سیاستورزی اصلاحطلبان از سال ٩٢ در قالبهای جدیدی ریخته شد که مهمترین علت آن شرایط و جغرافیای عرصه سیاست بود. جریان سیاسیای که چند سالی بیرون از دایره قدرت قرار گرفته بود، ابتکار عمل را به دست گرفت. بخشی از فعالان این جریان که مطابق تصمیم شورای نگهبان نمیتوانست از فیلتر عبور کرده و در معرض رای مردم قرار بگیرد تا به میدان تصمیمگیری و اداره کشور بیاید، در کنار نیروهای مقبول قرار گرفته و مسیر خود را به سمت هدف باز کرد. علیرضا علویتبار، تحلیلگر اصلاحطلب و علی شکوریراد، دبیرکل حزب اتحاد ملت ایران دو اصلاحطلبی هستند که از پیامدهای این قالبریزی جدید برای سیاستورزی اصلاحطلبانه، اخیرا سخن گفتهاند.
دو اصلاحطلبی که حیات سیاسیشان پیش از تولد اصلاحات در سال ٧٦ بوده و حرفشان به دلیل همین سبقه مورد اعتنا بوده است. هر دو از عصر جدید سیاستورزی اصلاحطلبانه میگویند. علیرضا علویتبار اخیرا از به کارگیری سیاست سازش حرف زده و گفته که «شما نمیتوانید از بهبودخواهی حکومتی دفاع کنید و دایما در دعوا با مسوولان کشور باشید. آنجا باید به دنبال سازش به معنی دقیق کلمه، کوتاه آمدن، معامله کردن، چانه زدن و... که محصولات بهبودخواهی حکومتی است، باشید.» او این راهکار را برای گذار به مردمسالاری لازم ببیند و میگوید که«خیلی خوب است که ما وارد معاملهای شویم که قوه قضاییه از دعوای سیاسی کنار بکشد. ممکن است در این راه خیلی امتیازات بدهیم اما ارزش دارد که قوه قضاییه سیاسی نباشد و این به نفع همه جناحها است. مثلا در سیاست خارجی نمیشود دعوا کرد. یک کشور نمیتواند به عنوان مثال در مورد سوریه مواضع متعدد داشته باشد. در مورد قدرت و مواضع موشکی نیز همین طور. در این موارد سازشهایی لازم است که جریان بهبودخواه حکومتی میتواند انجام دهد.»
علی شکوریراد هم به نوعی از این عصر جدید سیاستورزی اصلاحطلبان حرف میزند. او از این قالب جدید دفاع میکند و معتقد است که نباید از حرکت درستی که کردهایم پشیمان بشویم. این فعال سیاسی اصلاحطلب بیان میکند که «وقتی نیروهای اصلاحطلب در انتخابات ٩٤ ردصلاحیت شدند ناگزیر بودیم، از کسانی حمایت کنیم تا جلوی ورود افراطیها را به مجلس بگیریم. ما میدانیم کارمان درست بوده و جدایی برخی نمایندگان فهرست امید از فراکسیون امید یا حالا تضعیف موقعیت جهانگیری در دولت عوارض ناخواسته یک حرکت درست است. ما به این دلایل نباید از حرکت درستی که انجام دادیم و نتیجه گرفتیم پشیمان بشویم.»
وی در توضیح چرایی حمایت اصلاحطلبان از حسن روحانی چنین میگوید که «اصلاحطلبان هویت خود را میشناسند و به آن پایبند هستند. این حمایتها مخل حفظ هویت اصلاحطلبها نبوده و نیست. علت این است که هویت اصلاحطلبی به مراتب قویتر از آن است که بخواهد دستخوش چالشهای اینچنینی شود.» این فعال سیاسی اصلاحطلب تاکید میکند که «مزیت اصلاحطلبان این است که توانستهاند، دایره شمول خود را آنقدرگسترده کنند که علاوه بر اعتدالیون، اصولگراهای معتدل هم در این دایره قرار گیرند و رمز پیروزی در انتخابات هم همین بوده است.»
