صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۰۲ دی ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۳۱۶۰۸
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۵۴ : ۱۱ - ۲۴ تير ۱۳۹۰
فيروز كريمي از جمله خاص هاي فوتبال ايران است، مربي اي كه كارش را بلد است و با زير و بم اين فوتبال بخوبي آشناست. البته از يك منظر او را بايد مربي اكشن فوتبال ايران لقب داد كه با وجود 55 سال هنوز هم مثل يك جوان كنار زمين پرجنب و جوش است و با حركات بدن خويش، به نوعي با بازيكنانش در داخل زمين ارتباط برقرار كرده و آنها را به سوي اجراي دستورات تاكتيكي اش فرا مي خواند.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
فيروز كريمي از جمله خاص هاي فوتبال ايران است، مربي اي كه كارش را بلد است و با زير و بم اين فوتبال بخوبي آشناست. البته از يك منظر او را بايد مربي اكشن فوتبال ايران لقب داد كه با وجود 55 سال هنوز هم مثل يك جوان كنار زمين پرجنب و جوش است و با حركات بدن خويش، به نوعي با بازيكنانش در داخل زمين ارتباط برقرار كرده و آنها را به سوي اجراي دستورات تاكتيكي اش فرا مي خواند.

به گزارش انتخاب به نقل از روزنامه جام جم، اين ويژگي را بايد در كنار زبان طنز آقا فيروز گذاشت تا پي برد چرا وي همواره در بورس است، هر چند اين گوشه و كنايه هاي او كه با زبان طنز بيان مي شود برايش تا اينجاي كار نيز بي آسيب نبوده و او را 2 سال از حضور در ليگ برتر محروم كرده است؛ محروميتي كه خودش مي گويد به انتها رسيده و مي خواهد در سرفصل تازه از كار مربيگري خود، همچنان حضوري پر رنگ در فوتبال ايران داشته باشد.

    البته نمي توان انتظار داشت كه فيروز كريمي در اين بازگشت دوباره به اوج، حرف ها و اظهارنظراتش را كنترل شده بر زبان آورد. آن هم در رشته اي كه با وجود اقبال مردمي و سرمايه گذاري هاي ميلياردي، بهره وري در آن ناچيز است و كريمي كه دل پري از فرصت سوزي ها در فوتبال به واسطه ناكارآمدي مديريت در آن دارد، مي خواهد با مصاحبه اي توفاني و تند، دل به در يازده و خيلي از مسائل را بازگو كند.

    براي همين آقا فيروز در مصاحبه پيش رو، خيلي جاها و در مقام پاسخ خويشتنداري به خرج داده و پاسخ هاي صريح تر را موكول كرده است به آن نشست مطبوعاتي كه مي گويد در تدارك آن است. با وجود اين مگر مي توان رو در روي كريمي صريح اللهجه نشست و با او وارد مباحث حساس فوتبالي نشد.
    
    چه شد كه يكباره از صحنه فوتبال ايران محو شديد؟
    من مشمول محروميت 2 ساله از حضور در ليگ برتر شدم و علتش هم به خاطر همان حرف هايي بود كه در برنامه مثلث شيشه اي زدم.
    
    هماني كه گفتيد محمد علي آبادي مدير خوبي است اما نه در ورزش؟!
    البته فقط اين حرف نبود. من در آن برنامه حرف هاي ديگري هم زده بودم. مثلااز نور كم ورزشگاه ايراد گرفته بودم كه ظاهرا درباره اين موارد هم نبايد حرف مي زدم.
    
    اما اين طور گفته شد كه شخص محمد علي آبادي شما را محروم كرده است؟
    نه! بنده خدا آقاي علي آبادي دخالت مستقيمي در محروميت من نداشت، اما فدراسيون فوتبال از باب اطاعت امر مرا محروم كرد.
    
