پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : علي مطهري در گفت و گويي 3 ساعته به سوالات متعددي پاسخ گفت.
نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی گفت: موسوی و خاتمی و هاشمی پروژه بد نام كردن افراد و انقلاب را نداشتند... اينكه اول وضع داخل كشور را سامان دهيم و بعد به لبنان كمك كنيم حرف بي ربطي است...سبزها فكر ميكردند بالاخره رهبري يك مقدار طرف آنها را ميگيرد....در راهپیمایی 25 خرداد خانوادههاي متدين و زنان چادري و بچههاي كوچك هم حضور داشتند
به گزارش انتخاب به نفل از فارس، متن این مصاحبه در پی می آید:
* آقاي مطهري! به عنوان اولين سؤال بفرماييد شما چه اشكالاتي را متوجه اصلاحطلبان ميدانستيد كه احساس تكليف كرده و به قول خودتان با هدف مقابله به اصلاحطلبان به عنوان نماينده اصولگرا وارد مجلس هشتم شديد؟
- مطهري: فكر ميكردم ممكن است اصلاحطلباني مانند مجلس ششم، مجلس را تسخير كنند. برخي مجلس ششميها ساختارشكن بودند كه تغيير ساختار نظام و حذف يا محدود كردن اختيارات وليفقيه و شوراينگهبان را دنبال ميكردند و در مسائل فرهنگي و اجتماعي و اجراي احكام اسلام حساسيت لازم را نداشتند. البته دولت فعلي نيز از نظر فرهنگي خيلي با آنها فرق ندارد.
تصور من در آن زمان اين بود كه ممكن است افرادي تندرو مثل بهزاد نبوي و تاجزاده مجلس را به دست بگيرند اما وقتي وارد مجلس شدم ديدم اصلاحطلبان موجود در مجلس هشتم كبريت بيخطر هستند.
* يعني خطر ساختار شكني نداشتند؟
- مطهري: بله آنها خطر ساختارشكني ندارند. كمكم متوجه شدم كه يك تيپ خاصي در اصولگرايان وجود دارد كه با نوع برداشت خود از ولايت فقيه و آزادي بيان، براي انقلاب اسلامي مضر هستند و بايد در مقابل آنها ايستاد.
* با توجه به اينكه اصلاحطلبان ساختارشكن بيرون از مجلس نيز به فعاليت سياسي خود ادامه ميدادند، شما با آنها در بيرون از مجلس چگونه برخورد كرديد؟
-مطهري: اين اصلاحطلبان بيرون مجلس ظهور موثري نداشتند.
* اما آنها فعاليت ميكردند و روزنامه و رسانه هم داشتند. آن زمان روزنامه "اعتماد ملي " منتشر ميشد.
-مطهري: "اعتماد ملي " كه متعلق به امثال نبوي و تاجزاده نبود.
* يعني شما تيپ ملي مذهبيها و عباس عبدي را معتدلتر ميدانيد؟
-مطهري: تيپ حزب اعتمادملي معتدلتر بود؛ البته عملكرد شخص آقاي كروبي بعد ار انتخابات 88 يك مسئله جداست اما به طور كلي آنها معتدلتر بودند.
* اما بسياري از افراد معتقد هستند كروبي فضا را بهگونهاي ايجاد كرد كه همه افراد تندرو گرد وي جمع شوند و از اين رو حوادث بعد از انتخابات يك شبه اتفاق نيفتاد.
-مطهري: ممكن است در شوراي مركزي اعتماد ملي چند فرد تندرو نيز حضور داشتند، اما مشي كلي اعتماد ملي ملايمتر بود و كروبي هم كسي بود كه در مجلس ششم در مقابل برخي افراطگريها ايستاد، مثلاً در بحث قانون مطبوعات، او از حكمحكومتي حمايت و فداكاري كرد.
بنده به اشخاص كاري ندارم، اينكه در حزب اعتماد ملي افراد تندررو حضور داشتند يا نه، يك بحث جداست ولي مشي اين حزب با سازمان مجاهدين انقلاب يا مشاركت متفاوت بود.
* پس در حال حاضر معتقديد كه اصلاحطلبان مجلس هشتم بيخطر هستند، اما سوال اينجاست چه تضميني وجود دارد كه آنها به محض تغيير معادلات سياسي دوباره به ساختارشكني روي نياورند؟ در واقع شما چطور به آنها اعتماد كرده و علاقه داريد در ليست اصلاحطلبان قرار بگيريد.
-مطهري: من نگفتم كه علاقه دارم در ليست اصلاحطلبان قرار بگيرم.
* اما شما گفتيد به جز احزاب مشاركت و مجاهدين حاضر هستيد در ليست بقيه اصلاحطلبان قرار بگيريد.
-مطهري: از بنده سؤال كردند كه اگر اصلاحطلبان شما را در ليست خود بگذارند، قبول داريد؟ در پاسخ گفتم در انتخابات قبل نيز همين موضوع را گفته بودم كه غير از حزب مشاركت و مجاهدين انقلاب اسلامي، هر گروهي اعم از اصولگرا و اصلاحطلب اسم مرا در ليست خود قرار دهد، حرفي ندارم، اما اين به معناي آن نيست كه بنده خيلي مشتاق هستم در ليست اصلاحطلبان قرار بگيرم.
مجلس ششم در شرايطي به وجود آمد كه شوراي نگهبان در انفعال قرار داشت و عليرغم ميل خود نتوانست بسياري از كانديداهاي اصلاحطلب را رد صلاحيت كند. هرچند ميخواست امثال تاجزاده و بهزاد نبوي را رد صلاحيت كند اما فضاي جامعه به نفع دوم خرداد و خاتمي بود، بنابراين شوراينگهبان تساهل به خرج داد. اما امروز اين گونه نيست و آنها بسيار دقيق عمل ميكنند. بر همين اساس چنين افرادي امكان ورود به انتخابات را ندارند؛ از اين رو كساني كه تأييد صلاحيت ميشوند، شبيه اصلاحطلبان فعلي مجلس هشتم خواهند بود، يعني تيپ پزشكيان و خباز و اينها ساختارشكن نيستند، افرادي متدين و عاقلاند.
* مرزبندي و اختلافسليقه شما با اين طيف از اصلاحطلبان چيست و چه تعريفي از آنها داريد؟
-مطهري: شايد تفاوتي در نگاه فرهنگي ما وجود داشته باشد وگرنه قائل به وجود ديوار بين اصولگرايان و اصلاح طلبان نيستم. اين موضوع را كه به طور كلي با اصلاحطلبان مخالف هستم قبول ندارم.
* شما در حال حاضر عضو فراكسيون اصولگرايان هستيد اما سؤال اين است كه چرا اصلاحطلب نشديد، بنابراين حتماً تفاوتي بين شما وجود داشته است.
-مطهري: درست است كه بنده عضو فراكسيون اصولگرايان هستم اما اين طور نيست كه اصلاحطلبان را به طور كلي رد كنم. در واقع تا پيش از دولت دهم و تا اواخر دولت نهم كه جريان موسوم به انحرافي خيلي ظاهر نشده بود و روش فرهنگي دولت نيز خيلي آشكار نبود، بين اصولگرايان و اصلاحطلبان تمايز آشكار وجود داشت، به اين معني كه اصلاحطلبان بر مسائلي مثل آزادي بيان و حقوق شهروندي تأكيد داشتند و اصولگرايان بر اجراي احكام اسلام و توجه به ارزشهاي اسلامي، اما در دولت دهم اختلاف فرهنگي اصولگرايان و اصلاح طلبان از بين رفته و همه ليبرال شدهايم و فقط مسائلي مانند آزادي بيان و حقوق بشر و حقوق شهروندي مورد اختلاف است.
* اعتقاد آنها به آزادي بيان در چارچوب بود يا خارج از آن؟
-مطهري: گذشته از برخي افراطها، اين اعتقاد به معني درست آن در اصلاحطلبان وجود داشت.
