روزنامه خراسان با پرویزافشار سخنگوی ستاد مبارزه با موادمخدر مصاحبه کرده است.
بخشی از این مصاحبه را می خوانید:
بر اساس آخرین آمار، تعداد معتادان در کشور چقدر است؟
بر اساس آخرین طرحی که در کشور انجام شده حدود دومیلیون و 808 هزار نفر در ایران مصرف کننده مستمر مواد مخدر داریم. البته تشخیص اعتیاد ، تشخیص آماری نیست که بگوییم چه تعداد معتاد وجود دارد چون صرفا اظهاربه مصرف مواد یا حتی تست مثبت مصرف مواد، دلالت بر اعتیاد نمی کند بلکه یک سری شاخص هایی از نظر سازمان بهداشت جهانی و ازنظر پزشکی وجود دارد مبنی بر این که فرد دچار اختلال عملکرد شده باشد یا با مصرف نکردن مواد دچار عوارض بشود ، آمارگیری ما بر اساس این شاخص ها انجام نشده بلکه بیشتر بر اساس خوداظهاری در جمعیت وسیعی در کشور صورت گرفته است که نشان می دهد ما حدود دو میلیون و 808 هزار نفر مصرف کننده مواد داریم.
اگر در کشور و بین خانواده ها نگاه کنید، آیا به نظر شما تعداد معتادان دو میلیون و 808 هزار است؟ آیا بیشتر به چشم نمی آید؟
دراین خصوص یک اشتباه بزرگ محاسباتی که هم ما و هم شما و هم پاره ای از مردم انجام می دهیم این است که تمام آدم هایی را که در اجتماع می بینیم معرف معتادان حساب می کنیم. مجموع آدم هایی که در خیابان می بینیم از 50 -60 هزار نفر تجاوز نمی کند. این ها معتادان متجاهر خیابانی هستند که عمق و شدت اعتیادشان افزایش پیدا کرده است. متاسفانه در سال 1389 با تغییر قانون و جانمایی ساز و کار جدیدی به نام مراکز ماده 16 ، یک اشتباه تاریخی در کشور رخ داد مبنی بر این که بودجه خدمات کاهش آسیب و ارائه خدمت به معتادان متجاهر خیابانی ، سرکشی به آن ها و راه اندازی دی آی سی ها (مراکز گذری کاهش آسیب) در مراکز تجمع شان کمرنگ شد و بودجه آن به سمت وسوی راه اندازی مراکز اقامتی و نگهداری ماده16کشیده شد. این اتفاق باعث شد که اگر در یک شهر، یک یا دو پاتوق از معتادان و مراکز تجمع آن ها وجود داشت ، به علت اجرای ماده 16 و رفتن به سمت و سوی جمع آوری آن ها ، این افراد پراکنده شدند و یک کلونی از این افراد در یک منطقه، به کلونی های کوچک تر در سراسر آن شهر تبدیل شد.به خوبی به یاد دارم در سال 79-80 که به معتادان سر می زدم در پنج نقطه تهران از جمله در دروازه غار، میدان شوش ، اوجالان و نزدیک کوره پزخانه های تهران مراکز تجمع معتادان خیابانی داشتیم. ولی الان هیچ کوی وبرزنی را پیدا نمی کنید که بخشی از آن درگیر این موضوع نباشد. به نظر من، علت مهم این موضوع این است که ما وقتی به جای ارائه خدمت به معتادان متجاهر خیابانی ، فکر می کنیم که نسخه معجزه آسای ما این است که باید آن ها را جمع و در جایی نگهداری کنیم این باعث می شود معتادان مذکور در اجتماع پخش شوند. من هم به عنوان یک کارشناس اعتقاد دارم که پاره ای از معتادان متجاهر که به هیچ عنوان نمی شود در جامعه به آن ها خدمت ارائه داد باید به مراکزی با نظارت قانون بروند ولی نگاه به این مراکز باید نگاه حداقلی باشد. نگاه حداکثری که هر کس اعتیاد دارد و در خیابان است یا خانواده اش شکایت کردند باید به این مراکز برود غلط است. علت تامه و اصلی که این ها تبدیل به معتاد متجاهر شدند اجرانکردن قدم های قبل از مراکز ماده 16 است . قانون صراحت دارد که این ها میتوانند به صورت داوطلبانه مراجعه کنند و درمان بشوند.به دنبال آن هم تبصره ای داریم که دولت مکلف است هزینه درمان و کاهش آسیب کسانی که بضاعت درمان را ندارند، از طریق وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی تامین کند. اما چون این اقدامات اتفاق نمی افتد تعداد معتادان متجاهر کف خیابان افزایش داشته است و این احساس در ما و شما وجود دارد که تعداد معتادان زیاد شده است. درحالی که تعداد معتاد در کشور نه تنها زیاد نشده بلکه ازنظر آماری مقداری کاهش هم داریم.
نکته ای که شما توضیح دادید درباره معتادان خیابانی و متجاهر است. ولی نگاهی که وجود دارد ارزیابی تعداد معتادان در درون خانواده هاست. اگر نگاه کنید متاسفانه خانواده های زیادی درگیر این ماجرا هستند.
