صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۰۳ دی ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۳۷۸۶۸۲
تاریخ انتشار: ۲۱ : ۱۳ - ۲۹ آبان ۱۳۹۶
فهم تحولات پی در پی منطقه ای چطور ممکن است و به بیانی دقیق تر، رابطه ایران و عربستان ‏سعودی در مرحله آینده به کدام سو می رود؟
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

الجزیره نوشت: فهم تحولات پی در پی منطقه ای چطور ممکن است و به بیانی دقیق تر، رابطه ایران و عربستان ‏سعودی در مرحله آینده به کدام سو می رود؟

به گزارش «انتخاب»، برای پاسخ به این سوال، باید سه متغیر مهم در منطقه، یعنی آمریکا، عربستان و ایران را مورد ‏بررسی قرار دهیم:‏

متغیر آمریکایی
ایالات متحده- دشمن باشد یا دوست- نقش بزرگی در سیاستهای دو جانبه و منطقه ای دو کشور ‏ایران و عربستان دارد و دیدگاه واشنگتن و سیاست آن در ایجاد و تغییر دیدگاههای این دو دولت ‏تاثیرگذار است؛ به نحوی که ایجاد تحولات متوالی در خاورمیانه پس از تغییر مهمی در کاخ سفید ‏‏(انتخاب رئیس جمهور جدید) ما را بر آن می دارد تا درباره عامل مؤثر امریکایی صحبت کنیم.‏

دونالد ترامپ بینش و سیاستی متفاوت از بینش رئیس جمهور سابق آمریکا در قبال مسائل ‏خاورمیانه و بازیگران اصلی آن دارد؛ وی از سیاست توازن منطقه ای اوباما دور شده، با ایران و هم ‏پیمانانش به دشمنی برخاسته است تا آنجا که روایت رسانه ای سعودی در مورد نقش ایران در ‏حمایت از تروریسم را پذیرفته است.‏

ترامپ در سخنرانی خود در مورد عدم تایید برجام، بر دو اصل مهم تاکید کرد؛ نخست، تلاشش برای ‏کاهش جایگاه منطقه ای ایران و دوم، بازگرداندن شراکتها و هم پیمانی های قدیمی واشنگتن؛ بدین ‏معنا، رئیس جمهور ایالات متحده قصد برهم زدن توازن منطقه ای را دارد.

اغلب دولتها از اتخاذ موضعی در خصوص سیاست جدید ترامپ در مورد ایران دوری کردند، تعدادی ‏از مهمترین دولتها از جمله شرکای اروپایی واشنگتن از این موضع انتقاد کرده و بعضی دیگر، یعنی ‏عربستان سعودی، امارات، بحرین و اسرائیل از آن حمایت نمودند؛ به این دلیل که سیاست جدید ‏سبب ایجاد یک توازن منطقه ای به ضرر ایران می شود.‏

به این ترتیب، افزایش تنش آمریکایی دو سویه روشن داشت: اول، سویه خطابی، که سودهای کلانی ‏را از طریق سرمایه گذاریها و قرار دادهای فروش سلاح عاید ایالات متحده می کرد و دوم، صبغه ‏عملیاتی، که در سیاست دولت جدید آمریکا در برخورد با ایران و هم پیمانانش بروز می یابد.‏

در سایه این شرایط، بحرانهای تازه ای آغاز شدند:حریری از ریاض استعفا کرد و این سناریو با ‏اتهامات او علیه ایران مبنی بر بهم زدن استقرار لبنان کامل شد. سپس ایران در جریان حمله ‏موشکی حوثیها به ریاض متهم شد، تا ریاض خواستار نشست فوق العاده بین وزرای خارجه ‏کشورهای عربی شود.‏

تحرکات دیگری هم وجود دارد که نسبت به اتفاقات اخیر، از اهمیت کمی برخوردار نیست؛ ورود ثامر ‏السبهان به رقه، پیامی انگیزشی برای تهران داشت و اتهام تهران در مورد انفجار لوله های گاز در ‏بحرین نیز پیام دیگری در جهت افزایش تشنج بود. همه این موارد به جنبش سعودیها اشاره دارد؛اما ‏انگیزه ریاض از این اقدامات چیست؟