* يعني اصولگرايان آزادي بيان را قبول ندارند؟
-مطهري: بخشي از اصولگرايان عملاً اين موضوع را قبول ندارند.
* يعني شما به عنوان يك اصولگرا اين موضوع را قبول نداريد؟
مطهري: چرا بنده قبول دارم؛ اصولگرايان چند گروهاند و همه مثل هم نيستند. به طور كلي وجه تمايز اصولگرايان و اصلاحطلبان تا پيش از دولت دهم، تأكيد اصلاحطلبان بر آزادي بيان و حقوق شهروندي بود و همين طور برداشت خاصي كه از آزاديهاي اجتماعي داشتند و در نتيجه حساسيت لازم را در مسائلي مانند پوشش اسلامي و اختلاط زن و مرد نداشتند و مشخصه اصولگرايان هم اين بود كه در مسائل فرهنگي و آزاديهاي اجتماعي و اجراي احكام اسلام حساس بودند و در مقابل نسبت به آزادي بيان و حقوق شهروندي حساسيت نداشتند. الان از نظر فرهنگي تقريبا يكسان شدهاند، يعني اصولگرايان حساسيتهاي خود را از دست داده اند و اين امر ناشي از زيركي آقاي احمدينژاد و مشايي است.
* فكر نميكنيد عدم حساسيت اصولگرايان نسبت به آزادي بيان به اين دليل بود كه برخي اصلاحطلبان با ادعاي آزادي بيان ميگفتند كه ميتوان امام حسين (ع) را در مجلس استيضاح كرد يا به بهانه آن به پيامبر (ص) اهانت ميكردند؟
-مطهري: بايد جمله دقيق آنها را ديد. قاعدتاً مقصودشان اين بوده كه كسي نمي تواند حق استيضاح را از مجلس بگيرد. ما در كشور مخالف پيامبر (ص) و امام حسين (ع) نداريم. البته ممكن است بتوانيم بگوييم تفريطي كه امروز در اصولگرايان نسبت به آزادي بيان وجود دارد مقداري ناشي از افراط دوره اصلاحطلبي است كه گاهي آزادي بيان با رعايت نكردن خطوط قرمز همراه شد.
* خطوط قرمز در تعريف شما چيست؟
-مطهري: مثلا توهين و به اصطلاح سبّ معصومين خط قرمز ماست و اين امر حكم شرعي دارد و ممكن است مجازات آن اعدام باشد.
* پس چرا اين حكم براي هتاكان به ائمه (ع) در دوره اصلاحات اجرا نشد؟
-مطهري: معلوم نيست مصداق پيدا كرده باشد. آنچه من يادم هست اين است كه يكي از روزنامهها نوشت حادثه عاشورا نتيجه خشونتي بود كه قبلا توسط علي (ع) رخ داده بود. بعيد است كه اين، مصداق سبّ باشد. ولي قبل از دوره اصلاحات، كسي كه در ارتباط با "اوشين " به حضرت زهرا (س) توهين كرد، امام (ره) آنجا فرمود كه اگر اين اظهارات آگاهانه و عمدي بوده است حكمش قصاص است. اهل سنت نيز درباره پيامبر (ص) اين حرف را قبول دارند.
به هرحال وجه اختلاف اصولگرايان و اصلاحطلبان در گذشته مربوط به نگاه آنها به آزاديبيان و آزاديهاي اجتماعي بود كه اصلاحطلبان در اين زمينه باز و اصولگرايان بسته عمل مي كردند.
* آيا اين ديدگاه به دليل اعتقادات آنها نبود؟
-مطهري: بله، مثلاً بخشي از نگاه اصولگراها به آزادي بيان بر مي گردد به نوع نگاهي كه به اصل ولايت فقيه دارند و فكر ميكنند التزام به ولايت فقيه به اين معني است كه خودمان اظهار نظر نكنيم و فقط نظرات رهبري را تكرار كنيم و در واقع ولايت فقيه را به معني تعطيل عقل ميگيرند. البته همانطور كه قبلا گفتم در آزاديهاي اجتماعي و امور فرهنگي اين دو گروه به هم نزديك شدهاند. مثلاً نگاه فرهنگي دولت نهم و دهم با نگاه فرهنگي اصلاحطلبان نزديك است بلكه تفاوتي ندارد. مثلا هر دو به بد حجابي رضايت دادهاند.
* پس شما معتقديد شاخصه اصلي اصلاحطلبان تأكيد بر مباحثي همچون آزادي بيان و حقوق شهروندي بوده و جريان اصولگرايي بحثهاي اعتقادي و ساير ارزشها را دنبال ميكرد؟
-مطهري: دقيقاً
* در حال حاضر از نظر شما اين ديدگاه كمرنگ شده است؟
-مطهري: از لحاظ فرهنگي اين دو جريان مثل هم شدند.
* پس چرا با وجود اينكه به نظر شما اصولگرايي و اصلاحطلبي شبيه يكديگر شده است، به اصلاحطلبان گرايش پيدا كرديد؟
-مطهري: تعبير "گرايش " درست نيست. افرادي مثل بنده خصوصا با توجه به انتساب به يك شخصيت بزرگ انقلاب، فراجناحي هستيم و در يك قالب جناحي جا نميگيريم، به ويژه كه اين دستهبنديهاي سياسي بيشتر براي كسب قدرت است و كمتر جنبه فكري و اعتقادي دارد. بنده معتقدم نبايد به اين اصلاحطلبان مانند مجلس ششميها نگاه كرد. در حال حاضر آن مرزبندي و ديواركشي بين اصولگرايان و اصلاحطلبان وجود ندارد؛ الان فقط مسئله آزادي بيان بين اين دو جريان باقي است، يعني اصلاحطلبان بر آن تأكيد دارند و اصولگرايان اين گونه نيستند و عرض كردم بخشي از اين مسئله بر ميگردد به نوع نگاهي كه اين دو گروه به اصل ولايت فقيه دارند.
* يعني شما معتقديد اصلاحطلبان همانگونه كه براي آزادي بيان شعار ميدهند، عمل هم ميكنند؟
-مطهري: آنها در عمل هم نشان دادند كه به شعار خود پايبند هستند. در دوره خاتمي گذشته از برخي تندرويها در خصوص آزاديبيان و آزاديهاي اجتماعي و اينكه لفظ آزادي گاهي به معني "بيبندوباري " تلقي شد، اما از نظر اينكه شهروندان ميتوانستند انتقادات خود به مسئولان را ابراز كنند، واقعاً فضا خوب بود؛ انتقاد از رئيس جمهور و بعضاً انتقادهاي تند به آساني انجام ميشد. البته در دولت نهم و در چند ماه اخير دولت دهم نيز فضاي انتقاد قابل قبول بوده است.
معتقدم شخص آقاي احمدينژاد از انتقاد ناراحت نميشود. در يك دوره اطرافيان وي اجازه نميدادند از او يا مشايي انتقاد شود، يعني تا هفت ماه گذشته اينطور بود. آقاي "رامين " زماني كه در معاونت مطبوعاتي بود، به شدت با انتقادات مقابله ميكرد. مثلا بسياري از انتقادهاي بنده را در مصاحبهها حذف ميكردند و ميگفتند اگر اين اظهارات چاپ شود نشريه توقيف ميشود. اما شخص احمدينژاد از اين نظر دموكرات است و از انتقاد ناراحت نميشود.
* اما در موارد متعددي ما شاهد بوديم كه رويه اصلاحطلبان به گونهاي بوده است كه "آزادي بيان " را به شكل حداقلي نيز رعايت نكردند؛ مثلا در دوره دوم خرداد عليرغم وجود نشريات زنجيرهاي، نشريه پرتو سخن به دليل يك انتقاد از منتظري بسته شد يا در سال آخر رياستجمهوري خاتمي در دانشگاه تهران او به دليل انتقاد دانشجويان گفت "من شما را بيرون ميكنم ".
