صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۰۳ دی ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۳۹۰۳۸۶
تاریخ انتشار: ۱۱ : ۱۰ - ۰۷ بهمن ۱۳۹۶
واقعيت اين است كه شرايط اصلاحات در كشور فراهم نشد. آزادي‌هاي سال ٣٩ تا ٤٢ و اتفاقات ملي شدن صنعت نفت همه سركوب شدند.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

حدود يك‌ ماه پس از فروكش كردن ناآرامي‌هاي دهه نخست دي‌ماه امسال و در آستانه فرارسيدن چهلمين سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي، حزب اتحاد ملت در سلسله ‌‎نشست‌هايي كه قرار است با حضور برخي چهره‌هاي برجسته جريان اصلاحات برگزار شود، بررسي آخرين تحولات داخلي و همچنين اوضاع سياسي، اجتماعي و فرهنگي كشور در آغاز دهه پنجم انقلاب اسلامي را در دستوركار خود قرار داده است. در اين راستا روز پنجشنبه گذشته، نخستين جلسه از اين سلسله‌جلسه تخصصي با حضور بهزاد نبوي ازجمله مبارزان سياسي دوران پهلوي، از اعضاي كابينه شهيد رجايي، وزير صنايع سنگين دولت ميرحسين موسوي و نايب‌رييس مجلس شوراي اسلامي در دوره ششم و همچنين عباس عبدي پژوهشگر اجتماعي، فعال سياسي و روزنامه‌نگار اصلاح‌طلب برگزار شد كه در ادامه مشروح آن را مي‌خوانيد.

ريشه انقلاب اسلامي در انقلاب مشروطه

بهزاد نبوي نيز در اين نشست تخصصي درباره بررسي تاريخ انقلاب و پاسخ به اين پرسش كليدي كه آيا وقوع انقلاب اجتناب‌پذير بود، گفت: اولا بايد توجه داشته باشيم انقلاب ما واقعه‌اي جداي از گذشته خود نبود. متاسفانه بسياري از تحليلگران سعي كردند يا انقلاب را مستقل از پيشينه‌هاي تاريخي خود تعريف كنند يا حداكثر پيشينه آن را ١٥ خرداد ٤٢ درنظر گرفتند. اما واقعيت اين است كه انقلاب اسلامي ريشه در انقلاب مشروطه داشت و عملا ادامه جنبش‌هاي ضداستعماري و ضداستبدادي ملت ايران بود.

اين فعال سياسي اصلاح‌طلب گفت: گاهي بعضي طوري صحبت مي‌كنند كه زمان شاه همه‌چيز بر وفق مراد بود اما واقعيت اين است كه در دوران پهلوي بنابر قانون اساسي حكومت مشروطه سلطنتي داشتيم و قرار بود شاه سلطنت كند، نه حكومت. چنانچه احمدشاه نيز در انقلاب مشروطه همين وضع را داشت و بعد از آن نيز قرار بود شاهان سلطنت كنند و دخالتي در اداره كشور نداشته باشند.

سلطنت پهلوي؛ سياه‌ترين استبداد تاريخ

وي با اشاره به سطلنت‌هايي همچون كشورهايي مثل دانمارك و بلژيك كه شاه اين كشورها اختياري در اداره كشور ندارند، گفت: ما سياه‌ترين استبداد تاريخ را در دوره رضاشاه و بعد محمدرضا شاه بعد از سال ١٣٣٢ و به‌خصوص بعد از سال ٤٢ داشتيم. براي درك دقيق‌تر اوضاع بايد بدانيم كه در آن دوره حتي در يك مورد حق انتخابات آزاد به مردم نداد.

