پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : رسول بهروش: تنها سه روز پس از قتل دلخراش «روح ا... داداشي» برخي منابع خبري از تصميم مسؤولان صدا و سيما براي قطع تهيه و پخش مسابقه تلويزيوني «قوي ترين مردان» ايران خبر دادند. اگر همين چند ماه قبل داستان متهم شدن يكي از شركت كنندگان سر شناس اين برنامه به قتل عمد به خاطر سه ميليون تومان پول نقد باعث به وجود آمدن ترديدهايي در رابطه با ادامه توليد اين رقابت سالانه شده بود، حالا ظاهرا حادثه تلخ رخ داده براي يكي ديگر از قوي ترين مردان ايران، شك آقايان را در مورد پايين كشيدن كركره اين مسابقه به يقين تبديل كرده است.
فستيوال تبليغ زور بازو!
تصميم دوستان «جام جم نشين» براي خاتمه دادن به فستيوال تبليغ زور بازو، در حالي اتخاذ مي شود كه اساساً در يك دهه گذشته هرگز به درستي مشخص نشد چنين برنامه اي با تكيه بر كدام دلايل منطقي در كشورمان تهيه مي شده و در بهترين و گران ترين ساعات تلويزيون در شامگاه تعطيلات نوروزي به نمايش در مي آمده است؟ سؤال مهم اين است كه كدام توجيه عقلاني و كدام فلسفه محكمه پسند در اين سال ها دوستان را مجاب كرد تا عيد به عيد، بازوان برهنه و حجيم مردان تنومند ايراني را براي عموم به نمايش بگذارند و مقدمات به وجود آمدن اين همه آفت و آسيب اجتماعي را فراهم كنند؟ آيا حتماً بايد شكم رسانه ها پر مي شد از اخبار دردناك مربوط به ضرب و جرح و قتل و فرار برخي از اين قوي ترين ها تا مديران و مسوولان محترم در صدد جمع كردن اين نمايش نامانوس بربيايند؟
آيا رفقاي عزيز ما در سازمان عريض و طويل صدا و سيما «كار شناس اجتماعي» ندارند كه به خاطر جذب تعدادي مخاطب بيشتر، تن به توليد برنامه اي مي دهند كه نه با نيازهاي فعلي مردم ايران منطبق است و نه مي تواند آثار و تبعات مثبتي از خودش به جا بگذارد؟
كپي برداري ناشيانه
به نظر مي رسد يكي از بزرگترين مشكلات كشور ما در حوزه فعاليت هاي رسانه اي، به فقدان خلاقيت و نوآوري و نيز گرايش پررنگ به سمت تقليد و كپي برداري مربوط باشد. بر همين اساس هم هست كه بسياري از مواقع، عناصر فعال در اين حوزه به جاي تفكر، تحقيق و يافتن ايده هايي متناسب با جنس جامعه، در دام الگوبرداري هاي كوركورانه مي افتند و محصولاتي ارائه مي دهند كه نه تنها كمكي به رفع معضلات موجود نمي كند، بلكه باري بر بار ها ودردي بر دردهاي اجتماعي مردم مي افزايد. اين، دقيقاً همان اتفاقي بود كه در مورد برنامه شكست خورده «قوي ترين مردان ايران» رخ داد.
بيش از يك دهه قبل، دوستان تلويزيوني مان -كه تبحر ويژه اي هم در نقد يكطرفه ديگران دارند!- گرد هم نشستند و با به وجد آمدن از تماشاي تصاوير مربوط به مسابقات قوي ترين مردان جهان، به اين فكر افتادند كه چرا خودشان در ايران دست به كار نشوند و ترتيب جا به جا شدن تخته سنگ هاي غول پيكر و كاميونهاي عظيم الجثه را ندهند. دست بر قضا همين كپي برداري ساده و عاري از توجه به ظرفيت هاي اجتماعي ايران معاصر، ترتيب استارت خوردن ساخت و پخش برنامه اي را داد كه در تمام ده سال گذشته كانون آفت ها و نابه هنجاري هاي فراوان و متنوعي بوده است؛ از زد و خورد دسته جمعي در هنگام ضبط برنامه تا استفاده گسترده از مواد نيروزا، باج خواهي و شرخري ! حالا اما، در حالي ناقوس مرگ اين برنامه وارداتي به گوش مي رسد كه به جا ماندن يك قاتل و يك مقتول از جمع شركت كنندگان آن، تنها بخش بسيار كوچكي از آفتهاي توليد مسابقه مورد نظر بوده است و در واقع قسمت بسيار بزرگتر اين كوه يخ را بايد در آسيب هاي اجتماعي باقي مانده از تماشاي اين قبيل برنامه ها در سطح جامعه جستجو كرد.