-مطهري: در مورد نشريه "پرتو سخن " آن طور كه به ياد دارم به آيت الله منتظري به عنوان مرجع تقليد توهين شده بود كه طبق قانون مطبوعات مجازات آن لغو امتياز و حداقل توقيف است. برخورد آقاي خاتمي هم به دليل توهين دانشجويان و بر هم زدن نظم جلسه بود.
* اما شبيه همين رفتار و بدتر از آن سال 85 در دانشگاه اميركبير با احمدينژاد اتفاق افتاد و او رفتار بسيار متفاوتي داشت.
-مطهري: اين از زيركي آقاي احمدي نژاد بود كه حساسيت نشان نداد، واِلا آنها بدتر مي كردند. يك زماني شما ميخواهيد عملكرد خاتمي را با احمدينژاد مقايسه كنيد اما الان ميخواهيم اصلاحطلبان و اصولگرايان را در مجموع ببينيم. عرض كردم به عقيده من اصلاحطلبان به آزاديبيان و حقوق شهروندي اعتقاد بيشتري دارند و اصولگرايان برداشت كاملي از اين دو مقوله ندارند. البته اين امر تا حدي به نوع برداشت آنها از اصل ولايتفقيه برميگردد. بخشي از اصولگراها به بهانه اينكه ما نبايد جلوتر از رهبري حركت كنيم در واقع معتقدند كه التزام به ولايتفقيه به معناي عدم اظهارنظر است.
* شما اين مطلب را چندين بار گفتهايد اما كسي آن را قبول ندارد
-مطهري: اولا خيليها قبول دارند و ثانيا عملا همين گونه است.
* اين برداشت شماست كه همه نظرتان را قبول دارند
-مطهري: بايد موضوع خاصي را مثال زد؛ مثلا در بحث رأي اعتماد به وزراي دولت دهم يك توصيه از جانب رهبري وجود داشت كه گفتند "من مايل هستم همه اين افراد رأي بياورند، البته تصميم با مجلس است ". حال آيا اينجا ما مجاز هستيم كه رأي خود را اعلام كنيم يا خير؟ برخي اصولگرايان معتقد بودند كه ديگر ما نبايد پس از اظهار تمايل رهبري اظهارنظر كنيم.
* اما اصولگرايان اظهارنظر كردند و حتي برخي نيز راي منفي دادند
-مطهري: بخشي از آنها اين گونه بودند. اگر اين توصيه رهبري نرسيده بود شايد 8 نفر از وزرا رأي نميآوردند، اما با نظر رهبري بسياري نظر خود را رها كرده و عقبنشيني كردند. اينجا سه منطق مي تواند وجود داشته باشد كه هر سه هم مي تواند درست باشد. يكي اينكه كسي بگويد صرف تمايل رهبري براي من حجت است. ديگر اينكه كسي بگويد به علت علم و تجربه بيشتر رهبري، قطع نظر از مقام ولايت، من نظر ايشان را بر نظر خود ترجيح مي دهم. و سوم اينكه كسي بگويد من تا قانع نشوم از نظر خود دست بر نمي دارم و نماينده مجلس چون از طرف مردم وكالت دارد هميشه بايد نظر خود را ارائه كند مگر اينكه حكم حكومتي رسيده باشد. يك وقت دستور ميرسد شرايط كشور به گونهاي است كه همه نمايندگان بايد به فلان وزير رأي بدهند، در اين حالت بايد بدون تأمل پيروي كرد.
* اين نوع برداشت شما از ولايتفقيه با برداشت فردي مثل محمدرضا خاتمي و مجلس ششميها چه تفاوتي دارد؟ آنها نيز به خلاصه كردن ولايتفقيه در ذيل قانون معتقد بودند.
-مطهري: بنده نميدانم نظر آنها دقيقاً چه بوده است، اما معتقدم زماني كه رهبري حكم ارشادي ميدهند و تصريح ميكنند اين نظر بنده است و هر چه كه مجلس تصميم بگيرد همان ملاك است، هركس موظف است طبق نظر خودش عمل كند و اگر نظر خود را بر نظر رهبري ترجيح ميدهد، بايد به نظر خودش عمل كند، مگر اينكه منطق وي اين باشد كه بگويد از آنجايي كه بنده رهبري را با تجربهتر، حكيمتر و عالمتر ميدانم، قطع نظر از اصل ولايت فقيه و صرفاً به عنوان يك فرد دانشمند، نظر ايشان را درستتر ميدانم. اينها منطقهاي مختلف است كه همه آنها ميتواند درست باشد، بستگي به اشخاص دارد.
* يعني شما برخلاف اصلاح طلبان ولايتفقيه را فراتر از قانون اساسي قبول داريد؟
-مطهري: در آنجايي كه احكام حكومتي است بايد اطاعت محض داشته باشيم اما در بقيه موارد لازم نيست. رهبر انقلاب هم فرمودند مرز التزام به ولايت فقيه احكام حكومتي است. البته ممكن است حوزه برخي احكام حكومتي فراتر از قانون اساسي باشد.
* شهيد مطهري هم به همين نكته قائل بودند؟
-مطهري: ايشان اصلاً فرصت نكردند اظهار نظر جامعي درباره ولايت فقيه داشته باشند و دو ماه پس از پيروزي انقلاب شهيد شدند. آنچه از نظرات شهيد مطهري در خصوص ولايتفقيه باقي است نشان مي دهد كه ايشان ولايت فقيه را ولايت ايدئولوژيك و ولايت مكتب ميدانند و براي آن بيشتر جنبه نظارتي قائل هستند كه حكومت از مسير اسلام خارج نشود.
بنابراين به نظر بنده اگر رهبري يك نظر ارشادي دادند و درباره موضوعي براي مجلس اظهارنظر كردند، يك نماينده اگر نظر خود را برتر از آن ميدانست بايد بر آن پافشاري كند اما اگر مردد بود بايد نظر رهبري را انتخاب كند.
مثال ديگرش موضوع افزايش تعرفه واردات خودرو توسط مجلس بود كه رهبري با آن مخالفت كردند. در اينجا نيز نمايندگان آزاد بودند كه بر نظر خود اصرار بورزند چون يك نظر ارشادي مطرح بود.
* شما طرح نظارت بر نمايندگان را هم در اين چارچوب فكري قرار ميدهيد؟
-مطهري: بنده با طرح نظارت ارائه شده مخالف بودم نه با "اصل نظارت " چرا كه معتقد بودم اين طرح حريت و آزادگي نماينده را از بين ميبرد.
* چرا "نظارت " بر نمايندگان را با حريت آنها در تناقض ميدانيد؟
-مطهري: اين امر بستگي به مفاد طرح دارد. اگر شبيه نظارتي باشد كه فراكسيون اصولگرايان بر اعضاي خود با شوراي داوري دارد، خوب است. آنها گاهي شبيه دادگاه عمل ميكنند، كما اينكه بعد از اظهار نظر من درباره داستان 14 خرداد 89 چند تن از اصولگرايان عليه من به آن شورا شكايت كردند و البته شورا شكايت را وارد ندانست.
* پس، از نظر شما "اصل نظارت " با حريت نماينده تناقض ندارد؟
-مطهري: خير، بستگي به نوع نظارت دارد. رهبري گفتند "خود نظارتي " يعني نظارت از درون مجلس بايد صورت گيرد، نه اينكه نهادي از بيرون مجلس بر آن نظارت كند. يك عده معتقدند شوراي نگهبان بايد بر مجلس نظارت كند كه اين امر درست نيست.
* آيا تقسيم نظرات رهبري به ارشادي و حكومتي باعث نميشود شما با جريان انحرافي همعقيده شويد؟
-مطهري: ترديدي نيست كه احكام به حكومتي و غيرحكومتي و به عبارت ديگر به ارشادي و مولوي تقسيم ميشوند.
