پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
آيتالله هاشمي رفسنجاني در سال 1313 در روستاي بهرمان از توابع شهرستان رفسنجان در يك خانواده ريشهدار مذهبي و كشاورز ديده به جهان گشود.
به گزارش «انتخاب»؛ پدرشان مرحوم حاج ميرزا علي هاشمي عميقاً مورد احترام و اعتماد اهالي روستا بود و به نوعي مرجعيت امور اجتماعي و مذهبي آنان را به عهده داشت. سطح زندگي آنها با توجه به وضع روستا در سطح خوبي بود.
* مكتب خانه
در سن 5 سالگي وارد مكتب خانه شد و علاوه برخواندن كتابهاي رسمي مدرسه، در مكتبخانه بخشهايي از قرآن، گلستان، نصابالصبيان را نيز آموخت و سپس مختارنامه، معراجنامه، بوستان و ...
*تجربه اولين سفر
14 ساله بود كه به پيشنهاد پسرعمويش، محمد، تصميم گرفتند كه همراه كاروان جهت تحصيل علوم ديني به قم هجرت نمايند.
*پايهگذاري مكتب تشيّع
پس از چند سال اقامت در منزل حضرات آيات اخوان مرعشي و اطاقهاي اجارهاي در منازل مردم قم، حوالي سالهاي 35 به بعد در مدرسه حاج سيدصادق و سپس مدرسه حجتيه حجرهاي با 7 تن ديگر گرفت. در همين دوره با همكاري دوستان، بويژه شهيد باهنر، نشريه «مكتب تشيّع» را بنا نهاد. اولين شماره اين نشريه در ارديبهشت 1338 منتشر شد، ايشان درباره اين نشريه ميگويد: «در پوشش مكتب تشيّع موفق به ايجاد يك شبكه فرهنگي – سياسي فراگير در كشور شديم. پس از باز شدن فضاي سياسي بعد از شهريور 1320، گروههاي مليگرا و تودهاي، ميداندار مسائل سياسي و اجتماعي در مطبوعات بودند و فضا براي مذهبيها بسيار تنگ بود. در اين نشريه مسائل اجتماعي و سياسي به شكل نو و بديع توسط بهترين متفكران اسلامي[1] عرضه ميشد.»
*امام خميني (ره) و هاشمي رفسنجاني
آشنايي با امام خميني(ره) در محل مسكوني وي در مقابل بيت امام شروع شد. ايشان فرصت ميكرد كه در مسير رفت و آمد امام ظاهر شده و چشم به چهره جذاب و پرهيبت ايشان بدوزد و سؤالي را بهانه تقرّب قرار دهد. بعدها زمينه آشنايي با مرحوم آقا مصطفي خميني فراهم آمد. در همان ابتدا رابطه استاد و شاگردي با امام را فراهم ساخت و اين رابطه را تا روزي كه بتوانند رسماً شاگرد امام شوند، حفظ كرده و هر روز گسترش دادند.
*آيتالله خامنهاي و هاشمي رفسنجاني
اين دو بزرگ براي اولين بار در درس خارج فقه مرحوم آيتالله داماد با هم برخورد كردند. سپس اين دوستي در يك سفر مشترك براي زيارت عتبات عاليات در عراق مستحكمتر شد. بعد از اين سفر آيتالله خامنهاي كه در مشهد تحصيل ميكردند، به قم منتقل شدند و اين باعث شد كه مراودتها ادامه يابد. دوستي اين دو طلبه به خاطر همفكري كامل و همكاري مبارزاتي عميقتر شد و اوج آن در حضور مشترك در جمعيت سرّي موسوم به «اصلاح حوزه» بود كه پس از كشف، باعث تعقيب، متواري شدن و زندگي مشترك آنها در خفا شد.
