صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۰۶ مهر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۳۶۷۰۸۹
تاریخ انتشار: ۴۷ : ۱۳ - ۰۴ مهر ۱۳۹۶
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
نزدیک به چهار هفته از قضایای رأی اعتماد به وزرای پیشنهادی رئیس جمهور به مجلس می گذرد، اما نه رأی آوری ‏‎16‎‏ نفر بلکه ‏رأی نیاوردن یک نفر، همچنان مورد تحلیل و بررسی است.‏
 
هر چند تاریخ جمهوری السلامی رأی اعتماد نگرفتنهای بسیاری را به خاطر می آورد اما حداقل نگارندگان به یاد نمی آورند که ‏موردی اینچنین مورد توجه و حساسیت رسانه ها و افکار عمومی بوده باشد.‏

چرا برای افکار عمومی همچنان عدم رأی اعتماد به مهندس بیطرف باورپذیر نیست؟ شاید بتوان دو عامل اصلی را نام برد:1- ‏تصوری که افکار عمومی از مجلس فعلی دارند و گرایش غالب آن را اصلاح طلب- اعتدال گرا می دانند. 2- وزنه وزینی به اسم ‏بیطرف که فعالان صنعت آب و برق همواره طالب قبول مسؤولیت از سوی وی بوده اند و یکی از معدود افرادی  است که می ‏توان گفت کار خود و حساسیتها و محدودیتهای مربوط به آنرا در حوزه  صنعت آب و برق به خوبی می داند و می شناسد و به ‏همین دلیل کم وعده می دهد و کم حرفهای دهن پر کن و عموم پسند می زند.‏

با اینکه افشاگری ها و تحلیلهای بسیاری در چرایی این عدم رأی اعتماد گفته و نوشته شده است اما هنوز جای یک موضوع ‏خالی است؛ پاسخ های مهندس بیطرف به منتقدان عملکردش چه بوده است؟ آیا اینگونه که برخی به دنبال جا انداختنش هستند، ‏وی هیچ انگیزه ای نداشت و هیچ پاسخی برای عملکردهایش از جمله بخشی از سیاستهای سد سازی و انتقال آب در اواخر دهه ‏هفتاد و اوایل دهه هشتاد خورشیدی ارائه نکرد؟

پاسخ حتما منفی است! این موضوع در مصاحبه ای با روزنامه شرق نیز مورد اشاره قرار گرفت. اتفاقا استدلالهای مهندس بیطرف ‏کاملا آنانکه به کار کارشناسی و تخصصی ملتزمند را قانع می کرد. در این مجال به اختصار برخی از این پاسخ ها به خوانندگان ‏ارائه خواهد شد و گمان می رود قضاوت دقیق تری از موضوع ارائه خواهد کرد.‏

دو موضوع اصلی که منتقدین در مورد آنها پاسخ طلب می کردند و بعضا معضلات را به عملکرد ایشان در دوازده سال قبل نسبت ‏می دادند؛ یکی موضوع ادعایی سدسازی های بی رویه و بی ضابطه و دیگری انتقال آب بین حوضه ای بوده است. منتقدان معتقد ‏بودند عامل همه چالش های زیست محیطی از جمله موضوع دریاچه ارومیه، چالش آلودگی و شوری کارون، مشکل کم آبی ‏مناطق شرق ایران، پدیده ریزگردها و خشکسالیهای متمادی و خلاصه هر آنچه امروز به عنوان بحران آب و محیط زیست ‏شناخته می شود، همین دوعامل هستند! ‏

‏1-‏    سد سازی، عامل هر تباهی!؟

‏-‏    شرق کشور بیست سال از غرب کشور عقب تر است. ‏
‏-‏    چرا در حالی که آب زیادی از کشور خارج می شود، سدهای کوچک برای مهار این آبها احداث نمی شود؟
‏-‏    سیلاب می آید، ده ها نفر را می کشد ولی سدی نیست که پر شود و آب به هدر می رود.‏
‏-‏    تعداد 550 روستای ما با تانکر ابرسانی می شود، چرا انتقال آب را جدی نمی گیرند؟
‏-‏    شرق کشور دارد تخلیه می شود، هم روستاها و هم شهرها! با اینکه آب سیلاب هست ولی هیچ ذخیره سازی و استفاده ‏نمی شود.‏
‏-‏    جنابعالی را به خاطر همین بحرانها انتخاب کرده اند. حواستان باشد کویر به سرعت از جنوب  و مرکز به پایتخت می ‏آید....‏
‏-‏    سد......... مطالبه جدی مردم استان........ است.‏
‏-‏    حق آبه مردم  شهر ............. از رود ........ حق الناس است.‏
‏-‏    چرا سد ........... در استان ما اجرا نمی شود؟ ‏
‏-‏    انتقال آب از دریاها حتما باید اجرا شود!‏
‏-‏    پروژه های انتقال آب از دریا منهدم کننده است، ماانتظارمان اینست که اجرایی نشود...‏
‏-‏    وقتی آب به دریا می رود، شیرین سازی چه توجیهی دارد؟ باید آب کنترل شود که به دریا نرود و هزینه شیرین سازی، ‏پمپاژ و انتقال تحمیل نشود...‏
‏-‏    سد ساخته اند در ........ و روستاها را کوچانده شده است، روستاها زیر آب رفته است، این چه سدی است؟!‏
‏-‏    چرا فعالیت ساخت سد ........ در استان ما متوقف است؟
‏-‏    چرا ساخت سد .... در شهرستان ..... تعطیل نمی شود؟
‏-‏    شهر .... چند میلیارد مترمکعب آب دارد، چرا می خواهید آب ببرید؟

