پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : خبرگزاری فارس نوشت: ثبتنام احمدینژاد در انتخابات ریاست جمهوری با استقرایی ساده از رفتارهای او بهویژه بعد از سال 88 قابل پیشبینی بود. از قضیه معاون اولی مشایی تا عزل وزیر اطلاعات و تا توصیه سال گذشته رهبر انقلاب مبنی بر وارد نشدن به انتخابات؛ واکنش احمدینژاد در همه این موارد همواره اینگونه بود که ماجرا را به علن بکشاند و با زبان قال و حال بگوید که هر کس مخالف و مانع تصمیمات "من" است، باید در علن و پشت بلندگو هزینهاش را بدهد؛ این مجموعه رفتار، بیحیایی امروز او را نیز قابلانتظار میکرد. البته احمدینژاد در مورد اخیر، بیش از همیشه دچار تناقض و مبتلا بهدروغ شد؛ او چند ماه پیش دو نامه، یکی به رهبر انقلاب و دیگری به فعالان شورای موسوم به بازخوانی خط امام نوشت و در اولی اعلام کرد هیچ برنامهای برای انتخابات ندارد و در دومی گفت هر کس میخواهد کار انتخاباتی کند، برود و بعد از انتخابات بازگردد.
اما چرا احمدینژاد امروز وارد چنین قمار پرخطر و آبروبری شد؟ به نظر میرسد منشأ این ورود، حبّ نفس و آرزوی بیرقیب ماندن در عرصه سیاست است. احمدینژاد با خودشیفتگی میخواست جریان انقلابی را به التماس از خود وادارد و با این توهم که نظام برای خلاص شدن از روحانی به او پناه میبرد، از سال گذشته و با آغاز سفرهای استانی، راهبرد «با دست پس زدن و با پا پیش کشیدن» را در پیش گرفت اما این مکر، باتدبیر برتری محق، و راه حضور پرهزینه و کمفایده او مسدود شد.
اما احمدینژاد نمیخواست در خلأ ایجادشده، "دیگری" جای او را پر کند و نسخه جدید، بانزاکت، عاقل و مورد اعتمادی از یک خدمتگزار مؤمن و انقلابی تولید شود، بنابراین از روزی که خبر حضور آقای رئیسی در انتخابات جدی شد، تحرکات انتخاباتی آقای احمدینژاد نیز جدیتر شد. با ورود رئیسی و شکلگیری این برآورد که خواهد توانست خود را در قامت کاندیدایی نشان دهد که نقاط قوت احمدینژاد و دولت او (مردمی بودن، پرکاری، سردست گرفتن شعارهای انقلاب، وابسته نبودن به گروهها و...) را دارد و نقاط ضعف او (همچون جنجالآفرینی، لجبازی و نفرتآفرینی، خودرأیی و مشورت ناپذیری، بیاعتنایی و دهنکجی به قانون) را ندارد، رفتار سیاسی احمدینژاد عجولانه و احساسیتر از گذشته شد.
پیروزی کاندیدای انقلابی، عملاً بطلان فرضیه احمدینژاد مبنی بر همیشه بازنده بودن جریان انقلابی مگر بهشرط حضور اوست و این احتمالاً مهمترین دلیل برای قمار پرخطر احمدینژاد است؛ او دیگی را که برایش نمیجوشد، نمیخواهد برای هیچکس بجوشد و به خیال خود، میکوشد طبقه محروم و مستضعفی را که میتواند پایگاه رأی قابلتوجهی برای نامزد انقلابی باشد، دلزده و ناامید کند؛ و در یک جمله، ماندن روحانی در شرایط فعلی، بالاترین آرزوی احمدینژاد است.
پایان تلخ احمدینژاد و رفتار دور از حیا و نجابت امروز او، برای جریان مؤمن و انقلابی، خوشحالکننده نیست؛ امیرالمؤمنین علی علیهالسلام پس از جنگ جمل بر جنازه طلحه -صحابی بزرگ پیامبر اکرم(ص) که خودشیفتگی و حبّ جاه، تقدیر او را هلاک در سپاه باطل قرارداد- ایستادند و با افسوس فرمودند: «ابومحمد در اینجا غریب افتاده است؛ به خدا سوگند خوش نداشتم قریش در زیر نور ستارگان کشته افتاده باشند (نهجالبلاغه، کلام 209)»
افسوس برای احمدینژاد، البته جریان انقلابی را نهتنها زمینگیر و ناامید نمیکند، بلکه آن را مصممتر میسازد تا انشاءالله با عزم راسخ و همگرایی و همدلی، بساط جریان غربگرا و بی کارنامهای که زندگی مردم را قفل کرده است، جمع شود و تلخی ریزش به شیرینی رویش تبدیل شود.