پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : جدایی مجمع روحانیون مبارز از جامعه روحانیت در همان سالهای ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی اگرچه آغاز تفاوت گفتمانی و فکریشان نبود اما نشانه و بروز از چیزی بود که بر پایه آن جناحهای کشور به شکل کنونی استوار شده است. مجمع روحانیون مبارز نیز از همان زمان جدایی تاکنون تحولاتی را طی کرده است. عباس عبدی، تحلیلگر اصلاحطلب معتقد است که این تشکل فراز و فرودهای زیادی را تجربه کرده است و البته این تحول را جدا از تحولات اجتماعی از دهه ٦٠ تاکنون نمیداند. همین است که بیان میکند «جامعه روحانیت مبارز با اینکه یک تشکیلات وابسته و نزدیک به قدرت بود هم بهشدت ضعیف شده است. بنابراین این تغییراتی که در ضعف قدرت روحانیت در حوزه سیاست میبینیم در هر دو جناح وجود دارد و ناشی از یک روند کلی در جامعه است.» وی همچنین معتقد است که در دههای اخیر این تشکل سیاسی تا حدی از قدرت فاصله گرفته و حتی برخی چهرههایش مطرود هم شدهاند. او در این رابطه تاکید دارد که تفاوت اصلی مجمع روحانیون با جامعه روحانیت مبارز انتسابشان به قدرت است.
زیست سیاسی مجمع روحانیون از دهه ٦٠ تا به امروز دچار چه تحولاتی شده است؟
مجمع روحانیون مبارز به طور طبیعی و چون دیگران تحولات زیادی داشته است. در درجه اول جدا شدنش از جامعه روحانیت مبارز در آستانه مجلس سوم اقدام بسیار مهمی بود. این مساله که با حمایت امام مواجه شده بود، موجب یک رشد قابل توجهی در قدرت آن شد. ولی بعد از فوت امام دچار نزول شدند. شاید یکی از دلایل آن این بود که خودشان هم تا حدی از قدرت فاصله گرفتند. اتفاقاتی که بعدا در انتخابات مجلس چهارم و خبرگان رخ داد موجب تشدید این کنارهگیری شد و چون گذشته حضوری عمومی نداشتند. البته برخی در دولت بودند؛ آقای موسویخویینیها روزنامه سلام را به راه انداخت و مواردی از این قبیل بود و در نهایت فراز و فرودهایی داشتند. میتوان گفت که از دوره آقای خاتمی در سال ۷۶ و دولت اصلاحات مقداری قدرتشان افزایش پیدا کرد ولی بعد از آن مسیر متوازنی را طی کردهاند.
آیا این تشکل از قدرت و پدر خواندگی گذشته نسبت به جریان اصلاحات برخوردار است؟
در مجموع کل تشکیلات روحانی از جمله مجمع روحانیون و جامعه روحانیت نسبت به گذشته ضعیف شده و اثرگذاری سیاسیشان چه در جناح اصولگرایی و چه جناح اصلاحطلبی کمتر شده است. حتی ترکیب روحانیون مجلس را هم که نگاه کنید بهشدت تعدادشان کم شده و نشانه از اثرگذاری کمتر آنان دارد. در گذشته که اثرگذاری بیشتری داشتند به این دلیل بود که عناصر اصلی آنان سوابقی قبل از انقلاب کسب کرده بودند. آنها روابطشان با نیروهای غیرروحانی صمیمانهتر و عمیقتر بود. ولی الان دیگر اینگونه نیست. در همین انتخابات ریاستجمهوری عملا جامعه روحانیت مبارز که سهل است، جامعه مدرسین حوزه عملیه قم هم خیلی نقش نداشت. برخی از اعضای جامعه مدرسین سعی میکنند خود را از سیاست کنار بکشند. بنابراین آن اثرگذاری سیاسی گذشته در هیچ یک از جریانهای روحانی دیده نمیشود.
نقش این تشکل امروز در بین اصلاحطلبان چیست؟ میزان اثرگذاری مجمع روحانیون در بین جامعه چیست؟آیا پایگاه اجتماعی مجمع نسبت به گذشته کاهش یافته است؟
مجمع روحانیون مبارز از یک نگاه به لحاظ تشکیلاتی است و از یک نگاه دیگر به لحاظ فردی باید ارزیابی شود. باید بین این دو نگاه فرق قایل شد. به لحاظ تشکیلاتی دیگر اثرگذاری سازمانی چندانی ندارند. ولی به هر حال هم آقای خاتمی و هم آقای موسویخویینیها و برخی دیگر از آقایان در بین مجموعه اصلاحطلبان بسیار محترم هستند و خیلی راحت میتوان با آنها گفتوگو کرد و ایده گرفت و ایده داد و حتی نقد کرد. ولی مجموع تشکیلاتشان فکر نمیکنم که اثرگذاری جدی گذشته را داشته باشند. اگر این افراد را از آن جدا کنیم، چنین است. بنابراین اثری که دارند بیشتر مربوط به ویژگیهای فردی در وجود این اشخاص است و به این دلیل اهمیت پیدا میکنند. البته جدا شدن آقای کروبی هم در کاهش برخی نقشهای مجمع اثرگذاری مهمی داشت.
