صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۰۱ دی ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۳۶۹۸۱۵
تاریخ انتشار: ۰۹ : ۱۵ - ۱۸ مهر ۱۳۹۶
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
«محمدرضا شریفی نیا» در برنامه «چهل چراغ» از شاگرد بودن در مکتب «مهدوی کنی» و دریافت هدیه از «شهید بهشتی» و همکاری با «دکتر شریعتی» و همفکری با «مقام معظم رهبری» در پیش از انقلاب گفت. 
 
به گزارش انتخاب، برنامه تلویزیونی «چهل چراغ» در ادامه گفت و گو با چهره های شاخص فرهنگی و هنری که راهی و نگاهی به ضیافت عاشورا دارند، دوشنبه شب میهمانی شناخته شده برای اهالی سینما داشت. 
 

بازیگران نقش منفی ۲ اجر می‌برند 
«محمدرضا شریفی نیا»؛ بازیگر مطرح آثار سینمایی و تلویزیونی در گفت و گو با محمدرضا شهیدی فرد درباره جایگاه بازی در نقش های منفی گفت: من همیشه گفته ام کسانی که نقش منفی بازی می کنند به نسبت افرادی که نقش مثبت بازی می کنند، ۲ اجر می گیرند. چون بازی در نقش شخصیت های مثبت به دلیل این که بازیگر علاقمند به ائمه و شخصیت های مثبت تاریخی می باشد، راحت است. اما بازیگر نقش منفی با وجود علاقه به شخصیت های دینی، باید در بازی اش آن علاقه را بکشد و خودش را تبدیل به دشمن کند و این برای بازیگر بسیار سخت است. 
 
بازیگر آثار دینی- تاریخی ادامه داد: گاهی با کلمات می خواهید مطلبی را منتقل کنید، مثلا نقش یک مذهبی را در مقابل یک غیرمذهبی بازی می کنید و یک ایده آلیسم در برابر ماتریالیسم قرار می گیرد. در آن جا براساس دیالوگ منطقی شکل می گیرد اما گاهی در جایگاه آدمی قرار می گیرید که طرف مقابل را که به آن علاقه دارید و اسطوره تان است، باید در بازی نابود کنید. این خیلی سخت است که شخصیتی را که در زندگی سر تعظیم در برابرش فرو می آورید، باید دشمنش شوید. از این نظر بازیگر دچار تردید می شود و با خود کلنجار می رود و کار سخت می شود. 
 
بازیگری با احساس و اعتقاد آدمی گره خورده است 
بازیگر سریال «مختارنامه» با اشاره به خاطره ای در سریال ماندگار «امام علی(ع)»، گفت: «در سریال امام علی(ع) خیلی از بازیگران دوست نداشتند در نقش های منفی بازی کنند و می گفتند نمی خواهیم از مردم لعنت بشویم.!خیلی ها دوست دارند نقش مثبت را بازی کنند اما بازی در نقش های منفی همیشه ذهنیت های بدی ایجاد می کند. یک بخش دیگر ماجرا این است که در جشنواره ها معمولا داوران به جای کیفیت بازی ها به نقش های مثبت جایزه می دهند! در صورتی که منتقد و داور نباید این گونه نگاه کند. 
 
محمدرضا شریفی نیا با تمایزبخشی میان بازیگران نقش های منفی و بازیگران نقش های منفورشده نزد مردم، گفت: یک عکسی از شهید حججی چاپ شد که پشت سرش فردی قرار دارد که قاتل او است. کسی که قرار است شخصیت شهید حججی را بازی کند، به احتمال خیلی زیاد در هر جشنواره ای شرکت کند، جایزه می گیرد اما آن کسی که نقش فرد قاتل را بازی کند، نقش حساسی دارد چرا که با بازی خوبش در نقش منفی می تواند به مظلومیت طرف مقابل کمک کند. اگر داوران به بازی خوب چنین بازیگری جایزه بدهند خیلی جسارت می طلبد. بازیگر نقش منفی در آن اتفاق با یک فاجعه روبرو می شود، چون قرار است ایفاگر نقشی باشد که قرار است شخصیتی مانند شهید حججی را به قتل برساند. درست است که بازیگری باید همراه با تکنیک باشد اما با احساس و اعتقاد آدمی گره خورده است. 
 