    فكر نمي كنيد فدراسيون فوتبالي كه علي كفاشيان رئيس آن است بيش از اندازه بله، قربان گو است؟
    به هر حال من فكر مي كنم آقاي كفاشيان شباني بود كه سلطان شد، چون در مخيله هيچ كس نمي گنجيد كه آدمي از دووميداني بيايد و رئيس فوتبال شود.
    البته ورزش هاي توپي يك ذره به هم نزديك هستند. به عنوان نمونه عليرضا رحيمي كه خودش فوتبالي بود رئيس فدراسيون هندبال شد يا مثلاخود من كه يك مربي فوتبال هستم، اين توانايي را دارم كه مثلايك تيم واليبال را هدايت كنم و تمرين دهم.
    شايد فقط آن ريزه كاري هايي كه يك مربي واليبال بداند را بلد نباشم. يا همين حاج مصطفي (اشاره اش به مصطفي كارخانه، سرمربي سرشناس واليبال كشورمان است كه همراه با او به دفتر روزنامه جام جم آمده بود) شما فكر مي كنيد او نمي تواند يك تيم فوتبال را هدايت كند. قطعا او هم مي تواند يك مربي و تمرين دهنده خوب باشد، اما شايد همان ريزه كاري هاي يك مربي فوتبال را بلد نباشد. مطمئنا من و آقاي كارخانه نمي توانيم يك دونده خوب باشيم يا مثلادر شنا مربيگري كنيم. اين كه شخصي از يك رشته غيرتوپي مثل دووميداني بيايد و بدون هيچ پيش زمينه قبلي رئيس فدراسيون فوتبال شود، در نوع خودش واقعا جالب است. البته آقاي كفاشيان يك چهره ملي است اما در دووميداني، نه در فوتبال يا ساير رشته هاي توپي.
    
    ارزيابي فيروز كريمي از عملكرد علي كفاشيان در فدراسيون فوتبال چگونه است؟
    ما در نوجوانان و جوانان مي بازيم، آقاي كفاشيان مي خندد، تيم هاي بزرگسال و اميدمان مي بازند باز هم مي خندد و مي گويد من هميشه خنده روي لبم است. آخر براي چه؟ من در آينده اي نزديك يك مصاحبه مطبوعاتي بزرگ در مورد فوتبال خواهم داشت و در آن مصاحبه خواهم گفت چه بر سر فوتبال ما آمده است. معتقدم چنين روزهايي را هيچ وقت فوتبال ما در طول عمرش تجربه نكرده است و شايد در طول هر يك قرن در مقطعي شاهد چنين روزهايي باشيم. عنوان آن نشست مطبوعاتي هم حكايت سلطان و شبان در فوتبال ايران است. كفاشيان مصداق بارز تبديل شدن قصه به حقيقت است. كفاشيان ناخواسته وارد بازي فوتبال ما شد و در نهايت كاري كرد كه رئيس وقت سازمان تربيت بدني كه تحصيلات دكتري دارد در انتخابات كنفدراسيون فوتبال آسيا مغلوب نماينده ميانمار شود و راي نياورد.
    
    واقعا در پشت پرده انتخابات كنفدراسيون فوتبال آسيا چه گذشت كه علي سعيدلو راي نياورد و نماينده ميانمار پيروز شد؟
    پشت پرده اي در كار نبود. آنها گفته بودند وقتي در فوتبال شما زد و بند، مسائل پشت پرده و تخلف هست چطور مي خواهيد در AFC صاحب كرسي شويد. ادله شان هم اين بود كه شما خودتان 6 مربي را از فعاليت در ليگ برتر محروم كرديد. آنها من و چند مربي ديگر را گذاشتند در كنار آن رئيس فدراسيون هايي كه به رشوه گرفتن متهم شدند! البته آنهايي كه پول گرفتند و قطر را ميزبان جام جهاني 2022 كردند 3 هزار فرانك سوئيس جريمه شدند و 6 ماه انتظار خدمت، اما ما 2 سال! پيش خودشان گفتند ببينيد چه در فوتبال ايران مي گذرد كه باسابقه ترين مربيان شان را 2 سال محروم مي كنند! البته طبيعي هم است كه در اين شرايط آسيايي ها فكر كنند كه حتما ما در فوتبال ايران تمام داوران و تيم ها را خريده ايم. آنها كه خبر ندارند من چون در يك برنامه تلويزيوني گفتم نور ورزشگاه كم است، به اين روز افتادم!
    پس مي توان به اين باور رسيد كه مديريت در فوتبال، برخلاف ظاهر ساده اش ظرافت هاي خاص خود را مي طلبد.
    اتفاقا من معتقدم فوتبال در ايران نه تنها ساده نيست كه كاملاهم راه راه است. فوتبال در كشور ما براي يك عده معبر رسيدن به موفقيت هاي زيادي است و اين مساله قابل كتمان نيست. يكي از مربيان مطرح مي گفت شايد ايران تنها جاي دنيا باشد كه فوتبال آن در اختيار سياست نيست بلكه به نوعي سياست را تحت اختيار خود گرفته است.
    
