صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۱۵ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۳۲۳۸۰۶
تاریخ انتشار: ۰۰ : ۰۷ - ۲۷ بهمن ۱۳۹۵
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
زن جواني كه به خاطر اعتيادش پسر چهارساله‌اش را به زن ديگري سپرده بود، وقتي به اتهام سرقت به زندان افتاد، متوجه شد او پسر خردسالش را به خانواده‌اي پولدار فروخته است.
 
چند روز قبل زني جواني كه به اتهام سرقت در ندامتگاه زنان تهران‌بزرگ زنداني است از زن زنداني ديگري به نام شهناز به اتهام فروش پسر چهار ساله‌اش شكايت كرد.  با طرح اين شكايت، پرونده براي رسيدگي به دستور قاضي سهرابي، بازپرس شعبه نهم دادسراي امور جنايي تهران در اختيار مأموران پليس قرار گرفت.

شاكي در توضيح ماجرا گفت: چندين سال قبل معتاد به موادمخدر شدم و به همراه پسر چهار ساله‌ام پويا زندگي مي‌كردم. زندگي سختي داشتم و از طرفي هم حوصله بچه‌داري نداشتم، به همين دليل اسفندماه سال قبل بود كه يكي از دوستانم به نام بهار مرا تشويق كرد پسر چهار ساله‌ام را به زن جواني به نام شهناز بسپارم و چندسال بعد كه بزرگ‌تر شد دوباره تحويل بگيرم. او گفت كه شهناز زن پولدار و با اصالتي است و من نگران پسرم نباشم. از آنجايي كه بهار دوست صميمي‌ام بود به حرف‌هايش اعتماد كردم و پسرم را موقتاً‌  به شهناز سپردم. مدتي بعد من به اتهام سرقت دستگير و روانه زندان شدم و ديگر از شهناز و پسرم خبري نداشتم. فكر مي‌كردم زن به خوبي از پسرم مراقبت مي‌كند و به همين خاطر خيالم راحت بود، تا اينكه مدتي بعد ناگهان با شهناز در زندان روبه‌رو شدم.

وقتي او را در زندان ديدم شوكه شده بودم تا اينكه فهميدم او هم به خاطر ارتكاب جرمي به زندان افتاده است. خيلي نگران پويا شدم و از شهناز سراغش را گرفتم. او هر روز به من دلگرمي مي‌داد و مدعي بود پسرم را به خانواده‌اش كه پولدار هستند، سپرده است و جاي نگراني ندارد. من كه چاره‌اي نداشتم حرف‌هايش را باور كردم و دلخوش بودم به اينكه پس از آزادي از زندان پسرم را از خانواده شهناز تحويل بگيرم. وي ادامه داد: مدتي گذشت تا اينكه يك‌روز بهار براي ملاقات من به زندان آمد. وقتي ماجرای  شهناز را براي او توضيح دادم، او هم شوكه شد و قرار شد درباره پسرم تحقيق كند و به من خبر بدهد. چند روز قبل بهار دوباره به ملاقات من آمد و گفت وقتي من به اتهام سرقت به زندان افتادم، شهناز پسرم را به مبلغ زيادي به خانواده پولداري فروخته است. در حالي كه به شدت نگران پويا بودم به سراغ شهناز رفتم و خواستم پسرم را به من برگرداند، اما او قبول نمي‌كند. هر چقدر التماس كردم، فايده‌اي نداشت و شهناز واقعيت را به من نگفت به همين دليل الان از او به اتهام فروش پسر خردسالم شكايت دارم.

در حالي كه تحقيقات درباره اين حادثه ادامه دارد، صبح ديروز شهناز به دستور قاضي‌سهرابي از زندان براي بازجويي به دادسراي جنايي منتقل شد.
   
متهم در بازجويي‌ها فروش پسر چهار ساله را انكار كرد
وي در ادعايي گفت: سال قبل بود كه بهار مرا به شاكي معرفي كرد. او گفت: شاكي معتاد است و توان نگهداري پسرش را ندارد و از من خواست تا از او مراقبت كنم. پس از چند جلسه حرف زدن در نهايت شاكي پويا را براي مراقبت به من سپرد تا اينكه متوجه شدم او به اتهام سرقت به زندان افتاده است. پس از آن مدتي از پويا مراقبت كردم، اما ناگهان در زندگي‌ام با مشكل روبه‌رو شدم به همين دليل مجبور شدم پويا را براي نگهداري در اختيار خانواده پولداري قرار دهم. وقتي به زندان افتادم، خواستم شاكي نگران نشود و به دروغ گفتم پدر و مادرم از پسرش نگهداري مي‌كنند. وي در پايان گفت: من فروش پسر خردسال را قبول ندارم و حاضرم پويا را از خانواده پولدار پس بگيرم و تحويل مادرش بدهم.
تحقيقات درباره اين پرونده به دستور قاضي سهرابي ادامه دارد.
منبع : روزنامه جوان