انکار قتل از سوی متهمی که در پی رابطه عاشقانه آدم کشت

مردی که متهم است با همدستی زنی و در پی رابطه با او، شوهر زن را به قتل رسانده‌ است، یک ‌بار دیگر قتل را انکار کرد. رسیدگی به این پرونده از ٣١ شهریور ٩٢ هم‌زمان با گزارش خودکشی مردی جوان در دستور کار تیم قضائی - پلیسی ملارد قرار گرفت.

 

همسر این مرد به مأموران گفت: «برای خرید از خانه بیرون رفته بودم؛ اما وقتی برگشتم، متوجه شدم همسرم به نام فرود با باند پانسمان خودش را از پنجره حلق‌آویز کرده است. با زحمت توانستم او را پایین بیاورم؛ اما شوهرم جان سپرده بود».با اعلام این حادثه، پلیس بلافاصله به خانه مد نظر در شهرک طلاییه رفت و با جنازه فرود ٤٠ساله روبه‌رو شد. درحالی‌که به نظر می‌رسید این مرد خودکشی کرده است، گزارش پزشکی قانونی نشان داد وی به قتل رسیده است.

 

کارشناسان پزشکی‌قانونی در گزارش خود اعلام کردند کبودی ایجاد‌شده روی گردن مقتول با آثار ناشی از خودکشی مطابقت ندارد و وی به احتمال زیاد به قتل رسیده است. پرونده وارد مرحله تازه‌ای شد و زن ٣٥ساله به نام مهناز دستگیر شد. مهناز در بازجویی منکر هرگونه اطلاعی از قتل شوهرش شد. این در حالی بود که بررسی تماس‌های زن جوان نشان داد او به صورت پنهانی با مردی به نام ساسان ارتباط دارد.

 

پس از افشای این موضوع مهناز لب به اعتراف گشود و گفت: شوهرم معتاد بود. از بدرفتاری‌های او خسته شده بودم و به فکر طلاق بودم که با ساسان آشنا شدم. وقتی با او درددل کردم، به من قول داد همسرم را از میان بردارد و با من ازدواج کند. او گرد سفیدی به من داد که آن را در لیوان چای شوهرم بریزم. وقتی پسرم مدرسه بود، گَرد را در چای ریختم و به شوهرم دادم که بیهوش شد. همان موقع ساسان به خانه‌مان آمد و او را خفه کرد. من هم از ترسم با صحنه‌سازی به پلیس گفتم شوهرم خودکشی کرده است. در ادامه ساسان نیز دستگیر شد و پرونده با صدور کیفرخواست برای محاکمه به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و متهمان محاکمه شدند. در ابتدای جلسه پدر مقتول برای قاتل پسرش تقاضای قصاص کرد.

 

در ادامه رئیس دادگاه با تفهیم اتهام به ساسان از او خواست در برابر اتهامش دفاع کند که متهم با رد اتهامش گفت: من در محل میوه‌فروشی دارم و هیچ انگیزه‌ای برای قتل نداشتم. تمام اعترافات نیز تحت فشار بازجویی بوده است.

 

رئیس دادگاه گفت: دو سال قبل از قتل، مقتول شما را به خانه‌اش کشانده و سوزانده بود که آثارش روی بدن شما وجود دارد. در این زمینه چه دفاعی دارید؟

 

متهم به قتل گفت: مهناز مزاحم تلفنی من بود و یک روز من را به خانه‌شان کشاند و مقتول قصد داشت به بهانه ارتباط با همسرش از من ٣٠‌ میلیون تومان اخاذی کند؛ اما وقتی ناکام ماند من را «داغ» کرد.

 

مهناز هم پس از قرار‌گرفتن در جایگاه با رد اعترافات قبلی خود گفت: من و ساسان تلفنی ارتباط داشتیم؛ اما هرگز نقشه قتل شوهرم را نکشیدیم و دستی در مرگ او نداشتیم. شوهرم یک‌ بار دست به خودکشی زده بود. آن روز وقتی به خانه برگشتم، با جنازه حلق‌آویز او روبه‌رو شدم. با پایان جلسه رسیدگی هیئت قضات متهم ردیف اول را به قصاص و متهم ردیف دوم را به حبس محکوم کردند. با اعتراض متهمان، پرونده به دیوان عالی کشور ارسال شد.

 

رأی صادره از سوی دیوان نقض شد؛ چراکه متهم ردیف اول در هیچ مرحله‌ای اتهام قتل را قبول نکرده و به آن اعتراف نکرده‌ است. بنابراین رأی صادره نقض و پرونده برای بررسی مجدد به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده ‌شد. روز گذشته جلسه رسیدگی یک‌ بار دیگر برگزار شد. اولیای‌دم باز هم درخواست قصاص کردند و سپس نوبت به متهم ردیف اول رسید. او نیز اتهام را رد کرد و گفت: من قتل را قبول ندارم و موضوع اخاذی بود، نه قتل و من اصلا با این زن رابطه‌ای نداشتم. این زن بود که مزاحم من می‌شد. در ادامه متهم ردیف دوم در جایگاه حاضر شد.

 

او گفت: شوهرم به من شک داشت و من را وادار می‌کرد که با متهم رابطه داشته‌ باشم. او کلا به من شک داشت و همیشه هم من را وادار می‌کرد به این مرد تلفن بزنم. 

 

سپس وکیل‌مدافع متهم ردیف اول در جایگاه حاضر شد. او اتهام موکل را رد کرد و گفت: آنچه باعث مرگ فرود شده، خودکشی بوده ‌است و نه قتل. موکل من هم بی‌گناه است و من این موضوع را قبول ندارم. با پایان جلسه رسیدگی هیئت قضات یک ‌بار دیگر وارد شور شدند تا درباره دو متهم تصمیم‌گیری کنند.