    يكي ديگر از دلايلي كه فيروز كريمي را براي 2 سال از صحنه فوتبال دور كرد صراحت لهجه اش بود و آن بار طنزآميز صحبت هايش. فكر نمي كنيد در فوتبالي كه رئيس فدراسيونش فقط مي خندد، طبيعي باشد كه مربي اش هم مشكلات را به زبان شوخي و طنز بيان كند؟
    شايد اين گونه باشد اما من هيچ چيز را براي شوخي و خنده مطرح نكردم. مثلااگر گفتم زمين فوتبال بايد كاملاصاف باشد، اما در فلان زمين پاي بز هم پيچ مي خورد اين عين حقيقت بود. از اركان اصلي مسابقات رسمي در سطح بالاهموار بودن زمين مسابقه و چمن خوب و با كيفيت است.
    زميني كه براحتي بتوان توپ را روي آن به حركت درآورد. شما فكر مي كنيد اگر بخواهيد يك زمين چمن صاف و خوب را در ورزشگاه اصلي هر استان داشته باشيد چقدر هزينه برمي دارد؟ شايد 100 ميليون تومان. يعني فوتبال ما در ليگ برترش لنگ 10 تا 100 ميليون تومان است.
    خب همين بي توجهي هاست كه به فوتبال ما صدمه مي زند و باعث مي شود در بازي هاي مهم، هم نتيجه را واگذار كنيم و هم فوتبال را. شما از فوتبالي كه تيم اميدش مقابل عراق بازي كرد چه چيزي فهميديد؟ يا از بازي ايران و كره جنوبي در جام ملت هاي آسيا چه چيزي عايدتان شد؟ طبيعي است كه در فوتبال هيچ چيز قابل پيش بيني نيست. شما اگر2 ميليون بار نتيجه بازي آلمان و آرژانتين را به كامپيوتر بدهيد محال است 5 بار بگويد 4 بر صفر به نفع آلمان. فوتبال آرژانتين در شرايط عادي 5 سروگردن از فوتبال آلمان بالاتر است، اما از آنجا كه فوتبال رو ندارد آلمان با 4 گل مي برد. با اين حال در همان بازي ديديم كه آرژانتين باوجود قبول آن شكست چه فوتبال خوبي ارائه كرد. اما آيا تيم اميد هم مقابل عراق فوتبال بازي كرد يا تيم ملي مقابل كره جنوبي.
    
    فيروز كريمي مربي سازنده اي است و بسياري از چهره هاي فوتبالي امروز ما از شاگردانش به شمار مي روند. حالاكه كفگير سازندگي در فوتبال ما به ته ديگ خورده است، مي خواهيم بپرسيم خود شما در اين 2 سالي كه از مربيگري در ليگ برتر محروم بوديد در راستاي سازندگي و پرورش استعدادهاي جديد چه كارهايي انجام داديد؟
    من در اين 2 سال كنار فوتبال بودم ولي عملاامكان سازندگي از من گرفته شد، چراكه كمتر چهره مستعد فوتبالي علاقه مند هستند كه در ليگ هاي دسته پايين تر بازي كنند. شما نگاه كنيد در 10 سال اخير چند بازيكن بوده اند كه از تيم هايي غير از تيم هاي ليگ برتري به تيم ملي رسيده اند. تعدادشان به اندازه انگشتان 2 دست هم نيست.
    لذا بازيكناني كه استعداد دارند تمام ذهنشان معطوف به ليگ برتر يا نهايتا ليگ دسته اول است. به همين خاطر هم بخت سازندگي براي آنهايي كه نمي توانند در ليگ برتر مربيگري كنند كاهش مي يابد، مگر اين كه فدراسيون بيايد و اسم دسته هاي اول و دوم را بگذارد ليگ برتر!
    با اين حال من سعي مي كنم در هر رده سني كه فعاليت مي كنم سازندگي داشته باشم. به عنوان مثال محسن فروزان، دروازه باني كه من او را به گسترش فولاد بردم يا محمد آبشك بازيكن داماش، از جمله كساني هستند كه شايد الان اسمي از آنها نباشد اما در آينده اي نزديك رده هاي ملي را يكي پس از ديگري طي مي كنند و تبديل به ستاره هاي اين فوتبال مي شوند.
    