رفتار سعودی
بهترین راه برای برخورد با ریاض در سایه بحرانهای منطقه ای موجود، سوال اصلی در بین مسئولان ‏دولت ایران است؛ مساله واضح آن است که رهبری سیاسی ایران از حالت حیرت در برابر رفتار جدید ‏ریاض خارج شده و تلاش می کند خوانش ایرانی دقیقی از شرایط ارائه دهد؛ براساس این خوانش، ‏سیاست تازه سعودیها متکی به دو عنصر است که برای منطقه و ایران چالش برانگیز خواهد بود:‏

‏-تغییر توازن موجود: عربستان سیاست عداوت آمیز واضحی در قبال توازن حاکم در منطقه دارد و ‏این سیاست تا کنون موجب ایجاد بحرانهای منطقه ای جدیدی شده است؛ از آن جمله، حمله ریاض ‏به یمن، برهم زدن توازن موجود در لبنان و دخالت در سوریه است.‏

‎- ‎قرار دادن ایران در رادار ترامپ: ریاض افزایش تنش علیه تهران را پس از سفر ترامپ به عربستان ‏آغاز کرد؛ طی این سفر، ریاض استقبال گرمی از رئیس جمهور آمریکا به عمل آورد و وی را غرق در ‏هدایا و قراردادهای تسلیحاتی و اقتصادی کرد.‏

در این دیدار، عربستان، برای تکمیل هدفش، تمام راههای ممکن برای مقابله با ایران را مطرح کرد. ‏در واقع تمرکز ریاض بر روی این مساله است که سخنان عداوت آمیز آن علیه ایران، توسط ترامپ به ‏عمل تبدیل شود و ایجاد بحرانهای منطقه ای و ربط دادن آن به ایران، جزئی از این تلاش است.‏

مشخص است که جزئی از خطاب ترامپ علیه ایران از پذیرش دو روایت سعودی و اسرائیلی علیه ‏تهران سرچشمه می گیرد و به این ترتیب، ریاض برای وقوع تقابل و درگیری بین تهران و واشنگتن ‏تلاش می کند و از رابطه با رئیس جمهور آمریکا در این جهت سودجویی می نماید.‏

به طور کلی، از رفتار ریاض مشخص می شود که برای ایجاد تغییری در توازن و شرایط منطقه ای، ‏تکیه شدیدی به ترامپ و مقابله وی با تهران دارد. اما تهران این شرایط را چطور می بیند؟

امروز تهران خود را در بین فشارهای ترامپ و تحریکهای سعودی می یابد؛ دشمنی آمریکا باعث ‏افزایش فشار سعودیها بر تهران و تلاش آنها برای تغییر شرایط منطقه ای شده است.‏

تهران در تلاشهای سعودیها برای وارد کردن خلل در شرایط کنونی منطقه، تیرهایی را می بیند که ‏آشکارا این کشور و هم پیمانانش را نشانه گرفته است.‏

دیدگاه ایرانی

تا چه زمانی و چرا ایران دولتی است که برای حفظ شرایط کنونی در منطقه تلاش می کند؟ تمایل ‏شدید تهران به وضع فعلی، از سه مرحله ای نشأت می گیرد که در سالهای اخیر بر منطقه گذشته ‏است:‏

‏1-مرحله دفاع: در این مرحله، تهران خود را در شرایط دفاع از هم پیمانان و حضور منطقه ای یافت ‏و تحولات منطقه ای را در جهت کاهش نقش خود دانست. برای مثال دلیل حمله به سوریه و حزب ‏الله را هم پیمانی آنها با ایران دانست.‏

در واقع ایران شرایط منطقه ای را به اوضاع داخلی اش مرتبط می داند و مسئولان آن اذعان می ‏کنند که مشارکت ایران در جنگ علیه داعش برای متوقف کردن دومینویی بود که دشمنان ایران ‏قصد رسیدن به آن را داشتند. بدین شکل، حمایت ایران از هم پیمانانش عملیاتی پیش گیرانه است ‏برای جلوگیری از وارد شدن ضربه ای به امنیت ملی این کشور.‏