* يعني در اين مسئله با جريان انحرافي هم نظر هستيد؟
-مطهري: ميخواهيد مرا به جريان انحرافي بچسبانيد؟!
* ممكن است با اين روند جريان انحرافي نيز شما را به ليست انتخاباتي خود اضافه كند!
-مطهري: زماني كه من از اين جريان انتقاد مي كردم و از ليبراليسم فرهنگي دولت و تز مكتب ايران اعلام خطر ميكردم برخي از اصولگرايان كه امروز جبهه پايداري را تشكيل دادهاند مخالفت مي كردند و باعث شكل گيري و رشد جريان موسوم به انحرافي شدند. حالا اينها پرچمدار مبارزه با اين جريان شدهاند. بنابراين آنها هيچگاه نام مرا در ليست خود قرار نميدهند.
* آيا شما بين حزب اعتماد ملي و كميته 8+7 تفاوتي قائل هستيد؟
-مطهري: بنده به هر حال اصولگرايان را ترجيح ميدهم چون در مجموع نسبت به احكام اسلام تعبد بيشتري دارند. در عين حال اصلاح طلبان از جمله حزب اعتماد ملي را افراد منحرفي كه از حوزه انقلاب خارج شدهاند، نميدانم.
* در حال حاضر كميته 8+7 تلاش دارد براي اصولگرايان ليست مشترك بدهد، از سويي اصلاحطلبان نيز ليستي خواهند داد كه احتمالاً رد صلاحيت نميشود و افرادي مثل محسن هاشمي، مجيد انصاري، خباز و كواكبيان در آن قرار دارند. سوال اين است كه آيا شما حاضريد نامتان كنار فردي همچون مجيد انصاري با آن سابقه در سال 88 قرار گيرد؟
-مطهري: نبايد خيلي ايدهآل فكر كرد، بايد واقعبين بود؛ ضمن اينكه سابقه تاريكي براي آقاي انصاري سراغ ندارم و سابقه برخي اصولگرايان هم چندان درخشان نيست. علاوه بر اين، با توجه به اينكه اصلاحطلبان ساختارشكن تاكنون توسط شوراينگهبان حذف شده و خواهند شد، نبايد نگران باشيد.
* شما هم از اين موضوع دفاع ميكنيد؟
-مطهري: اين بحث، مصداقي است و بايد موارد آن را ديد كه آيا فلان شخص ساختارشكن هست يا خير، اما اينكه اصلاحطلبان ساختارشكن اجازه ورود به انتخابات را پيدا نميكنند، قطعي است. بنابراين خطكشيهاي اينگونه و دشمن فرضي تراشيدن درست نيست.
البته ما چون اصولگرا هستيم به دليل تبعيت از رفتار فراكسيوني و حزبي قاعدتاً سازوكار 7 + 8 را تأييد كرده و با آن مخالفتي نميكنيم تا اين سازوكار آسيب نبيند، گرچه از نظر شخص من ضرورتي براي اين سيستم و سازوكار وحدت نيست چرا كه اساساً دشمن خطرناكي در برابر اصولگرايان قرار ندارد. اگر افرادي مثل بهزاد نبوي و تاجزاده كانديدا بودند، بايد كاري ميكرديم كه مردم به آنها رأي ندهند و آنها ورود پيدا نكنند. اما امروز اساسا امكان رقابت براي چنين افرادي وجود ندارد.
* اما آنها در پشت صحنه حضور دارند.
-مطهري: در پشت صحنه كاري نميتوانند بكنند.
* يعني با توجه به لزوم انسجام در گفتمان انقلاب اسلامي و اصول مشترك، ضرورت وحدت را احساس نميكنيد؟
-مطهري: اصول مشتركي در كار نيست، برداشتها مختلف است. برداشتي كه جبهه پايداري از ولايت فقيه و آزادي بيان دارد با برداشت امثال بنده فرق ميكند. بنابراين تا زماني كه رقيب خطرناكي در كار نيست، اعتقادي به ليست واحد ندارم اما خيلي مايل به ابراز آن نيستم.
بنده بيش از آنكه به وحدت اصولگرايان معتقد باشم به وحدت عقلا اعتقاد دارم. يعني افرادي كه يك سلسله اصول و مباني را با تعريف مشخص قبول كرده باشند اعم از اينكه اصولگرا يا اصلاحطلب باشند. عقلگرايي بايد بر احساسگرايي غلبه داشته باشد، لذا وحدت عقلا و معتدلها مورد تأكيد بنده است.
ممكن است افرادي مثل خباز و پزشكيان به امثال بنده نزديكتر باشند تا افرادي چون رسايي و كوچكزاده؛ بنابراين اين ديواركشيها خيلي حساب شده نيست.
* يعني اگر اسم شما كنار فردي مثل كواكبيان باشد تا رسايي راضيتر هستيد؟
-مطهري: راضيتر نيستم، اما براي من خيلي تفاوتي نميكند. همان مقدار كه با برخي اصولگرايان اختلاف دارم، با اصلاحطلبان هم دارم.
* آقاي مطهري! شما در سالروز شهادت شهيد مطهري با آيتالله مصباح ديدار داشتيد و در آنجا تعريف و تمجيد بسياري از ايشان كرديد.
مطهري: من آنجا گفتم آيت الله مصباح از نظر سبك و شيوه بيان مسائل غامض فلسفي شباهتي به شهيد مطهري دارند.
* اما با تشكيل جبهه پايداري به رهبري آقاي مصباح، شما آنها را مردودين فتنه خطاب كرديد.
- مطهري: آقاي مصباح سمت رهبري اين جبهه را ندارند و عضو مؤسس آن نيستند. ايشان سخنراني مبنايي براي جبهه پايداري داشت و در خصوص وحدت بحث كردند، لذا به حرفهاي ايشان انتقادي نبود. ولي اگر حرفهاي آقاي حسينيان را ملاك قرار دهيم ميبينيم كه خلاف وحدت و متناقض بود چون اصولگرايان را به مردودين و غير مردودين فتنه تقسيم كردند در حالي كه طرف مقابل ميتواند بگويد به دلايل متعدد، خود شما جزو مردودين هستيد.
مؤسسين اين جبهه افرادي مانند آقاي حسينيان هستند كه مواضع آنها خيلي با آقاي مصباح منطبق نيست.
* شما چقدر به اين فرمايش امام (ره) كه گفتند "اگر دشمن از شما تعريف كرد، بايد به خودتان شك كنيد " معتقد هستيد؟
-مطهري: اگر كاري كه انجام ميدهيم، تنها اثرش شادي دشمن باشد، غلط است ولي اگر اظهارنظري كنيم كه برخي آثار خوب اصلاحي داشته باشد و در عين حال دشمن هم از آن شاد شود و تعريف و تمجيد كند، غلط نميدانم.
* يعني شما به اين صحبت امام(ره) تبصره ميزنيد؟
مطهري: من فكر ميكنم منظور ايشان همين است و گرنه خود امام (ره) هم گاهي كارهايي كردند كه دشمن شاد شد. مثل صدور فرمان 8 مادهاي كه نشان مي داد در ايران گاهي حقوق شهروندي رعايت نميشود و رسانههاي خارجي جنجال به پا كردند و اظهار شادي كردند.
* اما اظهار نظرهاي شما اغلب تيتر يك بيبيسي و رسانههاي خارجي و ضد انقلاب است.
مطهري: من اصلاً اينهايي كه شما ميگويد را نميبينم.
* آقاي مطهري! خواهشاً ببينيد. تا حسي كه دوستداران انقلاب وارد مي شود به شما منتقل شود
-مطهري: البته بحث اخير مجلس ـ رأي اعتماد به وزير نفت ـ بحث حساسي بود و موضعگيري آن رسانهها طبيعي است.
