صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۱۲ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۳۸۱۵۱۴
تاریخ انتشار: ۲۱ : ۱۴ - ۱۴ آذر ۱۳۹۶
برای ترسناک بودن یک فیلم لازم نیست که حتماً مولفه هایی مانند ارواح خبیثه، روانی های تبر به دست یا خون آشام ها و زامبی ها در آن وجود داشته باشند.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

برای ترسناک بودن یک فیلم لازم نیست که حتماً مولفه هایی مانند ارواح خبیثه، روانی های تبر به دست یا خون آشام ها و زامبی ها در آن وجود داشته باشند. در واقع برخی فیلم ها وجود دارند که اگر چه نمی توان آن را در زیر فهرست فیلم های ژانر وحشت طبقه بندی کرد اما به دلیل داشتن مولفه هایی خاص از بسیاری فیلم های ژانر وحشت ترسناک تر هستند. برخی از آن ها فیلم هایی مستند، برخی فیلم هایی مربوط به کودکان و برخی نیز روایت کننده یک داستان واقعی هستند.

به گزارش انتخاب، پس اگر به دنبال فیلم های ترسناک می گردید لازم نیست به سراغ فیلم های ژانر وحشت بروید زیرا در ادامه ی این مطلب می خواهیم فیلم هایی را به شما معرفی کنیم که اگر چه در رده فیلم های ژانر وحشت قرار نمی گیرند اما تا سرحد مرگ شما را خواهند ترساند.


۱-مرثیه ای برای یک رویا (۲۰۰۰)

اعتیاد دردی بسیار ترسناک و واقعی است که میلیون ها نفر از مردم جهان به صورت روزانه با آن دست و پنجه نرم می کنند. در این میان هیچ فیلمی به خوفناکی «مرثیه ای برای یک رویا» (Requiem for a Dream) وحشت ناشی از اعتیاد به مواد مخدر و عواقب دردناک آن را در اعماق وجود شما نخواهد کاشت. داستان این فیلم بر روی چهار شخصیت تمرکز دارد و مراحل مختلف اعتیاد به مواد مخدر از جمله متامفتامین و هروئین را با وضوحی رعب آور به تصویر می کشد. این فیلم در به تصویر کشیدن مراحل ابتدایی اعتیاد، اثرات جانبی که همراه آن خواهد بود، نشانه های خماری کشیدن و تلاش برای پاک شدن و شکست خوردن ثابت قدم است.

یکی از شخصیت های فیلم پس از اعتیاد شدید یکی از دست هایش را از دست می دهد و یکی دیگر تحت درمان شوک برقی قرار می گیرد. یکی دیگر از آن ها نیز در اثر اعتیاد پای به مرحله ی جنون دائم می نهد. آرونوفسکی هیچ تلاشی برای ملایم کردن تصاویر ذاتاً ترسناک فیلم خود نکرده است، همه چیز واقعی است، همه چیز دردناک است. هر لحظه از فیلم یادآوری پر از درد در مورد اعتیاد است. اگر چه این فیلم با فیلم های ژانر وحشت شباهتی ندارد اما از بسیاری از فیلم هایی با مضامین قاتلین سریالی و ارواح ترسناک تر است.


۲- دغل باز (۲۰۱۲)

 

فیلم «دغل باز» (The Imposter) اگر به این اندازه دقیق و منظم ساخته نمی شد نیز تنها به خاطر داستانش ترس را بر شما مستولی می ساخت. این مستند به بازگویی داستان واقعی گم شدن یک پسربچه در تگزاس می پردازد که ناگهان سه سال بعد در اسپانیا ظاهر می شود. خانواده ی او با مهربانی تمام او را می پذیرند اما خیلی زود متوجه می شوند که شخصی که به عنوان پسر گمشده شان به خانه خود راه داده اند در واقع پسر خودشان نیست. به تمامی این ماجرای ترسناک این را اضافه کنید که سازندگان فیلم و کارآگاهان بر این باورند که این خانواده فرد دغل بازی که خود را پسر آن ها جا می زند به این دلیل پذیرفته اند که خود در مرگ پسر واقعی شان دست داشته و با این کار می خواسته اند از مجازات قتل پسرشان فرار کنند.

