صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۲۵ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۳۲۴۱۱۷
تاریخ انتشار: ۳۰ : ۱۵ - ۲۸ بهمن ۱۳۹۵
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
 عصر 28 دی ماه سال جاری، ماجرای یک آدم ربایی در محدوده اتوبان شهید رجایی به پلیسی 110 گزارش شد.

با حضور مأموران در محل و انجام تحقیقات اولیه مشخص شد که سرنشینان یک خودروی سراتو سفید رنگ ، با تهدید چاقو صاحب یک پروژه ساختمانی را به نام ابولقاسم 63 ساله را ربوده و از محل گریخته اند.

ماموران در حال بررسی پرونده آدم ربایی بودند که مرد ربوده شده در پلیس Police آگاهی حاضر شد و گفت: آدم ربایان او را نیمه شب در اطراف بیایان های اتوبان شهید کریمی رها کردند، در حالی که ترسیده بودم متوجه شدم مبلغ 106 میلیون تومان از حسابم کم شده است.

ابوالقاسم در ادامه مدعی شد: ربایندگان اطلاعات کامل و دقیقی از من و خانواده ام داشتند، طوری که حتی زمان ازدواج فرزندانم و نوع خودرویشان را هم می دانستند.

با توجه به اظهارات ابوالقاسم، کارآگاهان تحقیقات خود را آغاز کردند و خیلی زود متوجه شدند سرکارگر ابولقاسم در روز آدم ربایی به طور ناگهانی محل کار خود را ترک کرده و فردای آن روز دوباره به محل کارش برگشته است.

موسی سرکارگر پروژه ساختمانی ابولقاسم از حدود 4 سال پیش به عنوان کارگر ساختمانی ساده نزد ابوالقاسم مشغول کار شده و در این مدت توانسته حسابی اعتماد او و فرزندانش را به دست بیاورد.اعتماد وی به سرکارگرش آنقدر زیاد بوده که مسئولیت همه امورات مالی پروژه های ساختمانی و اطلاعات حساب های بانکی خود را در اختیار وی قرار داده بود .

در ادامه ماموران آگاهی در یک عملیات پلیسی، موسی با دو تن از همسایگانش به نام های اکبر31 ساله و صادق 36 ساله که هر سه در یک مجتمع مسکونی زندگی می کنند را دستگیر کردند که در بازجویی ها سه متهم جای دو همدست خود را لو دادند که در آخر هر پنج گروگانگیر رو به روی مرد برج ساز قرار گرفتند.

گفتگو با ابولقاسم ( فرد ربوده شده)

چطور شما را ربودند؟

عصر شده بود ومن به سمت خودریم در حال حرکت بودم که آدم ربایان به زور من را سوار ماشین کردند و بلافاصله چشمانم را بستند، یک ساعت داخل ماشین بودم که احساس کردم ماشین وارد یک جاده فرعی شده است. زمانیکه مرا از ماشین پیاده کردند زمین خاکی بود، من را به داخل محلی ناشناس بردند و بعد از چند لحظه دست و پایم را بستند و بعد از چند لحظه چشمانم را باز کردند. دو مرد هیکلی به سراغ من آمدند و در ازای آزادیم درخواست 10 میلیارد تومان پول کردند که من به آدم ربایان گفتم همچین پولی در بساط ندارم. پس از گذشت چند ساعت آنها میزان پولِ درخواستی خود را به 5 میلیارد تومان کاهش دادند که باز هم با جواب منفی من روبه رو شدند.در این مدت آدم ربایان تمام مدارک و عابربانک هایم و اموال قیمتی ام را برداشته بودند که پس از آزادی Freedom متوجه شدم که 106 میلیون تومان از حسابم کم شده است و همچنین ربایندگان تهدیدم کردند اگر پلیس را در جریان بزارم به خانواده ام آسیب می زنند. در آخر من را شبانه سوار ماشینی کردند و در کنار اتوبان رهایم کردند.

متوجه شدی چه کسی طراحی گروگانگیری را انجام داده؟

خیر، من متوجه شندم تا زمانی که آگاهی آدم ربایان را دستگیر کرد.

حالا که متوجه شدی؟

بله، متاسفانه کارگرم که از همه بیشتر به او اعتماد داشتم اینکار را با من کرد.

شما تا حدی به کارگرت اعتماد داشتی که حتی رمز کارت هایت را در اختیارش گذاشتی! چرا؟

نمی دانم چرا این کار را کرد در حالی که تمام چیزهای که می خواست را برایش فراهم کرده بودم.

زمانی شما را در آگاهی دید واکنشش چه بود؟

من را بوسید و حلالیت طلبید.

چطور با سرکارگرت آشنا شدی؟

ایشان پیش یک آقایی کار می کرد که بعد از اتمام پروژه آن فرد این موسی بیکار شد و من هم به موسی گفتم بیا برای من کار کن.

فکرش را می کرد که گروگانگیران دستگیر شوند؟

بله، می دانستم که حتما دستگیر می شوند.

گفتگو با متهم ( موسی)

چند سال است برای ابولقاسم کار می کنی؟

4 سال است.

چقدر از حقوق می گرفتی؟

ماهیانه یک میلیون و پانصد هزار تومان.

مگر صاحب کارت بدی به شما کرده بود؟

خیر، همیشه بهم لطف کرده است.

چرا از اعتماد صاحب کارت سوء استفاده کردی؟

اشتباه کردم حاجی خیلی به من اعتماد داشت، به قدری که همه چیزش در اختیار من بود.

حال چه داری که به صاحب کارت بگی؟

پشیمانم فقط همین.