    با وجود اين آيا شما هم قبول داريد كه سرعت و ميزان سازندگي در فوتبال ما به شكل چشمگيري كاهش يافته است؟
    كريمي: فوتبال ما در گروي 2 تيم استقلال و پرسپوليس است و تا اين 2 تيم رشد نكنند و روپا نباشند فوتبال ملي ما هم جان نخواهد گرفت
    
    بله و اتفاقا در اين مورد بحث مختصري دارم. من مي توانم از ابتداي دوران مربيگري ام، يعني از سال 1368 تا سال 1388 كه در ليگ دسته اول يا همان ليگ برتر فوتبال كشور مربيگري كردم، به اسم و مدرك به شما ثابت كنم كه بيش از 70 بازيكن را به تيم ملي معرفي كرده ام. يعني تقريبا 4بازيكن در هر سال. حالامي خواهم بدانم در اين 2سالي كه من نبودم چه اتفاقي افتاد. اگر همين 18 مربي اي كه در ليگ برتر هستند سالي 2 بازيكن جديد را به اين فوتبال معرفي مي كردند الان بايد 70 يا 80 چهره جديد در اين 2 سال به فوتبال ما اضافه مي شد. آيا واقعا همين اتفاق افتاده است؟
    تاسف ما وقتي بيشتر مي شود كه مي بينيم تيم اميد با چنين وضعيتي از گردونه رقابت هاي مقدماتي المپيك حذف مي شود.
    من 3 ماه پيش در يك محفل ورزشي گفته بودم راه تيم اميد با وضعيتي كه دارد براي رسيدن به المپيك 2012 لندن بسيار ناهموار است. آن روز مي دانستم تيم اميد شانسي براي حضور در المپيك ندارد اما اين موضوع را صراحتا عنوان نكردم تا نگويند فيروز كريمي عليه منافع ملي صحبت مي كند، اما حالاهمه ديدند كه اين تيم به چه سرنوشتي دچار شد.
    برخي ها نوشتند فدراسيون فوتبال براي سرمربيگري تيم اميد به سراغ شما هم آمده بود.
    من خودم در اين مورد با آقاي كفاشيان صحبت كردم. گفتم هرچند كار كردن در سطح رده هاي ملي ديگر آن جاذبه هاي لازم را براي من ندارد، اما حاضرم به خاطر فوتبال مملكتم در تيم اميد فعاليت كنم مشروط به اين كه اين موضوع به من تكليف شود.
    همان روز اين را هم به كفاشيان گفتم كه براي من مثل روز روشن است كه اگر تيم اميد حذف شود شما مي خواهيد تقصير اين ناكامي را به گردن كميته ملي المپيك بيندازيد تا مدتي هم با دعواي زرگري فدراسيون و كميته بگذرد. البته اينها را كه مي گويم معنايش اين نيست كه از حذف تيم اميد ناراحت نشده باشم. اتفاقا خيلي هم ناراحت شدم، چون انصافا بهترين نفرات فوتبال را در تيم اميد داشتيم. كريم انصاري فرد، احسان حاج صفي، حميد رضا علي عسگر، آرش افشين و... مي توانستند تيم قدرتمندي را تشكيل بدهند، اما اين تيم هم مغلوب بي برنامگي هاي فوتبال ما شد.
    
    اشتباه بزرگي كه منجر به استفاده از يك بازيكن دواخطاره در تركيب تيم اميد شد را چقدر در حذف اين تيم موثر مي دانيد؟
    من اين حرف ها را قبول ندارم. تيم اميد همان روزي باخت كه فدراسيون يك مربي كم تجربه را مسوول هدايت آن كرد. علي منصوريان در اين مدت تمام توانش را براي آماده سازي تيم اميد به كار بست اما توان او در همين حد است. به همين خاطر من فكر مي كنم در ناكامي تيم اميد، منصوريان قصوري مرتكب نشد. منتها اين حق را هم به منصوريان نمي دهم كه از زير بار شكست تيم اميد شانه خالي كند.
    او اگر بازي برگشت را مي برد يا حداقل با مساوي تمام مي كرد مي توانست ادعا كند به عنوان يك مربي تيمش در درون زمين پيروز شده و در پشت پرده نتيجه را واگذار كرده است، نه اين كه تيم بيايد و در ورزشگاه آزادي به نتيجه اي خفت بار به عراق ببازد و بگويند همه ما پس از ديدن نامه فيفا قبل از بازي گريه كرديم، غش كرديم و از اين حرف ها. اين شكست واقعا جاي تعمق دارد. چرا بايد يك كشور بحران زده و بي ثبات بيايد و در ورزشگاه آزادي تيم اميد ما را شكست دهد.
    