نبوي به دوره رضاشاه نيز اشاره كرد و گفت: در اين دوره كه به‌هيچ عنوان اجازه انتخابات آزاد داده نمي‌شد. مرحوم مدرس در دوره ٥ و ٦ نماينده مجلس بود و اين دو دوره آخرين دوره‌اي بود كه نمايندگان اجازه يافتند، به قول معروف حرف زيادي بزنند اما از سال ٣٢ تا ٥٧ در تمام ادوار مجلس، حتي يك نماينده كه آدم نظام حاكم نباشد و طبق دستور نظام حاكم موضع‌گيري نكند، نداشتيم. فقط در دوره بيستم مجلس شوراي ملي كه انتخاباتش در زمستان سال ٣٩ برگزار شد، به‌خاطر فشار امريكا در دوران كندي بر كشورهاي جهان سوم براي رعايت حقوق بشر اجازه داده شد يك نفر از كاشان وارد مجلس شود. اين درحالي بود كه فشار امريكا منجر به آن شد كه كمك‌هاي اقتصادي اين كشور به ايران قطع شود و حتي مستشاران امريكايي از كشور خارج شدند در نتيجه ‌الله‌يار صالح كه زمان مصدق سفير ايران در امريكا و نماينده ما در سازمان ملل بود از كاشان وارد مجلس شد اما همان مجلس هم كه يك نفر ناخالصي داشت بعد از ٣ ماه منحل شد.

بهزاد نبوي با تاكيد بر اينكه فضاي استبدادي شديدي بر كشور حاكم بود، گفت: امروز ما به شوراي نگهبان اعتراض مي‌كنيم كه چرا امثال من ردصلاحيت شدند اما آن دوره اصلا كار به اين حرف‌ها نمي‌كشيد كه بخواهند كسي را ردصلاحيت كنند.

چرا شعار استقلال و آزادي در صدر شعارهاي مردم قرار گرفت؟

او ادامه داد: شاه در سال ٥٤ اعلام كرد به جز حزب رستاخيز هيچ حزب ديگري در كشور فعاليت نكند و گفت كه هركس نمي‌خواهد عضو اين حزب شود، ازكشور خارج شود و همه قشرهاي مختلف مثل معلم و پرستار و پزشك مجبور بودند جاويدشاه بگويند و دسته‌جمعي عضو حزب رستاخيز شوند و به دليل همين فشارها و استبداد حاكميت بود كه شعار استقلال و آزادي در صدر شعارهاي مردم قرار گرفت.

آزادي‌هاي سياسي زمان شاه به‌خاطر فشار خارجي بود

نماينده پيشين مجلس شوراي اسلامي در ادامه با طرح اين سوال كه آيا امكان اصلاحات به‌جاي انقلاب در سال ٥٧ وجود داشت يا خير، گفت: واقعيت اين است كه شرايط اصلاحات در كشور فراهم نشد. آزادي‌هاي سال ٣٩ تا ٤٢ و اتفاقات ملي شدن صنعت نفت همه سركوب شدند و اين درحالي است كه آن آزادي‌ها هم عموما به خاطر فشارهاي خارجي بود.

٣دوره آزادي سياسي در دوران محمدرضاشاه

نبوي به ٣ دوره آزادي‌هاي سياسي دوران محمدرضا شاه اشاره كرد و گفت: دوره اول از شهريور ٢٠ تا سال ٣٢ بود كه هنوز رژيم جايگاه خود را پيدا نكرده و عملا امكان حاكميت استبداد وجود نداشت كه در انتهاي همين دوره نهضت ملي اتفاق افتاد. ٣٩ تا ٤٢ نيز به‌دليل فشار كندي به كشورهاي جهان سوم، تاحدودي آزادي به وجود آمد كه بلافاصله پس از ترور كندي اين دوره خاتمه يافت. دوره سوم هم در زمان كارتر بود كه درنهايت انقلاب اسلامي رخ داد و مساله آن بود كه رهبري انقلاب زرنگ‌تر از رژيم پهلوي بود و اجازه نداد سرنوشت نهضت ملي و سال‌هاي ٣٩ تا ٤٢ تكرار شود.

علت عدم تحقق اصلاحات اين بود كه امكانش ايجاد نشد

اين فعال سياسي اصلاح‌طلب تاكيد كرد: همه مبارزات از دوران ملي شدن صنعت نفت تا سال ٤٢ اصلاحي بود اما بعد از سركوب، مردم از حركت اصلاحي نااميد شدند. در واقع رژيم عملا كاري كرد كه مردم به‌دنبال حركات اصلاحي نروند و همه ما جوانان آن دوره از چريك‌هاي فدايي، مجاهدين و مبارزين قبل از انقلاب كه از اعضاي جبهه ملي بوديم، به دنبال اصلاحات بوديم اما وقتي رژيم مبارزات اصلاح‌طلبانه را به بن‌بست رساند، همگي به‌دنبال كار چريكي رفتند؛ درواقع اگر اصلاحات محقق نشد به اين دليل بود كه امكان اصلاحات براي مردم ايجاد نشد.