* فقط موضوع رأي اعتماد به وزرا نيست، مسئله طرح سؤال از رئيسجمهور و طرح نظارت هم اين گونه بازتاب داشته است.
-مطهري: اين رسانهها چون با نظام بد هستند، هر كس انتقاد كند، آنها حمايت ميكنند.
* خيليهاي ديگر هم انتقاد ميكنند اما مثل اظهارات شما بازتاب ندارد، حسين شريعتمداري هم انتقاد ميكند چرا از وي استقبال نمي كنند.
مطهري: انتقاد او فقط در جايي است كه آقاي احمدينژاد از حكم رهبري تمرد كرده باشد وگرنه او به قانونگريزي دولت انتقادي ندارد. لذا رسانههاي خارجي ميدانند كه او در واقع از رهبري دفاع ميكند نه اينكه انتقاد كلي به دولت داشته باشد. آقاي احمدينژاد گفت قانون مترو را اجرا نمي كنم، كيهان چقدر از او انتقاد كرد؟
* به هرحال شما خود را مصداق اين حرف امام (ره) نميدانيد؟
-مطهري: خير؛ بنده اين را انحراف ميدانم كه رفتار دشمن ملاك سخن و عمل ما باشد و بگوييم همين كه دشمن تعريف كرد، نبايد حرف بزنيم. در اين صورت فساد همه جا را فرا مي گيرد و مسئولان متخلف در هالهاي از مصونيت قرار ميگيرند.
* وقتي درباره حجاب و تفكيك جنسيتي دانشگاهها صحبت ميكنم رسانه هاي ضدانقلاب مرا مسخره ميكنند
* مشكل، رويه و دائمي شدن بازتاب اظهارات شماست كه اكثراً با استقبال مواجه ميشود
-مطهري: هميشه اين گونه نبوده كه آنها از بنده تعريف كنند، خيلي مواقع نيز انتقاد كردهاند. وقتي من درباره مسائل فرهنگي مانند حجاب و تفكيك جنسيتي دانشگاهها صحبت ميكنم؛ آنها به بنده حمله و بلكه مسخره ميكنند. كلاً در مورد مسائل فرهنگي ديدگاه مرا قبول ندارند. بنابراين اين موضوع رويه نيست.
* بحث سر برخي مواضع شماست كه نه تنها هيچگاه مورد تمسخر قرار نميگيرد بلكه با تمجيد هم مواجه ميشود.
-مطهري: گاهي موضعي كه اتخاذ ميكنم در عين اينكه آثار مثبتي دارد، داراي اثر منفي يعني شادي دشمن هم هست، به همين دليل رسانههاي خارجي تمجيد ميكنند. اما نبايد به اين خاطر از مواضع خود دست برداريم.
* شما چگونه اين امر را تشخيص ميدهيد در حالي كه گفتيد سايتها را نگاه نميكنيد و اينكه شما سايت را نديده قضاوت ميكند موجب نگراني است؟
-مطهري: خودم رسانههاي خارجي را نگاه نميكنم اما گاهي به بنده ميگويند كه بيبيسي و بقيه رسانهها چه گفتهاند. البته سايتهاي داخلي را ميبينم.
* آقاي مطهري! پس از فوت سحابي شما در يادداشتي كه در روزنامه شرق چاپ شد، گفتيد "ما با نهضت آزادي بد برخورد كرديم " از نظر شما چه كساني بد برخورد كردند، آيا امام(ره) برخورد بدي داشتند؟
-مطهري: در مجموع، آزادي بيان درباره آنها به خوبي رعايت نشد. پس از فوت سحابي هم اجازه ندادند كه آنها تشييع جنازه درستي انجام دهند يا مجلس ترحيم بگيرند.
* خوب مشخص است چرا كه آنها به صورت عادي نميخواستند ترحيم بگيرند و شعارهاي ساختارشكن تدارك ديده بودند.
-مطهري: بله ممكن است يك عده عادي نيامده بودند اما چه اشكالي دارد مراسم بگيرند و چند شعار هم بدهند؟ مگر پايههاي نظام ما اين قدر سست است كه از اين امور بترسيم؟
* پس با اين حساب ممكن است مجاهدين خلق هم بگويند ما ميخواهيم به خيابان آمده و شعار بدهيم.
-مطهري: وضع آنها فرق مي كند، آنها اعلام قيام مسلحانه كردهاند. به طور كلي افراد و گروهها تا زماني كه دست به اسلحه نبرده و اموال عمومي را تخريب نكردهاند، آزاد هستند شعار بدهند. در مراسم سحابي ظاهر قضيه مجلس ترحيم بود، حال اگر جمع ميشدند و شعار هم ميدادند، مردم خودشان قضاوت ميكردند كه آيا آنها به دنبال ترحيم هستند يا مسئله ديگري. اگر خواستند آتش بزنند و تخريب كنند، آنگاه نيروي انتظامي بايد جلوي آنها را بگيرد و برخورد جدي داشته باشد. نبايد قصاص قبل از جنايت كرد. همين باعث شده كه هنوز قضيه تمام نشود، براي اينكه اجازه نميدهيم اينها حرف بزنند.
* اما سابقه آنها نشان ميدهد وقتي كه خواستند راهپيمايي سكوت كنند به بسيج حمله كردند و مردم را كتك زدند و اموال عمومي را تخريب كردند.
-مطهري: راهپيمايي 25 خرداد كه آرام بود. البته معلوم نيست چه كساني در پايان آن موجب آن اتفاقات شدند. 25 خرداد مردم عادي كاملاً خودجوش آمده بودند.
* اما موسوي براي 25 خرداد بيانيه داده بود، بنابراين باز هم ميگوييد خودجوش بود؟
-مطهري: موسوي بيانيه هم نميداد، مردم ميآمدند، يك عده واقعاً شبهه داشتند.
* يعني اگر موسوي بيانيه نميداد، به همه القا ميشد كه مثلا ساعت 5 در خيابانها باشند؟!
-مطهري: ساعتش را افراد ديگر معين ميكردند. اين آمادگي در تعداد بسياري از مردم تهران وجود داشت و در فيلمهاي آن زمان نيز مشخص است كه خانوادههاي متدين و زنان چادري و بچههاي كوچك هم حضور داشتند. آن زمان خيلي از مردم نظر رهبري را نميدانستند و حتي فكر ميكردند رهبري با آنهاست، تا اينكه در نماز جمعه 29 خرداد مواضع رهبري مشخص شد. پيش از آن بسياري از سبزها منتظر بودند ببينند آقا چه ميگويد و معتقد بودند ايشان از آنها تا حدودي حمايت خواهد كرد.
* اما رهبري كه روز 23 خرداد پيام تبريك به رئيس جمهور دادند و سلامت انتخابات را تأييد كردند.
-مطهري: در عين حال ايشان گفتند ملاك، نظر شوراي نگهبان است. بنابراين سبزها فكر ميكردند بالاخره رهبري يك مقدار طرف آنها را ميگيرد و گمان نميكردند كه ايشان محكم موضع بگيرند.
* مگر سابقه داشته است كه رهبري طرف غيرقانون را بگيرد؟
-مطهري: هنوز نظر قانون مشخص نشده بود. نبايد از همه مردم در يك حد انتظار داشت. ممكن است شما با اشاره رهبري حرفي را قبول كنيد، ولي ديگري تا قانع نشود قبول نكند.