    با وجود اهميت فوتبال چرا نگاه مسوولان ما به اين رشته ورزشي كوچك است؟
    فوتبال يكي از اركان تاثيرگذار در جامعه است اما تا به حال هيچ كار كارشناسي صورت نگرفته است تا جايگاه واقعي اين رشته در كشور مشخص شود. از يك بچه 6 ساله تا يك خانم 60 ساله فوتبال را نگاه مي كنند و از آن الگوبرداري مي كنند، اما همان طور كه شما اشاره كرديد نگاه مسوولان ما به اين رشته ورزشي در حد و اندازه هاي بزرگي، وسعت و اهميت آن نيست.
    
    آيا تا به حال پيشنهادي هم براي نشستن روي نيمكت تيم ملي ايران داشته ايد؟
    نه يكي دو بار، بلكه به اندازه تعداد انگشتان 2 دست. آقاي شفق به عنوان نماينده هيات رئيسه فدراسيون فوتبال قبل از آن كه براي مذاكره با خاوير كلمنته به اسپانيا برود به من پيشنهاد سرمربيگري تيم ملي را داد. بعد از رفتن كلمنته از ايران هم دوباره به من پيشنهاد سرمربيگري تيم ملي شد. قبل از حضور قلعه نويي و بعد از رفتن قلعه نويي از تيم ملي هم 2 بار به من پيشنهاد شد كه سرمربي تيم ملي شوم، همين طور قبل و بعد از حضور علي دايي در تيم ملي. شفق زنده است و مي توانيد از او بپرسيد. اما من در تمام اين دفعات گفتم من ديگر آن كشش و شوق و طراوات را ندارم.
    
    اما شايد همين شانه خالي كردن ها بود كه باعث شد فوتبال ملي ما مربيان كم تجربه اي را روي نيمكت خود ببيند؟
    به هر حال هر اتفاقي در شرايط خاص خودش رخ مي دهد و من هم از اين كه اين پيشنهادها را نپذيرفتم ناراحت نيستم. البته مي توانستم يك مشاور خوب براي تيم ملي باشم و اگر ناراحتي وجود دارد بيشتر به اين خاطر است. همين چند ماه پيش به كفاشيان گفتم شما با چه استدلالي كريم باقري را به عنوان مشاور قطبي راهي قطر كرديد؟ كسي كه خودش تا چند هفته قبل از آن، بازي مي كرده و فقط به دليل يك اختلاف نظر موقتا از فوتبال دور مانده چه مشاوره اي مي تواند به سرمربي تيم ملي بدهد.
    همچنين به كفاشيان گفتم من كه بيشتر از كريم باقري مي توانستم به قطبي و تيم ملي كمك كنم و او در جواب گفت شما كه به آقاي شفق گفته بوديد با تيم ملي همكاري نمي كنيد. من كي گفتم با تيم ملي همكاري نمي كنم؟!
    
    از نگاه فيروز كريمي درد فوتبال ما چيست؟
    درد زياد است اما اجازه بدهيد اين درد را به موقع در همان كنفرانس خبري بگويم.
    
    10 دوره از ليگ برتر فوتبال ايران مي گذرد. آيا واقعا اسم اين ليگ را مي توان ليگ حرفه اي گذاشت؟
    اتفاقا در مورد ليگ خيلي حرف ها دارم، اما در اين مورد هم بعدها صحبت خواهم كرد.
    
    در مورد قيمت مربيان ليگ برتر چه نظري داريد؟ آيا قيمت هاي يك ميلياردي و چند صد ميليوني براي قرارداد مربيان ما منطقي است؟
    اين هم يكي از همان معضلات فوتبال ماست، چون ما هيچ معياري در ارزشگذاري مربيان نداريم. واقعا اين معيار چيست؟ شخصيت مربي است؟ داشته هاي فني مربي است؟ ارتباط مربي با رسانه ها و ارتباط مردمي اوست؟ يا صرفا قهرماني است؟ من به شخصه اين قيمت ها را غير واقعي مي دانم.
    آن سالي كه من سرمربي صباي قم بودم آمار تماشاگران ما در هر بازي 6700 نفر بود، اما بعد از آن آماري كه از ميانگين تماشاگران صبا دادند 170 نفر بود!
    زماني كه من در قم بودم از كوچك تا بزرگ گرفته، از دانش آموز گرفته تا دانشجو و كاسب همه روزه با ما در ارتباط بودند و با علاقه در مورد فوتبال حرف مي زدند. اينها ارتباطات حسنه اي بود كه ما در قم ايجاد كرديم و همه آنها در نتايجي كه تيم مي گرفت، تاثيرگذار بود.
    