بهزاد نبوي در پايان خاطرنشان كرد: مرحوم بازرگان معتقد بود انقلاب ايران دو رهبر داشت؛ يكي شاه و يكي امام. و درواقع معتقد بود كاري كه شاه در به وجود آمدن شرايط انسداد كرد در پيروزي انقلاب موثر بود و اگر كاري كنيم كه مردم به اين نتيجه برسند كه انتظارات‌شان از طريق صندوق‌هاي راي به نتيجه نمي‌رسد، آنها را به سمت انقلاب هل مي‌دهيم. بايد كاري كنيم كه مردم احساس كنند از طريق صندوق راي مي‌توانند نظرشان را اعمال كنند.

بررسي وضعيت اقتصادي رژيم پهلوي

عباس عبدي در ابتداي اين پنل تخصصي با اشاره به سوال اصلي اين نشست مبني بر اينكه «آيا انقلاب اسلامي اجتناب‎پذير بود؟» گفت: شايد مهم‌ترين مساله اين باشد كه اكنون پس از ٤٠ سال از پيروزي انقلاب، چرا اين سوال مطرح مي‌شود. معمولا در اين شرايط به گذشته بازمي‌گرديم و فكر مي‌كنيم اگر آن مسائل رخ نمي‌داد، الان وضع‌مان به شكلي ديگر بود و آيا ممكن بود آن اتفاق يعني انقلاب نيفتد.

وي ادامه داد: در اين رابطه بايد بگويم اگر در يك كاسه به صورت قطره‌اي آب بريزيد، سرانجام آب سرريز مي‌شود و نظام‌هاي سياسي بسته نيز همين وضع را دارند. وقتي بخشي از سيستم را مي‌بنديد، جامعه در اين سيستم اخلال ايجاد مي‌كند. هر جامعه بر پايه‌هايي استوار است و وقتي جامعه پيشرفت كند، نيازمند آن است كه پايه‌ها و ستون آن نيز تقويت شود.

اين فعال سياسي اصلاح‌طلب همچنين با بيان اينكه نظام پهلوي در سال‌هاي ٣٨ تا ٥٢ يك تحول عظيم اجتماعي- اقتصادي در جامعه ايران به وجود آورد كه در دنيا بي‌نظير بود، گفت: نرخ تورم در كل اين دوره ١٠ساله، درمجموع ٢٥ درصد و نرخ رشد اقتصادي ١٣ تا ١٤ درصد بود. رشد شهرنشيني بسيار بالا بود و بيش از ٤٠ درصد به جمعيت تهران اضافه شد و شاهد جهش گسترده شهرنشيني و بهبود شرايط آموزش و بهداشت بوديم. البته اين پيشرفت‌ها در دوران پس از انقلاب بسيار بالاتر است.

بي‌توجهي شاه به توسعه سياسي در قبال رشد اقتصادي

وي افزود: مشكل اصلي كه اين رژيم با آن مواجه بود، اين بود كه به ميزان رشد اقتصادي به رشد سياسي توجه نكرد. درحالي كه به ميزان رشد اقتصادي، نيازمند تحول اجتماعي و فرهنگي و توسعه سياسي هستيم. مشاركت سياسي و آزادي يك امر فانتزي نيست. سيستم شاه از اين لحاظ عقب‌گرد داشت. درواقع شاه در سال‌هاي ٥٢ و ٥٣ در مقايسه با سال ٣٩ به‌لحاظ اقتصادي جلو رفته بود اما به لحاظ سياسي عقب رفته بود. در سال ٣٢ آزادي نيم‌بندي وجود داشت كه در سال ٥٢ به بعد اين وضع تغيير كرد و در ادامه حتي همان ٢ حزب فرمايشي نيز با دستور شاه به يك حزب تبديل شد.

