یکی از راههای عمیق و در عین حال ساده و آسان برای شناخت اسلامو آثار سازنده آن، مطالعه زندگی اصحاب خاص پیامبر(ص) و امامانمعصوم (ع) است؛ آنها که تا آخر عمر در خط پیامبر وامامان بودند و از جانب آن بزرگواران مورد تایید قرار گرفتند.
جابر بن عبد الله انصاری از افراد نادری است که به راستی شاگرد فهیم، عارف، پارسا، مجاهد و وارسته پیامبر(ص) بود. وی بیش از۹۰ سال عمر پربرکتخود را در راه اسلام و گسترش آن صرف کرد و شیرمردی مخلص و نستوه، عابدی وارسته و عاشق و عالمی پرتلاشبود. جابر پنج امام را درک کرد، از شاگردان و یاران مخصوص همهآنها بود و در نشر اندیشه آنان، سهمی بزرگ داشت. «جابر بن عبد الله انصاری» کسی بود که هم اسلام او را پرورشداد و هم او موجب رشد و گسترش اسلام شد. او در این میدان، گویسبقت از همگنان ربود و چنان درخشید که وی را از «اصفیا»میدانند.او به دو موضوع، که در مکتب اسلام بسیار مهم و سرنوشتساز است،اهمیتبسیار میداد:
۱- پاسداری و نگهبانی عمیق و جدی از خط راستین ولایت و رهبریامامان برحق
۲- نقل و نشر احادیث پیامبر و امامان(ع) و گسترشفرهنگ اسلام
او چنان به نشر روایات اهمیت میداد که در تمامکتب احادیث اسلامی، نام او به عنوان ناقل حدیث و ناشر فرهنگاهل بیت (ع) میدرخشد. پس ضروری است که زندگی اینبزرگوار را مورد مطالعه قرار داده، از آن درس گیریم و درزندگی خود به کار بندیم.
جابر کیست؟
جابر بن عبد الله انصاری، یار باوفای پیامبر(ص) و شیفته حق وپاسدار جان برکف اسلام حدود پانزده سال قبل از هجرت در مدینه ودر خانوادهای محترم، از خاندان «خزرج» متولد شد. پدر جابر«عبد الله بن عمرو» از نخستین کسانی است که قبل از هجرتپیامبر(ص) از مکه به مدینه، اسلام را پذیرفت. او تمام زندگیاشرا وقف گسترش اسلام کرده بود و بیش از صد سال داشت. در جنگ بدرشرکت کرد و در جنگ احد به درجه رفیع شهادت دستیافت. نام مادرجابر «نسیبه» بود و دختر، عقبه بن عدی به شمار میآمد.
جابر در عصر پیامبر
هنگامی که پدر جابر به شهادت رسید، جابر نه خواهر داشت. گروهیبر این باروند که جابر پنج فرزند داشت، سه پسر که عبد الرحمن،محمد و حمید نام داشتند. و دو دختر که میمونه و ام حبیبخوانده میشدند. به سبب نام پسرهایش، جابر را ابو عبد الرحمن وابو محمد و گاه ابو عبد الله میخواندند. جابر در عصر پیامبر(ص) عنصری پاک، مجاهدی مخلص و صحابی رسولخدا(ص) شمرده میشد و همراه پیامبر(ص) در نوزده غزوه شرکت کرد.امام باقر(ع) فرمود: «از جابر بن عبد الله انصاری شنیدم کهمیگفت:از رسول خدا(ص) در مورد سلمان پرسیدم، فرمود: سلمان دریای علمو معرفت است که نمیتوان به آخر آن رسید. سلمان دارای علمگذشته و آینده است. خداوند دشمن دارد، کسی را که با سلماندشمنی کند و دوست دارد آن را که با سلمان دوستی ورزد. عرض کردم در باره ابوذر غفاری، مقداد، و عمار یاسر چه میفرمایی؟حضرت پاسخ را تکرار کرد. از محضر رسول خدا(ص) بیرون آمدم، تااین چهار تن (سلمان، ابوذر، مقداد، عمار یاسر) را دیدار کنم وبه آنها بشارت دهم. وقتی از حضور رسول خدا(ص) حرکت کردم،فرمود: «الی یا جابر و انت منا، ابغض الله من ابغضک و احب مناحبک»: ای جابر، تو از خاندان ما هستی، خداوند دشمن دارد آنرا که با تو دشمنی ورزد و دوست دارد آن را که با تو دوستیکند.»