    فصل آينده كجا هستيد؟
    فعلامشخص نيست. شايد در يك تيم ليگ برتري باشم، شايد هم در ليگ دسته اول فعاليت كنم. از چند تيم پيشنهاد دارم و بايد ببينم چه اتفاقي در ادامه مي افتد. 2 سال محروميت من تمام شده و ديگر اگر نور استاديوم هم كم باشد مي گويم چقدر خوب و پرنور است كه مبادا محروم شوم.
    
    سري به استقلال و پرسپوليس بزنيم. تيم هايي كه درمورد آنها گفته مي شود فقط مربياني كه زماني سابقه حضور در آن تيم ها را داشته اند مي توانند روي نيمكت اين 2 تيم موفق باشند. به نظر شما چرا اين گونه است؟
    شايد شما بگوييد اين تجربه در مورد فيروز كريمي كه يك پاسي بود و سرمربي استقلال شد هم صادق باشد اما من با اين نظريه مخالفم. يكي از چيزهايي كه مربيان 2تيم استقلال و پرسپوليس مي دانند اين است كه نبايد در نيم فصل به اين 2 تيم رفت و اين اشتباهي بود كه من آن را مرتكب شدم. البته اين موضوع كه در نيم فصل نبايد سرمربيگري تيم جديدي شد فقط در مورد استقلال و پرسپوليس صدق مي كند.
    من سال 82 يك تجربه خوب از قبول مربيگري در نيم فصل داشتم. آن زمان سرمربي تيم شهاب زنجان بودم و تيمم هم شرايط خوبي در جدول ليگ دسته اول داشت، اما با اصرار تيمسار ملاحي، مديرعامل وقت ابومسلم، در نيم فصل دوم ليگ برتر به ابومسلم رفتم تا اين تيم را از سقوط به دسته پايين تر نجات دهم. آن زمان ليگ برتر 14 تيمي بود و ابومسلم از 13 بازي رفت خود فقط 9 امتياز گرفته بود، اما ما موفق شديم در نيم فصل دوم دو برابر اين امتياز را كسب كنيم و در نهايت هم ابومسلم با 27 امتياز در ليگ برتر ماندني شد.
    اما اين براي تيم هايي غير از استقلال و پرسپوليس جواب مي دهد. اگر كسي قرار است در اين 2 تيم كار كند بايد خودش تيم را ببندد نه كس ديگري. به همين خاطر مطمئن باشيد اگر روزي از استقلال و پرسپوليس پيشنهاد داشته باشم مي پذيرم و تيمي مي بندم كه 3 هفته مانده به پايان ليگ قهرمان شود.
    استقلال و پرسپوليس جزو پرتماشاگرترين تيم هاي آسيا هستند، بيشترين امكانات را دارند، بيشترين پول را دارند، در تمام شهرستان ها ميزبان هستند، راه تيم ملي از اين 2 تيم مي گذرد، مورد حمايت هستند و... ديگر چه چيزي لازم است تا يك تيم قهرمان شود؟!
    كريمي: نمي دانم AFC برچه اساسي سقف اين فوتبال را 350 ميليون تعيين كرده است چون من معتقدم سقف فوتبال ايران نبايد بيشتر از 3 ميليون و 500هزار تومان باشد!
    من معتقدم فوتبال ما در گروي 2 تيم استقلال و پرسپوليس است و تا اين 2 تيم رشد نكنند و روپا نباشند فوتبال ملي ما هم جان نخواهد گرفت. اين را كسي مي گويد كه در استقلال و پرسپوليس بازي نكرده و از مكتب پاس است.
    