* وقتي رهبري 23 خرداد پيام ميدهند و فقط دو روز پس از آن راهپيمايي غيرقانوني برگزار ميشود با چه استدلالي ميگوييد خيليها منتظر نظر رهبري بودند؟
مطهري: ببينيد! اولاً رهبري اين مسئله را به نظر شوراينگهبان موكول كردند. من فكر ميكنم كه آنها گمان ميكردند كه اعتراض آرام منافاتي با نظر رهبري ندارد. نگاه نكنيد به اينكه اين مسائل بعداً به درگيري كشيده شد. آنها اعتراض داشتند و معتقد بودند بايد حرف بزنند و از اينرو مسئله را عادي نگاه ميكردند. اما از 29 خرداد به بعد كه رهبري به صراحت اعلام موضع كردند، قبول دارم كه آنها 30 خرداد نبايد بيرون ميآمدند. اما تا پيش از 30 خرداد عكسالعمل مردم طبيعي بود چرا كه واقعاً برخي فكر ميكردند تقلب شده است و اينكه بخواهيم بگوييم برنامه و توطئه بوده، درست نيست.
* اما توطئه بود. آنها كميته صيانت از آرا تشكيل دادند و رسانههاي ضد انقلاب هم اين مباحث را دنبال ميكردند.
-مطهري: منظور بنده مردم عادي است. آنها طبق آنچه كه ديده بودند، فكر ميكردند تقلب شده است و اين حالت در تهران بيشتر بود، قطع نظر از اينكه آيا موسوي و كروبي برنامه داشتند يا خير.
* آنها قبل از انتخابات ميگفتند تقلب ميشود، چطور طرح و برنامه نداشتند؟
-مطهري: لابد قرائني داشتند مانند توزيع سهام عدالت چند روز قبل از انتخابات. اينها دليل طرح و برنامه داشتن نيست. اكثر مردم اصلاً خبر نداشتند كميته صيانت از آرا تشكيل شده است و فقط طبق آنچه كه در حوزههاي رأيگيري تهران خصوصا شمال تهران ميديدند كه اكثر به موسوي رأي ميدهند، قضاوت ميكردند. در حالي كه شعب اخذ رأي مشغول رأيگيري بود، اعلام شد آقاي احمدينژاد پيروز انتخابات است.
* شما ميگوييد مردم ميگفتند ما ديديم كه اكثر مردم به موسوي رأي دادند!
-مطهري: بخش بزرگي از تهران اينگونه بود. اشتباه آنها اين بود كه فكر كردند كل ايران به اين شكل است.
* آيا اعلام پيروزي موسوي ساعت 11 شب روز 22 خرداد در شبهه تقلب مردم تاثيرگذار نبود؟
-مطهري: طرف مقابل هميشه كارهايي ميكند، اما ما بايد وظيفه خود را انجام دهيم. دولت چرا بايد اشتباه كند و ساعت 22 همان روز اعلام پيروزي كند؟
* لطفا بفرماييد دولت كي چنين چيزي را مطرح كرد؟
-مطهري: آنها گفتند قبل از موسوي ما بايد اعلام پيروزي كنيم. خبرگزاري فارس اعلام كرد كه احمدينژاد پيروز شده است.
* ما در خبرگزاري فارس خبر آمار صندوق شهرهاي مختلف را ميزديم و از سوي ديگر ما رسانه هستيم، آنها كه رسانه نبودند.
-مطهري: چه اشكالي داشت كه مانند دفعات قبل آراي تهران كمكم خوانده ميشد؟ بايد آرام آرام رأيها تا چند روز بعد خوانده ميشد تا هيجانات فروكش كند.
* آقاي مطهري شما امري را مطالبه ميكنيد كه هرگز سابقه نداشته است. در انتخابات 3 تير 84 فقط يك روز پس از انتخابات نتايج اعلام شد. بنابراين در حالي كه ميتوان رأيها را سريع شمارش كرد اين چه منطقي است كه شمارش آرا طولاني شود.
-مطهري: در شرايط ويژه بايد كارهاي ويژه كرد. براي فروكش كردن هيجانات چنين كاري لازم بود. تعداد قابل توجهي از مردم تهران به دليل نوع اعلام نتيجه احساس كردند كه تقلب شده است. البته حرفهاي آن آقايان نيز اين حس را تشديد كرد. آن گروه از مردم فكر ميكردند حقشان خورده شده و به همين خاطر به شكل خودجوش اعتراض داشتند.
* اگر آقاي موسوي به قانون تمكين ميكرد آيا باز هم آنها اينطور فكر ميكردند؟
-مطهري: اگر سكوت ميكرد باز هم آنها اعتراض داشتند چرا كه مسئله براي برخي مردم عادي مبهم بود. ولي قطعاً بحران اين مقدار دامنه پيدا نميكرد.
* اين موضوع بحث تازهاي نيست؛ سال 76 هم كه خاتمي رأي آورد، بخشي از بدنه حزباللهيها اعتراض داشت. بنابراين شبهه تقلب براي عامه مردم هميشه وجود دارد اما ظرفيت طرف بازنده بسيار مهم است.
-مطهري: در سال 76 كسي اعتراض نداشت بلكه برخي اعجاب داشتند كه چگونه اختلاف فاحش رأي پديد آمد كه علت آن، نوع تبليغات صدا و سيما بود. البته اين كه گفتيد ظرفيت طرف بازنده بسيار مهم است نكته مهمي است. معمولا اگر تيپ حزب اللهي بازنده باشند، آشوبي پيدا نميشود چون ترمزي به نام فرمان رهبري دارند. به هر حال ما نميخواهيم بگوييم دو كانديداي مغلوب هيچ تقصيري نداشتند. در اينكه آن آقايان مقصر بودند، هيچ شكي نيست.
* نامه آقاي هاشمي به رهبري را چقدر در ايجاد فتنه مؤثر ميدانيد؟
مطهري: مناظره آغاز فتنه بود و آقاي هاشمي به خاطر عدم واكنش مسئولان مربوط و اجازه نيافتن براي پاسخگويي در صدا و سيما آن نامه را نوشت. البته ايشان قبلاً نامه را براي رهبري ارسال كرده بود ولي نامه را دير به ايشان داده بودند. خود رهبر فرموده بودند كه زماني نامه را به من دادند كه داشتم آن را در سايتها مطالعه ميكردم. به هر حال فكر نميكنم كه اگر اين نامه نبود بحران هم ايجاد نميشد. بحران عدم اعتماد در بخشي از مردم وجود داشت و ريشه آن هم مناظره كذايي و عدم عكسالعمل مقامات مسئول بود.
* يعني مطمئن نيستيد كه نامه هاشمي مؤثر بود اما حتماً اطمينان داريد كه مناظره درايجاد فتنه نقش داشت؟
-مطهري: مناظره قطعاً موثر بود و نامه آقاي هاشمي، هم اثر مثبت داشت كه حرف دل بسياري از مردم بود و موجب آرامش آنها شد و هم اثر منفي، ولي به هرحال عكسالعمل مناظره محسوب ميشد. يعني وقتي آقاي هاشمي خواست جواب مناظره را در صدا و سيما بدهد به او اجازه ندادند، بنابراين كسي كه مظلوم واقع ميشود بايد فرياد بزند. قرآن هم مي گويد خداوند فرياد به بدگويي را دوست ندارد مگر فرياد كسي كه مظلوم واقع شده است. قانون هم ميگويد اگر از كسي اسم برده شده حق دارد كه از خود دفاع كند.
البته بنده معتقدم اگر آقاي هاشمي آن نامه را نمينوشت و همچنان با سلاح مظلوميت پيش ميرفت بهتر و موفقتر بود اما حالا هم كه نوشت نوعي دادخواهي و تظلم بود.
* آقاي هاشمي در آن نامه چگونه آتش فتنه را پيشبيني كرد؟
-مطهري: وي گفت وقتي شما در مقابل تهمتها و زير سئوال بردن گذشته انقلاب سكوت ميكنيد، آخرش همين خواهد شد و بعداً كنترل آن مشكل خواهد بود.
* آقاي هاشمي هم ميگويد سرآغاز اين مسائل مناظره بود چراكه اركان نظام مورد اهانت قرار گرفت، پس شما با هاشمي همنظر هستيد؟
-مطهري: من بالاتر از اين موضوع را ميگويم. در آن مناظره نه تنها اركان نظام مورد اهانت قرار گرفت بلكه اساساً تاريخ سيساله انقلاب از جمله دوره رهبري امام(ره) زير سئوال رفت، ابهت نظام شكست و پرده حرمت ميان مردم و حكومت دريده شد. اين اشتباه بزرگي بود كه در مقابل مناظره موضعگيري نشد.
