بخشهایی از این مصاحبه را می خوانید:
بهتازگی ميهماني صبحانهاي با آقاي ابطحي داشتيد. آيا در اين ميهماني صحبتي يا اشارهاي به ماجراي اعترافات ايشان شد؟ آقاي ابطحي گلايهاي نداشت؟
آقاي ابطحي از دوستان قديم ماست كه از زمان وزارت ارشاد با هم محشور بوديم. ايشان چون شيرين و خوشمصاحبت است و يكي اگر مثل خودش كنارش بنشيند كه راحت و بيدغدغه حرف بزند واقعا حرفهايش شنيدني است.
اما درباره اعترافات ايشان، پاسخ شما يكخطي نيست. ممكن است آقاي ابطحي در حين صحبت با من درباره برخي رويهها و روشها يا فرايند زندان و بازجويي و اعترافات تجربهاي را طرح و منتقل كرده باشند. اين حرفها هميشه هست. ايشان ميگفت اصلا من برانداز نبودم. به همين علت زندان آن لذت حداقلي را كه براي مبارزان دارد، براي من نداشت، چون من اصلا با كسي قصد مبارزه نداشتم. براي همين زندان براي من سخت بود، اما بحثی جدي راجع به اعترافات ايشان نداشتيم.
اصلا چرا صداوسيما دادگاه متهماني را كه هنوز اتهامشان ثابت نشده و حكمي برايشان صادر نشده بود، پوشش داد؟ صداوسيما معمولا دادگاهها را به اين شكل پوشش نميدهد چهره افراد را نشان نميدهد و نام افراد را تا پيش از صدور حكم بهصورت اختصاري پخش ميكند. در ماجراي اعترافات هم قبل از صدور حكم افراد آمدند و در صداوسيما اعتراف كردند. چه شد كه صداوسيما به اين ماجرا ورود كرد؟
مسئله فتنه و حوادث ٨٨ يك مسئله امنيتي بسيار مهم بود كه دشمن با هدف براندازي خيلي تلاش كرد. آبروي نظام به مخاطره افتاد. شوراي عالي امنيت ملي در اينجا مديريت ميكرد و جلسات مكرر داشت. حصر هم مصوبه شوراي عالي امنيت ملي را داشت. حصر تصميم قضائي نبود. بهلحاظ قضائي نميشود براي كسي چنين حكمي صادر كرد. درباره پخش آن دادگاهها و اعترافات، شوراي عالي امنيت ملي تشخيص ميداد كه پخش آنها بهلحاظ مديريت ناامنيهاي موجود در كشور و كنترل امنيت به نفع مردم كمك میكند.
يعني پخش دادگاهها با آن شكل و شرايط با مصوبه شوراي عالي امنيت ملي بود؟
همه اينها براساس مصوبات امنيتي كشور است. برخي ممكن است مصوبه خاص شوراي امنيت را داشته باشند، برخي ديگر به اين شكل است كه دبيرخانه براساس مصوبات شوراي عالي امنيت، تصميمات و رويههايي را دنبال و براساس آن عمل ميكند. خلاف آن باشد در شورا متعرض او ميشوند.
يعني به صداوسيما ابلاغ ميشد كه شما بايد مثلا اعترافات را پخش كنيد.
بالاتر از ابلاغ بود. همكاري بسيار نزديكي با ما داشتند. ما هم همكاري ميكرديم براي اينكه بتوانيم امنيت را در كشور حفظ كنيم.
آقاي محمدرضا تاجيك بعد از آزادي از زندان در يك گفتوگوي خبري شركت كردند و صحبتهايي كردند كه خيلي عجيب بود. ماجراي ايشان چه بود؟
درباره ايشان واقعا يادم نيست؛ ولي آنهايي كه آمدند گفتوگو كردند، خودشان ميخواستند؛ مگر اينكه بعدا بگويند كه نه يك جور ديگر بوده است. البته من خيلي كارهاي ديگر در حوادث ٨٨ انجام دادم كه درواقع تصميمگيريهاي خودم بود. اينكه من آن اغتشاش زير پل كالج را در عصر عاشورا نشان دادم، تصميم خود من است. شوراي امنيت به من نگفت. شايد هم اگر ميگفتم، فكر ميكردند پخش نشود بهتر است. البته چيزي به ما ابلاغ نشد يا پخش عكس پارهشده امام در تظاهرات، تصميم خود سازمان بود و ربطي به شوراي امنيت ملي نداشت.