این حرفها و مطالبات متفاوت و متناقض، شمایی از معضل آب در کشور ما ایران را نشان می دهد. اینها و بسیار بیش از اینها ‏حرفهایی است که نمایندگان مناطق مختلف کشور با بیطرف در میان گذاشته اند. به نظر نمی رسد در هیچ موضوعی مانند موضوع ‏آب تا این حد از تضادِ منافع بین بخشهای مختلف کشور وجود داشته باشد. هر کسی از دید خود انتظاری از وزیر نیروی ‏پیشنهادی دارد؛ یکی سد می خواهد و دیگری سد نمی خواهد! یکی انتقال آب را فرشته نجات بخش می بیند و دیگری آنرا ‏اژدرهایی ویرانگر!‏

پاسخ بیطرف به همه اینها چه بود؟ یک سند که بر پایه آمایش دقیق سرزمین بنا می شود؛ "سند جامع مدیریت منابع آب". بدین ‏معنا که تمام دشتهای کشور با جزئیات بررسی شود و هر قطره باران را از مبدأ و در رودخانه تا مقصد و حتی بعد از مصرف باید ‏دنبال نمود. چه مقداری تبخیر می شود؟ چه مقداری در سفره های زیر زمینی ذخیره می شود؟ چه مقداری به دریاها و تالابها ‏سرازیر می شود؟ چه مقداری مصرف می شود؟ چه مقداری قابل بازچرخانی است و ...‏

بیطرف بخشی نگری و البته سطحی نگری و کلی گویی را یکی از عوامل بحرانهای موجود می داند و بر نگاه کلان نگر به منابع ‏آب تأکید می ورزد و همچنین بدیهی می داند که الزامات و رویکردهای مدیریت منابع آب امروز با رویکرد 12 سال پیش ‏قطعاَ متفاوت است.‏

اما انتقادات به پیشینه سد سازی چه پاسخی از طرف بیطرف داشت؟

ایران ساختاراَ یک کشور خشک و نیمه خشک بوده و هست و بعلاوه در گذشته نیز با دوره های متوالی ترسالی و خشکسالی و ‏تاثیرات آن بر جریان آب سطحی و زیر سطحی، مواجه بوده است. لذا واقعی سازی تصویری که از گذشته ارایه می شود، نقش ‏تعیین کننده ای در قضاوت درست خواهد داشت.‏

واقعیت اینست که با توجه به شرایط اقلیمی و توزیع نامتقارن مکانی و زمانی بارشها و همینطور رژیم سیلابی رودخانه ها در ‏بخشهای زیادی ازکشور، گریزی از احداث بسیاری از سدها و مخازن آبی به منظور ذخیره سازی روانابها در فصول پربارش و باز ‏توزیع آنها در فصول خشک نبوده است و اتفاقاَ در شرایط تغییر اقلیم، چون نامتقارنی بارشها و رفتارهای حدی مثل توالی ‏خشکسالی –ترسالی، تشدید می شود، و از طرف دیگر بدلیل گرمایش زمین، الگوی بارش از برف به سمت باران تغییر می یابد، ‏برای تعدیل این عدمِ تقارن و تغییر الگوی بارش، نیاز به مخازن جهت ذخیره سازی آب و بازتوزیع آب بوده است.‏

کل سدهای ساحته شده درکشور ما حدود650 سد با مجموع مخزن حدود 51 میلیارد مترمکعب است. از این تعداد سد ساخته ‏شده، مجموع مخزنِ 480 سدِ کوچک کشور، حدود 800 میلیون مترمکعب است که این رقم، کمتر از حجم مخزنِ یکی از ‏سدهای بزرگ کشور است. به عبارتی می شود گفت که کلاَ قریب به 170 سد بزرگ در کشور احداث شده که این تعداد با ‏توجه به وسعت کشور و پراکندگی جمعیت، در قیاس با کشورهای توسعه یافته، رقم زیادی محسوب نمی شود. مخازن این 170 ‏سد بزرگ قدرت تنظیم سالانه حدود 37 میلیارد مترمکعب آب را دارند که برای کشور کم آب ایران یکی از نعمتهای بی بدیل ‏در تأمین بخشی از منابع آب شرب، صنعت و کشاورزی ایران است.‏