* چه كسي بايد موضع ميگرفت؟
-مطهري: لااقل شوراينگهبان بايد بلافاصله صلاحيت احمدينژاد را رد ميكرد يا از وي ميخواست كه عذرخواهي كند، يا صداوسيما را تحت فشار قرار ميداد كه اجازه پاسخگويي به آقاي هاشمي بدهد، بالاخره بايد يك كاري ميكرد.
* پس اگر اين امر مبنا باشد كه موسوي بايد زودتر رد صلاحيت ميشد چون از قبل انتخابات شعار نه غزه نه لبنان ميدادند.
-مطهري: اينكه طرفداران يك كانديدا چيزي بگويند، دليل نميشود.
خود آقاي موسوي در شب اول كه در تلويزيون صحبت كرد اين مسئله را مطرح كرد.
مطهري: بله، در آنجا اشارهاي كرد كه حرف بيخودي بود.
* اينكه اول وضع داخل كشور را سامان دهيم و بعد به لبنان كمك كنيم حرف بي ربطي است
* پس بايد رد صلاحيت ميشد؟
-مطهري: نه! آن يك نظر است. او نگفت كه به لبنان كمك نكنيد، بلكه گفت اول وضع داخل كشور را سامان بدهيد بعد به آنها كمك كنيد، كه البته حرف بي ربطي است. ما هميشه در مقابل ساير مسلمانان مسئوليت داريم نه فقط در شرايطي كه خودمان هيچ نيازي نداشته باشيم، چون هيچ وقت آن شرايط مهيا نميشود. به هر حال آن نظريه با اينكه شما به فردي اتهام دزدي بزنيد، فرق ميكند.
* در صحبت شما تناقض بزرگي وجود دارد؛ شما ميگوييد احمدينژاد به دليل تهمت به افراد در مناظره بايد رد صلاحيت ميشد اما خاتمي را كه سابقه توهين به تمام خطقرمزها را دارد، ناديده ميگيريد.
-مطهري: آن يك بحث فكري است و بايد بررسي شود. بحث اين است كه كانديدايي كه براي رأي آوردن به ديگران توهين ميكند و تهمت ميزند...
* اما مناظره كروبي و رضايي پيش از مناظره احمدينژاد بود و كروبي در همان مناظره توهينهاي بسياري به احمدينژاد كرد و گفت او دولت را با خواب اداره ميكند.
-مطهري: خوب احمدينژاد بايد ميگفت كه دولت را با خواب اداره نميكند. اين فرق ميكند با حالتي كه شما به فردي كه امكان پاسخگويي ندارد تهمت دزدي بزنيد.
* پس چرا هاشمي به دولت تهمت رمال بودن زد؟!
-مطهري: من اطلاع ندارم و از شما ميشنوم. او كه كانديدا نبود.
* اينكه بدتر است. اگر كانديدا نبود اصلاً چرا دخالت كرد؟
-مطهري: هر شهروندي حق دخالت دارد. فرضاً در مصاحبه با يك روزنامه آن حرف را زده باشد اين امر با تهمت در مناظره در مقابل پنجاه ميليون جمعيت قابل قياس نيست. كانديداي يك انتخابات نبايد براي رأي آوردن از وسيله نامقدس استفاده كند. احمدينژاد از ترس رأي آوردن موسوي نبايد پروژه پياده ميكرد و فضا را دوقطبي ميكرد و به افراد تهمت ميزد.
* خوب اگر تهمت بود آنها چرا شكايت نكردند؟
-مطهري: از خودشان بپرسيد. شما نسبت به رئيسجمهور تعصب داريد. مردم اصلاً در جريان توهين آقاي هاشمي به احمدينژاد نبودند.
* اما تمام روزنامههاي اصلاحطلب آن اظهارات را بازتاب دادند. انگار شما با اصل توهين مشكل نداريد. بحث شما بر سر اين است كه روزنامه منتشر كرده يا تلويزيون نشان داده است؟
-مطهري: بله، اين مسئله مهمي است كه حرف در كجا گفته شده و چقدر انعكاس داشته است. به علاوه بحث رمالي كه امروز هم مطرح است. اما يك رئيسجمهور بايد آنقدر سعه صدر داشته باشد كه اگر ده نفر هم به وي توهين كردند در تلويزيون آنگونه رفتار نكرده و پروژه پياده نكند.
* يعني موسوي، خاتمي و هاشمي براي انتخابات پروژه نداشتند؟
-مطهري: پروژه بد نام كردن افراد و انقلاب را نداشتند. البته آقاي موسوي در انتقاد از دولت نهم افراط كرد و بر اتهام دروغگويي اصرار ورزيد. آقايان هاشمي و خاتمي هم كنار بودند.
* فقط مردهها بيطرف هستند، هاشمي در ظاهر بيطرف بود
* يعني از نظر شما هاشمي در انتخابات بيطرف بود؟
-مطهري: فقط مردهها بيطرف هستند. مهم اين است كه ايشان فعاليت آشكاري نداشتند و در ظاهر بيطرف بودند.
* اما خانواده هاشمي كه در انتخابات فعاليت ميكردند و در ضمن خود او كه نميتوانست پوستر به دست بگيرد و تبليغ كند!
-مطهري: خوب اين حق آنها بوده است.
* بله حقشان است اما ادعاي بيطرفي هاشمي جاي تعجب دارد.
-مطهري: ملاك ظاهر است. در ظاهر ايشان بيطرف بود. اين بنده خدا، اصلا مطرح نبود و كناري نشسته بود. فرضاً يك اظهارنظري هم كرده است. بالاخره انتخابات است و هركسي طرفدار شخص خاصي است، اما اينكه در تلويزيون آبروي كسي را ببريم كاري زشت است.
* احمدينژاد در مناظره گفت "هاشمي طرفدار موسوي است "، اين آبرو بردن است؟
-مطهري: اين گفتن دارد؟ حالا كه چي؟ انتخابات همين است. ثانياً او بيش از اين گفت. وقتي ميگويد "پول و ثروت خود را از كجا آوردهايد "، اين يعني دزدي كردهايد. هاشمي و ناطق نوري ميتوانستند بلافاصله جواب بدهند.
* احمدينژاد در مناظره به كروبي گفت: "پول خانهات را از كجا آوردي "، كروبي فقط نگاه كرد و در مناظره بعدي از روي برگه گفت كه پول خانهاش را از كجا آورده! اين ضعف كروبي است كه همان لحظه نميداند پول خانهاش را از كجا تهيه كرده است.
-مطهري: به هر حال مطرح كردن اين مسائل در مناظره درست نيست.
* پس مناظره جاي مطرح كردن چه موضوعاتي چيست؟
-مطهري: جاي بيان سياستهاي فرهنگي، اقتصادي و سياسي يك كانديدا.
* پس چرا كروبي بحث هاله نور و دزديده شدن احمدينژاد در عراق و موسوي بحث دروغگو بودن دولت را مطرح كرد؟
مطهري: از خودشان بپرسيد. البته وقتي يكي از كانديداها رئيس فعلي دولت است، خود به خود بحث از كاستيهاي موجود به ميان ميآيد. علاوه بر اين، هميشه شروع كننده مقصرتر است و شروع كننده و كسي كه مناظره را از روال طبيعي خارج كرد، آقاي احمدينژاد بود.
* شما ميگوييد منشأ فتنه مناظرهها بود، در حالي كه برخي معتقدند منشأ فتنه 3 تير 84 و زماني بود كه هاشمي پس از پيروزي احمدينژاد سكوت كرد و بدعت پيام تبريك ندادن را گذاشت و در عين حال وزارت كشور همسو با خود را به تقلب محكوم كرد و چهار سال كارشكني عليه دولت داشت.
