پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : عضو انجمن روانپزشکان ایران تاکید کرد که کنار گذاشتن روش اصلی و خط اول درمان افسردگی با انجام ورزش، اصلاح تغذیه یا استفاده از داروهای گیاهی توجیه نمیشود.
به گزارش انتخاب، دکتر امیر شعبانی با بیان اینکه امروز در جهان، اختلال افسردگی در میان شایعترین و آسیبزاترین اختلالات و بیماریها جای دارد، اظهار کرد: شعار امسال سازمان جهانی بهداشت در سال جاری «بیایید درباره افسردگی صحبت کنیم» در نظر گرفته شده است. پژوهش معتبری که به تازگی انجام شده نشان میدهد فراوانی جاری اختلال افسردگی در ایران بالاست و از بسیاری از کشورهای دیگر نیز فزونی یافته است. همچنین میدانیم که افسردگی زمینهساز بروز بسیاری از بیماریهای جسمانی است و بیشتر آنها بدون کنترل افسردگی، به بهبودی کامل نمیرسند.
وی ادامه داد: از سوی دیگر وجود افسردگی در یک یا چند تن از اعضای هر خانواده، سلامت روان سایر افراد خانواده را نیز تهدید میکند و در مجموع به افت کارایی و کیفیت زندگی کل خانواده و از دست رفتن احساس خوشبختی منتهی میشود؛ به همین دلیل پیشگیری از بروز افسردگی از یکسو و مدیریت و درمان مناسب آن از سویی دیگراهمیت زیادی در مسیر دستیابی به شاخصهای سلامت فرد، خانواده و اجتماع دارد. درمان مناسب افسردگی باید سه ویژگی مهم داشته باشد. غفلت از هریک از آنها ممکن است تبعات حاصل، درازمدت یا گاهی جبرانناپذیر داشته باشد؛ چون افسردگی در صورت مزمن شدن، شدیدتر شدن و یا عودکردن تغییرات مغزی و محیطی بیشتری به دنبال دارد و درمان آن بهتدریج دشوارتر و تبعات آن غیرقابل بازگشتتر میشود.
عوارض تاخیر در درمان افسردگی چیست؟
شعبانی ویژگی اول درمانهای مناسب افسردگی را تشخیص و آغاز بهموقع معرفی کرد و افزود: در پژوهشها نشان داده شده است که تأخیر در شروع درمان افسردگی به عود بیشتر آن منجر میشود و هر عود افسردگی نیز بهنوبه خود با احتمال بالاتر عود بعدی و عواقب ناگوارتر همراه میشود. علاوه بر آن گاهی افسردگی در حدی است که تأخیر در درمان، در همان زمان میتواند تبعاتی جدی مانند از دست دادن شغل، ازهمپاشیدگی خانواده یا حتی خودکشی داشته باشد.
عضو انجمن روانپزشکان همچنین تصریح کرد: ویژگی دوم این درمانها تشخیص درست نوع افسردگی است. شاید برخی ندانند که افسردگی انواع و اقسامی دارد و برحسب نوع، شدت و خصوصیاتی دیگر، روش درمانی مؤثر انتخاب میشود.این شیوه که خود فرد افسرده یا خانواده او بر پایه باورهای پیشین، تمایلات شخصی یا القائات دیگران روشی را ترجیح دهند و روشی دیگر را کنار بگذارند به معنی دور زدن مرحله مهم تشخیص نوع بیماری است و چنین رویکردی در هر حوزه دیگر پزشکی نیز غیرقابل تأیید است. بهعنوان مثال، ممکن است یک فرد ورزش کردن را برای درمان افسردگی خود کافی بداند، فردی دیگر سفر کردن را، یا مصرف دارو، رواندرمانی، مشاوره، هیپنوز، طب سنتی، یا طب سوزنی را روش مناسب بداند.
شعبانی افزود: بهکارگیری هر روش درمانی باید بر یک تشخیص درست استوار باشد. افسردگی ناشی از یک بیماری داخلی، هورمونی یا مغزی مشخص یا شناختهنشده، افسردگی ناشی از مصرف یا قطع یک ماده، افسردگی ناشی از یک علت محیطی، افسردگی دوقطبی، افسردگی فصلی، افسردگی همراه با سوگ و موارد دیگر هرکدام پروتکل درمانی خاصی دارد.
این روانپزشک ویژگی مهم سوم را انتخاب روش مؤثر درمان اعلام کرد و ادامه داد: روش درمان بر اساس نوع افسردگی و شرایط ویژه هر فرد تعیین میشود و راهنماهای بالینی معتبری در جهان برای مشخص کردن جایگاه علمی و اولویت هر روش در میان سایر روشها تدوین شده و مورد استفاده است. عدم بهرهگیری از نتایج مطالعات معتبر و نتایج مورد اجماع جهانی، و بهکارگیری روشهایی که به شیوهای علمی آزموده نشدهاند به شکل بالقوه همان عواقب درمان دیرهنگام و تشخیص نادرست را به دنبال دارند.