*شروع علني كار مبارزاتي
سال 1337 مصادف با اوايل تشكيل سازمان اطلاعات و امنيت كشور (ساواك) و همچنين سرنگوني رژيم سلطنتي در كشور همسايه عراق بود. ايشان كه محرم سال مذكور را در همدان براي تبليغ به سر ميبردند، در روز عاشورا ضمن اشاره به سرنوشت نظام سلطنتي عراق، انتقاد تندي را متوجه نظام سلطنتي پهلوي كردند كه بلافاصله پس از ترك منبر توسط شهرباني همدان دستگير شدند و به مركزي نظامي كه وظيفه ساواك تازه تأسيس را بعهده داشت، تحويل داده شدند. رئيس شهرباني كل كشور طي گزارش كتبي ضمن شرح وقايع به نخستوزير وقت (منوچهر اقبال) اعلام داشته است كه با توجه به درخواست آزادي وي از سوي عدهاي از علما و معتمدين شهر و بدليل اينكه وي تا اندازهاي خردسال بود، آزاد شده است.
*نقش هاشمي در مخالفت با لايحه انجمنهاي ايالتي و ولايتي
حضرت امام(ره) جلسهاي در منزل آيتالله حائري و در حضور علماء طراز اول قم تشكيل داده و اعلام خطر كردند. بنا شد علما با صدور اعلاميههايي نسبت به اين تصويبنامه اعتراض كنند. اعلاميههاي امام(ره) كه از همه تندتر بود، توسط رابطين مكتب تشيع در شهرستانها هم تكثير و پخش ميشد. امام(ره) جمعي از فضلا قم را براي تبليغ به اقصي نقاط كشور فرستادند كه مأموريت هاشمي عزيمت به استانهاي يزد و كرمان بود و متعاقباً كابينه علم عقب نشست و لغو تصويبنامه را رسماً اعلام كرد. [2]
*هاشمي رفسنجاني، سرباز باغشاه
ايشان در 21 فروردين سال 42 پس از حادثه فيضيه دستگير و جزء اولين طلاب به سربازي اعزام شد. وي در پادگان به عنوان اولين اقدام طي يك بحث رودرو با فرمانده پادگان، اعزام طلاب به سربازي را صريحاً محكوم كرد و با اينكه هنوز بيشتر از سه روز از شروع سربازي اجباري نميگذشت، فرمانده لشكر او را به اسم ميشناخت. در آن دوران در پادگانها رسم بر اين بود كه سربازان را به صورت دستهجمعي و گهگاه عريان به حمام ميبردند.اين سنت غلط و همچنين اجبار تراشيدن محاسن با تيغ و فحاشي به سربازان با اعتراض هاشمي رسماً توسط تيمسار پيروزنيا لغو شد. ايشان از بيم اينكه امام براي رهايي طلاب امتيازي به رژيم بدهند، طي نامهاي با عنوان معظم له خاطر نشان كرد كه پادگان براي طلاب دنياي جديدي است و هيچ مشكلي وجود ندارد و اگر طلاب به طور گسترده در سربازخانهها شركت كنند، ارتش عوض خواهد شد. در عصر عاشوراي سال 42 فرمانده نيروي زميني ارتش وارد پادگان شد و به محض ورود، دستجات وعظ و عزاداري را كه توسط طلاب سرباز هدايت ميشدند، مشاهده كرد و معترضانه گفت: «طلبهها پادگانها را به مسجد تبديل كردهاند.» سپس دستور داد مجالس وعظ و روضهخواني تعطيل شود. هاشمي رفسنجاني پس از فاجعه خونين 15 خرداد و احساس خطر، در 21 خرداد 1342 با اخذ مرخصي از پادگان خارج شد و ديگر مراجعت نكرد.
*زندگي مخفي و مبارزه
آيتالله هاشمي رفسنجاني از بيم دستگيري به عنوان سرباز فراري مجبور به زندگي مخفي شدو به زادگاه خود در بهرمان نوق رفت. در همين ايام بود كه ترجمه كتاب سرگذشت فلسطين را در مدت چهار ماه اقامت در آن روستا انجام داد.
