پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : هرچند منافقین از تاریخ 28 خرداد 1360 و همزمان با انتشار بیانیه سیاسی-نظامی شماره 25، رسما و علنا جنگ مسلحانه علیه نظام جمهوری اسلامی را اعلام کرد، اما شواهد فراوانی وجود دارد که نشان میدهد منافقین مدتها قبل از صدور این بیانیه درصدد ورود به نبرد مسلحانه علیه نظام بودند.
به گزارش انتخاب به نقل از مرکز اسناد انقلاب اسلامی، از نخستین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی، منافقین همواره از "خطر جنگ داخلی" صحبت کرده و عنوان میکردند که وقایع داخلی ایران نیز ممکن است در آیندهای نزدیک همانند آنچه در لبنان و ویتنام رخ داده شود. این هشدارها معنایی جز این نداشت که خود را یک طرف جنگ داخلی و طرف دیگر را ارتجاع میدانستند به علاوه شواهدی وجود دارد که این فرضیه را که سازمان از همان بهمن 57، طرح "جنگ مسلحانه" علیه نظام و انقلاب را کلید زده بود را به اثبات میرساند. در ادامه سیر ورود سازمان به فاز ترور علنی را، از تجهیز در روزهای اول انقلاب تا صدور بیانیه شماره 25 مورد بررسی قرار میدهیم.
اولین نشانه از عزم سازمان بر انجام عملیات تروریستی علیه نظام، تجهیز نظامی سازمان در روزهای منتهی به انقلاب اسلامی بود. اعضای سازمان در بحبوحه انقلاب با حمله به اسلحهخانهها، کلانتریها و پادگانها توانستند مقدار زيادی سلاح به دست آورند. پس از پیروزی انقلاب نیز از تحویل دادن سلاحها خودداری کردند. بنابراین میتوان گفت منافقین از ذخیره سلاحهای نظامی و نیز مخالفت با "خلع سلاح" هدفی جز ورود به جنگ مسلحانه نداشتند.
رضا کیواننژاد یکی از اعضای سازمان مجاهدین درباره هدف سازمان از تجهیز و ذخیره سلاح در رزوهای ابتدایی انقلاب میگوید: «با اوجگیری و حاد شدن کامل جریانات در روزهای پیروزی انقلاب، خط سرقت سلاح و مهمات به وسیله افراد سازمان پیاده گردید. این خط عمدتا به وسیله مرکزیت که آن موقع تشکیل شده بود از مسعود رجوی، موسی خیابانی، علی زهکش، مهدی ابریشمچی و عباس داوری بود... تحلیل این مسئله به وسیله مرکزیت این بود که از آنجا که رشد تضادهای دو جریان در نهایت به خشونت گراییده و با سلاح حل میشود، لذا باید برای این برخورد آماده گردید.» کیواننژاد اضافه میکند سرقت سلاح و مهمات به وسیله گروهی به نام عملیات و تحت مسئولیت دو نفر از اعضای ارشد به نامهای فاضل مصلحتی و حمید جلالزاده صورت میگرفت.
آیتالله محمد یزدی که در نخستین روزهای انقلاب با یکی از اعضای سازمان به گفتگو پرداخته بود درباره هدف آنان از جمعآوری سلاح میگوید: «من یکی از افراد منافقین را فراخواندم و در راهروی منزلمان با او به طور خصوصی صحبت کردم و هدف سازمان مجاهدین را از جمعآوری و اختفای سلاح جویا شدم. در خلال جوابهایی که آن شخص به من داد پی بردم که آنها قصد دارند راه خودشان را از راه امام و روحانیت جدا کنند.»
در مرحله بعد، سلاحهای به غارت رفته میبایست در خانههای اعضای سازمان یا در مکانهای امن دیگر مخفی میشد. علاوه بر این، سازمان منافقین به دلیل کمکهای مالی بنیصدر توانسته بود مقدار قابل توجهی سلاح از طریق واسطههای عراقی از راه کردستان وارد کند. بدین ترتیب سازمان در روزهای منتهی به خرداد 60 به قدری تجهیز شده بود که میتوانست تا مدتها تغذیه شود.