پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : چندي پيش مساله مجسمه آريوبرزن كه در ميدان اكبرآباد
ياسوج نصب شده است ،با مخالفت شماري از مسوولان و همچنين دفاع عده يي ديگر
روبرو شد. گرچه در زمينه دفاع از بر جاي ماندن مجسمه آريوبرزن سخن هاي
زيادي گفته شد ولي يادآوري نكات ديگري نيز ضروري است.
به گزارش انتخاب به نقل از اعتماد، مي گويند پس از حضرت
عيسي(ع) و مسيحيت بيشترين عنوان كتاب در باختر زمين در مورد ناپلئون
بناپارت نوشته شده است.
وي نامورترين سردار، باهوش ترين فرد و نابغه نظامي
تاريخ بشر خوانده شده است. در كتاب «نبردهاي ناپلئون» نوشته ديويد چندلر،
استاد دانشگاه نظامي سندهرست انگلستان كه هم اكنون در تمام دانشكده هاي
نظامي جهان آموزش داده مي شود، آمده است كه ناپلئون خود پديدآورنده نبود،
بلكه پرورش دهنده و تكميل كننده انديشه هاي بزرگان نظامي جهان از جمله
كوروش و داريوش هخامنشي، اسكندر مقدوني، سزار، فردريك كبير و... بود.
در
كتاب «تقريرات ناپلئون در جزيره سنت هلن» ناپلئون خود در مورد استفاده از
تاكتيك هاي جنگي كوروش و خشايارشاه هخامنشي نيز سخن به ميان آورده است.
ناپلئون خود اقرار مي كند كه خواندن و تفكر درباره جنگ هاي سرداران بزرگ
تاريخ، تنها روش صحيح يادگيري علم جنگ است.
به هر روي زيربناي انديشه نظامي
ناپلئون مبتني بر يك سري آرا و انديشه هاي بنيادين بود كه اساسي ترين اين
آرا اعتقاد به اصل «آفند» جهت خاتمه جنگ با يك ضربه همه جانبه بود.
مي
دانيم يكي از سلسله هاي تاريخي ايران، دودمان هخامنشي است. بنيانگذار اين
سلسله كوروش و سازمان دهنده آن داريوش اول هخامنشي است. اسكندر مقدوني
روزگاري كه ديگر نه كوروش و نه داريوشي بود در بهار 334 پيش از ميلاد
نخستين نبرد خود را در كنار رودخانه گرانيك (گرانيكوس) با ايران آغاز كرد
كه در تاريخ به جنگ «گرانيك» مشهور است. در اين نبرد به دليل غرور و ضعف
استراتژي فرماندهي سپاه ايران، اسكندر پيروز مي شود.
دومين نبرد به «ايسوس»
شهرت دارد كه در حوالي شهر ايسوس در سوريه كنوني و در دشت مجاور خليج
اسكندرون رخ داد. در اين كارزار به سبب انتخاب ميدان نبرد در تنگناي بين
كوه و دريا از سوي داريوش سوم و امكان نبود مانور سواره نظام ايران، برتري
عددي ايرانيان هم چاره گر نشد و در نتيجه اسكندر پيروز ميدان شد و سومين
نبرد را «گوگمل» ناميده اند كه در گوگامل نزديك شهر اربيل كنوني شكل گرفت.
زخمي شدن داريوش و فراري دادن وي از ميدان كارزار سبب از بين رفتن روحيه
سربازان ايراني شد و در فرجام همه چيز به سود اسكندر مقدوني و سربازانش رقم
خورد
سپس اسكندر وارد ايران (شوش) مي شود و اينجاست كه تراژدي آريو برزن
نامي در تاريخ ايران چهره مي بندد. در ميانه راه يك سردار ايراني به نام
آريوبرزن با سپاهش در مكاني به نام «دربند پارس» مقاومتي سخت و دليرانه از
خود نشان مي دهند و سربازان اسكندر را درمانده مي كنند.
سرانجام كسي كه از
منطقه شناخت داشته راه عبور و دور زدن آريوبرزن را به نيروهاي يوناني نشان
مي دهد و اينچنين آخرين تكاپوي ايرانيان در برابر نيروهاي متجاوز و اشغالگر
يوناني- مقدوني شكسته مي شود و آريوبرزن و سپاهش به دام مي افتد .
قابل
يادآوري است كه «دربند پارس» به ديد بيشتر مورخان ايراني با توجه به مسافت
بين شوش تا تخت جمشيد و نيز نشانه ها و شرح جغرافياي طبيعي مكان گذر از سوي
مورخان يوناني به گمان زياد در كهگيلويه و بويراحمد كنوني واقع است.