جهت مقایسه تعداد سدها در ایران و دیگر کشورها، کافی است مقایسه مختصری با دو کشور بزرگ دنیا مثل چین و آمریکا ‏داشته باشیم. در کشور چین با جمعیتی حدوداَ 17 برابر ایران و مساحتی حدود شش برابر ایران، تعداد ‏‎ 90000‎‏ (نود هزار) ‏یعنی معادل 140 برابر ایران، سدهای بزرگ و کوچک ساخته شده است. در آمریکا با مساحتی حدود شش برابر و جمعیتی ‏حدود 4 برابر ایران ، تعداد 75000 سد، یعنی حدود 117 برابر ایران ساخته شده است!‏

از میان سدهای ساخته شده در ایران حدود 10 مورد دارای اشکالات و نقایص فنی است یعنی حدود 1.5 درصد از سدها دارای ‏اشکالاتی نظیر رسوب، فرار آب، شوری یا بی آبی شده اند و البته در ایران هیچ تخریب سدی هم نداشته ایم. این در صورتی ‏است که در بسیاری از کشورهای توسعه یافته، موارد متعددی از تخریب سدهای بزرگ گزارش شده است. ‏

در واقع اکثر کشورهای توسعه یافته و پیشرفته تمام سدهای خود را ساخته و دهها سال است که پرونده سدسازی را بسته اند ولی ‏در ایران نیز نیاز بوده تا حسب برنامه های توسعه ای، سدهای مطالعه شده که توجیه فنی، اقتصادی، زیست محیطی و اجتماعی ‏داشته اند، ساخته شود تا پرونده سد سازی و استحصال آب سطحی در ایران به سرانجام برسد. همزمان اما در مدیریت منابع آب ‏به مصرف بهینه آب، تعادل بخشی منابع و مصارف، بهبود کیفیت آبها، بازچرخانی و ....توجه گردد. در واقع همچنان که در ‏دولتهای هفتم و هشتم (دولت اصلاحات) آغاز شده بود، پس از آن نیز باید علاوه بر مدیریت تأمین بر مدیریت مصرف هم ‏تأکید می شد. امری که در دفعات بسیار، سیاست مخالف آن از تریبونهای  رسمی اعلام و ترویج گردید.‏

اینکه گاهی پرسیده می شود که چرا قسمتی از مخازن سدها پر نیست، بخشی مربوط می شود به این واقعیت که ما چند سالی ‏است در شرایط خشک‌سالی به سر می‌بریم و لذا بواسطه کاهش بارشها، آب ورودی به سدها هم کم شده است(همانطور که ‏خیلی از منابع آبی دیگر نظیر قناتها نیز خشک شده است) و بخشی نیز ناشی از توسعه کشاورزی در بالادست سدها و برداشتهای ‏غیرمجازی بوده که سهم مهمی در کاهش آب ورودی به سدها داشته اند. ‏

نکته دیگر در ارتباط با آمار درصد پر بودن مخازن سدهاست. این آمار، عموماَ بصورت متوسط کشوری اعلام می گردد و در ‏واقع آمار اعلامی، متوسط شرایط چند حوزه آبریز کشور را معرفی می کند. لذا اگر در منطقه یا مناطقی از کشور خشکسالی ‏باشد، این شرایط، میانگینِ کشوری حجم سدها را کاهش خواهد داد‎.‎‏ علاوه بر اینها برخی از سدها بخصوص در مناطق جنوب ‏شرقی کشور، ماهیتاَ با هدف کنترل سیلاب در یک سال و توزیع آب در چندسالِ بعدی احداث می گردند و لذا میزان کاهش ‏سالانه ی ناشی از مصرف آب، سبب کاهش متوسط کشوریِ رقم پرشدگی سدها می شود و این آمار دلیل بر ناکارامدی و یا ‏اشتباه در طراحی نیست‎
.‎
موضوع بعدی مقطع زمانی اعلام وضعیت پرشدگی سدها است. بعضاَ در زمانهایی که به لحاظ سیکل بهره برداری از سدها، انتهای ‏زمان تخلیه و شروع دوره آبگیری محسوب می شود، درصد پرشدگی ها اعلام می شود که طبعاَ چنین اطلاعاتی نمی تواند ‏قضاوت درستی از عملکرد سدها را ارایه دهد.‏

مخلص کلام؛ با وجود اینکه برخی از سدها عملاَ به همه اهداف تعریف شده ی اولیه خود نرسیده اند، حتی با وجود احصاءِ ‏بخشی از اهداف تعریف شده ی اولیه، باز هم در مجموع وجود عمده این طرحها به سود کشور بوده و بدون آنها عملاَ تامین ‏نیازهای آب و برق کشور میسر و ممکن نبوده و نیست. منطقی نیز این است که وقتی از سدسازی انتقاد می کنیم در وهله اول این ‏انتقادات مبتنی بر اطلاعات درست و متقن باشد و  سپس اگر ایرادات وجود سدها را برمی شماریم و بعضا بزرگنمایی هم می ‏کنیم، حتماَ هم به منافع وجود سدها و هم به مشکلات و تبعات نبودن سدها توجه بشود.‏