امروز یکی از پرسشهایی که بعضا در فضای عمومی مطرح میشود این است که آیا تداوم مسیری که اصلاحطلبان در سال ٩٢ آن را آغاز کردند سیاست درستی است؟ به هر روی ناملایمتهایی از سوی دولت و منسوبین شخص رییسجمهور نسبت به اصلاحطلبان وجود داشته است.
پاسخ این سوال را به وضعیت اصلاحطلبان در سال گذشته ارجاع میدهم. سال گذشته در همین ایام گفتمان رایج محافل اصلاحطلبی این بود که آقای روحانی چه کار کرده که دوباره از او حمایت کنیم؟ در برابر این سوال، سیاستمدارانی که در این تصمیمات نقش داشتند و برخی نیروهای جوانتر سیاسی پاسخ دادند و تغییرات ملموسی که در دوره ریاستجمهوری آقای روحانی ایجاد شده بود را بیان کردند. وقتی این مسائل بیان شد همه متقاعد شدند که کارهای خوبی انجام شده است. با عنایت به این تجربه میگویم این فضای تبلیغاتی که بعضا میبینیم امروز شکل گرفته فضای درستی نیست. اساسا به دلیل دریافت و باور به همان تغییرات ملموس بود که مردم یکپارچه در انتخابات شرکت کردند و آن رای بالا را به آقای روحانی دادند. طبیعتا مردم مطالباتی دارند که باید پاسخ داده شود. ولی به این معنا نیست که فردای روز انتخابات و استقرار رییسجمهور این مطالبات پاسخ گفته میشود. آقای روحانی بارها تاکید کرده است که به وعدههای خود پایبند است. من این را باور و فکر میکنم فرصت لازم است تا وعدهها محقق شود. وقتی به یک نفر اعتماد کردیم، نمیتوان هر لحظه و در هر حرکت او تردید کنیم. باید این اعتماد را همچنان حفظ کرده و ادامه دهیم. نباید با کوچکترین مشکل و عارضهای این اعتماد را از دست بدهیم. از دست دادن اعتماد هیچ سودی ندارد و تماما ضرر است. به همین جهت است که تمام تبلیغات جناح مقابل بر از بین بردن اعتماد رایدهندهها به آقای روحانی متمرکز شده است. اگرچه برخی عوامل درون دولت هم به این فرایند کمک میکنند اما نباید اسیر این فرآیندها شویم. ما باید قدمهای پیروزمندانهای را که در ٣ انتخابات گذشته برداشتیم، ادامه دهیم. اگر ما با استراتژی و راهکاری پیروز شدهایم چرا باید در مورد ادامه آن دچار تردید شویم؟ تزلزل مربوط به موقعی است که شکست خورده باشیم، در حالی که امروز پیروز هستیم. باید این روند را ادامه داده و گامهای بعدی را محکم برداریم. صحنه سیاسی کشور کاملا به نفع اصلاحطلبان است. حرکت رو به جلو است و امکانات فراوانی نسبت به گذشته پیدا کردهایم.
