صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۰۳ دی ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۳۶۵۵۰۶
تاریخ انتشار: ۰۶ : ۰۹ - ۲۶ شهريور ۱۳۹۶
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
اعتماد نوشت: گفت‌وگوی هفته گذشته «اعتماد» با آقای مهدی چمران از گفت‌وگوهای جذاب و خواندنی بود.

 وي كه يكي از فعالان مهم ميان‌اصولگراست كه زمان زيادي را رييس شوراي شهر تهران بود و از عناصر اصلي جريان جمنا است و رابطه نزديكي هم با احمدي‌نژاد و هم با قاليباف دارد، نكات جالبي را در اين گفت‌وگو طرح كرده است. بر جالب بودن نكات طرح شده همين بس كه ايشان مجبور شد براي جلب رضايت‌خاطر دوستان اصولگراي خود، اصلاحيه بزند يا پوزش‌خواهي كند.

بيش از هر چيز بايد از گفت‌وگوي به نسبت روان و با كمترين ايراد و ابهام و شفاف وي تشكر كرد. اگر اينگونه گفت‌وگوها در ميان سياستمداران ايراني رايج شود، به شفافيت و بهبود فضاي سياسي كمك خواهد كرد. ولي دو نكته كليدي در گفت‌وگوي آقاي چمران بود كه نمي‌توان از كنار آن گذشت. نخستين مورد مربوط به مقايسه زمان احمدي‌نژاد و قاليباف است آنجا كه مي‌گويد: «دوره احمدي‌نژاد چون بعد از دوره كرباسچي بود، وقتي وارد شهرداري شديم همه جا شبيه انقلاب بود. شبيه بعد از انقلاب كه همه خودسانسوري مي‌كردند و مي‌ترسيدند تخلف كنند. مثلا مي‌ترسيدند رشوه بگيرند و فضاي شهرداري، فضاي انقلابي بود. نيروها با سلامت كار مي‌كردند اما زمان آقاي قاليباف مثل اينكه دوباره همه‌چيز براي‌شان عادي شد و ديگر از فضاي انقلابي خبري نبود.»
 هرچند ايشان در توضيحات بعد از گفت‌وگوي خود با رسانه‌هاي اصولگرا سعي كرد اين بخش از سخنان خود را تصحيح كند، ولي در هر حال آنچه گفته شده مورد انكار نبوده است. ولي مشكل اين سخنان اينجاست كه ايشان توضيح نمي‌دهد كه اگر در دوره كوتاه احمدي‌نژاد وضع شهرداري از حيث گرفتن رشوه كمتر شده بود پس چرا هنگامي كه او ٨ سال در مقام رياست‌جمهوري قرار گرفت، هر سال نسبت به گذشته شاخص فساد بدتر شد؟

كافي است كه به جناب چمران اطلاع داد كه در سال ٢٠٠٤ كه سال آخر اصلاحات بود، رتبه ايران در كنترل فساد به گونه‌اي بود كه بالاي ٤٨ درصد از كشورها قرار داشت، ولي ٦ سال بعد و در دوره دوم دولت احمدي‌نژاد اين رقم به ١٦ درصد رسيد، يعني وضع ايران از ٨٤ درصد كشورها بدتر بود و اين افول بسيار سنگيني در وضعيت فساد در كشور بود. البته شايد نياز چنداني هم به اين شاخص‌ها نباشد. چون آنچه كه عيان است چه حاجت به بيان است. علت اين بي‌توجهي در سخنان ايشان اين است كه مساله فساد فراتر از خواست و اراده افراد است. مساله را نبايد به اراده افراد تقليل داد. مساله ساختاري است، وقتي كه ساختار نظارتي بر امور شهرداري يا دولت به هم ريخته شود وضع همين مي‌شود حتي اگر در كوتاه‌مدت فساد كمتر شود. به علاوه آقاي چمران كه در اين دوره همواره رييس شوراي شهر بوده‌اند، چه اقدامي براي مقابله با اين فسادها كردند؟ شايد بد نباشد كه در اين باره نيز توضيح مي‌دادند.