وصیت مخصوص پیامبر به جابر
از ویژگی های جابر بن عبد الله انصاری، وصیت پر راز و رمز رسولخدا(ص) به اوست. این امر شگفتانگیز بیانگر مقام ارجمند وشخصیت عظیم جابر است. رسول خدا(ص) به جابر فرمود: «امید آناست که عمر طولانی کنی تا فرزندی از من را که از نسل حسین(ع)است و محمد نام دارد، ببینی که علم دین را میشکافد و تشریحمیکند. وقتی او را ملاقات کردی، سلامم را به وی برسان.»
جابر بعد از پیامبر
از گفتار و روش جابر و قرائن بسیار استفاده میشود که جابر بنعبد الله انصاری، بعد از رحلت پیامبر(ص)، هیچگاه به راه دیگراننرفت و با کمال شهامت در خط راستین اسلام پابرجا ماند. او ازافراد نادری است که فراز و نشیب ها وی را نلغزاند. ابو زبیرمکی میگوید: جابر را دیدم بر عصایی تکیه داده، از کوچههایمدینه عبور کرد، به محل اجتماع مردم مدینه آمد و گفت: «علی خیر البشر فمن ابی فقد کفر، معاشر الابصار ادبوا اولادکمعلی حب علی ــ علی(ع) بهترین انسانهاست، پس هرکس منکر اینموضوع شود، راه کفر پیموده است. ای مردم مسلمان مدینه،فرزندان خود را بر اساس دوستی و عشق علی(ع) تربیت کنید، هر کسمانع از آن شد، بنگرید که مادرش چگونه او را زاده است.»
ناشر افکار خاندان نبوت
تلاش بیوقفه از ویژگی های جابر بود. در نشر افکار و فرهنگامامان(ع) در زمانی که دشمنان برای پوشاندن فرهنگاهلبیت(ع) تلاش میکردند، جابر گاه برای دریافتحدیثیاز پیامبر(ص) از مدینه به سوی شام (با وسایل آن زمان) حرکتمیکرد. در مورد وثاقت جابر، امام باقر(ع) فرمود: «جابر هرگزدروغ نمیگوید.» در این باره، تاریخنویسان گفتهاند: «و کانمن المکثرین فی الحدیث، الحافظین للسنن.» جابر در نقل گفتارو فرهنگ اسلام بسیار کوشا بود و از پاسداران سنتهای اسلام بهشمار میآمد.
یاور امام زمان
بعضی از دانشمندان و سیرهنویسان، تأویل معنای آیه «ان الذیفرض علیک القرآن لرادک الی معاد» را به رجعت جابر با امامزمان حضرت مهدی(عج) مربوط میدانند. شاید رسول خدا(ص) یا یکی ازامامان(ع) با خواندن آیه فوق به جابر بشارت داد که هنگام ظهور حضرت مهدی زنده میشوی؛ از یاران نزدیک و مخلصآن حضرت خواهی بود و در تثبیت و گسترش حکومت جهانی آن حضرتنقش بسزایی بر عهده خواهی داشت.
نخستین زائر کوی حسینی
آنچه بر شهرت جابر افزود و نام او را جهانی و جاودانه ساخت،این بود که در روز اربعین سال ۶۱ هجری، به عنوان «نخستین زیارت کننده مرقد شریف امام حسین(ع) به کربلا آمد و به زیارت پرداخت.» پیوند مقدس و مخلصانه با امام حسین به او رنگحسینی داد و او در کنار امام حسین بر قله رفیع جهان و زمانقرار گرفت؛ زیرا زیارت او زیارتی معمولی نبود، بلکه زیارتیسیاسی و انقلابی و پایهگذار شکستن زرق و برق طاغوت زمان(یزید) و طاغوتهای دیگر بود. این زیارت چون پتکی بر سریزیدیان و بردگان زر و زور فرود آمد. گویا خداوند میخواست تاجابر در پرتو نور حسینی در همه جا حضور یابد و شیوهاش، الگوییبرای مسلمانان راستین گردد.