عوارض ناخواستهای بر این حمایت مترتب است. هر بار که ائتلاف کردیم از گوشه و کنار آن عوارض و مشکلاتی نیز حادث شد. مشخصا در مورد بعضی نزدیکان رییسجمهور یا برخی نمایندگان تهران در مجلس این مساله را شاهد هستیم. اینها عوارض ائتلاف هستند. این عوارض چه تاثیری در ادامه کار دارد؟
در مورد نقیصههایی که در دولت میبینیم یا در عملکرد برخی نزدیکان رییسجمهور، دو احتمال وجود دارد. ممکن است تصور کنیم آقای روحانی نسبت به آن آگاه نیست. در این وضعیت باید اصلاحطلبان کمک کنند تا ایشان آگاه شود. نتیجهاش نباید این باشد که اصلاحطلبان بگویند این نقیصهها و عملکردهای ناپسند در اطرافیانتان وجود دارد و ما به این دلیل از شما فاصله میگیریم. اگر هم ایشان آگاه است و همچنان از آنها استفاده میکند مجددا دو فرضیه دیگر مطرح میشود. یکی این احتمال وجود دارد که ایشان هدفهای استراتژیکی را در نظر دارد که فعلا لازم میداند از این روش برای دستیابی به آن اهداف استفاده کند. در این حالت مساله توجیه است. یا ممکن است که واقعا آقای رییسجمهور میداند و آگاهانه یا از روی ترس و نگرانی چرخش یا خطایی را مرتکب میشود. حتی در این بدبینانهترین حالت هم فاصله گرفتن از رییسجمهور دستاوردی ندارد. با فاصله گرفتن از آقای روحانی آنچه ما نگران رخ داد آن در آینده هستیم، همین امروز محقق میشود. همه احتمالات را هم که در نظر میگیریم به این نتیجه نمیرسیم که از حمایت از آقای رییسجمهور دستبرداریم. البته اصلاحطلبان هویت خود را میشناسند و به آن پایبند هستند. این حمایتها مخل حفظ هویت اصلاحطلبها نبوده و نیست. علت این است که هویت اصلاحطلبی به مراتب قویتر از آن است که بخواهد دستخوش چالشهای اینچنینی شود. مزیت اصلاحطلبان این است که توانستهاند، دایره شمول خود را آنقدرگسترده کنند که علاوه بر اعتدالیون، اصولگراهای معتدل هم در این دایره قرار گیرند و رمز پیروزی در انتخابات هم همین بوده است. علت موجده یک شیء علت مبقیه آن هم هست. وقتی رمز پیروزی «گسترش دایره شمول» بوده است رمز پیشبرد این پیروزیها نیز همین خواهد بود. باید توجه داشته باشیم که با کوچک کردن دایره شمول اصلاحطلبی، دستاوردی نخواهیم داشت. اصلاحطلبها این کار را هوشمندانه انجام دادهاند و نتایج خوبی هم گرفتهاند.
با وجود این حمایت نقدهایی به عملکرد دولت وجود دارد. طیفی که حامی رییسجمهور بودهاند، بیشتر با این پرسش مواجه میشوند که با کاستیهای دولت چه جوابی دارید. ما این نقدها را باید چطور به دولت منتقل کنیم؟
خوشبخانه با گسترش شبکههای اجتماعی صداها به مسوولان میرسد. آقای روحانی حتما از نقدهایی که نسبت به عملکرد خود و اطرافیانش وجود دارد، آگاه است. ولی آنچه من را مجاب میکند که استراتژی گذشته را با قدرت دنبال کنیم، این است که آقای روحانی نشان داده که هم متوجه مسائل است و هم از شرایط، امکانات و موقعیتهایی که دارد به خوبی استفاده میکند. باید اعتماد به شخص آقای روحانی را حفظ کرد. اگر در عملکرد اطرافیان و برخی مسوولان نقصی وجود دارد باید منتظر بود تا با اصلاح عملکردها، ضعفها پوشش داده شود. یک نیروی اصولگرا اگر تحت هژمونی و جهتگیری شخص آقای روحانی عمل کند، نتیجه عملکردش اصلاحطلبانه میشود. تاکنون نیز اینگونه بوده است. در اینجا نمیخواهم تماما از اجزای سیاستهای دولت و انتصابات و برخی تصمیمات دفاع کنم و خودم منتقد بعضی از آنها هستم. به عنوان مثال در قضیه هلال احمر بهشدت از تصمیم دولت در انتخاب رییس جدید این نهاد آزردهخاطر شدم. این را هم سربسته گفتم و توییت کردم که «جای آن است که خون موج زند در دل لعل/ زین تغابن که خزف میشکند بازارش.» عملکرد شخص آقای روحانی و برادرش و وزیر بهداشت در این موضوع کاملا مورد انتقاد است. در حضور یک گزینه بسیار مطلوب، یک انتخاب قبیلهای و نامطلوب انجام دادند. با این حال این به این معنا نیست که رابطهمان را با دولت تضعیف کنیم. این یک عملکرد است. تاکنون خدشهای به استراتژی وارد نشده است و ما تا زمانی که استراتژی را درست تلقی میکنیم آن را ادامه میدهیم و از حمایت از رییسجمهور و دولت دست برنمیداریم.