شناخته شده ترین بازیگر نقش های منفی سینما و تلویزیون ایران در برنامه «چهل چراغ» عنوان کرد:همیشه بازیگران نقش های منفی مظلوم هستند. در عین این که بازی در نقش های منفی به لحاظ بازیگری خیلی جذاب است و فراز و فرود نقش آفرینی زیاد است و خیلی خوب درمی آید. 
 
برای تصویر مظلومیت امام حسین(ع) هرکاری می‌کنم 
محمدرضا شریفی نیا در پاسخ به پرسش محمدرضا شهیدی فرد درباره چرایی و چگونگی نقش آفرینی در نقش های منفی به ذکر مثالی پرداخت و گفت: اولین کارم بازی در فیلم «روز واقعه» بود که تجلیل از مقام امام حسین(ع) است. شما در هر کجای این فیلم قرار بگیرید، به یک اندازه سهم می برید و من هر چقدر بتوانم در مظلومیت امام حسین(ع) کمک کنم، این کار را می کنم و وسط می آیم و حتی نقش منفی را بازی می کنم. 
 
بازیگر «مسافر ری» در برابر سوال محمدرضا شهیدی فر مبنی بر چگونگی مواجهه با نقش‌های منفی و حضور در آثار دینی عنوان داشت: من بازی در آثار اعتقادی و مذهبی را دوست دارم. اما آثار مذهبی باید همه عناصرش درست باشد. من در هر گوشه از این گونه آثار علاقمندم که باشم و حتی حاضرم در آن ها جارو کنم و اصلا برایم این مسائل مهم نیست. 
 
محمدرضا شریفی نیا با اشاره به فیلم «گام‌ های شیدایی» ساخته حمید بهمنی، با ذکر خاطره ای از تعلق خاطر خود به آثار دینی و انقلابی گفت و عنوان داشت: به من فیلمنامه ای پیشنهاد شد که گروهی از طرفداران امام حسین(ع) توسط امریکایی ها شکنجه می شدند و آن ها در حال شکنجه شدن می گفتند «یا حسین(ع)». یک خانم امریکایی که در آن جا حضور دارد، به این سوال می رسد که این «حسین(ع)» کیست که آن ها صدایش می زنند و فیلم درباره جست و جوی آن زن درباره امام حسبن(ع) است. من گفتم در هر بخش این فیلم دوست دارم که باشم. 
 
ایفای نقش امام حسین(ع) در اولین تئاتر مذهبی بعد از انقلاب  
بازیگر سریال «سفر سبز» ضمن تاکید بر این که از حضور در آثار دینی احساس رضایت و خوشحالی می کند، از تجربیات تئاتری خود در آثار عاشورایی گفت: اول انقلاب تئاتری با نام «حج ابراهیم حج عاشورا» را در تالار سنگلج کار کردم که اولین تئاتر مذهبی بعد از انقلاب بود و در آن جا نقش امام حسین(ع) را بازی می کردم. در تمرینات یک یزید آورده بودند که با امام حسین(ع) می جنگد و در تاریخ یزید بر امام حسین(ع) غلبه می کند اما در صحنه تئاتر به خاطر این که آن بازیگر بنده خدا که نقش یزید را بازی می کرد، خیلی لاغر بود، من او را گرفتم و به زمین زدم. گروه تعجب کردند که چرا من او را زدم! گفتم که یک بازیگر قوی بیاورید چون این یزید را من می‌زنم! گفتم که من کاری به تاریخ ندارم! 
 
تلمذ در محضر مهدوی کنی، بهشتی، رجایی و مفتح 
بخش دیگری از برنامه شب گذشته «چهل چراغ» اختصاص به مرور زندگی نامه بازیگر مطرح سینما و تلویزیون داشت؛ هنگامی که محمدرضا شهیدی فرد با ذکر سوالی، «محمدرضا شریفی نیا» را به دوران بسیار دور برد و بازیگر مجموعه «اخراجی ها» عنوان داشت: من این شانس را داشتم که به مدرسه ملی مذهبی بروم که جزو مدارس خیلی حرفه ای بود. ما از ۵ صبح تا ۹ شب در مدرسه بودیم و آن جا همه چیز داشت. من همزمان با آن مدرسه به جایی در محله مان می رفتم که «مکتب صادقیه» نام داشت. در آن جا شخصی به نام اتابکی بود که خیلی دوست دارم دوباره ایشان را ببینم چون هر چه دارم در حقیقت از آن جا است. من اوقات فراغت و ایام مذهبی را در آن مکتب خانه می گذراندم. آن جا کلاس های قرآن و نهج البلاغه و مسائل سیاسی و همه چیز بود. مدرسین ما افرادی مانند آقای بادامچیان بود و آقای مهدوی کنی مسئول مکتب صادقیه بود. آقایان بهشتی، رجایی، مفتح و خاموشی هم به آن جا رفت و آمد می کردند. یواش یواش در آن جا هم درس می خواندم و هم درس می دادم و درس آقای مهدوی کنی را برای بچه های پایین تر تکرار می کردم. مثلا قرآن و بخشی از فقه را به ما درس می دادند و من هم هفته بعد آن را به بچه های پایین تر می گفتم. در اعیاد هم مراسم دکلمه و تئاتر داشتیم و برنامه های بسیار جذاب و خوبی بود. 
 
