پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
روزنامه اعتماد نوشت: روز پنجشنبه هفته گذشته خبر ثبت ورزش چوگان در يونسكو به نام كشورمان توسط رسانههاي مختلف داخلي و خارجي منعكس شد كه مطمئنا موجب شادي و مسرت علاقهمندان به اين رشته خواهد بود، اما اين روزها وضعيت چوگان در كشور ما چگونه است و اين فدراسيون چگونه اداره ميشود؟ «تاسفآور» شايد واژه مناسبي براي توصيف وضعيت موجود باشد و اگر دقايقي پاي صحبت چوگانبازان يا خانواده نونهالان و نوجوانان مدرسه چوگان تهران بنشينيد، به اين نتيجه خواهيد رسيد كه فدراسيون چوگان در حال حاضر بيدروپيكر است.
رفاقت داورزني و آقاي پدرخوانده
عمر ورزش چوگان حدودا ٣ هزار سال تخمين زده ميشود و گفته شده كه جنگجويان ايراني براي آزمايش سلامت و چابكي اسبهاي خود به اين بازي روي آوردهاند و سپس قوانينش را طراحي كردهاند، اما فدراسيون چوگان از سال ١٣٨١ و پس از تاكيد آيتالله خامنهاي بر لزوم سرمايهگذاري بيشتر روي اين رشته به طور مستقل تاسيس شد و تا قبل از آن زيرنظر فدراسيون سواركاري فعاليت ميكرد. رياست فدراسيون سواركاري در آن زمان بر عهده معاون فعلي ورزش قهرماني وزارت ورزشوجوانان يعني محمدرضا داورزني بود و او ايلخانيزاده كه ظاهرا رابطه دوستانه قديمي هم با خودش داشته را به رياست اين فدراسيون تازه تاسيس ميگمارد. حمزه ايلخانيزاده از ثروتمندان معروف بوكاني و از رفقاي مرحوم حبيبالله عسكراولادي بود كه همانند آن مرحوم در كار واردات و صادرات بوده، گفته ميشود چندين كارخانه توليد لولههاي نفتي و گازي دارد. ايلخانيزاده از همان سال ٨١ تا سال گذشته يعني فروردين ٩٥ به مدت ١٤ سال رياست فدراسيون چوگان را در اختيار داشت و سوال اساسي اين است كه او در اين مدت چه كرد كه تيم ملي چوگان نتوانست حتي به يك مقام قابل اعتنا در مسابقات آسيايي و بينالمللي دست يابد و پس از ١٤ سال فقط در تهران و كرج باشگاه چوگان داشتيم؟ تنها عملكرد قابل ذكر در تمام اين سالها اين بوده كه نام او و پسرش، سيامك ايلخاني به عنوان اعضاي فدراسيون جهاني چوگان ثبت شود؛ مردي كه بسياري از اهالي اين ورزش باستاني، نام «پدرخوانده» را بر او نهادند.
مقاومت مقابل درخواستها
سرانجام اعتراض اهالي چوگان به نحوه مديريت او در فدراسيون و تملك خانوادگي ايلخانيزادهها بر چوگان باعث شد تا محمود گودرزي، وزير قبلي ورزش او را به بهانه پاسپورت كانادايياش مجبور به استعفا كند اما اين پايان كار ايلخانيزاده در فدراسيون چوگان نبود و او با پشتيباني وزارت ورزش، معاون امور بانوان خودش را به اين سمت نشاند تا در انتخاباتي در فروردين ٩٥ دكتروكيلگيلاني با ٣٦ سال سن رييس فدراسيون چوگان شود. برنامه ايلخانيزاده اين بود كه وكيلگيلاني در فدراسيون مهره او باشد و خودش كماكان تصميمگيرنده نهايي خطاب شود، اما زن جوان چوگانباز تن به دستورات آقاي پدرخوانده نداد تا ايلخانيزاده به حركتي غيرمتعارف فكر كند.
