهد که به هفت میلیون هم می‌رسد و معمولاً مشتری‌ها این را انتخاب می‌کنند. البته پکیج کامل با بهترین و شیک‌ترین تجهیزات به 20 میلیون تومان هم می‌رسد.»

همه این هزینه‌ها به غیر از عکاسی و فیلمبرداری است که آن هم هزینه جدایی دارد. او جنسیت بچه را می‌خواهد و گوشزد می‌کند که خیلی مهم است که بچه خودش چه کارتونی دوست دارد تا تولد همان تم را داشته باشد. تم اسپایدرمن، تم قصر یخی، تم کیتی یا بتمن؟ او تأکید می‌کند که «تم» خودش هزینه جدایی دارد.

اگر اهل شبکه‌های اجتماعی و چرخیدن در آن باشید، حتماً با مدل‌های جدیدی از دنیای لوکس این روزها آشنا هستید و حتماً شما هم نمونه‌های زیادی در ذهن دارید. جالب آنکه پای چنین سبکی از زندگی به خانواده‌های مذهبی و مراسم‌های مذهبی هم کشیده شده؛ درست‌تر بگویم مراسم‌های لوکس مذهبی. از سفرهای زیارتی در هتل‌های پنج ستاره گرفته تا نمایش ماشین‌های لوکس و لباس‌های آن چنانی لا‌به‌لای این مراسم‌ها.

یک مزون لباس که مدعی است تنها برای خانم‌های محجبه لباس و چادر تولید می‌کند، نوشته: «طراح تخصصی لباس پوشیده، تحت نظر کارگروه ساماندهی مد وزارت ارشاد. برند ثبت شده. طرح‌ها دارای مالکیت معنوی قانونی است و...» اما داخل کانال قیمت لباس‌ها چشمگیر است؛ از چادرهای دست دوزی شده و سنگ دوزی شده برای نماز و... که تا یک میلیون تومان قیمت دارد. در این میان دیدن کانالی که «ست عبادت» می‌فروشد هم جالب است؛ کانالی که می‌گوید ادعیه مخمل و تسبیح و جانمازهای پر از گل تولید می‌کند! تماس می‌گیرم و درباره قیمت‌ها پرس و جو می‌کنم. می‌گویند هر کدام از این‌ها قیمتی دارد که سقف‌شان تا 50 هزار تومان است. یعنی 50 هزار تومان جانماز که حتماً هدیه خوبی می‌تواند باشد.

با کدام ماشین بروم شمال؟
از در پارکینگ خانه ویلایی پایین می‌رود و دوربین او را دنبال می‌کند. پسر با شلوار جین و موهای مرتب و مد روز رو به دوربین از مردد بودن خود در مورد انتخاب اتومبیل برای رفتن به شمال می‌گوید. دوربین توی پارکینگ می‌چرخد و او ماشین‌های توی پارکینگ را معرفی می‌کند؛ بنز و بی‌ام و و دو سه ماشین دیگر. متوجه می‌شویم پدرش بتازگی برای او یک پورشه هم خریده و همه این نمایش برای رونمایی از سورپرایز اوست. بعد می‌فهمیم خواننده هم هست و به‌صورت زیرزمینی مشغول فعالیت است.

دیدن همه این نمایش‌های تجملی در شبکه‌های اجتماعی چند وقتی است که به یکی از سرگرمی‌های کاربران تبدیل شده و هر کدام از این صفحه‌ها هزاران دنبال‌کننده دارد، اما آنها از کجا پیدایشان شده و این روحیه نمایش دادن زندگی پر از تجمل از کی محبوبیت پیدا کرده؟

حسام سلامت پژوهشگر اجتماعی در پاسخ به این سؤال سعی می‌کند قضیه را در بستری تاریخی تحلیل کند. او از روزهای بعد از انقلاب و جنگ می‌گوید: «آن زمان روحیه همبستگی اجتماعی وجود داشت و فضایی تولید شده بود که در آن جلوه گری و نمایشگری ثروت و متمول بودن و متمایز بودن، اساساً جایی نداشت اما رفته‌رفته اتفاقات دیگری افتاد.»

از او می‌پرسم چه شد و از کی ماجرای نمایش دادن این سبک زندگی متمایز مبتنی بر «مایه دار» بودن پر رنگ شد. سلامت می‌گوید: «باید این قضیه را با توجه به تغییر اقتصاد سیاسی کشور توضیح داد. یعنی تغییر منطق اقتصادی که شاید بشود آن را با شروع سال‌های گفتمان اصلاحات فهمید. در نیمه دوم دهه هفتاد نیروهای چپ سیاسی دهه شصت به سمت یک نوع راستگرای اقتصادی یا لیبرالیسم چرخیدند و این چرخش را در سبک زندگی و مناسبات اجتماعی آنها هم می‌بینید. یعنی دیگر آن روحیه برابری خواهانه دهه شصت رفته رفته رنگ باخت.»
او توضیح می‌دهد: «رفته رفته از همان زمان دیگر فقیر بودن و زندگی فقیرانه داشتن ارزش نبود و برخلاف سال‌های گذشته متمول بودن و موفق بودن، تبدیل به ارزش شد. بعد از این تغییرات طبقات متمول به‌ سمت تمایز‌گذاری خود با دیگر اقشار جامعه رفتند و حالا هم از خلال نمایش تظاهر این کار را می‌کنند و خیلی زیاد هم به این نمایش دامن می‌زنند. در جامعه شناسی می‌گویند این گونه رفتار «مصرف تظاهری یا مصرف نمایشی» دارد. نمایشی که باعث تمایز طبقه مرفه از دیگر طبقات جامعه است یعنی از خلال این فاصله، تمایزی حاصل می‌شود که شما را برجسته می‌کند.»

او معتقد است نمایش مظاهر سرمایه‌داری در واقع تنها نمایش ثروت نیست بلکه این نمایش در لوای خود این پیام را به دیگران منتقل می‌کند که من چون ثروتمند هستم پس انسان موفق تری هستم و من چون ثروتمند هستم پس انسان متمایزی هستم و من چون ثروتمند هستم پس آدمی برنده هستم و اینکه بقیه بازنده هستند. او رفتار متمایزگرانه قشر مرفه را به نوعی شبیه برند‌سازی می‌داند، یعنی همان کاری که شرکت‌ها در تبلیغات خود می‌کنند تا از دیگران متمایز و متفاوت باشند.

سلامت می گوید: «چنان که می‌بینید دانش‌های جدید مانند روانشناسی هم در خدمت این فرهنگ هستند؛ فرهنگی که باعث می‌شود مانند سیاه چاله بقیه طبقات را ببلعد و در خود فرو ببرد. حالا بقیه طبقات هم سعی می‌کنند خودشان را در جرگه برنده‌ها نشان بدهند.»

برای متمایز بودن و تولید نمایشی از موفقیت و برنده بودن خود، چه کاری از این بهتر که با فرهنگ برنده‌ها همراه شوید؛ آنهایی که به «بیماری موفقیت» مبتلا شده‌اند. زنگ بزنید به شرکت سورپرایز که خیابان را برای خواستگاری تان بند بیاورد یا اتاق جشن تولد کودکتان را مثل قصری از یخ تزئین می‌کند. چرا باید از قافله عقب بمانید؟