سازندگان این فیلم برای ترسناک تر کردن فیلم شان یک قدم نیز جلوتر رفته و با خود شخصی که ادعا می کند پسر گمشده تگزاسی است و در واقع یک دغل باز حرفه ای و خلافکاری شناخته شده به نام فردریک بوردین است مصاحبه می کنند. در تمام طول مصاحبه او به دوربین خیره شده است و خیلی آرام در مورد تصمیمش برای جا زدن خود به عنوان پسر بچه گمشده و دلیل این کار سخن می گوید. شیوه بازگویی ماجرا از طرف وی چنان تاثیرگذار است که تماشاگر هیچ راهی برای فرار از احساس ترس و وحشت ندارد. کمتر فیلمی مانند «دغل باز» توانسته ذهنیت یک جنایتکار سریالی را به تصویر بکشد.


۳- کشوری برای پیرمردها نیست (۲۰۰۷)

 

در قلب اقتباس خوفناک برادران کوئن از رمان «کشوری برای پیرمردها نیست» (No Country for Old Men) شخصیت آنتون چیگور (خاویر باردم) قرار دارد، یک مرد قوی هیکل جانی قرار دارد که ماموریت مرگ و آشوب او توسط هیچ کسی با هیچ وسیله ای قابل توقف نخواهد بود. بازی خیره کننده او در این فیلم برای او یک اسکار را در پی داشت و باعث شد که یکی از شخصیت های شرور مطلق سینما شکل گیرد. وی در درون خیابان های شهر تعقیب و گریزی بی پایان و بی امان را برای به قتل رساندن لولین ماس (جاش برولین) انجام می دهد و در راه انجام این ماموریت از هیچ تلاش و جنایتی فروگذار نمی کند. علی رغم ظاهر آرام و کم حرفش، چیگور یک ماشین کشتار بیرحم و خوفناک است و برای رسیدن به ماس هر کسی که سر راهش قرار بگیرد را از بین می برد.

وی شباهت کمی به انسان دارد و بیشتر مانند یک نیروی طبیعی ویرانگر است. لولین ماس به محض این که در می یابد قاتل خوفناک فیلم نام او را می داند در می یابد که کارش تمام است اما ترس او و بیننده زمانی به تصویر کشیده می شود که وی تلاش می کند از سرنوشتی فرار کند که هم خود او و هم تماشاگر می دانند که اجتناب ناپذیر بوده و دیر یا زود رخ خواهد داد.


۴- بازگشت به شهر اُز (۱۹۸۵)

 

معلوم نیست چه کسی تصویرسازی وحشتناک الکتروشوک درمانی یا فرستادن دوروتی جوان به یک آسایشگاه روانی را ایده ی خوبی برای ساختن فیلم «بازگشت به شهر اُز» (Return to Oz) دانسته است. چیزی که فیلم به نمایش می گذارد بسیار به آن چیزی که در ذهن کارگردانی مانند خودوروفسکی می گذرد شبیه است. شخصیت های فیلم «بازگشت به شهر اُز» ساخته ی والتر مورچ بسیار ترسناک از شخصیت های فرعی ترسناک با سرهایی شبیه کدو تنبل تا موجودات شروری است که عمداً ترسناک طراحی شده اند و زمانی که در می یابیم شخصیت های کمتر ترسناک فیلم به سنگ تبدیل شده اند اوضاع دشوارتر نیز می شود.