سازمان يا خود شما؟
هر دو.
همينجا ميخواستم درباره آن ٢٠ دقيقه وقت اضافهاي كه به آقاي احمدينژاد بعد از مناظرهها اختصاص داده شد، سؤال كنم. شما گفتهايد كه به خود احمدينژاد گفته بوديد بهتر است از اين زمان استفاده نكند؛ اما او گفته بود كه حق قانوني من است و استفاده ميكنم؛ اما ماجراي مهمتر اين است كه آقاي درينجفآبادي، دادستان وقت كل كشور، بعدا دراينباره گفت: «کمیسیون تبلیغات صداوسیما با حضور نماینده صداوسیما، نماینده شورای نگهبان و نماینده دادستان کل کشور تشکیل میشود که محوریت جلسهها برعهده نماینده دادستان است. در جلسه اخیر کمیسیون تبلیغات صداوسیما که با هدف بررسی مناظرههای صورتگرفته بین نامزدهای دهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری تشکیل شده بود، نماینده دادستان حضور نداشته و بههمیندلیل نهتنها برگزاری این جلسه رسمی نیست؛ بلکه مصوبات آن نیز از درجه اعتبار ساقط است».
من صحبت ايشان را نديدم؛ اما همه صورتجلسات هست. اين كميسيون پنجنفره يك كميسيون دائمي بود. همين كميسيون تصويب كرد كه نوار آقاي كروبي خلاف قانون است و نبايد پخش شود. اين طرفش را هم شما ببينيد؛ چون همه مواضعش خلاف قانون بود. آن را من شخصا از رهبري سؤال كردم و رهبري به خاطر يك مصلحت بالاتر تشخيص من را درست ديدند كه همكاريتان را داشته باشيد تا بهانه دست كسي داده نشود كه بگويند نوار ما را نگذاشتند پخش نشود؛ چون آقاي كروبي گفته بود اگر يك فريم از آن پخش شود، من ميگويم اين نوار مال من نيست. چطور آنجايي را كه خود كميسيون ميگويد اين نوار نبايد پخش شود؛ اما من از رهبري اجازه ميگيرم و پخش ميكنم، نميبينند؛ اما يك جلسه ديگر را ميبينند.
چون آقاي دري گفته بودند چون دادستان حضور نداشته، مصوبه جنبه قانوني ندارد.
آنجا رأيگيري ميشود. بالاخره يك كميسيون است. ميتوان اسامي آن پنج نفر را درآورد و شما با آنها صحبت كنيد. اگر نماينده دادستان نبوده؛ اما بقيه بودند و اكثريت داشتند. من بهعنوان رئيس صداوسيما دوست نداشتم آن ٢٠ دقيقه پخش شود؛ حتي به ايشان زنگ زدم و گفتم استفاده نكن و آن را ول كن، تمام شد مناظرات. اين قدر به آقاي دكتر پورحسين فشار آمده بود كه خيلي برایش سخت بود دوباره برود در آن دكور كه من گفتم حتما بايد خودت بروي.
چرا به آقاي ناطقنوري و هاشمي در همان سال ٨٨ اجازه نداديد كه بيايند در صداوسيما و پاسخ گفتههاي احمدينژاد را بدهند؟ در جايي شما گفته بوديد اگر ميخواستيم اجازه بدهيم، تعداد افراد خيلي زياد بود؛ حتي وزراي احمدينژاد هم ميخواستند بيايند پاسخ بدهند و ماجرا جمع نميشد. به نظرم گفتههای شما كمي توجيه بود براي اينكه آن دو نفر خاص امكان پاسخگويي نداشته باشند؛ چون به طور مشخص به آن دو نفر اشاره شده بود. آقاي هاشمي بالاخره آن زمان رئيس مجمع تشخيص مصلحت بودند. آيا اجازهندادن به آقاي هاشمي هم مصوبه شورايعالي امنيت ملي بود.