نكته دوم كه بسيار با اهميت است، ناتواني جناح اصولگرا از تصحيح رفتار خودش در برابر احمدي‌نژاد و شناخت پديده احمدي‌نژاديسم است. وي در پاسخ به اين پرسش كه الان از اينكه از احمدي‌نژاد حمايت كرديد پشيمان نيستيد؟ پاسخ مهمي مي‌دهد: «براي دور اول رياست‌جمهوري‌اش نه، پشيمان نيستم. چون دوره اول رياست‌جمهوري احمدي‌نژاد را يكي از بهترين دوره‌هاي رياست‌جمهوري كشور مي‌دانم. اگر همه آمارها را منصفانه بررسي كنيم، مي‌بينيم كارهايي كه انجام داد و اميدي كه در دل مردم ايجاد شد واقعا زياد بود. حتي در كشورهاي خاورميانه و آفريقاي شمالي و امريكاي جنوبي هم اميد زيادي ايجاد شد. آن موقع من خودم در مكه به چشم ديدم كه پادشاه و شاهزاده‌هاي سعودي آمدند، طواف كنند. شرطه‌ها راه مردم را بسته بودند تا اينها بروند طواف كنند، ملك عبدالله، پادشاه وقت عربستان هم جلوي همه حركت مي‌كرد. مردم خيلي به آنها توجهي نمي‌كردند ولي وقتي احمدي‌نژاد را ديدند نمي‌دانيد كه اين مسلمان‌ها براي او چه كار مي‌كردند. به گونه‌اي كه پادشاه عربستان ديد فضا اينگونه است، آمد دست احمدي‌نژاد را گرفت و با هم حركت كردند تا بگويد مردم مشتاق او هم هستند. ملك عبدالله حتي وقتي مي‌خواست از پله‌هاي كعبه بالا برود، دست احمدي‌نژاد را گرفت و خودش او را بالا برد، با اينكه رييس‌جمهورهاي بسياري ديگر از كشورها هم آنجا بودند. آقاي ثمره‌هاشمي، آقاي محسني‌اژه‌اي و اينها هم تيم ايراني همراه آقاي احمدي‌نژاد بودند. حتي آقاي محسني‌اژه‌اي از شدت فشارجمعيت كه همه‌شان هم رييس‌جمهور بودند، عمامه‌اش افتاد.» سپس در پاسخ به اين پرسش كه در دور دوم او چطور؟ مي‌گويد: «ببينيد من درباره دور دوم از كار خودم پشيمان نيستم كه چرا حمايت كردم، بلكه از كار او پشيمانم كه چرا اين كارها را كرد.»

دوستانه بايد گفت كه جناح اصولگرا مسائل كشور‌داري را بسيار ساده‌انگارانه طرح كرده است و همچنان به دنبال چنين شيوه‌اي است. فرض كنيم كه احمدي‌نژاد چنان محبوبيتي داشته است، چه فايده‌اي براي يك شهروند ايراني دارد؟ البته حتما شهروندان ايراني خوشحال مي‌شوند كه زمامداران‌شان در دنيا محبوب باشند، ولي نه به قيمت خالي شدن جيب ملت ايران. مردم دنيا از هر كسي كه عليه امريكا موضع‌گيري كند، حمايت مي‌كنند. چون اين را جالب و به نفع خودشان مي‌دانند. ولي اگر كشوري و رييس‌جمهوري پيدا شود كه منافع مردم خودش را نتواند تامين كند، حتي اگر شديدترين مواضع ضد امريكايي را هم بگيرد، از او استقبال نخواهند كرد. اينكه پول اين ملت را به جيب كشورهايي بريزيم كه چندان اعتباري ندارند، براي هر رييس‌جمهوري در خارج از كشور محبوبيت مي‌آورد ولي براي مردم ايران چه فايده‌اي دارد؟ سياستمداران بايد نزد مردم خودشان محبوب و صادق باشند. منافع مردم خودشان را ارج نهند. اگر از ونزوئلا يا كشور مشابه ديگري دفاع كنيم، حتما بايد متضمن منافع مردم ما باشد، و اين را مردم درك و حس كنند، و الا اينگونه رفتارها هيچ دردي را از جامعه ايران درمان نخواهد كرد. اين معيار براي سنجش اعتبار يك سياستمدار نادرست و انحرافي است. رهبران چين نزد همسايگان‌شان محبوبيت كافي ندارند، ولي مهم اين است كه آيا براي مردم خودشان خدمت مي‌كنند يا خير؟

بدتر از استناد به معيار نادرست مذكور، پاسخي است كه به انتخاب احمدي‌نژاد در دور دوم داده است. اينكه او نسبت به حمايت از احمدي‌نژاد پشيمان نيست، بلكه از كارهايي كه او كرده پشيمان است! جمله نامفهومي است، يعني چه كه كس ديگري كاري را كرده و آقاي چمران پشيمان شده است؟ ولي مساله مهم اين است كه اين پاسخ نهايت مسووليت‌ناپذيري سياستمداران اصولگرا در برابر رفتارهاي‌شان است. ريشه بي‌اعتمادي به سياستمداران ما در همين حس مسووليت‌ناپذيري است كه نشانه بارز آن را در اين پاسخ مي‌بينيم.