با این وجود فیلم «بازگشت به شهر اُز» را نمی توان فیلم بدی دانست. شخصیت های ترسناکی که ذکر شد بسیار با دقت و جزییات طراحی شده و به حرکت در می آیند. این فیلم را در ژانر خود نوعی فیلم کالت می نامند که باعث تولید فیلم های دیگری در این سبک در سال های بعد از اکران خود شد. در واقع این فیلم توانست خود را به عنوان معیار و شاخصی برای فیلم های کودکانه ای که طرف تاریک دنیا را به کودکان نشان می داد معرفی کند.


۵- پسر پیر (۲۰۰۳)

 

از فیلم «پسر پیر» (Oldboy) ساخته ی پارک چان ووک دو پیام را می توان دریافت کرد: انتقام غذایی است که بهتر است سرد سرو شود و در مقابل اختاپوس غذایی است که باید خیلی خیلی تازه سرو شود. فیلم «پسر پیر» یک فیلم بسیار مخرب است و در همان حال یک تریلر انتقامی اکشن، یک داستان عاشقانه و از مسیری دیگر یک فیلم ترسناک یک شبه در مورد یک تاجر مست به نام او دائه سو که با خشونت دزدیده شده و در اتاقی در یک هتل حبس می شود. وی پس از ۱۵ سال آزاد شده و به سرعت هدف خود را پیدا کردن کسی که او را دزدیده و دلیل این کار تعیین می کند. این فیلم بسیار ترسناک است هم به دلیل تصویر پردازی خوفناکش از جمله صحنه ای که در آن شخصیت اول فیلم یک اختاپوس را زنده زنده می بلعد و هم به خاطر پایان مشمئز کننده اش. وی در نهایت در می یابد که زندانی شدن او تنها بخش اول تنبیه اش بوده که توسط یک همکلاسی قدیمی در حق او انجام شده است.

تنبیه بعدی او زمانی مشخص می شود که همکلاسی او فاش می کند زنی که او دائه سو عاشقش شده و با او رابطه برقرار کرده در واقع دختر خودش بوده که در طول زندانی شدن ۱۵ ساله پدرش بزرگ شده است. فیلم با بریدن قسمت هایی از بدن، خودکشی و ابهام ترسناک اخلاقی شخصیت اول فیلم به پایان می رسد. در همین حال تماشای دوباره این فیلم به لطف داستان پردازی و شیوه ی نقل منحصر به فرد آن و تسلسل های اکشن نفس گیرش همچنان لذت بخش است و همزمان در لایه های زیرین داستان ترسی غیراخلاقی وجود دارد که برای تماشاگران بسیار آزار دهنده خواهد بود و این احساس ناخوشایند در هر بار تماشای این فیلم شما را آزار خواهد داد.


۶- داستان بی پایان (۱۹۸۴)

 

فیلم «داستان بی پایان» (The NeverEnding Story) تصویر پردازی های ترسناکی دارد که در بسیاری از فیلم های کودکانه دیگر نیز دیده می شود اما این فیلم در صدر چنین فیلم هایی قرار خواهد گرفت و آن هم به یک دلیل خاص: شخصیت شرور فیلم، یک آواتار رعب آور از پوچ گرایی. قهرمان های جوان داستان باستین و آتریو سعی دارند سرزمین فانتزیا را از دست هیچ نجات دهند که در واقع نوعی عدم وجود و نابودی وجودی مطلق است. هیچ یک هیولا نیست و چنگال و دندان یا قدرت های وحشتناکی ندارد. هیچ که در فیلم یک ماهیت است در واقع پوچی خاصی است که در سراسر سرزمین فانتزیا پراکنده می شود.

هیچ در صورت تماس با هر چیز موجودی آن را به ورطه پوچی و نابودی کامل می کشاند. هیچ و پوچی مفهوم غریب و البته ترسناکی برای شخصیت شرور یک فیلم می باشد به خصوص در فیلمی که برای کودکان ساخته شده است. اما تحمیل کردن چنین مفهوم سنگینی به شخصیت جوان داستان چنان ترسناک است که برای نسل های آینده نیز قابل درک خواهد بود.


