پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : گاردین: ضرابخانه وزارت خزانه داری ایالات متحده به مناسبت 225 اُمین سالگرد تاسیس خود، هفته گذشته از سکه یادبودی با طلای 24 عیار، منقش به تصویر «بانوی آزادی» (زن آمریکایی-آفریقایی) پرده برداری کرد. همچنین کلمات «آزادی» در بالای تصویر و شعار ملی ایالات متحده آمریکا یعنی «ما به خدا ایمان داریم» نیز در پایین آن حک شده است. «الیسا بسنایت»، رئیس بخش کارکنان ضرابخانه درباره این سکه گفت: «ما به عنوان یک ملت به تعالی خود ادامه می دهیم و بازنمایی آزادی نیز هم زمان با تعالی ملت به تکامل خود ادامه می دهد».
متاسفانه روند تکامل بازنمایی آزادی بسیار سریع تر از تکامل و تعالی ملت است. این سکه در حال حاضر 100 دلار ارزش دارد اما این در حالی است که در سال 2010 متوسط دارایی خالص زنان رنگین پوست در حدود 5 دلار برآورد شده بود. زنان سیاه پوست هم اکنون به نسبت هر یک دلار درآمد مردان سفید پوست تنها 65 سنت به دست می آورند و این یعنی همان شکافی است که 20 سال پیش نیز در آمریکا وجود داشت. بنابراین اگرچه سکه اخیر ارائه شده از سوی وزارت خزانه داری آمریکا منقش به تصویر همین زنان است اما بیشتر آنها توانایی به دست آوردن آن را ندارند؛ چرا که آمریکا مشاغلی با حقوق های اندک را ایجاد می کند که اگر چه برای آنها آزادی به همراه دارد اما برابری در آنها وجود ندارد.
در طول هشت سال گذشته لیبرال های آمریکایی ولع خود در نمادگرایی را نشان داده اند. بخش قابل توجهی از جمعیت آمریکا، از جمله کسانی که حامی باراک اوباما هستند اگرچه در طول این سال ها اوضاع و شرایط چندان خوبی نداشته اند اما حس بهتری نسبت به کشور خود دارند. اوباما در همان آغازین روزهای شروع به کار خود در کاخ سفید آینده ای پرامید را برای آمریکا و فراتر از آن ترسیم کرد و در دورانی که آمریکا با چالش هایی همچون رکود اقتصادی، عدم تحرک اجتماعی و عدم قطعیت سیاسی دست به گریبان بود، دوباره امیدها را زنده کرد.
اوباما هفته پیش کاخ سفید را به دونالد ترامپ سپرد. بسیاری از لیبرال ها به خاطر تمام شدن دوران ریاست جمهوری اوباما افسوس می خورند، در حالتی ناباورانه به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری اخیر آمریکا می نگرند و نگرانی عمیق خود را نسبت به آینده و اتفاقاتی که قرار است رُخ دهد ابراز می کنند.
آن چه مسلم است این است که یک رئیس جمهور خوب رفت و یک رئیس جمهور بد جای وی را گرفت اما دستور کار این رئیس جمهور بد به مراتب وحشتناک تر از برخی برنامه های شکست خورد رئیس جمهور خوب قبلی است. علت نفرت لیبرال ها از ترامپ واضح و مشخص است؛ چرا که او یک شارلاتان است، انحرافات جنسی اش را آشکارا اعلام می کند و در ضمن بسیار متعصب و خودشیفته نیز هست. علت عشق و علاقه لیبرال ها به اوباما نیز به همان اندازه مشخص و بدیهی است؛ زیرا او حساب شده عمل می کند و فردی با ملاحظه، مدبر، باهوش و خوش بیان است. اوباما با وجود مخالفت های شدید جمهوریخواهان توانست کارهای خوبی را در طی این سال ها انجام دهد و همین موضوع باعث شده تا ارائه نقدی اصولی و قابل قبول از دوران ریاست جمهوری اوباما برای لیبرال ها دشوار باشد.
هیچ کس نمی تواند اوباما را به خاطر ظهور ترامپ سرزنش کند. این جمهوریخواهان بودند که ترامپ را نامزد کردند، در چاپلوسی و تملق از وی زیاده روی کرده و دست آخر هم او را به حال خود رها کردند. اما با این وجود، این را هم نمی توان ادعا کرد که ترامپ از خلاء رشد کرد و ظهور او هیچ ارتباطی به هشت سال گذشته ندارد.
بخشی از این ارتباط به ماهیت و هویت اوباما گره خورده است؛ مردی سیاه پوست با پدری مسلمان از کنیا. این هویتی است که جناح جمهوریخواه در زمان جنگ، مهاجرت، جنجال و هیاهوهای نژادی به شکلی گوش خراش آن را فریاد می زدند. ترامپ نژادپرستی را اختراع نکرده، در واقع نژادپرستی یکی از اجزای اصلی استراتژی جمهوریخواهان برای بیش از 50 سال اخیر بوده است. در نقش نژادپرستی نباید غلو چندانی کرد اما در تاثیرات ناشی از آن مسلماً می توان اغراق کرد. اگرچه ترامپ با حرف ها و اقدامات خود موجب جسورتر شدن نژادپرستان می شود، اما چندان مشخص نیست که او نوعی جدید از نژادپرستی را ایجاد کرده باشد یا خیر.
