پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : مصطفی تاجزاده گفت: دوره انتخابات در ایران بهار سیاستورزی است و همه نیروها فعال میشوند و فرصت مناسبی است برای ترویج دیدگاهها، نقد رقبا و نیز رفع اتهاماتی که در عرصههای مختلف متوجه آنها است.
به گزارش انتخاب؛ اگرچه از منظر سیاستورزی تصور میکنم که در این مرحله شانس با آنها همراه نخواهد بود. در نتیجه رقابتها بین آقای روحانی و دیگر نامزدها ازجمله جلیلی و قالیباف و دیگران انجام خواهد شد؛ اما اصل تلاش آنها حقشان است و ما باید خوشامد بگوییم؛ البته حضور تیم احمدینژاد چند حسن هم دارد. یکی اینکه امروز ما بهتر میتوانیم او را نقد کنیم، به دلیل اینکه خودش در صحنه حاضر است و جامعه میتواند از نقد ما و دفاع احمدینژاد و نیز دفاع ما از دولت و نقد احمدینژاد به روحانی و دولت بهترین بهرهبرداری را کند؛ یعنی بتواند تصمیم آگاهانهای برای آینده بگیرد.
بااینحال نظر من این است که احمدینژاد میداند، نامزد مورد نظر او تأييد صلاحیت نمیشود و میخواهد هم اعلام کند که در صحنه حضور دارد تا حذف نشود و هم اینکه عملا در رقابت انتخاباتی حضور پیدا نکند. برای اینکه روشن شود پایگاه اجتماعی احمدینژاد چقدر است، میتواند در انتخابات شوراها فعال شده و فهرستی از هواداران بدهد تا معلوم شود که پایگاه او در تهران و شهرستانها چه میزان است. اما فکر میکنم با اینکه میداند در شوراهای شهر با مشکل تأييد صلاحیتها مواجه نمیشود، از کسی حمایت نمیکند و فهرستی نمیدهد؛ اما در ریاست جمهوری با اینکه میداند رد صلاحیت میشود، شرکت میکند تا بگوید که اگر ما حضور داشتیم، برنده انتخابات میشدیم.
بههرحال این جریان نمیخواهد آرای خود را درون سبد جریان اصولگرا بریزد. بخش دیگر اصولگرایان، جبهه پایداری است که نامزدهای آنها علیالقاعده کسانی هستند که شعارشان این است که ما میخواهیم برجام را به هم بزنیم و در مقابل ترامپ عکسالعمل نشان خواهیم داد. آنها «هل مِن مبارز» سر ميدهند و از نظر اقتصادی هم شعارهایی مثل احمدینژاد سر خواهند داد؛ مثلا وعده یارانه صدهزارتومانی میدهند. جریان اصولگرا زیر بار این طیف هم نخواهد رفت چراکه فکر میکند نه کشور توان این شرایط را دارد و نه کسی میتواند این شعارها را محقق کند، حتی اگر آنچه مطرح شود، رأیآور باشد. علاوهبراین، جریان جدیدی شکل گرفته است. خیلی تلاش کنند، وضعی مشابه جبهه پیروان خط امام و رهبری را پیدا خواهند کرد. گذشته از این، اصولگراها برنامهای برای اداره کشور ندارند، اگر داشتند تا به حال اعلام کرده بودند.
در مورد آراي آقاي قاليباف بایدبگویم ريزش داشته است.حتی اگر آرای او ریزش هم نکرده بود، باز هم عدد آن دورقمی نمیشد؛ یعنی هیچ وقت به ١٠ میلیون نمیرسد. ماجرای املاک نجومی و پلاسکو داستان او را تمام کرد! سعید جلیلی هم در خوشبینانهترین حالت همان چهار میلیون رأی را ممکن است بیاورد. بر این اساس آنها، یعنی جریان اصولگرا دلخوش کردهاند که مثلا یک موج اجتماعی تازهای به راه بیفتد.