در نيمه دوم سال 43 بدنبال تصويب لايحه مصونيت مستشاران نظامي و ديگر افراد تبعه آمريكا موسوم به كاپيتولاسيون، آتش مبارزه گرمتر شد. هاشمي توانست با تهيه صورت مذاكرات لايحه مزبور، امام را در جريان ريز مسائل قرار بدهد. امام(ره) نيز به شدت شاه، آمريكا و اسرائيل را مورد حمله قرار دادند كه در نيمه شب 13 آبان 1343 نيروهاي امنيتي منزل امام را در قم محاصره و پس از دستگيري، معظم له را به تركيه تبعيد كردند. پس از تبعيد حضرت امام (ره)، هاشمي و يارانش ابتدا نشريه بعثت و بعدها نشريه انتقام را با مشي صريح مخالفت با رژيم پهلوي منتشر كردند و در 29 بهمن سال 1343 به همراه جمعي از علماء و فضلاء در اعتراض به جو اختناق و تبعيد حضرت امام خميني(ره) نامه سرگشادهاي با عنوان نخستوزير وقت (هويدا) تهيه و امضاء نمودند و در پايان درخواست كردند در اسرع وقت رهبر شيعيان جهان را به قم عودت دهند. جالب توجه اينكه در اين نامه سرگشاده براي اولين بار از امام(ره) به عنوان رهبر شيعيان جهان ياد ميشود كه داراي بار سياسي عميقي است. سپس در نامه سرگشاده ديگري با عنوان هويدا و با امضاء فضلا و محصلين كرماني، نسبت به عدم رعايت شئونات روحانيت از سوي دولت و تصويب مصوبههاي مغاير با نظر مراجع تقليد شيعه و اعمال سانسور و تبعيد حضرت امام (ره) اعتراض نمود.
*سرگذشت فلسطين
سال 1343 در تقويم مبارزات هاشمي نقطه عطفي است. ايشان در اين سال كتاب سرگذشت فلسطين يا كارنامه سياه استعمار، تأليف اكرم زعيتر را ترجمه و با افزودن مقدمهاي كه در واقع منشور اعتراضيهاي بر سلطه داخلي و استعمار خارجي و نماياندن وضع مسلمانان و به ويژه مظلومان فلسطين بود، منتشر ساخت. سرمايه چاپ و انتشار كتاب را از طريق قبوض پيش فروش به همراه يك متن حماسي و افشاگر تأمين كرد. كتاب سرگذشت فلسطين اثر عميقي در بين روشنفكران و مبارزان آن روزگار بجا گذاشت. براي نمونه مرحوم دكتر مصدق به يكي از دوستان خود نوشت: «از كتاب سرگذشت فلسطين بسيار استفاده نمودم و حيفم آمد كه اين كتاب در گوشهاي بماند و مورد استفاده قرار نگيرد.» وي همچنين مبلغي را هم براي خريد و پخش اين كتاب اختصاص داد.
*اولين زندان
ساواك در تاريخ 12/12/43 به اتهام اقدام عليه امنيت كشور نسبت به دستگيري ايشان نمود و او را روانه زندان كرد. وي به مدت 4 ماه تحت بازجويي و شكنجه بود كه در 14 تيرماه 1344 با فشار علما و مراجع بزرگ از زندان آزاد شد .
*احضار به ساواك اصفهان
در ششم دي ماه 1344 وارد نجفآباد شد. عليرغم ممنوعالمنبر بودن، به منبر رفت و در پايان يك سخنراني حماسي براي سلامتي امام خميني(ره) دعا كرد و بلافاصله پس از پايين آمدن از منبر توسط شهرباني دستگير و به ساواك هدايت شد.