اين روزنامه‌نگار اصلاح‌طلب با يادآوري مثال كاسه آب كه در ابتداي سخنانش به آن اشاره كرده بود، اعلام كرد: اتفاق ديگري كه موجب تشديد فرآيند مشكلات شاه شد، افزايش درآمدهاي نفتي در سال ٥٢ بود. در سال ١٩٧٣ به‌خاطر بحران خاورميانه و جنگ اعراب و اسراييل، درآمد نفتي كلان براي ايران به وجود آمد كه با توجه به جمعيت حدود ٣٠ ميليون نفري ايران، شاه را قدرتمندتر كرد و اين اتفاق باعث شد تا شاه پايه‌هاي سياسي حكومت خود را بيش از گذشته تضعيف كند و از طرف ديگر تقاضا را براي مشاركت سياسي بالا برد.

او با اشاره به اينكه افزايش درآمدهاي نفتي كشور منجر به رايگان شدن آموزش عالي و متوسطه از سال ٥٤ به بعد شد، به هجوم تعداد قابل‌توجهي از متقاضيان تحصيلات تكميلي به دانشگاه‌ها اشاره كرد و گفت: از طرفي تحركي در حوزه آموزش و اجتماعي به وجود آمد كه بقاي آن مبتني بر مشاركت و نقش‌آفريني در عرصه تصميم‌گيري‌هاي سياسي بود اما اين بخش دوم تضعيف شد.

برخورد دوگانه شاه با سازمان برنامه و بودجه

عبدي به مذاكرات شوراي اقتصاد شاه اشاره كرد و گفت: شاه تا سال ٥٢ طرفدار سازمان برنامه و بودجه به عنوان يك نهاد كارشناسي بود. وزارتخانه‌ها و نخست‌وزيري در دوره هويدا و پيش از آن، با اين بخش ارتباط خوبي نداشتند و هرگاه با اين سازمان به مشكل برمي‌خوردند، شاه از سازمان برنامه حمايت مي‌كرد اما از سال ٥٢ كه حكومت ثروتمندتر شد، نگاه شاه به سازمان برنامه تغيير كرد.

وي افزود: باتوجه به آنكه درآمدهاي كشور سه برابر شده بود، سازمان برنامه و بودجه مخالف آوردن اين پول‌هاي داراي منشا خارجي در داخل كشور بود اما شاه از اينجا به بعد منتقد جدي سازمان برنامه و بودجه شد و عملا اين سازمان را از فرآيند توسعه‌اي كشور خارج كرد.

چرا نظام از شاه حمايت نكرد؟!

عبدي در ادامه به خاطره‌اي از دوران شاه اشاره كرد از يكي از اعضاي دربار درباره اينكه معترضان روي پشت‌بام‌ها منشأ مردمي دارند كه اين مسوول به شاه مي‌گويد همسرش نيز جزو معترضان است. او ادامه داد: شاه متوجه اين نبود كه حتي سيستم هم از حكومت دفاع نمي‌كرد. اين مساله ٢ دليل مهم داشت. اول اينكه همه اختيارات را از اطرافيانش گرفته بود و خودش را قدر قدرت مي‌دانست و حتي اطرافيانش هم حاضر به حمايت از او نبودند. شاه پاتيل بزرگي از نفت مصرف كرد و عقلش را براي اداره كشور از دست داد. علت دوم اين بود كه شاه با اتكا به درآمدهاي نفتي خود تمامي نهادهاي مستقل كشور را از بين برد و تنها نهادي كه در برابرش ناتوان نماند، نهاد دين بود و علت آن بود كه روحانيت مستقل بود. متاسفانه امروز هم شاهديم برخي روحانيون متوجه اين مساله نيستند و دنبال بودجه بيشترند. درحالي كه اگر به‌دنبال تضعيف نهاد روحانيت هستيد، بايد بودجه آن را افزايش دهيد.

او همچنين به بخشي ديگر از فعاليت‌هاي سياسي خود در دوران پيش از انقلاب در نازي‌آباد تهران اشاره كرد و گفت: مساله ديگر اينكه شناسايي نيروهاي مبارز مذهبي بسيار سخت بود. ساواك در نازي‌آباد، گروه‌هاي چپ را كه كتاب كاپيتال مي‌خواندند، بازداشت مي‌كرد اما نمي‌توانست به گروه‌هاي مذهبي كه قرآن مي‌خواندند، ايراد بگيرد.