فکر میکنید تداوم حمایت از آقای روحانی بتواند ما را در انتخابات ٩٨ و ١٤٠٠ پیروز کند؟
ما در وضعیت بسیار خوبی از نظر آرایش سیاسی هستیم. اصلاحات از رهبری و انسجام خوبی برخوردار است. در طرف مقابل تشتت، چنددستگی، سرخوردگی و بهخصوص شرمندگی وجود دارد. کسی را هم ندارند و باقی نگذاشتهاند که این وضعیت را جمع کند. اگر این وضعیت برتر را خودمان خراب نکنیم طرف مقابل نمیتواند خرابش کند. ما میتوانیم در سالهای ٩٨ و ١٤٠٠ قدمهای خوب و بلندیبرداریم. من روز گذشته پختگی شعفانگیزی را در رویکرد دانشجوی اصلاحطلبی که در مراسم روز دانشجو در زاهدان مقابل رییسجمهور سخنرانی کرد، دیدم. او نسبت به عملکردها بسیار منتقد و آزرده بود. از خیلی مسائل از جمله برکناری استاندار اصلاحطلب و شجاع سیستان و بلوچستان و قدرناشناسی نسبت به مولوی عبدالحمید گلایه کرد اما همچنان خطاب به رییسجمهورگفت که از او حمایت میکنند. وقتی یک جوان دانشجو در زاهدان اینگونه پخته حرف میزند و سعی میکند که استراتژی اتحاد و انتقاد را درست مورد توجه قرار دهد، بسیار خوب است. این مساله باعث امیدواری بسیار است. ما فکر میکنیم که اصلاحات به پختگی و بالندگی خوبی دست یافته است.
تحزب را بر نمیتابند
علی شکوریراد، دبیرکل حزب اتحاد ملت ایران در مراسم افتتاحیه دفتر این حزب در ساوه به گلایه از مسوولان و اینکه آنها تحزب را بر نمیتابند، پرداخت. وی گفت: «در جامعه ما مسوولان عالیرتبه و بالای کشور میانه خوبی با احزاب ندارند و تحزب را برنمیتابند. هرچند قانون اساسی تحزب را به رسمیت شناخته اما بعد از قانون اساسی رویکردهایی که اعمال شده در راستای گسترش تحزب نبوده بلکه اگر قانونی نوشته شده است بیشتر برای مهار و کنترل احزاب بوده است.»
علی شکوریراد از مزیتهای سیاستورزی نتیجهگرا گفت: «اگر نتیجه حاصل نمیشود باید ببینیم چه کاری انجام دهیم که نتیجهبخش باشد. سیاستورزی نتیجهگرا یعنی، ما هم حرف زیبا و خوب بزنیم و هم بتوانیم اکثریت آرای مردم را به دست بیاوریم تا با رای مردم در ساختار قدرت قرار گرفته و پس از آن برنامههای تدوین شده خود را اجرا کنیم. مهم اجرای برنامهها است. برای این موضوع لازم است که به موضوعات عمیقتر نگاه کنیم. مسائل را یک لایه نبینیم. لایههای زیرین را هم ببینیم. چند قدم جلوتر را ببینیم. فقط برای یک قدم جلوتر فکر نکنیم. چهبسا حرف و اقدامات خوبی وجود دارد که فعلا نباید مطرح و انجام شود. چهبسا رایهایی در صندوق میاندازیم که میتوانیم بهتر از آن را به صندوق بیندازیم ولی چون نتیجه ندارد عدول میکنیم به رایی که میدانیم نتیجه دارد. جامعه برای به دست آوردن این تجربه هزینههای زیادی متحمل شده است و اکنون بسیار آگاه است. این را تجربههای عینی چند انتخابات پیروزمند اخیر نشان میدهد.»