سلطانيفر وقت ملاقات نميداد
گلنار وكيلگيلاني حالا پس از گذشت ٢ ماه از اخراج پرحاشيهاش از فدراسيون چوگان و در گفتوگويي اختصاصي با «اعتماد»، سكوتش را شكسته و پرده از اتفاقي عجيب و دردناك برميدارد. او در فروردين ٩٥ كه به رياست فدراسيون چوگان رسيد، تحولي شگرف را در اين ورزش به وجود آورد و اقداماتي همچون تاسيس مدرسه چوگان براي كودكان و نوجوانان، ميزباني از مسابقات جهاني چوگان، احداث باشگاههاي چوگان در استانهاي ديگر و… را انجام داد كه اين اتفاق ظاهرا اصلا براي حمزه ايلخانيزاده، رييس قبلي فدراسيون خوشايند نبود و او درصدد حاشيهسازي براي گلنار وكيلگيلاني برميآيد. او به «اعتماد» ميگويد: «من چوگان را از كودكي آغار كردم و از همان زمان بهطور خانوادگي با آريالاي ايلخانيزاده و خانوادهشان آشنا شدم و عكسهايي هم قاعدتا در مهمانيهاي خانوادگي گرفته شد. پس از رياست من در فدراسيون چوگان، آقاي ايلخانيزاده به بهانههاي مختلف قصد دخالت و اعمال نظر در كار بنده را داشت و انتظارش اين بود كه تمام كارهايم را با ايشان هماهنگ كنم كه بنده در مقابل ايشان مقاومت كردم و سعي ميكردم تا استقلال خودم را حفظ كنم، زيرا از لحاظ فكري تفاوت زيادي بين ما بود. من در آن يك سال و نيم به دستاوردهايي در چوگان رسيدم كه تا قبل از آن بيسابقه بود و همين امر براي ايشان و پسرش اصلا خوشايند نبود و در نهايت به من گفتند كه بايد استعفا دهم و عكسهاي خانوادگيام هم به دفتر داورزني ارسال شد! نتيجه اينكه فشارهايشان به وزارتخانه تاثيرگذار شد و وقتي مقاومتم را ديدند، وزير ورزش در تاريخ دوم مهرماه امسال بنده را بركنار كرد. من مدرسه چوگاني را در تهران افتتاح كردم كه در عرض چند روز ٤٠ كودك و نوجوان براي ثبت نام آمدند و با حمايت بخش خصوصي و والدين بچهها، اسبچههاي خزري را وارد كرديم كه همين اتفاق هم مثل خاري در چشم آنها بود و مصر بودند كه بايد اين مدرسه را تعطيل كنم. بهانهشان هم اين بود كه چوگان براي كودكان ضرر دارد اما وقتي از فدراسيون جهاني به تهران آمدند، بسيار از اين اتفاق استقبال كردند و گفتند كه در كشورهاي اروپايي هم همين اتفاق درحال انجام است كه آقايان اين اتفاق را هم برنتابيدند.»
استعفاي اجباري
از وكيلگيلاني پرسيديم كه دقيقا نقش محمدرضا داورزني و وزارت ورزش در اين اتفاق چه بود كه او در نهايت تعجب گفت: «ايشان چندين بار بنده را به دفتر خودش فراخواند و هربار ميگفت كه اگر استعفا ندهم، عكسهاي خصوصيام در تلگرام منتشر خواهد شد! او عملا بنده را تهديد كرد و ميگفت كه چرا در عكسها حجاب ندارم و من هربار توضيح ميدادم كه آن عكسها كاملا خصوصي هستند و بدون اجازه من عكسها را براي شما فرستاده، اما او توجهي به توضيحات من نميكرد و رييس حراست وزارت ورزش و برخي كارمندان مثل خانم دكتر محمديان هم در جريان تهديد ايشان هستند. جالب است كه او منكر ارسال عكسها توسط ايلخانيزاده شد و گفت كه اصلا ارسالكننده عكسها را نميشناسد، اما همچنان تاكيد ميكرد كه اگر استعفا ندهم عكسهايم در تلگرام منتشر خواهد شد! مطمئنا شخص وزير ورزش هم از اين ماجرا و تهديدهاي داورزني مطلع بوده كه بدون شنيدن هيچ دفاعيهاي از من حكم اخراجم را صادر كرد. من دو ماه تمام از ايشان وقت ملاقات ١٠ دقيقهاي ميخواستم تا ماجرا را برايش توضيح دهم، اما باورتان ميشود كه يك رييس فدراسيون نتوانست پس از گذشت دو ماه با وزير ورزش ملاقات كند؟ اصلا چطور ميشود آقاي داورزني كه معاون وزير هستند، همچنان عضو هيات رييسه فدراسيون چوگان هم باشند؟ اين خلاف قانون نيست؟ آن همه شعار آقاي سلطانيفر درباره بها دادن به زنان و جوانان فقط در حد حرف است و بايد از آقاي رييسجمهور بپرسيم كه آن شعارهاي دلنشين شما درباره پاسداشت حقوق شهروندي افراد و زنان در انتخابات اخير به كجا رسيد؟ آيا اين درست است كه معاون وزير ايشان بنده را تهديد به انتشار عكسهاي خصوصيام كند؟»
نزديكان ايلخانيزاده در بين كانديداها
در انتهاي صحبتمان با گلنار وكيلگيلاني از انتخابات آتي فدراسيون چوگان كه حدودا تا يك ماه آينده برگزار ميشود پرسيديم و اينكه برنامه حمزه ايلخانيزاده براي اين انتخابات را چگونه ارزيابي ميكند؟ گيلاني پاسخ داد: «حداقل ٢ نفر از ٨ كانديدايي كه ثبتنام كردهاند، كارمندهاي ايلخانيزاده هستند. مثل آقاي دهخدايي كه دبير فدراسيون ايشان بود و از او به عنوان پيشكسوت چوگان ياد ميشود، درحالي كه هيچوقت چوگان بازي نكرده! يا آقاي هدايت كه او هم از مديران كارخانه ايشان است. البته كه واقعا ديگر اخبار اين فدراسيون و كل ورزش كشور برايم مهم نيست و آنقدر در اين مدت جفا و بياخلاقي ديدم كه ترجيح ميدهم اين دوستان را به حال خودشان رها كنم. واقعا فضاي سالمي براي كار كردن وجود ندارد.»