براساس مصوبات كميسيون تبليغات، تنها نامزدهاي انتخابات حق پاسخگويي موارد اتهامي در مناظرهها را داشتند و ما دقيقا براساس قانون عمل كرديم. من دراينباره بارها با آقاي ناطق صحبت كردم. خيلي تماس گرفتم و گفتم تلويزيون در اختيار شماست. بياييد سخنراني كنيد؛ اما ايشان خودشان در شرايطي بودند كه نميآمدند. حتي من گفتم در مراسم احيا شركت كنيد، ما پخش ميكنيم؛ اما باز هم نميرفتند. اصلا در فضاهاي عمومي نميرفتند. لازم نبود من بگويم مردم منتظر باشيد آقاي ناطق ميخواهد بيايد درباره پسرش توضيح بدهد؛ چون اين خودش ضد تبليغ بود. ما صد برنامه ديگر ميتوانستيم ترتيب بدهيم كه آقاي ناطق بيايد صحبت كند. حتي بعد براي ٢٥ بهمن خودم به آقاي ناطق گفتم حتما شما مصاحبه كنيد كه اتفاقا آمدند مصاحبه هم كردند؛ اما درباره آقاي هاشمي اصلا رفتارهايشان در راستای فتنه ادامه داشت. نماز جمعه هم که رفتند، مراسم خوبی نشد.
پس تشخيص شما اين بود كه ايشان نبايد بيايد در نماز جمعه صحبت كند.
نه! به من ربطی نداشت و نماز جمعه ايشان كامل هم پخش شد؛ اما اينكه ايشان يا آقاي ناطق يا حتي خود آقاي موسوي و كروبي و چه بقيه معترضان بيايند دائما توضيح بدهند، اصلا چنين چيزي امكان نداشت.
شما كه گفتيد به آقاي ناطق گفته بوديد بيايند، خودشان نيامدند.
منظورم گفتوگو به بهانه ديگر بود. اصلا براي آقاي ناطق خوب نبود بيايد بنشيند، بگويد من درباره پسرم ميخواهم صحبت كنم. من براي ايشان دلسوزي كردم.
اين تصميم را شما شخصا ميگرفتيد؟ بر چه اساسي شما اين تصميم را ميگرفتيد كه براي طرف خوب است بيايد يا خوب نيست؟
سؤال خوبي است. زماني رئيس صداوسيما چون رسانه را ميشناسد، به مسئولي زنگ ميزند ميگويد مصاحبه كرديد اين تكه از مصاحبه شما چنين شائبهاي ايجاد كرده. او هم تشكر ميكند و ما حذف ميكنيم. بارها پيش آمده، در بالاترين سطوح. رئيس صداوسيما زنده و فعال است. صداوسيما را هدايت ميكند. من خيلي از اوقات به آدمها توصيه ميكردم و حرف من را گوش ميكردند. من ميتوانم يك مصاحبه بكنم و درباره توصيههايي كه به بزرگان داشتهام و گوش كردهاند پنج ساعت صحبت كنم. آقاي هاشمي هم اگر قرار بود بيايد درباره مناظرهها و بحثها دوباره شروع كند به صحبت، يعني اينكه بقيه هم بيايند؛ اما ايشان همه حرفهايي كه ميخواست بزند آيا بالاتر از اين چيزهايي بود كه در نماز جمعه گفت؟ همه را گفت.
پس شما تشخيص داديد كه همان نماز جمعه كفايت ميكرد.
ميتوانست پخش نشود. هيچكس به من نگفت نماز جمعه پخش نشود. ضرغامي ميتوانست كل نماز جمعه آقاي هاشمي را پخش نكند، چون اصلا در جهت آرامشدادن و مسير حل فتنه و حوادث و رهنمودهاي رهبري نبود.