چگونگی زیارت جابر
«عطیه عوفی» میگوید:من با جابر بن عبد الله انصاری به زیارت قبر حسین(ع) رفتم.وقتی به کربلا رسیدیم، جابر نزدیک شط فرات رفت، غسل کرد. قطیفهای به کمر بست و قطیفهای دیگر بر دوش افکند. سپس کیسه ایکه همراهش بود، گشود و از آن آرد «سعد» (ریشه خوشبوی کوفی)بیرون آورد و خود را خوشبو کرد. سپس به طرف مرقد شریف امامحسین حرکت کرد. در حالی که مشغول ذکر خدا بود، خود رانزدیک قبور رساند و گفت:« مرا به قبر حسین برسان تا آن رالمس کنم.» دستش را گرفتم و به قبر رساندم. هنگامی که دستش بهخاک مرقد حسین رسید، از شدت اندوه بیهوش شد و به روی قبرافتاد. من بر وی آب پاشیدم. وقتی به هوش آمد، سه بار گفت:« یا حسین…یاحسین… یاحسین…» سپس گفت: «حبیب لا یجیب حبیبه» ؛آیا دوستجواب دوستش را نمیدهد؟! بعد گفت: «چگونه جواب دهی که خون ازرگهای گلویتبر سینه و شانهات فرو ریخته و میان سر و بدنت جداییافتاده است! من گواهی میدهم تو فرزند بهترین پیامبران و سرورمؤمنان و اسوه تقوا و پرهیزکاری و زاده هادیان و رهبران، وپنجمین تن از اصحاب کسا، فرزند بزرگترین نقبا ــ علی (ع) ــ و فرزندسرور زنانی. چرا چنین نباشی که دست سید المرسلین تو را پروراند، در دامنپرهیزکاری بودی ،از پستان ایمان شیر خوردی، با اسلام از شیر بازگرفتهشدی و در زندگی و هنگام مرگ پاک بودی. قلب مؤمنان، از فراقتسوخت. آنها شک ندارند که تو زندهای، سلامو خشنودی خدا بر تو باد. گواهی میدهم داستان تو مانند جریانشهادت حضرت یحیی بن زکریا بود. (که طاغوت زمان سر از پیکرشجدا کرد.)….»
عطیه عوفی میگوید: سپس جابر، به اطراف قبر امامحسین(ع) متوجه شد و سایر شهیدان کربلا را چنین زیارت کرد: «درود و سلام بر شما ارواحی که در محور قبر امام حسین جایگزیدید. و شتر خود را در آستان او خوابانیدید. گواهی میدهمشما نماز را به پا داشتید و زکات را ادا کردید و امر به معروفو نهی از منکر انجام دادید و با منحرفان و ملحدان جنگیدید.شما خدا را عبادت کردید تا مرگتان فرا رسید. سوگند به خداییکه محمد(ص) را به راستی فرستاد، ما با شما در آنچه بدان واردشدید، شریک بودیم.
عطیه عوفی میگوید: از او پرسیدم که ما چگونه در جهاد و پیکار آنها (شهیدان کربلا) شرکت داریم؟ مادر فراز و نشیب همراه آنها نبودیم و شمشیر نکشیدیم، ولی اینشهیدان جانبازی کردند، به گونهای که سرهایشان از بدنشان جداشد و فرزندانشان یتیم و زنانشان بیوه گشتند؟ جابر در پاسخگفت:« ای عطیه، از حبیب خود رسول خدا شنیدم که میگفت: هر کسقومی را دوستبدارد، با آنها محشور میشود و هر کس عمل قومی رادوستبدارد، در آن عمل با آنها شریک است. سوگند به خداوندی کهمحمد(ص) را به راستی فرستاد، نیت من و اصحابم همان نیت امامحسین(ع) و اصحاب اوست؛ نیتی که بر اساس آن به شهادت رسیدند.»