علت عدم تجزيه ايران پس از رژيم پهلوي

اين روزنامه‌نگار اصلاح‌طلب همچنين خاطرنشان كرد: اين مسائل باعث شد كه پيش‌بيني شاه درست از آب درنيايد. شاه گمان مي‌كرد بعد از خروج او از ايران، كشور ظرف ٦ ماه به ايرانستان تبديل شده و تجزيه خواهد شد اما چون نيروي آلترناتيو حاكميت به‌شدت قدرتمند بود، اين اتفاق نيفتاد و ديديم در ماجراي پاوه چگونه هزاران نفر با يك پيام در منطقه حاضر شده و غائله ختم به خير شد.

پديده‌هاي اجتماعي منفردند

عبدي به پرسش اصلي نشست اشاره كرد و در پاسخ به اين سوال كه آيا اين انقلاب اجتناب‌پذير بود، گفت: نمي‌توان به اين سوال به صراحت پاسخ داد چرا كه پديده‌هاي اجتماعي منفرد بوده و تكرار نمي‌شوند. چنانچه جنگ جهاني اول به‌خاطر يك ترور رخ داد اما هزار اتفاق ممكن بود بيفتد كه اين ترور اتفاق نيفتد. با اين حال كسي نمي‌گويد اگر آن ترور رخ نمي‌داد، جنگ جهاني اول به وجود نمي‌آمد؛ چراكه آن ترور جرقه به انبار باروت بود اما زمينه‌هاي جنگ اول وجود داشت. جنگ اول جهاني محصول وضعيتي عجيب و غريب در اروپا و شرايط بحراني امپراتوري‌هاي اروپا بود.

اصلاحات، هم به حاكميت وابسته است، هم به اپوزيسيون

اين فعال سياسي اصلاح‌طلب سوال مهمي كه امروز هم با آن درگيريم را اين مساله دانست كه راه‌حل مشكلات رژيم سياسي غيرمنعطف اصلاحات است يا انقلاب ‌و در پاسخ به اين سوال گفت: بايد به ٢ نكته توجه داشته باشيم. اول اينكه انجام اصلاحات يا انقلاب در قبال عملكرد يك رژيم سياسي، صرفا به آن رژيم وابسته نيست، بلكه به مخالفان و اپوزيسيون آن رژيم نيز بستگي دارد. بنده اكنون به‌شدت مخالف جنبش چريكي زمان شاه هستم اما در آن زمان بهترين فرزندان اين كشور كه به لحاظ سواد و شخصيتي بسيار ارزشمند و قابل‌احترام بودند، در گروه‌هاي چريكي براي سرنگوني مبارزه مي‌كردند و بسياري از دست رفتند. بنابراين نمي‌توانيم به‌راحتي و با دركي كه امروز از شرايط داريم، مسائل آن زمان را قضاوت و محكوم كنيم.

اپوزيسيون زمان شاه دنبال اصلاحات نبود

وي با تاكيد بر اهميت اپوزيسيون در انتخاب ميان راه اصلاحات يا انقلاب در مبارزات سياسي، گفت: اپوزيسيون زمان شاه آنقدر به‌دنبال اصلاحات نبود كه البته به اين معنا نيست كه شاه دنبال اصلاح بود، اما هنگامي كه انحرافي پيش مي‌آيد يعني پايه سياست به‌قدري ضعيف مي‌شود كه جامعه تعادل خود را از دست مي‌دهد، اين سوال پيش مي‌آيد كه دنبال انقلاب برويم يا اصلاحات.

عبدي در پاسخ به اين سوال اساسي اعلام كرد: بدترين وضعيت براي هر حكومتي كه تعادل ندارد، وقتي است كه مي‌خواهد تغيير سياست بدهد و بدتر از آن زماني است كه اين تغيير سياست را اعمال نكند. در اين شرايط حكومت در يك شرايط بد و بدتر قرار مي‌گيرد و در اين شرايط اپوزيسيون بايد شرايطي ارايه كند كه راه اصلاحات به حكومت معرفي شود اما در غير اين صورت، اگر حكومت قادر به پذيرش نباشد، اگر اپوزيسيون قوي باشد و آلترناتيوي قدرتمند براي حاكميت وجود داشته باشد، به سمت انقلاب مي‌رويم و اگر اين اپوزيسيون قدرتمند نباشد، حكومت و جامعه دچار فروپاشي مي‌شود.

