پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : «روبهرو ظرفهای سفالی، کنارش هفت تخممرغ چیدهاند. سمت راست، اسکلتِ یک انسان بالغ و سمتِ چپ یک بچه با چهار تخممرغ کنارش و ظرف کوچک مینیاتوری که در کنارش قرار دادهاند.»
این توضیحات را حسین نعمتی، پژوهشگر باستانشناس و یکی از کارشناسان تیم کاوش در محوطه «وستمین» به هر کدام از خبرنگارانی که گورِ قرار گرفته در عمق پنج متری زمین را پایین میرود تا برای اولینبار یک گوردخمهی باستانی را به چشم ببیند، توضیح میدهد.
به گزارش ایسنا، نشانیها مربوط به یک گورِ اشکانی است که هنوز باستانشناسان به طور کامل بازش نکردهاند، اما از دریچهی کوچکی که برای بررسیهای اولیه ایجاد کردهاند، میتوانند فضا را به طور کامل وارسی کنند. گوری اشکانی با همه آنچه قرار بوده تا آخر دنیا برای این خانواده آب و غذا باشد. گوری خانوادگی که حالا قورباغهای پیر با چشمان همیشه بیدارش نگهبان آن است. هرکدام از خبرنگاران که به تماشای گور مینشینند، آنقدر تند نفس میکشند و اخم میکنند که با لبخند هم نمیتوان با آرامش به اجزای بیش از ۲۲۰۰ ساله درون گوردخمه نگاه کرد.
در زمان بالا آمدن از گور، در دو طرف دیوارهای که باید با نردبان چند متری آن را بالا رفت، جای پاهای بزرگی را میبینیم که حسین نعمتی، پژوهشگرِ باستانشناسِ همراه تیمِ کاوش، معتقد است «گویا اشکانیها برای وارد شدن به دخمه و دفن هر کدام از اعضای خانواده و حتی برگزاری مراسمهای مختلف که نیاز به وارد شدن به فضای گور داشته، از آن استفاده میکردهاند.»
نعمتی علاوهبر نشان دادن این گور و توضیح دربارهی اجزای آن، گور دوم را که احتمالا متعلق به یک سرباز اشکانی است و در آن خنجر و استخوانهای یک اسب را نیز کشف کردهاند نشان میدهد.
اما عبدالمطلب شریفی، سرپرست تیم کاوش بارِ دیگر کلاس درساش را آغاز میکند و اینبار جغرافیای اشکانی را توضیح میدهد. موقعیت جغرافیایی سلسلهی اشکانیها از غربِ چین تا کرانههای دریای مدیترانه و از دریای سند و پنجاب که تا جنوب سیبری کشیده شده است.
هدف او از بیان این موقعیت چیز دیگری است. وی تاکید میکند: تا امروز در هیچ نقطه از جغرافیای پادشاهیِ اشکانی چنین چیزی (نمونه قبور) در قالب تدفین و ساختار معماری از اشکانیان به دست نیامده است. روش «گوردخمهای» یکی از ۱۳ شیوهی تدفین است، مانند روشهای دیگری چون «گورخمره»، «تابوتی»، «سردابهای» یا «جنینی». هرچند اکنون در این محوطه فقط دو نوع روش تدفین «طاق باز» یا «جنینی» را به دست آوردهایم.
وی به حکومتِ فدرالی که در دوره اشکانی در این منطقه حاکم بوده اشاره میکند و میگوید: در این دوره مانند دوره هخامنشی فقط یک دین نبوده است، بنابراین هرکدام براساس طرز فکر و نوع دین خود یک روش تدفین داشتهاند. سن، کودک و یا بزرگ هرکدام در این قالب متفاوت بودهاند. به عنوان مثال کودک نیاز به گور یا ظرفهای بزرگ نداشته، آنها این موارد را رعایت کردهاند. اما برای افراد بزرگ ظرفهای بزرگتر در داخل گور میگذاشتهاند.
از سطح زمین، گوردخمهها را تشخیص میدهیم
شریفی در پاسخ به این که چطور در این مدت امکان به دست آوردن ۲۵۰ گور را در محوطه داشتهاید، بیان میکند: برای کشاورزان شیبِ زمین اهمیت زیادی دارد، چون تراکتور باید زمین را شُخم بزند، از سوی دیگر خاک این بخش از محوطه رُس است، بنابراین میتوان تشخیص داد که زیرپایمان چه خبر است.
او این را یکی از دلایل موفقیت در این کاوش میداند و ادامه میدهد: با این روش بدون وارد شدن هر نوع آسیبی به محوطه، از سطح، دخمهها را تشخیص میدهیم. در واقع در این روش مجبور شدیم یک بُرش نیممتری برای رسیدن به بستر بزنیم.