۷- کورپسی (۲۰۰۹)

 

افسانه های شهری از کجا می آیند؟ برای یافتن جواب، سازندگان فیلم مستند «کورپسی» (Cropsey) به سر منشأ بوگی مَن (boogeyman) مشهور شهر نیویورک سیتی پرداخته اند، ملغمه ای از اسطوره های اصیل ترسناکی مانند زندانیان فراری و یا مردان ترسناک تنهایی که در جنگل زندگی می کنند. در فیلم به طور کامل مشخص نمی شود که آیا شخصیت کورپسی وجود داشته یا نه اما به بررسی تعدادی از آدم ربایی های مرموز در دهه ی ۸۰ و ۹۰ میلادی در این شهر پرداخته می شود و هر بار که جواب سوالی مشخص می شود از لابلای آن چندین سوال جدید بیرون می آید. نتیجه ای که آن ها در نهایت آشکار می سازند عجیب تر از افسانه نیست اما بدون شک بسیار مشمئز کننده و ترسناک است.

یک جنایتکاری فراری به نام آندره رند در ربودن دو پسر بچه مقصر شناخته شده و در زندان به سر می برد اما چون اجساد این دو پیدا نشده هیچگاه به قتل آن ها محکوم نشده است. کورپسی نگاهی نیشدار و تراژیک به رابطه ی بین واقعیت و افسانه است و اگر چه رند در زندان به سر می برد اما روح جنایات وحشتناک او همچنان در بیرون از زندان پرسه می زنند.


۸- آکیرا (۱۹۸۸)

 

فیلم «آکیرا» (Akira) ساخته ی بی نقص کاتسوشیرو اوتومو به خاطر انیمه سازی فوق العاده، طرح و عمق شماتیک خود مورد تحسین منتقدان قرار گرفته است. در این میان چیزی که همواره نادیده گرفته شده این بوده که فیلم «آکیرا» فیلمی فوق العاده ترسناک است. این فیلم با داستان یک جنگ اتمی ویرانگر که شهر توکیو را با خاک یکسان می کند داستان دار و دسته ای موتور سوار، کودکان روانی و شیاطین ساکن در یک مجموعه صنعتی نظامی را به تصویر می کشد. داستان فیلم به اندازه کافی خوفناک است اما چیزی که آن را بیش از پیش ترسناک می سازد جلوه های بصری دهشتناک آن است.

چهره کودکانی که بدون طی کردن دوران جوانی مستقیماً به دوران پیری رسیده اند و آهنگ متن فیلم در ترسناک بودن فیلم نقش زیادی دارند. انیمیشن «آکیرا» محصولی بی نظیر در زمینه ی انیمیشن و ژانر علمی تخیلی است اما ترسناک بودن آن ممکن است خواب را بر شما حرام کند. در ترکیب با دیدگاهی نهیلیستی نسبت به آینده انسان و بشریت و تصویر سازی گرافیکی بی نظیر، داستان انیمیشن «آکیرا» شما را را تا مغز استخوان خواهد ترساند.


۹- ماتیلدا (۱۹۹۶)

 

چرا فیلم «ماتیلدا» (Matilda) را در این فهرست قرار داده ایم؟ جواب سه کلمه است: مدیر آگاتا ترانچبول. وقتی که جنبه ی شرورانه فیلم را کنار بگذاریم، فیلمی مفرح در مورد یک دختر جوان بسیار باهوش با قدرت های روانی را شاهد هستیم که در دنیایی سیر می کند که او را درک نخواهد کرد. اما وقتی نوبت آگاتا ترانچبول می رسد تماشاگر با شخصیتی بسیار تاریک تر روبرو خواهد شد. ترانچبول یک واقعیت سادیستیک، باهوش و تقریباً حیوانی در درون خشونت او علیه دانش آموزانش به خصوص ماتیلدا است. همچنین او پدر خانم هانی، استاد ماتیلدا و تنها کسی که به نظر می رسد او را درک می کند را به قتل می رساند.