پرسش و پاسخ

علت طرح شعارهاي سلطنت‌طلبانه در اعتراض‌هاي اخير چه بود؟ نقش نيروهاي اصلاح‌طلب در تركيب اپوزيسيون چيست؟

عباس عبدي در پاسخ به اين سوال گفت: واقعيت اين است كه من مسائل خارج از كشور را آن‌چنان پيگيري نمي‌كنم؛ چرا كه معتقد به اين نيستم كه مسائل ايران در خارج از كشور شكل مي‌گيرد. مسائل ايران داخل كشور شكل مي‌گيرد و ظرفيت سياسي نيروهاي داخلي ايران به‌قدري زياد است كه جايي براي تاثيرپذيري خارجي باقي نمي‌ماند. علاوه بر آن، اطلاع دارم كه بخش خاصي از نيروهاي سياسي خارج كشور كه به آن اشاره شد، اكثريت نيستند. بلكه سر و صداي زيادي دارند و همزمان بسياري از نيروهاي سياسي خارج كشور دلسوز كشور هستند. البته برخي از آنها از سر ناچاري و مشكلاتي از اين دست ترك وطن كرده‌اند اما بسيار محترم بوده و هنوز تلاش دارند، به نحوي به كشورشان خدمت كنند.

او با بيان اينكه اپوزيسيون خارجي دنبال جنگ است، گفت: در جريان اعتراض‌هاي اخير همان روز نخست موضع‌گيري كردم و مساله اين است كه اگر در زمان شاه نيز اصلاح‌طلبان نفوذ كافي را داشته و به راه خود ايمان داشتند و درنتيجه موضع‌گيري مي‌كردند، شايد اتفاق‌هاي ديگري مي‌افتاد. با اين حال شاهديم همان كساني كه انتقاد مي‌كنند كه چرا نيروهاي سياسي اجازه دادند در سال ٥٧ انقلاب شود، امروز نيز باوجود آنكه مي‌دانيم انقلابي رخ نخواهد داد و درصورت تحقق اعتراض‌ها به سمت فروپاشي مي‌رويم، انتقاد مي‌كنند كه چرا ما موضع‌گيري كرديم.

عبدي خاطرنشان كرد: معتقدم متغير اصلي در شرايط فعلي جامعه داخل كشور قرار دارد و اصلاح‌طلبان در اين اوضاع مسووليتي تاريخي برعهده دارند و بايد راهي پيدا كنند كه كشور از وضعيت موجود خارج شود. اميدواريم اصلاح‌طلبان مسيري صحيح معرفي كنند و حكومت هم به اين مصلحت برسد كه تغيير مسير كم‌هزينه به نفع همه است.

آيا عدم حمايت امام (ره) از مرحوم بازرگان به‌خاطر عملكرد اطرافيان امام (ره) بوده است؟

بهزاد نبوي با بيان اينكه نمي‌توان با قطعيت به اين سوال پاسخ داد، تاكيد كرد: بنده پيش‌تر از مرحوم بازرگان به نيكي ياد كردم. در زمان انقلاب ما از اين جمله بازرگان كه انقلاب ايران ٢ رهبر داشت، يكي امام(ره) و ديگري شاه، بسيار عصباني بوده و فكر مي‌كرديم هدف‌شان خدشه‌دار كردن رهبري امام(ره) است اما امروز مي‌دانيم آن گفته، به اين معنا نيست.

اين نماينده پيشين مجلس شوراي اسلامي خاطرنشان كرد: بايد توجه كنيم كه همه آنچه آن زمان گفتيم، در شرايط امروز قابل بررسي نيست و بايد شرايط زماني و مكاني را درنظر بگيريم. مرحوم بازرگان در نخستين سخنراني خود در دانشگاه تهران پس از آنكه ازسوي امام به عنوان نخست وزير انتخاب شد، گفت كه مردم بدانند من يك فولكس واگن قراضه هستم، بولدوزر نيستم و نبايد توقع زياد داشته باشيد. ما دنبال بولدوزر مي‌گشتيم اما ايشان گفت فولكس واگن هستم. همان زمان آقاي مهندس عبدي و دوستانش سفارت امريكا را اشغال كردند كه البته اينجا نمي‌خواهيم ارزش‌گذاري كنيم اما مساله اين است كه مهندس بازرگان همان زمان در اعتراض به اين اقدام استعفا كرد.