شرکت گاز اعتبار کاوش را تا سال ۹۸ تامین کرده
سرپرست تیم کاوش در محوطه وستمین با بیان اینکه تا سال ۹۸ برنامهریزیها برای کاوش در این محوطه انجام شده است، میافزاید: اعتبار کاوش تا آن زمان از محل شرکت گاز تامین شده و اعتبار پرداختی در حساب پژوهشگاه میراث فرهنگی است.
شریفی به عنوان معاون میراث فرهنگی اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری استان مازندران اضافه میکند: ادامه برنامهی کاوش در این محوطه بعد از سال ۹۸ در برنامههای استانی اداره کل میراث فرهنگی استان دیده میشود، یعنی این ادارهکل ادامه پژوهشها در این سایتِ تاریخی را دنبال میکند.
وی در ادامه با اشاره به درخواستی که برای پژوهشکده باستانشناسی مبنی بر تمدید کاوشها در محوطه به مدت ۴۵ روز کرده میگوید: محوطه هنوز تعیین حریم نشده، اما به تازگی در حال انجامِ آن هستیم و برای هر قبر سه تا چهار متر پایین میرویم.
او تاکید میکند: برای تشخیص هر گور زمان زیادی نیاز داریم، باید هر کدام از گورها را بازسازی کنیم تا ببینیم آیا مسیر را درست آمدهایم یا خیر؟
به گفتهی او، در حال حاضر حفاظتِ اولیه از این محوطه در دستور کار است.
برای جلوگیری از تخریب «وستمین» ۱۵ کیلومتر به مسیر اضافه شد
به گزارش ایسنا، برای رسیدن به شهرستان کیاسر و محوطهی تاریخی «وستمین» اگر مسیرتان را از جاده شهمیرزاد به سمت ساری و سپس کیاسر انتخاب کنید، از ابتدای ورودی کیاسر به جنگلِ قرار گرفته در منطقه، همه توجهتان به مسیر چندین کیلومتری قطع شده از درختان جلب میشود، مسیری که به گفتهی شریفی قرار است مکان لولهکشی گاز برای سه استان مازندران، گیلان و گلستان باشد، به همین دلیل بعد از توقف کار در سایت وستمین که بخشی از تاریخِ اشکانی در این محوطه را حذف کرده، حالا قرار است مسیر خود را کج کند.
به گفتهی سرپرست تیم کاوش، مسیر گاز از شرق به غرب میآمد و بعد از عبور از وسط سایت وستمین به مسیر خود ادامه میداد. اما بعد از به دست آمدن شواهد باستانشناسی قرار شد تا مسیر به سمت بخش جنوب شرقی محوطه تغییر کرده و از روی تپهی قرار گرفته در کنارِ محوطه عبور کند.
«شریفی» همچنین در پاسخ به این پرسش که چرا برنامهریزی دیگری انجام نشد تا منابع طبیعی و جنگل در این حد آسیب نبیند، میگوید: تصمیمها در این موارد فقط توسط باستانشناسان گرفته نمیشود. کارشناسان شرکت گاز و منابع طبیعی نیز باید در این زمینه نظر میدادند، زمانیکه از این مسیر میرفتیم نزدیک به ۱۵ کیلومتر به محدودهی سایت لولهکشی اضافه میشد. براساس حسابهای انجام شده این تراکم بسیار بیشتر از وضعیت کنونی به منابع طبیعی آسیب میزد، اما تا امروز این محوطه حدود هزار و ۲۷۵ متر شده است و کمترین درصد آسیب به منابع طبیعی وارد شده است.
او اضافه میکند: کارشناسان میراث فرهنگی، منابع طبیعی و گاز همگی با یکدیگر راهها را بررسی میکنند، تا کمترین آسیب به منابع طبیعی، محیط زیست و میراث فرهنگی وارد شود، در عین حال نیز باستانشناسان محوطه را گمانهزنی کردهاند.
تجربه باستانشناسی در احیای یک سایت شخم زده شده
معاون میراث فرهنگی اداره کل میراث فرهنگی استان مازندران باردیگر به تخریب بخشی از سایت تاریخی وستمین توسط کشاورزان به واسطه شخمزدن زمین اشاره میکند و میگوید: چون کشاورزها اینجا را شخم زدهاند، نمیتوانستیم در چند سانت اول چیزی را تشخیص دهیم. برای تشخیص نخست باید از بالا نمونهبرداری انجام میشد، این کار به عنوان یکی از روشهای متداول باستانشناسی صورت میگیرد.