    آخرين قهرماني فوتبال باشگاهي ما در آسيا به زماني برمي گردد كه شما سرمربي پاس بوديد. واقعا چه اتفاقي افتاده كه ما در اين 19 ـ 18 سال ديگر رنگ قهرماني را نديديم. آيا پيشرفتي نداشتيم يا اين كه حريفان از ما جلوتر هستند؟
    واقعيت اين است كه ما هم مثل حريفان پيشرفت داشته ايم، اما با سرعت خيلي كم پيش رفته ايم و دوستانمان با سرعت خيلي زياد.
    پس اين گفته علي پروين را قبول داريد كه مي گويد ما با موتورگازي در حال حركت هستيم و آنها با موتور جت.
    دقيقا همين طور است. حالاعلي آقا با زبان خودش گفته و خيلي هم زيبا گفته. از نظر من، ما سوار خر مراد هستيم، آنها سوار اسب. خر مراد از اين جهت كه اين وسط خيلي وقت ها پيش آمده خوش شانسي هم داشته باشيم، اما آنها با اسب سركش خود حسابي از ما جلو افتاده اند.
    
    همان طور كه حتما شما هم متوجه شده ايد قانون سقف قراردادها طي چند هفته گذشته سروصداي زيادي در فوتبال ما ايجاد كرده و موافقان و مخالفان زيادي هم داشته است. شما چه نظري در اين باره داريد؟ آيا موافق اجراي قانون سقف قرارداد در فوتبال هستيد؟
    من با سردار عزيز محمدي كه در اين مورد صحبت كردم مي گفت سقف قرارداد يك ماده قانوني است و اين چيزي است كه AFC بر اساس امتياز فوتبال ايران براي ما تعيين كرده است.
    به همين خاطر خيلي نمي توانم در مورد بحث سقف قرارداد صحبت كنم اما معتقدم اگر واقعا كارشناسان كنفدراسيون فوتبال آسيا آمده اند و از امكانات فوتبال ما بازديد كرده اند و اين زمين هاي چمن و اين ورزشگاه هاي غيراستاندارد و اين نوع باشگاهداري و نحوه بليت فروشي و وضعيت حق پخش تلويزيوني را ديده اند واقعا خيلي كارنابلد بودند كه براي فوتبال ما سقف 350 ميليون تومان را در نظر گرفتند، چون من فكر مي كنم سقف قراردادها در فوتبال ما با اين امكانات و شرايط نبايد بيشتر از 3 ميليون و 500 هزار تومان باشد! من واقعا مانده ام كه چطور نماينده AFC آمده و مثلازمين چمن شموشك نوشهر را ديده و گفته برويد 350 ميليون بگيريد و در اين زمين فوتبال بازي كنيد يا زمين عرض 62 متر حافظيه شيراز با آن نور كم و البته ساير زمين ها.
    در مورد انتقال تيم ها به شهرستان ها چه نظري داريد؟ شما سال ها در پاس بازي كرده ايد و اتفاقا گفته مي شود پاس هم با سقوط به ليگ دسته اول به نوعي قرباني اين طرح شد.
    اول از همه بايد بگويم با اين نظر كه پاس قرباني اين طرح شد كاملامخالفم. من به موقع جواب فردوسي پور را خواهم داد، چون فكر مي كنم نماينده مردم اراك در مجلس شوراي اسلامي آن طور كه بايد نتوانست در مجادله با مجري 90 از حق دفاع كند.
    فردوسي پورمي گويد چون پاس بعد از 4 سال سقوط كرده قرباني اين طرح شده است، اما از استيل آذيني كه با 12ميليارد سرمايه آمد و در تهران سقوط كرد حرفي نمي زند. حالاپاس كه مشكل بودجه داشت.
    در ضمن مگر بانك ملي به عنوان سازنده ترين تيم در تهران نبود، مگر دارايي و تهران جوان و اكباتان نبودند. سرانجام شان چه شد؟ اينها در تهران بودند و منحل شدند، اما پاس كه منحل نشده است. نه تنها منحل نشده كه صاحب تماشاگر هم شده. حالااگر سقوط كرده دلايلش فوتبالي بوده، مثل استقلال و سايپا و تراكتورسازي و همه تيم هاي مطرحي كه تا به حال به دسته پايين تر سقوط كرده اند.
    