نايب‌رييس مجلس ششم ادامه داد: آن زمان نه‌تنها بسياري از مردم، بلكه چريك‌هاي فدايي و مجاهدين‌خلق مخالف بازرگان بودند. درواقع اشغال سفارت به‌قدري نزد مردم مقبوليت داشت كه نمي‌شد به آن اعتراض كرد. تاجايي كه به ياد دارم گروهي نيز بعد از اشغال سفارت، يك كنسولگري خالي در تبريز را اشغال كرده بودند كه از اقدام دانشجويان در تهران حمايت كنند. بنابر اين تحليل‌هاي ما امروز با آن زمان متفاوت است.

وي افزود: مهندس بازرگان به‌خاطر گرايش و ديدگاهي كه آن زمان داشت، بزرگ‌ترين مجازاتي كه براي ارتشبد اويسي كه همه ما به خونش تشنه بوديم، درنظر گرفت اين بود كه حكم به استعفايش داد اما اين مساله براي نسل جوان آن زمان قابل‌قبول نبود. اين نكته را بايد مدنظر داشته باشيم كه حضرت امام (ره) هرگز حكم عزل بازرگان را صادرنكرد، بلكه بازرگان شخصاً استعفا كرد. حتي وقتي چندسال بعد از استعفا برخي به امام گفته بودند، بازرگان و دوستانش انقلاب را قبول ندارند، امام گفته بودند اينها بنده و شما را قبول ندارند اما انقلاب را قبول دارند. امام(ره) تا پايان راه هيچگاه ضديت و عداوتي با بازرگان نداشت.

چرا اصلاح‌طلبان مبارزه را به مبارزه بر سر صندوق راي تقليل دادند؟

نبوي در پاسخ به اين سوال گفت: به نظر شما چه راه‌هايي براي تبديل وضع موجود به وضع مطلوب وجود دارد. معتقدم ٣ راه وجود دارد؛ يكم انقلاب، دوم اميد بستن به دخالت‌هاي خارجي و سوم اصلاحات. براي اصلاحات نيز راهي جز صندوق‌هاي راي كشف نكردم. نمي‌دانم چگونه مي‎توان بدون استفاده از صندوق راي، وضع موجود را به وضع مطلوب تبديل كرد. البته ممكن است اين راه بسيار كند باشد و سرعت كم باشد و جوانان حوصله نداشته باشند اما وقتي از طريق برهان خلف به اين نتيجه رسيديم كه انقلاب راهگشا نيست و دخالت خارجي باتوجه به وضعيت سوريه، عراق، يمن و بحرين بي‌نتيجه است، باتوجه به آنكه راه چهارمي نمي‌شناسم، بنابر اين تنها راه باقيمانده اصلاحات است. اصلاحات هم حركتي قانوني، مسالمت‌آميز و تدريجي است كه سعي كنيم با حفظ چارچوب‌هاي موجود، مشكلات را حل كنيم.

آقاي نبوي اخيرا در مصاحبه‌اي گفتيد اينكه در كمتر از يك هفته اعتراض‌ها به‌صورتي قابل‌قبول خاتمه يافت، نتيجه مديريت دولت معتدل و نزديك به اصلاحات است. سوال اين است كه آيا بازداشت ٣٧٠٠ نفر و كشته شدن ٢٠ تا ٣٠ نفر در كمتر از يك هفته، مديريت خوب وقايع بوده است؟

نايب‌رييس مجلس ششم در اين رابطه نيز گفت: بايد توجه داشته باشيد كه اين مسائل نسبي است. اگر اين اتفاقات را با حوادث پس از سال ٨٨ مقايسه كنيد، مي‌بينيد برخورد با اعتراض‌هاي اخير منطقي‌تر بوده است. البته بنده از جزييات در شهرستان‌ها باخبر نيستم اما همين كه گفته شد اسلحه از نيروهاي انتظامي گرفته شده و صرفا با باتوم و شوكر برخورد شده، اتفاق مهمي است. همچنين بايد توجه داشته باشيد، ناآرامي‌هاي اخير بسيار خشن بوده و در مواردي به حسينيه‌ها حمله شد كه مي‌تواند احساسات بخشي از خود مردم را تحريك كند. ضمنا فراموش نكنيد برخي داخل كشور بدشان نمي‌آمد فضا كمي ناآرام‌تر شده و دولت تحت فشار قرار گيرد، بنابر اين نمي‌توانم آن‌چنان به آمار صداوسيما اعتماد كنم. درواقع تاكيدم اين است كه نمي‌توانم با اطمينان درمورد آمار صداوسيما مبني بر اينكه ٢١ تا ٢٢ نفر كشته شدند، نظر بدهم و شايد حتي تعداد كمتر بوده است. نمي‌دانم. ضمن آنكه نيروي انتظامي اعلام كرده بخشي از آنها در حمله به يك اسلحه‌خانه كشته شدند. درمورد بازداشت‌شدگان هم بعيد مي‌دانم در حال حاضر هنوز ٣٧٠٠ نفر در بازداشت باشند.