او ادامه میدهد: زمانی متوجه این اتفاق شدیم که همهی معماری گور را از دست دادیم. از سوی دیگر چون نمیخواستیم این اتفاق بیفتد، کانالی با عرض و عمق۵۰ متر ایجاد کردیم که ۳۰ – ۴۰ سانت اول که توسط کشاورزان تخریب شده بود را رد کنیم، سپس به گور رسیدیم. با توجه به این که نسبت به این قضیه به مرور زمان شناخت پیدا کردیم، میدانستیم که ورودی کجا رخ میدهد، بنابراین همان جا را حفاری میکردیم و به ورودی میرسیدیم. بنابراین معتقدم این اقدامات به تجربه باستانشناس برمیگردد.
وی دربارهی چگونگی باز کردن هر دخمه نیز توضیحاتی تخصصی ارائه و به روشهایی اشاره میکند که او را به عنوان سرپرست تیم باستانشناس مجبور کرده برای کاوش در این محوطه به آنها برسد.
شریفی همچنین به امکان پُر شدن برخی دخمه ها در طول زمان با خاک یا مواد دیگر به دلایلی مانند زلزله، نفوذ آب یا رسوبات اشاره میکند.
وی با بیان اینکه تکتک گور دخمهها شناسنامه دارند، ادامه میدهد: برای مشخص کردن شناسنامه این گور دخمهها، ما همه محوطه را با چهارخانههای ۱۰ در ۱۰ یعنی صد متر مربعی نقشهبرداری و شبکهبندی کردهایم.
رموز باستانشناسی برای شناسایی اسکلت زن از مرد
او حتی رمز و رازهایی از کاوش درون گورستانها را بیان میکند و توضیح میدهد: در کاوشها چون از بالا به پایین میرویم، نخستین چیزهایی که پیدا میکنیم معمولا سر و لگن جسد است، چون به دلیل داشتن ارتفاع، آنها از دیگر بخشها بالاتر میمانند و دیرتر تجزیه میشوند.
شریفی علاوهبر چگونگی تشخیص اسکلتهای زن از مرد، یک رمز دیگر باستانشناسی را برملا میکند و میگوید: بین دو ابروی اسکلتها اگر استخوانی برآمده باشد، آن اسکلت متعلق به مرد است، چون در اسکلت زنها استخوان بین دو چشم تا این حد برآمده نیست.
وی ادامه میدهد: از سوی دیگر زنها به دلیل انجام زایمان لگن بازتری دارند. اینها موارد سادهای هستند که از روی آناتومی بدن میتوان موارد این چنینی را راحتتر به دست آورد.
معماری استودان داخل گوردخمهها و حدسیات وجودی آنها
او حتی به وجود معماری در بخشهایی از گورستان نیز اشاره میکند و میگوید: ما در اکثر گوردخمهها، بقایای معماری و چالههایی داریم که استخواندان هستند، هرچند داخل این گودالهای مستطیلیِ درونِ گوردخمهها استخوانی ندیدهایم و به نظر نمیرسد مراسمی اجرا کرده باشند که آن را به استودان نسبت دهیم.
وی اضافه میکند: با این وجود به نظر میرسد بهترین استفاده برای آنها در گذشته استودان بوده است، از سوی دیگر شاید برای جمع شدنِ خون زندانی بوده یا هر چیز دیگری که مرتبط به مراسم دفن مردگان باشد، این چالهها دفن شدهاند.
شریفی یکی از سوالات دومین فصل کاوش در محوطه وستمین را رسیدن به پاسخ این پرسش بیان میکند که «چه دلیلی دارد این گوردخمه به معماری وصل شده است؟» و ادامه میدهد: از بخش غرب محوطه تا شرقیترین نقطهی آن، مسافت حدود هفتاد متر است، آخرین دخمه یعنی شرقیترین گور دخمه نیز در انتهای گورستان است. براساس سوال مطرح شده دو پیش فرض مطرح است، یکی احتمال متاخرتر بودن این ساختار معماری از دورهی اشکانی مطرح میشود که به دنبال آن دخمهها ادامهدار شدهاند، ازسوی دیگر احتمال تمام شدن محوطه در این نقطه را مطرح میکند.
وی سپس اضافه میکند: بر این اساس شاید بقایای معماری فضایی داخل گورستان و با هدف انجام مراسم آئینی ایجاد کرده باشند، بنابراین سعی کردیم با تغییر مسیر لولهکشی گاز از مسیر خارج شویم تا ببینیم آن میتواند به ما کمک کند یا خیر، که توجه شدیم نمیتواند، حتی بیشتر در بررسیها گره را کور کرد.