مجمع روحانیون چه تفاوتهایی با تشکل مشابه خود در بین اصولگرایان یعنی جامعه روحانیت به لحاظ قدرت اثرگذاری و شکل ارتباط با جناح سیاسی متبوعش دارد؟
جامعه روحانیت مبارز با اینکه یک تشکیلات وابسته و نزدیک به قدرت بود هم بهشدت ضعیف شده است. بنابراین این تغییراتی که در ضعف قدرت روحانیت در حوزه سیاست میبینیم در هر دو جناح وجود دارد و ناشی از یک روند کلی در جامعه است. چیزی نیست که مختص مجمع روحانیون باشد. اما مجمع روحانیون این ویژگی را دارد که بدون وابستگی به قدرت و استفاده از امکانات دولتی و قدرت چنین پایگاهی را دارد و این خیلی مهم است. میتوان گفت یکی از معدود نهادهای روحانی که به ساختار قدرت وابسته نیستند، مجمع روحانیون مبارز است که میتوانند در آینده و به صورت بالقوه اثرگذاری جدی داشته باشند. همانطور که اشاره شد تفاوت اصلی مجمع روحانیون با جامعه روحانیت مبارز انتسابشان به قدرت است. اکثر آنها در نهادهای قدرت هستند اما قریب به اتفاق مجمع روحانیون در قدرت نیستند و حتی مطرود از این نهادها هستند. این مساله به لحاظ تشکیلاتی خیلی تفاوت مهمی است. به لحاظ خطمشی هم تفاوتهای جدی و اساسی دارند. در زمان امام خمینی(ره) نیز به همین دلایل خطمشی بود که از هم جدا شدند. اینها بیشتر روحانیون نواندیشی هستند که در گذشته و حال سعی کردهاند که اسلام را با شرایط تطبیق دهند. همان مطلبی که از امام خمینی(ره) در مورد اجتهاد نقل شده است. این روحانیون بیشتر تابع این مساله هستند. اعضای جامعه روحانیت مبارز به نسبت سنتیتر هستند. وابستگیهایشان در گذشته به بازار بیشتر بوده است. در حالی که اعضای مجمع روحانیون بیشتر با طبقات میانی و روشنفکر جامعه ارتباط داشتند. اثرگذاریشان هم بستگی به شرایط دارد و من فکر میکنم اثرگذاری مجمع روحانیون مبارز هنوز خیلی بیشتر از اثرگذاری جامعه روحانیت مبارز است. جامعه روحانیت مبارز حتی در دل نیروهای اصولگرا نیز چندان جایگاهی ندارد. حتی برخی با آن مخالفت میکنند. در حالی که میبینیم اصلاحطلبان مخالفت جدیای با مجمع روحانیون نمیکنند. علت مهم این است که مجمع روحانیون نقش پدرخواندگی برای خود قایل نیست. اینطور نیست که دستور بدهد و بگوید کاری را انجام دهید. برای خود یک اختیار و صلاحیت ویژه قایل نیست. مانند بقیه تشکلها نظر میدهد و گفتوگو میکند.
ارزیابیتان از زیست سیاسی آیتالله موسویخویینیها چیست؟
آقای موسویخویینیها فرد خاصی است و شخصیت و غرورش برایش خیلی اهمیت دارد و آن را به هیچ قیمتی زیر پا نمیگذارد. شاید برخی این را نپسندند. من به یک نوعی آن را میپسندم اما زیستشان هم به گونهای بوده که تا جایی که میتوانسته است در عرصه بودند. چه قبل از فوت امام و چه بعد از فوت ایشان اینطور بودند. وقتی که سلام توقیف شد گفتند مسالهای نیست و کنار میرویم. مساله خاصی نداشتند که بخواهند اصرار کنند که حتما حضور داشته باشند. الان هم که مینویسند به دلیل حداقل کاری است که میتوان انجام داد. در مجموع یک خطمشی به نسبت ثابتی را در زندگی طی کرده است و قابل احترام است. برداشت من این است که آقای موسویخویینیها برای پرهیز از سوءبرداشت از نزدیک شدن به ساخت قدرت اکراه دارد و نه به دلیل اینکه آن را بد میداند. خیلی دوست ندارد که دیگران فکر کنند میخواهد به قدرت نزدیک شود تا چیزی نصیبش شود. رابطه متعادل و متوازنی دارند. شاید هم برخی از این خوششان نمیآید که آقای خویینیها صریح صحبت میکند.
موسویخویینیها اخیرا گفته است که مجمع روحانیون به لحاظ هویت ضد استکباری همان مجمع روحانیون گذشته است. شما با این موضوع موافق هستید؟
در مورد روحیه و هویت ضد استکباری فکر نمیکنم اساسا اختلافنظر جدیای وجود داشته باشد. اگر صحبتهایشان را دقت کنیم خواهیم دید که بر اساس منافع ملی رفتار میکنند. الان به خصوص که آقای ترامپ روی کار آمده است، آنهایی که در کشور طرفدار امریکا هم بودند ضد امریکا شدهاند چه رسد به افرادی که از ابتدا علیه امریکا بودهاند. ترامپ یکی از کارهایی که کرده موضوع مناقشه درباره درستی یا نادرستی مخالفت با امریکا را از بین برده است. چون اساسا راهی نگذاشته که کسی امیدی بخواهد به سیستم امریکا داشته باشد. بنابراین ادعای آقای موسویخویینیها بدیهی و واضح است.