بحث معتاد متجاهر به تنهایی مطرح نیست!
شما یک منطقه جغرافیایی را در نظر بگیرید مثلا منطقه حاشیه شهر، ممکن است میزان شیوع آسیب های اجتماعی در مناطق حاشیهای یا کمتر برخوردار وجود داشته باشد و زیاد هم هست اما این که آن را به سراسر کشور تعمیم بدهیم و بگوییم همه خانواده های ایرانی یک یا دو نفر معتاد دارند این گونه نیست. شما خودتان یا من را در نظر بگیرید آیا در خانواده های ما معتاد هست؟
البته ما هم قابلیت تعمیم به کشور را نداریم که ادعا کنیم بر این اساس اعتیاد کم است ولی معمولا در سطوح اجتماعی اقتصادی مناطق حاشیه ای اعتیاد بیشتر است. آن چه من می گویم این است که در سال 1390 حدود 40-50 هزار نمونه به صورت تصادفی از نقاط مختلف کشور گرفته شده و این تعداد معتاد و سوءمصرف کننده مواد در آن در آمده است در سال 1394 جمعیت دو برابر یعنی حدود 65 هزار نمونه در کشور ارزیابی شدند که نتیجه آن دو میلیون و 808 هزار نفر بوده است. این تعداد مصرف کننده مواد نسبت به سال 1390 ، نه تنها افزایش ندارد بلکه کمی هم کاهش دارد.
فکر می کنم کمتر خانواده ای لااقل در اقوام درجه 3 خود معتاد به مواد مخدر نداشته باشد!
اگر این گونه باشد که در خانواده های درجه سه اعتیاد وجود داشته باشد نشان دهنده این است که مواد در مرز 3 تا 5 درصد است و باید زنگ خطر به صدا در بیاید. طرح ارزیابی سوءمصرف مواد در کشور نیز نشان می دهد حدود 5 درصد از جمعیت 18تا 65 سال ما درگیر مشکل مواد هستند.
یکی از دغدغه های سال های اخیر بحث اعتیاد زنان است. در این خصوص آخرین آمارها چیست؟
اعتیاد زنان در سال 1380 حدود 5 درصد از کل معتادان کشور بود. سال 1390 متاسفانه این رقم دو برابر شد و به 10 درصد رسید. در سال 1394 طرح ارزیابی جدید سوء مصرف مواد نشان داد که رشد اعتیاد در جمعیت زنان سیر فزاینده ندارد و متوقف شده و در همان عدد مانده است. علت این امر این است که از سال 1390 تا 94 اقدامات خوبی شد.البته یک مشکل جدی که درباره زنان وجود دارد این است که اعتیاد حداقلی و تعداد کم برای این موضوع زیاد حساب می شود چون زنان استوانه و ستون خانواده هستند و درمسئله اعتیاد شکننده هستند.اگر یک مادر در خانواده دچار مشکل شود احتمال این که بقیه اعضای خانواده هم گرفتار اعتیاد شوند، زیادتر خواهد بود و متاسفانه زنان خیلی زودتر هم به معتاد متجاهر تبدیل میشوند چرا که به دنبال مصرف مواد، دچار مصرف مواد چند ماده ای می شوند این ها مخاطراتی است که در زنان داریم اما از لحاظ شیوع فزاینده ای که دردهه قبل وجود داشت رشد اعتیاد در زنان متوقف شده است.
درباره دانشجویان آیا میزان شیوع اعتیاد نگران کننده است؟
بر اساس آخرین آماری که توسط وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در سال 90 انجام شد 6/1 درصد از جمعیت دانشجویان مشغول تحصیل وزارت بهداشت و 6/2 درصد دانشجویان وزارت علوم، تجربه مصرف مواد را داشتند که به این تجربه عنوان اعتیاد تلقی نمی شود اما زنگ خطری است که ممکن است مصرف مواد در این افراد مستقر بشود و تبدیل به معتادان مشکل دار بشوند .
یعنی در این بررسی ها عددی ازدانشجویان معتاد به دست نیامد؟
تشخیص اعتیاد ساده نیست که بگوییم فرد معتاد است . از آن جا که اعتیاد همراه با انگ اجتماعی است در این بررسی ها به این افراد پرسش نامه ای بدون نام و در شرایط ایمن می دهند و معمولا افراد ابراز می کنند که مشکل مواد دارند یا داشتند، نمی توان به آن ها گفت معتاد. اما به هر صورت تعداد کسانی که نیاز به معرفی برای درمان داشتند بسیار حداقلی بوده است.
درباره اعتیاد دانش آموزان آمار دقیقی داریم؟
بر اساس آخرین کارها حدود یک درصد از دانش آموزان مقطع دوم متوسطه یعنی سال آخر دبیرستان، سابقه حداقل یک بار تجربه مصرف مواد را داشتند. البته اعتیاد در آن ها بسیار کم است. این آمار فقط در تجربه مصرف است. تجربه مصرف در دانش آموزان به هیچ عنوان به محیط آموزش و پرورش بر نمی گردد بلکه عمدتا در خانواده هایی بودند که یکی از اعضای خانواده تجربه مصرف را داشتند یا گرفتار دوستان ناباب بودند به هر صورت تجربه مصرف آن ها بیرون از مدرسه بوده است.