    پس به نوعي فيروز كريمي را بايد در زمره معدود موافقان اين طرح دانست؟
    من با شرايطي موافق طرح انتقال تيم ها به شهرستان هستم. دليلش هم اين است كه معتقدم فلسفه اصلي وجود فدراسيون هاي ملي و برگزاري مسابقات متعدد باشگاهي در سطح ليگ ها، دسته جات و رده هاي سني مختلف، جذب تماشاگر است. آمدن مردم به ورزشگاه ها در تمام دنيا نه تنها شور و نشاط عمومي در مردم ايجاد مي كند كه باعث كاهش فساد اجتماعي هم مي شود.
    بد نيست بدانيد فرمانده نيروي زميني استان قم در پايان سال اولي كه صبا به قم منتقل شد به بنده گفت به واسطه حضور اين تيم در شهر ما و استقبال تماشاگران از آن، امسال بيشتر از 30 درصد از ميزان جرايم اجتماعي استان قم كاهش يافته است. اين يكي از دلايل مهمي است كه من به خاطر اهميتش مي گويم با طرح فوق موافق هستم.
    اما گفتيد با شرايطي موافق طرح انتقال تيم ها به شهرستان هستيد.
    بله! من معتقدم امكانات براي همه تيم هايي كه به شهرستان ها منتقل مي شوند بايد يكسان باشد. منظورم اين است چرا مي شود در همدان براي باشگاهداري هزينه كرد اما در قم بودجه لازم تزريق نمي شود. چرا شهرداري بندرعباس مي تواند تيمداري كند، اما شهرداري اراك نمي تواند. اين مي شود يك بام و دوهوا.
    
    فيروز كريمي را خيلي ها مردي صاحب مكتب در فوتبال مي شناسند. كسي كه سال ها در پاس حضور داشت و شاگردان زيادي را تحويل فوتبال ما داده است. آيا قبول داريد مسائل فرهنگي فوتبال ما آنقدر دچار تغيير و تحول شده كه حتي در كيفيت آنها هم تاثير منفي گذاشته است؟
    من با اين نظر شما كاملاموافقم و پيرو آن مي گويم من در 22 سال حضورم در اين فوتبال حتي يك بازيكن غيراخلاقي در تيم هايم نداشتم.
    اين گوياي اين است كه بازيكنان در تمام اين سال ها تابع شرايط شما بودند، اما الان كمتر شاهد چنين مساله اي هستيم.
    دقيقا همين طور است. در اين زمينه جا دارد مثالي بزنم. بازيكني به توانمندي شيث رضايي با ويژگي هاي خوب اخلاقي در اين فوتبال كم است. او يك سال براي ما بازي كرد و از 34 بازي 31 بار به ميدان رفت. از تيم صبا به تيم ملي دعوت شد، به عنوان دفاع وسط 3 گل براي ما زد و جالب تر از همه اينها اين كه در تمام ماه مبارك رمضان با دهان روزه در جلسات تمريني شركت كرد.
    اما همين بازيكن سال گذشته در پرسپوليس چندين مورد انضباطي داشت و به عنوان مثال با انداختن بازوبند كاپيتاني روي مچش به نوعي به پيراهن باشگاه و تماشاگران توهين كرد.
    من به عملكرد او در تيم هاي ديگر كاري ندارم. من در تيم خودم جز اخلاق، گذشت و جوانمردي چيز ديگري از او نديدم. من كه نمي توانم بگويم اين بازيكن بي اخلاق است. مي خواهم بگويم بازيكن بد نداريم و اگر بازيكني خراب مي شود فقط به خاطر بي عرضگي مربي يا مديريت ضعيف باشگاهش است كه نتوانسته بازيكنانش را كنترل كند. مجموعه رفتارهاي مدير و مربي، شخصيت بازيكنان را در طول يك فصل مي سازد.
    
    به عنوان آخرين سوال، آيا روزي فرا خواهد رسيد كه تيمي با سرمربيگري فيروز كريمي قهرمان ليگ برتر ايران شود؟
    صددرصد. امسال زمان ازدست رفت، اما براي سال آينده برنامه هاي زيادي دارم. شما شك نكنيد كه از اين به بعد اگر هدايت تيم ليگ برتري را پذيرفتم فقط براي آن است كه آن تيم را آسيايي كنم و اگر هم هدايت تيم دسته اولي را قبول كردم به اين خاطر است كه آن تيم را به ليگ برتر بياورم. يعني اگر ديديد فيروز كريمي بدون تيم ماند فكر نكنيد كه هيچ پيشنهادي براي مربيگري نداشته، بلكه بدانيد تيم هايي كه به او پيشنهاد مربيگري داده اند پتانسيل آسيايي شدن يا صعود به ليگ برتر را نداشته اند.
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
رضا
|
۰۱:۰۹ - ۱۳۹۰/۰۴/۲۵
کاش این کفاشیان اندازه یک شبان فهم و شعور و معرفت داشت تا گله فوتبال این مملکت رو درست هدایت کنه!!فکر میکنه مردم ایران گاگولند! البته فعلا ایشون سوار بر خر مرداند دیگه!!