شليك با اسلحه «شهرت»
شايد پخش مسابقاتي مثل قوي ترين مردان جهان در خيلي از كشورهاي دنيا يك پروژه موفق بوده باشد، اما بايد بپذيريم چنين برنامه هايي با ساختار اجتماعي فعلي ايران جور در نمي آيند. كشور ما متاسفانه به گواه آمار و ارقام، به خودي خود با مشكل خشونت پنهان مواجه است و در چنين شرايطي، تبليغ زورمندي بازو و تنومندي گردن، اثري غير از تشديد اين قبيل خشونتهاي كور در زير پوست جامعه نخواهند داشت. اصالت دادن به قدرت بدني و تهييج بينندگاني كه بخش بسيار بزرگي از آنان را جوانان و نوجوانان تشكيل مي دهند، به ويژه در كشوري كه با معضل ديرپاي كمبود تفريحات سالم و فقدان راه هاي كافي براي تخليه احساسات و هيجانات جوانان مواجه است، در نهايت، اوضاع تاسف بار امروز را به دنبال مي آورد؛ امروزي كه در آن، قوي ترين مردان ايران متاسفانه درگير پرونده هاي تكان دهنده جنايي شده اند. در كنار اين مسائل، يك نكته بسيار مهم ديگر هم وجود دارد كه دست اندركاران صدا و سيما نبايد به سادگي و با بي تفاوتي از كنارش مي گذشتند.
حقيقت آن است كه تلويزيون ايران بر خلاف بسياري از كشورهايي كه چنين مسابقاتي را روي آنتن مي برند، تنها از چند شبكه رسمي و دولتي برخوردار است و همين مساله، ضريب نفوذ و اثرگذاري اين رسانه را در مقايسه با نمونه هاي خارجي به شدت افزايش مي دهد. در اين شرايط، برنامه ساختن با محوريت چهره هايي كه بدون هيچ مطالعه و شناختي، صرفاً به واسطه قدرت فيزيكي برترشان برگزيده شده اند، در واقع مشهور كردن افرادي است كه هيچ اطلاعي در مورد خصوصيات اخلاقي و رفتاري آن ها در دست نيست. به تعبيري ديگر، برنامه اي مثل قوي ترين مردان ايران، طي همه اين سال ها اسلحه پراهميت «شهرت» را در اختيار كساني قرار مي داده كه تنها آگاهي همه ما درباره آن ها اين بوده كه زورشان زياد است (!) و البته هرگز نمي دانستيم از اين سلاح مهم، چگونه استفاده خواهند كرد. كپي برداري از رسانه هاي خارجي، بدون توجه به اين تفاوت بنيادين و بسيار مهم تلويزيون ايران با بيشتر همتاهاي خارجي اش، خطاي وحشتناكي بود كه امروز شاهد تبعاتش هستيم.
زنگ خطر را بشنويم
شبكه اول تلويزيون ايران، حدود دو دهه قبل يك شوي اجتماعي پربيننده پخش مي كرد كه محبوب ترين قسمت آن، بخش «دوربين مخفي» بود. يكي از همان روز ها، اين دوربين مخفي براي دقايقي يك متكدي خياباني را زير نظر گرفت و بعد كساني را كه به وي كمك مي كردند، به عنوان شهروند نمونه و همشهري نوعدوست مورد ستايش قرار داد! پخش اين برنامه كار شناسي نشده با آن ايده اشتباه، به سرعت به رواج تكدي گري در كلانشهر ها انجاميد و مردم بي خبر هم به خيال آنكه كار خيري انجام بدهند يا حتي شكار دوربين مخفي شوند (!) با كمك
به گدا ها، ناخواسته اين روند را تشديد كردند. در ساليان اخير اما، توليد مسابقه قوي ترين مردان ايران نشان داد هنوز عمر برنامه سازي بدون مطالعه در تلويزيون كشورمان به سر نيامده است و ما امروز، اميدواريم تعطيلي اين «هيكل شو» با ده سال تاخير، سرانجام زنگ خطر را در اين زمينه براي دوستان به صدا در بياورد.
چرا خودمونو گول می زنیم. چهارتا دوپینگی دوچرخه سواری کجا، بدنسازی افراطی که امورات نود درصد آدماش بدون دوپینگ نمی گذره کجا؟ چه فایده از برنامه ای که جوونا رو تشویق میکنه هی قرص بخورن، دعوا راه بندازن و تو آینه به هیکل خودشون نگاه کنن؟
متاسفم برای کسانی که مسابقه قوی ترین مردان رو با مسابقات فوتبال مقایسه می کنن. فوتبال خودش باعث تخلیه انرژی بیننده میشه ولی پخش مسابقات پرورش اندام، فقط جوانان را به فکر گردن کلفتی و استفاده از مواد نیروزا می اندازد. شبی چند درگیری فیزیکی در این باشگاه های بدنسازی نشون دهنده همه چی هست.
امیدوارم این برنامه به شکل بهتری ادامه داشته باشه
خطاب به عليرضا:
ببخشيد مگه تلويزيون ما چقدر كاراته نشون ميده كه ميگي رو مردم تاثير بد نمي ذاره؟ بيشتر از سالي نيم ساعت كاراته پخش ميشه؟
باور كن بيشتر نشون بدن، مردم مثل فيلم صمد آرتيست مي شود ميفتن به جون هم.
نویسنده نظر شخصیشو نوشته مقایسه ای هم که با دوربین مخفی کرده صد در صد مقایسه اشتباهیه.
سر تا پای این مخالفه مزخرفه
میدونم که این نظرو نمایش نمیدین