او در ادامه با بیان اینکه این محوطه ۱۵ هکتار مساحت دارد، به این نکته اشاره میکند که «تا امروز شش هکتار در عرصه را به دست آوردهایم و در حال گمانهزنی هستیم تا عرصه و حریم مشخص شود. هر چند گوردخمهها را با سنگ مسدود میکردند، بنابراین فضای مستطیلی و ورودی و داخل آنها مسدود شده است، با این وجود ادامه عرصه است که وجود دارد.»
این باستانشناس حتی به وجود یک دخمهی پلمب شده با ملاتِ گل و لاشهی سنگ در محوطه اشاره میکند و میگوید: شکل گوردخمهها با یکدیگر متفاوت است، معمار شروع به کندن میکند، چون ابزار ندارد و نمیتواند در بستر عادی و سنگی کاری کنند، این خود تفاوت ایجاد میکند. اما در حال حاضر قبرها را به طور کامل باز نمیکنیم تا حفاظت کامل از محوطه و قبرها انجام شود و از سوی دیگر امکان هر نوع تخریب توسط قاچاقچیان گرفته شود.
منطقهی نظامی بدون هیچ نشانی از نظامیان
سرپرست تیم کاوش در محوطهی وستمین که در طول صحبتهایش به طور دائم این منطقه را نظامی میخواند، از معدود یافتههای به دست آمده برای ثابت کردن این فرضیه را کشفِ تدفینِ سرباز اشکانی با زره میداند که بخش شمال شرقی قبرستان به دست آمده است، اما با وجود نشان دادن چند گور دخمه، هیچ نشانی از سرباز اشکانی به جز یک خنجر که در انتهای یکی از گوردخمهها مشخص بود، نمیدهد.
حتی ابتدا میگوید، بقایای سرباز و لباس او در موزهی ساری است، اما در زمان بازدید از موزه نیز تاکید میکند؛ به واسطهی حضور لودرها در منطقه بخش زیادی از گور این سرباز اشکانی تخریب شده و هنوز نتوانستهاند آن را برای نمایش آماده کنند.
او میگوید: در این محوطه از تنورِ آشپزخانه تا دیوار داریم، حتی یک تدفینِ کامل از سرباز اشکانی که در زمان جنگ کشته شده و با زره و مدال طلا روی پیشانی با همان وضعیت دفن همراه با خنجر و شمشیر بزرگ و ظرفهای اهدایی دفن شده، وجود دارد.
درختانی که کشاورزان برای تبدیل به زمین کشاورزی میسوزانند
آخرین بخش گورستان اشکانی وستمین، به گورستانی از دورهی اسلامی و صفویه ختم میشود.
شریفی چند لاشه قبر را درون یک گودال مستطیلی شکل نشان میدهد و میگوید که «یکی از روشهای باستانشناسیِ پیمایشی، کار در سطح است. گورها در این منطقه، متعلق به دورهی اسلامی هستند. خاکِ منطقه به لحاظ رنگ کمکِ زیادی در شناخت نوع مکان دارد. در گورستان خاک متمایل به قهوهای و در مکانهای استقراری خاک روشنتر است، چون در بستر آهکی ملات درست کردهاند.
او دربارهی سنگهای دپو شده در یکی از بخشهای این محوطهی تاریخی میگوید: سنگها همان بقایای استقراری و معماری هستند که کشاورزان با شخمزدن آنها را جمعآوری کرده و در یک منطقه دپو کردهاند.
پایان بازدید از محوطهی تاریخی وستمین که به دیدن محوطه در جلگه و تپه به پایان میرسد برای رسیدن به پایگاه که بیشتر با هدف در امان ماندن از سرمای زیر ۲۵ درجه نیروهای یگان حفاظت ساخته شده؛ باید از کنار درختانی گذشت که بیشترشان نیمه سوختهاند، اما هنوز جان دارند!
از چند محلی که کارگر سایت تاریخی نیز هستند، علت سوزانده شدن در ختان را میپرسیم و آنها دلیل را خواست مردم منطقه میدانند.«مردم درختان جنگلهای شمال را زنده زنده میسوزانند تا زمین کشاورزی ایجاد کنند، حتی جنگلبانی حریفِ این اتفاق نمیشود.»
با وجود همه پرسشها و پاسخها از سوی تیم باستان شناس و خبرنگاران یک سوال همچنان در ذهن خبرنگاران وجود دارد، اگر این محوطه متعلق به سربازان اشکانی و برای اقدامات نظامی استفاده میشده است، چرا درونِ برخی گورها تدفینهای خانوادگی انجام شده و حتی زیورآلات در آنها به دست آمدهاند؟ شاید باید مانند شریفی منتظر پایانِ کاوشها در این منطقه شد تا بتوان جواب دقیقی و حتی نوع کاربری دیگری برای محوطهی تاریخی رقم زد.