2-مرحله فرسایشی: تهران در این مرحله خود را درگیر نزاعی نظامی/سیاسی در چد سطح یافت. در ‏سطح منطقه ای، جنگها در عراق و سوریه به مراحل حساسی رسید، تا جایی که تهران مجبور به ‏همکاری با روسیه شد تا از وقایع بدتر جلوگیری کند.‏

همانطور که تهران وارد مقابله هایی سیاسی با عربستان و هم پیمانان آن در خصوص مسائل بحرین، ‏یمن و لبنان شده بود و در همین زمان، مذاکراتی ماراتنی با 5+1 را آغاز کرد، که بخش مهمی از ‏ظرفیتهای آن در این مرحله منطقه ای دشوار را اشغال کرد.‏

3-مرحله حفظ توازن: ایران امروز دریافته که مصلحت آن در حفظ توازن و شرایط منطقه ای است؛ ‏با اینکه چالشهای سختی در این راه وجود دارد. تهران در شرایط موجود توازنی می بیند که باید آن ‏را حفظ کرده و در آینده بر آن متکی باشد. در لبنان، ایران از توازنی که تا پیش از استعفای حریری ‏حاکم بود، دفاع می کند.‏

در سوریه، تهران می داند که با وجود ادامه بحران، روند سیاسی کنونی در آستانه و در میدان سوریه، ‏تنها راه تثبیت شرایط حاکم و پایان بحران است. در عراق، با پایان یافتن خطر داعش و جدایی ‏کردها، تهران منفعت خود را در تثبیت و استمرار شرایط حاکم می داند.‏

در یمن، تهران ترجیح می دهد مذاکراتی برای پایان جنگ براساس توازن موجود انجام شود. در تمام ‏این میدانها، تهران می گوید به دنبال استقرار و تثبیت شرایط است.‏

با گذراندن این سه مرحله، سیاست منطقه ای ایران به سمت محافظت از توازن و شرایط منتقل شده ‏است؛ در حالی که شاهد تحرکات جدیدی از سوی آمریکا و عربستان برای برهم زدن استقرار موجود ‏است.‏

پس چطور تهران می تواند به این تنش افزایی سعودیها پاسخ دهد؟آیا احتمال بروز جنگی در منطقه ‏وجود دارد؟ ایران برای اداره فشارهای آمریکایی و مقابله با تشنج زایی عربستان، در مرحله آینده دو ‏ابزار در اختیار دارد:‏

‏-ابزار اول؛ روابط بین المللی تهران است که برای بازدارندگی در مقابل سیاست جدید واشنگتن علیه ‏توافق هسته ای به آن تکیه می کند؛ موافقت ایران با توافق هسته ای و التزام به آن، اطمینانی بین ‏المللی را برای آن به ارمغان آورده است؛ که نمود آن جبهه گیری اتحادیه اروپا علیه سیاست ترامپ ‏در مورد توافق است.‏

تهران همچنین بر مخالفت بین المللی با رفتارهای ریاض و افزایش فشارها بر آن به دلیل اقدامات ‏اخیرش در منطقه متکی است. افزایش انتقادهای بین المللی از جنگ سعودی در یمن مؤیّد این امر ‏است.‏

‏-ابزار دوم:تقویت توانایی های داخلی و منطقه ای ایران برای مقابله با تهدیدهای رو به افزایش است؛ ‏برنامه های موشکی ایران بخش مهمی از سامانه بازدارندگی آن محسوب می شود. تحکیم روابط ‏تهران با هم پیمانان منطقه ای، بخش دیگری از عملیات بازدارندگی است. ‏

با اینکه رفتار ریاض در تمرکز بر دشمنی غیر مستقیم با ایران در منطقه ادامه دارد و این مساله شبح ‏جنگ مستقیم بین دو دولت را دور می کند، اما تا زمانی که سعودیها بر متغیر ترامپ برای اقدامی ‏علیه تهران تکیه دارند، احتمالات افزایش تنش و درگیریها همچنان در افق باقی می ماند.‏