دیدار با امام سجاد
آیا جابر در روز اربعین کاروان اهل بیت(ع) را نیززیارت کرد؟ در این باره چند نظر وجود دارد: ۱- امام سجاد و همراهانش درهمان اربعین اول
(۲۰ صفر سال۶۱) از شام به کربلا آمد و در همان روز با جابر ملاقات کردند.
۲- این ملاقات، در اربعین دوم همان سال یا در اربعین سال بعد(سال ۶۲ هجری) تحقق یافت.
۳- جابر و همراهان در اربعین اول سال ۶۱ هجری به زیارت قبرامام حسین توفیق یافتند، ولی ملاقات اهل بیت (ع)بعد از خروج از کوفه، در مسیر خود به شام نخستبه کربلا آمدند،به زیارت پرداختند و سپس به شام رفتند. آنها در این روز کهمصادف با اربعین بود با جابر و همراهانش ملاقات کردند.
به نظرمیرسد که نظر سوم از بقیه مناسبتر است.
نام جابر بر ضریح امام حسین
جالب توجه اینکه در بالای ضریح مقدس امامحسین(ع) که به وسیله شیعیان از هندوستان تهیه شده و ۵ر۵ متر دراز و ۵ر۴ متر پهنادارد، با آب طلای خالص آیه نور و پس از آن، این حدیث نبوی نگاشته شده است: «یا جابر زر قبر الحسین فان زیارته تعدلماه حجه و ان قبر الحسین بن علی ترعه من ترع الجنه … و انکربلا ارض الجنه»؛ ای جابر، قبر حسین را زیارت کن؛ زیراپاداش زیارت قبرحسین با پاداش انجام دادن صد حج (مستحبی)برابر است و در حقیقت قبر حسین بن علی(ع) گلزاری از گلزارهایبهشت است… و زمین کربلا، زمین بهشتبه شمار میآید. جابر به سفارش پیامبر(ص) عمل کرد و به عنوان نخستین زائر، در موقعیتیدشوار، این سنت عظیم را بنیان نهاد.
رحلت جابر
پس از آن که جابر، پیام رسول خدا(ص) را به امام باقر رساند،امام باقر(ع) به جابر فرمود: وصیتخود را آماده کن؛ زیرا تودر مسیر حرکتبه سوی خدایی! قطرات اشک از چشمان جابر سرازیرشد و به امام باقر عرض کرد: آقای من، این خبر را قبل ازشما رسول خدا به من داد و فرمود: «چند روز پس از دیدار با محمد بن علی (امام باقر) از دنیامیروی.» امام باقر(ع) فرمود: «ای جابر، سوگند به خدا، خداوند علم گذشته و حال و آینده تا روز قیامت را به من عنایتفرموده است.»جابر وصیت کرد و آماده سفر شد. و سر انجام در ۷۳یا ۷۴ یا ۷۸ قمری در ۹۴ سالگی در مدینه از دنیا رفت. طبق بعضی از روایات، امام صادق(ع) فرمود: جابر، آخرین نفر از اصحاب بود که باقی مانده بود. ابان بنعثمان، که در آن وقتحاکم مدینه بود، بر جنازه جابر نمازخواند.او به فرزندان جابر پیام فرستاده بود وقتی پدرتان از دنیارفت، او را به خاک نسپارید تا من بر جنازهاش نماز بخوانم.زیرا حاکمان نماز خواندن بر جنازه بزرگان را امتیاز و افتخارمیدانستند.
اگرچه جابر بن عبد الله انصاری، در میدان نبرد با دشمن به شهادتنرسید، ولی با شمشیر قلم و بیان و در مسیر مبارزه پیوسته بادشمنان بود. او با افشاگری هایش بینی دشمنان کینهتوز را بهخاک مالید و از حریم مقدس امامان معصوم دفاع کرد. بیتردید،جابر از مصداق های روشن این سخن رسول خدا(ص) به شمار میرود: «اذا کان یوم القیامه یوزن مداد العلماء مع دماء الشهداءفیرجح مداد العلماء علی دماء الشهداء»؛ هنگامی که روز قیامت میشود، مرکب قلم دانشمندان را با خون شهیدان میسنجند؛ پس مرکب قلم دانشمندان بر خون شهیدان برتری مییابد.