جایگزینی داروی گیاهی در درمان افسردگی؛ مردود یا قبول؟
وی همچنین اضافه کرد: فرد ممکن است با این تصور که روشی کمعارضه مانند ورزش کردن، اصلاح تغذیه یا استفاده از داروهای گیاهی را در پیش گرفته و به این شکل از مصرف داروهای ضدافسردگی جلوگیری کرده است، او در واقع با این شیوه شروع درمان مؤثر را به تأخیر انداخته و احتمال بروز تبعات بعدی را افزایش داده است. هرچند ورزش کردن امری بسیار پسندیده و اصلاح تغذیه نیز در مواردی ضروری است، اما کنار گذاشتن روش اصلی و خط اول درمان افسردگی با انجام موارد فوق توجیه نمیشود. همچنین این توجیه که مصرف یک داروی گیاهی به دلیل کمعارضهبودن جایگزین مصرف داروی اصلی شود، به کل مردود است.
شعبانی درباره اظهاراتی درباره امکان درمان افسردگی به کمک داروهای گیاهی نیز توضیح داد و گفت: پیش از آنکه یک داروی کمعارضهتر جایگزین دارویی با احتمال عوارض جانبی بیشتر شود، مؤثر بودن روش و حتی مؤثرتر بودن آن نسبت به سایر گزینهها دارای اهمیت اساسی است. اینکه یک داروی گیاهی یا روش سنتی بخواهد بهعنوان خط اول درمان اختلال افسردگی بهکار رود باید در راهنماهای بالینی در جایگاهی بالاتر از سایر روشها قرار گرفته باشد که البته هیچ کدام از این داروها تا کنون در این جایگاه قرار نگرفتند. هرچند اقلام انگشتشماری از آنها در راهنمای مذکور تعیین جایگاه شدهاند، اما این موقعیت اصلاً در اندازهای نیست که به شکلی که اکنون در رسانههای عمومی تبلیغ میشود بتواند آنها را فراتر از درمانهای مؤثر موجود مانند داروها و رواندرمانیها قرار دهد.
وی ادامه داد: باید به این نکته هم توجه شود که داروهای گیاهی معدود مورد اشاره در راهنمای بالینی، اغلب با توصیههای رایج در رسانهها متفاوتاند و اکثریت قاطع داروهای گیاهی رایج و تبلیغشده جایی در راهنماهای علمی مورد اجماع ندارند. داروهای گیاهی انواع زیادی دارند که بر پایه دانش امروز، تنها تعداد انگشتشماری از آنها ممکن است برای موارد «غیرجدی» افسردگی قابل تجویز باشند.
به گفته این عضو انجمن روانپزشکان در میان روشهای علمی درمان اختلالات افسردگی که در خط اول درمان موارد متوسط تا شدید قرار گرفتهاند، کماکان داروها مهمترین هستند و بیشترین شواهد به نفع اثربخشی یا به عبارت دقیقتر هزینه-اثربخشی آنهاست. با این حال، رواندرمانی به ویژه از انواع شناختی-رفتاری و بینفردی دارای شواهد کافی برای بهکارگیری در موارد افسردگی خفیف تا متوسط است و هنگامی که در کنار درمان دارویی استفاده شود کارایی بیشتری از اثر مستقل هریک از درمانهای دارویی و رواندرمانی بهدست خواهد آمد.
تجویز نورو فیدبک قابل تایید نیست
وی با بیان اینکه میتوان رواندرمانی را در کنار درمان دارویی در موارد افسردگی شدید بهکار برد، اظهار کرد: روان درمانی بهعنوان درمان نگهدارنده اختلال افسردگی برای جلوگیری از بازگشت افسردگی نیز در کنار درمان دارویی یا به تنهایی مؤثر است. با این حال در بیشتر موارد اختلالات افسردگی متوسط تا شدید، با توجه به احتمال زیاد عود و تبدیل آن به شکل مقاوم به درمان، مصرف دارو ضروری است.
شعبانی در ادامه تصریح کرد: ابزارهایی هم برای درمان افسردگی در موارد مقاوم به درمان در دسترس است که بیشترین شواهد موجود برای اثربخشی آنها به درمان با ECT یا تشنجدرمانی الکتریکی تعلق دارد و پس از آن rTMS یا همان تحریک مغناطیسی از طریق جمجمه نیز بهعنوان ابزاری با موارد تجویز محدودتر موجود است. ابزاری به نام نوروفیدبک نیز ممکن است برای درمان افسردگی تبلیغ شود، اما واقعیت آن است که تا کنون اثربخشی آن در این زمینه ثابت نشده و تجویز آن قابل تأیید نیست. در این مسیر، پرهیز از راهکارهایی که فاقد مبنایی علمی است و صرفاً بر اساس شاخصهایی چون باورهای رایج عمومی یا نظر افراد صاحبنام شکل گرفته و هنوز به شیوهای قابلاعتنا به محک آزمون سپرده نشده، لازم است.