یاد گرفتیم که مطلقگرایی اشتباه است
اگرچه اصلاحطلبان مدتی است که با اتخاذ فعالیت جبههای مورد انتقاد برخی احزاب اصلاحطلب قرار گرفتهاند و متهم به تضعیف احزاب شدهاند اما به اذعان بخشی از فعالان این جریان سیاسی، امروز تنها راهکار تشکلیابی و سازماندهی در هر انتخابات همین فعالیت جبههای بوده است. ریشههای این راهکار را میتوان در انتخابات ریاستجمهوری یازدهم در سال ٩٢ دید. علی شکوریراد در تشریح چرایی انتخاب روحانی به عنوان گزینه اصلاحطلبان در این انتخابات گفت: «رای سال ٩٢ اصلاحطلبان به کسی بود که اصلا اصلاحطلب نبود اما اصلاحطلبها کاندیدای خود را کنار زدند و به یک فردی رای دادند که اگرچه اصلاحطلب نیست اما میتواند حداقلهایی که فکر میکنیم در قدم اول لازم است به دست آوریم را تامین کند. ما در سال ٩٢ تا یک ماه قبل از انتخابات یعنی تا زمانی که هاشمی رد صلاحیت شد اصلا در مخیله مان نبود که اصلاحطلبها پشت سر آقای روحانی قرار بگیرند.»
وی افزود: «همان نتیجهخواهی موجب شد ما در میان دو کاندیدای باقی مانده تصمیم بگیریم از کاندیدای اصلاحطلب عدول کنیم و به کسی رای بدهیم که فکر کردیم میتواند خواستههای حداقلی ما را برآورده کند. این یعنی سیاستورزی هوشمندانه و ما برای رسیدن به اینجا فرصت زیادی صرف کردیم و هزینه زیادی دادیم. با همین سیاست قدم بعدی را بلندتر برداشتیم.»
او در ادامه روند انتخابات مجلس دهم را تشریح و خاطرنشان کرد: «در انتخابات ٩٤ قبول کردیم از برخی نامزدهای اصولگرا که افراطی نبودند حمایت کنیم. این کار در آن مقطع درست بود. در سال ٩٤ سیاست عمومی ما در سطح کشور درست بود. هر حرکت درستی در عمل با ایراداتی هم مواجه میشود اما این اصل موضوع را زیر سوال نمیبرد. مطلقگرایی اشتباه است. یاد گرفتیم بپذیریم بین طیف سیاه و سفید، خاکستریهایی هستند که اگرچه به اندازه سفید پاک نیستند اما میتوانند نتیجهبخش باشند. میتوانیم از سفید غیرقابل حصول به کمی خاکستری قابل حصول عدول کنیم.»
این فعال سیاسی اصلاحطلب اظهار کرد: «در سال ٩٤ اگر نامزدهای اصلاحطلب تایید صلاحیت میشدند چنین رویکردی اتخاذ نمیکردیم. وقتی نیروهای اصلاحطلب در انتخابات ٩٤ رد صلاحیت شدند ناگزیر بودیم، از کسانی حمایت کنیم تا جلوی ورود افراطیها را به مجلس بگیریم. ما میدانیم کارمان درست بوده و جدایی برخی نمایندگان فهرست امید از فراکسیون امید یا حالا تضعیف موقعیت جهانگیری در دولت، عوارض ناخواسته یک حرکت درست است. ما به این دلایل نباید از حرکت درستی که انجام دادیم و نتیجه گرفتیم پشیمان بشویم.»وی تصریح کرد: «ما با انتخاب خاکستریها دایره شمول خود را گسترش دادیم. دیدیم این دامنه حمایتی که برای اصلاحات ایجاد کردهایم در حال کوچک شدن است و باید جلوی آن گرفته شود. این کار را اصلاحطلبان خیلی دقیق انجام دادند و دایره شمول خود را خیلی حساب شده گسترش دادند. این زمزمههایی که بعضا شنیده میشود که «اشتباه کردیم که به فلانی رای دادیم و...» نباید جدی گرفته شود. نباید اسیر این حرفها شد و گذاشت با این حرفها، توی دل مردم خالی شود. اینکه رسانههای رقیب این حرفها را برجسته میکنند هشداری است به ما که مراقب باشیم.»
منبع: اعتماد