درباره پایین آمدن سن مصرف مواد،صحبت های غیر رسمی زیادی شنیده می شود اما شما بارها آن را رد کرده اید...
ما بر اساس شواهد علمی باید صحبت کنیم. درباره مصرف شیشه و گل ، کسانی که مصرف این مواد را شروع میکنند در سن پایین تر شروع می کنند اما اگر نگاه ما علمی باشد می گوییم متوسط سن شروع اعتیاد در کشور در سال 1390 بین 21 تا 24 سال بوده الان هم 21 تا 24 سال است. منظور ما کسی است که مواد در او مستقر شده و تبدیل به مصرف کننده مشکل دار شده و معتاد است. اما مصادیقی وجود دارد که افراد در سنین پایین تر تجربه مصرف مواد را داشته باشند اما این تجربه به معنای اعتیاد نیست.
معمولا گفته می شود بین بیکاری و اعتیاد رابطه مستقیمی وجود دارد به عبارتی افراد بیکار بیشتر گرفتار اعتیاد می شود آیا آمارهای شما هم همین موضوع را نشان می دهد؟
در دنیا قبلا گفته می شد معتاد آدم مجرد، بیکار ، بی پناه و بی شغل است. ولی متاسفانه در کشور ما این گونه است که بخش قابل توجهی از معتادان اتفاقا مجرد بیکار، بی خانمان و بی سرپناه نیستند بلکه افراد متاهل و دارای شغل معتاد شدند. اکنون حدود 50 درصد از معتادان ما، سابقه تاهل و حدود 50-55 درصد سابقه شغل را دارند . حال ممکن است که بنیان خانواده آن ها مستحکم نباشد و متارکه کرده باشند.ولی خرده فرهنگ و فرهنگ غلطی در کشور ما شکل گرفته بوده و به آن بی توجهی شده است مبنی براین که پاره ای از پیمانکاران و کارفرمایان این تلقی را در جمعیت کارگری ایجاد کردند که اگر مواد مصرف کنی می توانی بیشتر کار کنی و درآمد بیشتری داشته باشی و این مسئله به موضوع دامن زد. دومین مسئله این است که پاره ای از افراد متاهل برای جبران نقص های خود درباره توانایی های جنسی مبادرت به مصرف مواد کردند. این هم طرز تفکر اشتباهی بود که در آن ها شکل گرفت آن هم درحالی که مواد نه تنها به مهارت های آن ها کمک نمیکند بلکه در میان مدت و دراز مدت می تواند وضعیت آن ها را بغرنج تر کند.
روی این دو موضوع کار شده است به ویژه در جمعیت کارگری طرحی به نام طرح کاج (کاربست اجتماعی جامعه کار و تولید)اجرا شد و برای تمام کارخانجات با 50 تا 500 نفر از کارکنان، خانه های بهداشت کارگری و طرح توانمندسازی کارکنان و مراکز مشاوره راه اندازی شد .
طی این سال ها درباره تغییر الگوی مصرف بدین معنا که از یک مواد کم خطر به سمت مواد پرخطرتر برویم چه تغییری ایجاد شد؟
خوشبختانه از سال 90 تا 94 بر خلاف دهه قبل که تغییر الگوی مصرف بسیار سریع و نگران کننده بود ، تغییرات روند معکوسی پیدا کرد. در سال 1380 ، 3 درصد معتادان، شیشه که ماده ای پرخطر است مصرف می کردند سال 1390 این رقم به 26 درصد رسید. با اقدامات صورت گرفته از سال 90 تا 94 و بر اساس طرح ارزیابی سوء مصرف در سال 1394 و با توجه به مداخلات انجام شده، قیمت شیشه به شدت بالا رفت و ساخت پیش سازهای آن در کشور کنترل شد علاوه بر آن با آموزش هایی که داده شد میزان مصرف کنندگان شیشه به شدت کم شد به نحوی که شیشه مقام دوم خود را از دست داد و اکنون 8/8 درصد معتادان کشور شیشه مصرف می کنند. این افراد به سمت موادی مثل گل یا ماری جوانا تغییر مصرف دادند. گرچه این مواد هم خطرات خود را دارد اما خطرات مصرف آن ها از شیشه کمتر است. بنابراین تغییر الگوی مصرف به سمت مصرف مواد پرخطرتر نیست.
آیا کشوری در دنیا هست که معتاد نداشته باشد؟
امکان ندارد کشوری در دنیا معتاد نداشته باشد. درگزارش سال قبل سازمان ملل 170 کشور دنیا اعلام کردند که با مشکل مواد دست و پنجه نرم می کنند وبه شدت درگیر هستند . بقیه کشورها که اعلام نکردند یا اعتیاد را نمی شناسند یا آسیب های اجتماعی اعتیاد را انکار می کنند. هیچ کشوری نمی تواند در دنیا ادعا کند که معتاد ندارد.