هر گاه که یکی از این نوجوانان در برابر شخصیت شرور و بالغ فیلم بپا می خیزد شرایطی پیش می آید که مو بر تن تماشاگر سیخ خواهد شد. تفاوت های شخصیتی بسیار واضح و شدید بین شخصیت ماتیلدا و ترانچبول چیزی است که بیننده را در وحشت فرو می برد. برای مثال صحنه ای که در آن ماتیلدا به صورت مخفیانه وارد خانه ترانچبول می شود و تا مرز گیر افتادن پیش می رود، بیننده را از روی صندلی خود نیم خیز خواهد کرد.


۱۰- توستر کوچولو شجاع (۱۹۸۷)

 

قبل از این که انیمیشن «داستان اسباب بازی» (Toy Story) یک فرانچایز چندین میلیون دلاری را بر اساس زندگی بخشیدن به اشیاء بی جان در برابر چشم انسان بسازد، فیلمی به نام «توستر کوچولو شجاع» (The Brave Little Toaster) وجود داشت که همه را متحیر کرده بود. و اگر با خود فکر کنید که چرا در حالی که اولی به این موفقیت چشمگیر رسیده ولی دومی به یک نوستالژی فراموش شده تبدیل شده است باید این فیلم را تماشا کنید تا بار دیگر به یاد بیاورید که این فیلم یک کابوس رنگی است که هیچ بچه های تحمل تماشای آن را نداشته و ندارد. در حالی که این فیلم داستانی ترسناک را به تصویر می کشد به سراغ وسایل خانه نیز می رود.

وسایل الکترونیکی پیشرفته کرده و بسیار بروز شده اند اما سازندگان این فیلم همچنان بر این نکته اصرار دارند که یک پسر جوان که به دانشگاه می رود نیز به دلیل علاقه ی وافر خود به توستر دوران کودکی اش، به جای انجام یک کار منطقی و بروز کردن توسترش همچنان از آن استفاده می کند. دلقک های آتشنشان بدجنس، توهمات شکل گرفته در اثر وحشت و ترسی که ابزارهای خانه در هنگام یافتن خود در یک مرکز اوراق حس می کنند تجربه ی ترسناکی از لحاظ روانشناسی را حتی برای افراد بزرگسال به وجود می آورد.


۱۱- باید در مورد کوین صحبت کنیم (۲۰۱۱)

 

آیا انسان ها بد به دنیا می آیند یا در طول زندگی بد می شوند؟ و اگر بد می شوند عامل آن چه کس یا چه چیزی است؟ فیلم «باید در مورد کوین صحبت کنیم» (We Need to Talk About Kevin) تلاش دارد به این سوالات پاسخ دهد- هم برای شخصیت های فیلم و هم تماشاگران و البته در پایان پاسخی متفاوت و نامطمئن به هر کدام از آن ها می دهد. با به تصویر کشیدن رابطه ی بین یک پسربچه که در آینده به یک قاتل سریالی تبدیل می شود و مادرش که در تمام طول عمرش او را ترسانده و تحقیر می کند، این فیلم تماشاگر را در زندگی کودکی بیگناه که زندگی اش با تراژدی گره خورده و رابطه ی دقیق و درستی که هیچگاه بین این کودک و مادر برقرار نمی شود غوطه ور می سازد.

در پایان ناگوار فیلم هیچ شکی وجود ندارد و این موضوع تماشای فیلم را برای تماشاگر سخت خواهد کرد. تمامی اتفاقات ناخوشایند دوران کودکی کوین به مثابه یک پرچم قرمز خطر برای تماشاگر ایفای نقش می کند و تماشاگر از همان ابتدا می فهمد که تمامی تلاش های مادر و اطرافیان کوین برای اصلاح او بی نتیجه خواهد ماند. این فیلم عمیقاً تاثیرگذار و دردناک است بخصوص برای کسانی که صفحات حوادث روزنامه ها و یا اخبار مربوط به قتل های سریالی را دنبال می کنند.