نبوي تصريح كرد: نمي‌خواهم از عملكرد سيستم در اين زمينه دفاع كنم. تاكيدم دفاع از عملكرد مردم است. لااقل در تهران، در حالي كه انتظار مي‌رفت در اين مسائل پيشگام باشد، شنيدم يك روز شلوغي جدي داشتيم و اين مساله نشان مي‌دهد شعور سياسي مردم بالا رفته و كنار كشيدند. خوشحالم از اينكه توده‌هاي عظيم طبقه متوسط و فرودست آگاه به اين ناآرامي‌ها كه عاقبتش به‌قول آقاي عبدي انقلاب نبوده، بلكه فروپاشي است، نپيوست.

عباس عبدي به پاسخگويي نسبت به سوال ديگري درمورد تقليل مبارزه اصلاح‌طلبانه به مبارزه بر سر صندوق‌هاي راي كه پيش از آن از نبوي پرسيده شده بود، پاسخ گفت و در اين رابطه اظهار داشت: بايد بگويم اگر شاه انتخاباتي شبيه به همين انتخابات ما داشت، به هيچ‌وجه با آن وضع روبه‌رو نمي‌شد. به اين اعتبار، اگر شاه حاضر به برگزاري همين سطح از انتخابات بود و مثلا شوراي نگهباني شبيه به آنچه امروز داريم، ايجاد مي‌كرد و از هر ٦٠ نفر، ١٠ نفر را تاييد مي‌كرد، باز هم به آن مشكلات برنمي‌خورد چرا كه به هر حال مردم فكر مي‌كنند هرچه باشد، يك نهاد انتخاباتي با تمام نواقص وجود دارد و مي‌توانيم يك نفر را انتخاب كنيم.

شاه متوجه اين نبود كه حتي سيستم هم از حكومت دفاع نمي‌كرد. اين مساله ٢ دليل مهم داشت. اول اينكه همه اختيارات را از اطرافيانش گرفته بود و خودش را قدر قدرت مي‌دانست و حتي اطرافيانش هم حاضر به حمايت از او نبودند. شاه پاتيل بزرگي از نفت مصرف كرد و عقلش را براي اداره كشور از دست داد. علت دوم اين بود كه شاه با اتكا به درآمدهاي نفتي خود تمامي نهادهاي مستقل كشور را از بين برد و تنها نهادي كه در برابرش ناتوان ماند، نهاد دين بود و علت آن بود كه روحانيت مستقل بود. متاسفانه امروز هم شاهديم برخي روحانيون متوجه اين مساله نيستند و دنبال بودجه بيشترند. درحالي كه اگر به‌دنبال تضعيف نهاد روحانيت هستيد، بايد بودجه آن را افزايش دهيد.

امروز ما به شوراي نگهبان اعتراض مي‌كنيم كه چرا امثال من ردصلاحيت شدند اما آن دوره اصلا كار به اين حرف‌ها نمي‌كشيد كه بخواهند كسي را ردصلاحيت كنند. .. . واقعيت اين است كه شرايط اصلاحات در كشور فراهم نشد. آزادي‌هاي سال ٣٩ تا ٤٢ و اتفاقات ملي شدن صنعت نفت همه سركوب شدند و اين درحالي است كه آن آزادي‌ها هم عموما به خاطر فشارهاي خارجي بود... . اگر كاري كنيم كه مردم به اين نتيجه برسند كه انتظارات‌شان از طريق صندوق‌هاي راي به نتيجه نمي‌رسد، آنها را به سمت انقلاب هل مي‌دهيم. بايد كاري كنيم كه مردم احساس كنند از طريق صندوق راي مي‌توانند نظرشان را اعمال كنند.