-مطهري: همه اينها غير علني و به گونهاي بود كه به انقلاب آسيب نرسد. به علاوه اين اعتقاد آقاي هاشمي بوده است كه اين نحو مديريت، كشور را ساقط ميكند. ايشان نميتوانست منافقانه و رياكارانه از دولت حمايت كند.
* آن مناظره هم اعتقاد آقاي احمدينژاد بود!
-مطهري: هر اعتقادي را نمي توان در تلويزيون در حضور پنجاه ميليون جمعيت بر زبان آورد. ثانياً چگونه به اتهامات ثابت نشده اعتقاد پيدا كردند؟ هاشمي در تير 84 معتقد بود سپاه و بسيج انتخابات را سازماندهي كردند. درست و غلط آن مطلب ديگري است، اما نگفت كه تقلب شده است.
* اينطور نيست! آقاي هاشمي گفت تقلب شده است.
-مطهري: اگر هم گفتهاند اعلام عمومي نبوده، همان طور كه امروز در جلسات خصوصي خيلي حرفها گفته ميشود.
* اين بحث را جمعبندي كنيم. شما ميگوييد احمدينژاد نبايد در مناظره آن حرفها را ميزد. اما آن اظهارات زماني بود كه موسوي به احمدينژاد گفت "وزراي شما در برههاي به ثروت رسيدند " و احمدينژاد هم پاسخ داد.
-مطهري: چه ربطي به هاشمي داشت كه احمدينژاد نام او را مطرح كرد؟
* وي از حاميان موسوي بود. مگر محصولي كانديداي انتخابات بود كه موسوي از او نام برد؟
-مطهري: وزير احمدينژاد بود.
* خوب هاشمي هم پدر معنوي موسوي بود.
-مطهري: هاشمي چه زماني گفت من حامي موسوي هستم؟
* فائزه هاشمي در مصاحبه با سايت آفتاب گفت "پدرم حامي موسوي است " و دفتر آقاي هاشمي هم آنرا تكذيب نكرد
-مطهري: حالا ايشان يك چيزي گفته است، ملاك نميشود.
* اگر هاشمي اين حرف را قبول نداشت، دفتر وي ميتوانست تكذيب كند.
-مطهري: آيا شما در مناظره حق داري به حامي كانديداها حمله كني؟
* آنها هم نميتوانستند به وزير برگزار كننده انتخابات توهين كنند.
-مطهري: آنها گفتند چرا محصولي را انتخاب كرديد.
* نه! مسئله اين نبود؛ آنها بحث ثروت محصولي را مطرح كردند.
-مطهري: خوب گفتند وقتي دولت اين همه از عدالت دم ميزند چرا بايد چنين وزيري در كابينهاش باشد؟
* مگر ثروتي كه از راه مشروع به دست آمده و كميسيون اصل 90 هم تأييد كرده است، اشكال دارد؟
-مطهري: كميسيون اصل 90 هيچگاه چنين نگفت و آن پرونده مفتوح است.
ممنون از نظرتون.موفق باشيد.
زمان بت سازی و بت پرستی پایان یافت اندیشه باید درست بشه که بیشتر مردم دیگه می فهمن چی به چیه مگر برخی که می رن ضیافت در دانشگاه برگذار می کنن جااان چه ضیافت الهی !! تو رو خدا نترکید از بس می خورید( نیشخند )
ایکاش کمی این کینه و عداوت رو میگذاشتی کنار
فقط یک سوال دارم اگر مردم بخواهند اقایان تاجزاده و نبوی نماینده انها درمجلس باشند چکار باید کنند مگر مردم حق ندارند وکیلشان را ازادنه خود انتخاب کنند؟
بیچاره حب قدرت گرفته اونا
دلايل قوي بايد و معنوي
برادر عزيز اظهاراتتان پر است از تناقض وفرافكني فقط كمي تامل كنيد كه صغرا كبراهاي اظهاراتتان بهم نمي خورد شما فقط فرزند شهيد والا مقام مطهري هستيد ارزش اين وابستگي را با اظهارات سطحي خدشه دار نكنيد
آخه فکر میکنی کی هستی؟ اگه پدر خدا بیامرزت شهید مطهری نبود الان کی و چه کاره بودی؟
گیرم که پدر تو بود فاضل از فضل پدر تو را چه حاصل؟
تا مسئله ای خب واکاوی نشه نمی شه از اشتباهات بعدی جلوگیری کرد
شما هم حرف دل اکثر مردم رازدی
سربلندی وتوفیقات حضرتعالی را ازخداوند منان ارزومندیم
شما همیشه با بیان صریح وعادلانه ووصادقانه حرف میزنید
و فتنه اصلی در انتخابات را مشخص کرد.
شما دیر فهمیدید! و ایشان دستمزد زود فهمیدنشو هم گرفت!
گر مسلمانی از این هست که بردارن دارند همون بهتر که خشک شه
بعد از 2 سال تازه اصولگرا ها فهمیدن فتنه گر ها راست میگفتن که اینا منحرفن
اما حالا به جای اینکه از فتنه گرا به سبب شناسایی این معجزات هزاره سوم تشکر کنن میگن فتنه گرا بدتر از منحرفین هستن .
این چیستان فوق درک ما شده
از ماست که بر ماست
ممنون از نظرتون.موفق باشيد.
من که خیلی خندیدم البته همراه با تاسف
اگه ملت دوستداشتن بهزاد نبوی یا تاجزاده نمایندشون باشه این حق و ندارند؟
بهت نگفتن در زمان انجام عملیات تخریب بزرگان به فرزند مطهری که همه بهش احترام میزارن و انقلاب مدیون پدر ایشون هست نباید توهین کنی /
درود برتو اي فرزند خلف بزرگ مرد ايران، سلام بر تو اي آزاده كه هيچگاه غير از حق سخني بر لب نمي آوري و جز حقيقت مطلبي تاكنون از تو شنيده نشده است.
خداوند روح پدر بزرگوارت را قرين رحمت و با روح پيامبر(ص) و اهل بيت مطهرش محشور بفرمايد و به خود تو فرزند راستين ايران واسلام سلامتي ، طول عمر و عزت روزافزون ببخشد.
اصلا تا حالا حرف حقیقی ازش شنیدی؟
جناب 1- کا گاهی گوساله پرستی در منظر بعضی آدم ها جای خدا پرستی را می گیرد و حقیقت جلوه می کند. یک بار سوره بقره را بخوان.
خطاب به اقاي يا خانم ناشناس دومي:ما حمايت كرديم و الانم داريم به حمايت از اونها ادامه ميديم.
خطاب به اقا يا خانم ناشناس سومي:بله زياد.
خطاب به اقا علي:ممنون از راهنماييتون اما من هم به شما توصيه مي كنم نامه ي حضرت علي به مالك اشتر رو بخونيد.
خطاب به اقا يا خانم ناشناس اخري:حرفي نزد و حالا به دروغ اين جريان انحرافي يا همون رمالي رو بر ضدش علم كردن حالا شما تصور كنيد اگه حرف مي زد چه اتفاقي مي افتاد.
ممنون از همتون.سربلند و سر افراز باشيد.
کارم از گریه گذشته است به آن میخندم
خطاب به اقا یا خانم prince:اون اشتباه کرد یه سوتی داد ولی این اصلا نمیدونه چی میگه.
خطاب به اقا یا خانم ناشناس اخری:شما به چیز چیزت برس.
ممنون از نظراتتون.موفق باشید.
انتخاب انتشار یادت نره لطفا.
ممنون از نظرتون.موفق باشد..
انتخاب لطفا سانسور نكن.اسمي هم كه برده نشده.
ممنون از نظرتون.موفق باشيد.
ممنون از نظرت.موفق باشي.