ارتباطی عمیق تری میان ظهور ترامپ و اقدامات انجام شده و نشده از سوی اوباما در زمینه اقتصادی وجود دارد. اوباما زمانی وارد کاخ سفید شد که آمریکا در بحران اقتصادی قرار داشت و دموکرات ها اکثریت کرسی ها کنگره را در دست داشتند. اوباما در آن زمان با دو گزینه روبه رو بود، او یا باید صنعت مالی را به همان گونه ای که بود حفظ می کرد یا باید دست به اصلاحات اقتصادی گسترده ای می زد و با این کار به منافع کسانی که به او رای داده بودند خدمت می کرد، اما اوباما در نهایت گزینه اول را انتخاب کرد.
تنها چند ماه پس از آغاز نخستین دور از ریاست جمهوری باراک اوباما، وی نشستی را با مدیران بانکی برگزار کرد. ژورنالیست و نویسنده آمریکایی سرشناس «ران ساسکایند» در کتابش با عنوان «مردان با اعتماد به نفس» درباره اوباما می گوید: «او وقتی روی کار آمد که ما حقیقتاً آسیب پذیر بودیم؛ در آن دوران او می توانست به ما هر دستوری بدهد. اگر او چیزی از ما می خواست ما قطعاً آن کار را انجام می دادیم تا شرایط تغییر کند اما او این کار را نکرد. اوباما می خواست به ما کمک کند تا از آن شرایط دشوار خارج شویم؛ دورانی که مردم خانه هایشان را از دست داده بودند درحالی که بانک دارها خانه های خود را داشتند و سودهای کلانی به جیب می زدند.»
در سال 2012، «دیمون سیلور»، یکی از اعضای پنل مستقل نظارت بر کنگره آمریکا به مقامات وزارت خزانه داری آمریکا گفت: «ما دو راه بیشتر نداریم، یا باید راه حل منطقی خود را برای حل مساله تملک وثیقه های مسکن توسط بانک ها را انتخاب کنیم یا باید ساختار مالی و سرمایه ای فعلی بانک ها راحفظ کنیم، اما این دو کار را نمی توانیم با هم انجام دهیم». دولت اوباما مدتی بعد گزینه دوم را انتخاب کرد. واضح است که چنین تصمیم در آن زمان از سوی مردم با استقبال مواجه نشد. در طول سه سال نخست دوره اول ریاست جمهوری اوباما، در حدود 58 درصد از مردم کشور از جمله اکثریت قاطع دموکرات ها و نمایندگان مستقل از دولت خواستند تا راه حلی یافته و مساله تملک وثیقه های مسکن توسط بانک ها را به نحوی متوقف کند. اما «تیموتی گایتنر»، وزیر خزانه داری دولت اوباما دقیقاً بر خلاف خواسته های عمومی عمل کرد و با راه اندازی برنامه ای، منابع مالی کلانی را به بانک های در آستانه ورشکستگی تزریق کرد.
بر اساس نظر سنجی های سال گذشته از هر ده آمریکایی کمتر از 4 نفر از سیاست های اقتصادی اوباما رضایت داشتند. هفته گذشته نیز نظرسنجی دیگری با هدف ارزیابی پیشرفت های اوباما در زمینه اقتصادی انجام شد. نتایج حاصل از این نظرسنجی نشان می دهد که در حدود 56 درصد از مردم آمریکا بر این باورند که آمریکا در زمینه اقتصادی هیچ پیشرفتی نداشته و در همان نقطه قبلی خود ایستاده است، 48 درصد از مردم معتقدند که دستاوردهای پیشین در زمینه کاهش فاصله طبقاتی میان ثروتمندان و فقیران از دست رفته و تنها 14 درصد از مردم از سیاست های اقتصادی وی رضایت داشته و بر این باورند که اقتصاد آمریکا در طی این سال ها با پیشرفت روبرو بوده است. همین ائتلاف میان سیاه پوستان، سفیدپوستان، جوانان و فقیران بود که راه را برای پیروزی ترامپ در انتخابات اخیر آمریکا هموار کرد؛ کسانی که به خواسته هایشان نرسیده بودند و تمام امیدهایشان نقش بر آب شده بود.
شکی نیست که کابینه ترامپ که تماماً از چهره های ثروتمند و میلیارد پر شده کار بهتری نمی توانند برای این مردم انجام دهد و به احتمال زیاد تنها به وخیم تر شدن اوضاع دامن خواهد زد. اما نباید در مورد مشروعیت دولت جدید اعتراض چندانی کنیم و این گونه وانمود کنیم که دولت ترامپ دولتی بد است که پس از یک دولت محبوب و تأثیرگذار روی کار آمده است. همه ما شاهد هستیم که دولت اوباما نیز کارایی چندانی نداشت.
منبع: دیپلماسی ایرانی