خاطره شریفی‌نیا از اولین دیدار شهید بهشتی  
«شریفی نیا» که با احساسی نیکو از «مکتب صادقیه» در محله «آب منگل» سخن می گفت، در ادامه برنامه از فعالیت های خود در «مسجد جاوید» مرحوم مهدوی کنی گفت: قبل از انقلاب در این مسجد که در خیابان ایرانشهر بود، برنامه های مذهبی و نمایشی را اجرا می کردم. دکلمه و شعرهای ائمه و قرآن را در آن جا می خواندیم. یواش یواش ترفیع گرفتم و قبل از آقای فخرالدین حجازی برنامه اجرا می کردم، یعنی ایشان برای جمعیت خیلی زیادی سخنرانی های توپ و تفنگی می کرد و من دکلمه می کردم. چند بار هم منجر به درگیری و فرار از دست ساواک شد. یادم می آید دکتر بهشتی از آلمان آمده بودند و اولین با وقتی ایشان را دیدم، خیلی معطر بود و لباس خوشگلی تنش بود و من از آقای بهشتی خیلی خوشم آمد. هنوز بوی عطر ایشان در وجودم است. وقتی کارم را انجام دادم، شهید بهشتی به من خودنویسی کادو داد که هنوز دارمش و بسیار زیبا است. شهید بهشتی از اجرای دکلمه من خیلی خوشش آمده بود و نکاتی را هم به من تذکر داد. 
 
ماجرای خواندن شعر شریفی‌نیا برای دکتر شریعتی 
شریفی نیا در ادامه ی خاطره بازی اش در برنامه «چهل چراغ» که برای نخستین بار رسانه ای می شد، از مواجهه اش با «حسین صبحدل»؛ موذن نامی و مدیر برنامه‌های مذهبی رادیو در دهه ۶۰ گفت: «روزی یک آقایی به نام صبحدل آمد و من را به حسینیه ارشاد دعوت کرد. مشورتی با آقای مهدوی کنی کردم و ایشان پنجاه پنجاه برای رفتن من بودند. خلاصه یواشکی به حسینیه ارشاد رفتم و در آن جا آقای شریعتی را دیدم و یکی از برنامه هایم دکلمه شعری بود برای حضرت علی(ع) به نام «جاودانه مرد» که سال ۱۳۵۰ اولین بار در آن جا اجرا کردم. آقای شریعتی بعد از اجرا روی صحنه آمدند و من را بغل کردند و درباره ام صحبت کردند و این مساله در اول کتاب «تفسیر سوره روم» آمده است. 
 
بازیگر آثار سینمایی و تلویزیونی از طراحی کتاب ها و تنظیم سخنرانی های دکتر شریعتی توسط خود گفت و در ادامه برنامه «چهل چراغ» عنوان داشت: اوایل انقلاب نواری از من بیرون آمد که مقام معظم رهبری در آن زمان ترجمه های قرآنی را بدون هیچ چشمداشتی برای من تصحیح کردند و کمک کردند. چون ایشان طبع شعر خیلی خوبی دارند دلم می خواست جملات قرآنی به شکل زیبا و سلیس ترجمه شود که انجام شد و ۲ شماره اش بیرون آمد. من شرایط خوبی در آن دوران داشتم. مثلا شهید رجایی در آن زمان معلم هندسه من بود و آقای موسوی گرمارودی معلم انشای ما بود. آقای جلال الدین فارسی معلم تعلیمات اجتماعی و تاریخ بودند و آدم های مختلف به من کمک کردند و من بعدا معلم شدم که تعلیمات تئاتری را کار می کردیم و همان ها تبدیل به تئاتر و سینما و تلویزیون شد. مسیر پُرمخاطره و جذابی برایم بود و باعث شد تا اندوخته هایم را بعدا به کار بگیرم.