*اميركبير يا قهرمان مبارزه با استعمار
اميركبير يا قهرمان مبارزه با استعمار نام اثري است كه در اسفند سال 46 منتشر گرديد. ايشان در خلال اين كتاب كوشيده بود انديشههاي اصلاحي اميركبير در ايران و نياز كشور به تحول و از ميان بردن مفاسد را مطرح نمايد. در دوران رياست جمهوري و با مهيا شدن زمينه اصلاح، يعني آن چيزي كه اميركبير آن را نداشت، اقدامات اصلاحي در ساختارهاي اساسي كشور و برنامه سازندگي و توسعه را اجرا كند. صحبت كردن از انديشههاي اصلاحي در سال 46 نشان ميدهد كه ايشان به استقرار نظام اسلامي و رهايي از قيد استعمار اميد داشت.
*نهضت در دانشگاه
مهمترين حضور هاشمي در مجامع دانشجويي در آذر 1349 در دانشكده فني دانشگاه تهران است. ايشان در اين جلسه شديداً استعمار را مورد حمله قرار دادند و از دانشجويان خواستند با درس خواندن، ايران را از وجود كارشناسان خارجي بينياز كنند. حضور ايشان در مجامع دانشجويي با استقبال بينظير و كم سابقه مواجه شد. يكي از منابع ساواك استقبال از او در دانشكده فني را اين چنين گزارش داده بود: «تعداد دانشجوياني كه در آمفي تئائر جمع شده بودند، حدود 700 الي 800 نفر بودند كه پس از پايان سخنراني مشاراليه شديداً براي او ابراز احساسات كرده و كف ميزدند به طوري كه تاكنون چنين استقبالي از هيچ يك از سخنرانان بعمل نيامده است.»
ساواك در تاريخ 14/7/50 و به بهانه نامه ارسالي به حضرت امام خميني(ره) مبادرت به دستگيري وي كرد كه بازهم با فشار علما در تاريخ 5/2/51 آزاد شد كه باز هم باگروههاي مبارز شناخته شده و ناشناس كار ميكرد و ديري نپاييد كه پيشنهاد تبعيد و سپس حكم دستگيري وي صادر شد. سه ماه از غيبت او ميگذشت، بدون اينكه ساواك بتواند كوچكترين اثري از وي بدست بياورد. بالاخره ساواك ايشان را در تاريخ 6/6/1351 توسط شهرباني كرمان در رفسنجان دستگير كرد و به ساواك محل تحويل داده شد و پس از يك روز به همراه مأمورين مسلح به تهران انتقال داد و در تاريخ 14/6/51 تحويل زندان قزل قلعه شد. چون نتوانستند دليل مستندي ارائه نمايند، ناچار با قرار التزام عدم خروج از حوزه قضايي تهران به قيد وجه التزام مبلغ 50 هزارريال در تاريخ 19/6/51 آزاد شد.
*فداكاري همسر
سيده عفت مرعشي همسر آيتالله هاشمي رفسنجاني در لحظه لحظههاي نهضت همدوش همسر خود بود و بدون هيچ واهمهاي همه مخاطرات را به جان خريده است و در تمام مدت زندان و در ديدارها بخوبي از عهده اداره منزل و فرزندانشان برآمد. ايشان در قم توسط ساواك دستگير شد، ولي پس از اطلاع از انتساب وي به خانواده مرعشي و برخورد پرخاشگرانه مشاراليها مجبور به آزادي او شدند. اوج فداكاري سيده عفت مرعشي در انتقال دست نوشتههاي همسرش از زندان به خارج بود كه برخورداري جامعه فكري از تفسير راهنما و فرهنگ قرآن نتيجه همين تلاش است. آيتالله هاشمي رفسنجاني خود عمل انتقال دستنوشتهها به خارج از زندان را تحت عنوان «چادر و عبا» در مقدمه جلد اول تفسير راهنما شرح داده است.
*سكوت سياسي
سال 52 و 53 را بايد تعطيلي جلسات سخنراني او قلمداد كرد. در اين سالها توانست بدون اطلاع ساواك دوبار از كشور خارج شده و با مبارزان خارج از كشور ملاقات كند كه ساواك بدليل بياطلاعي از محتواي آنها نتوانست پروندهاي در اين خصوص تشكيل دهد. سكوت تاكتيكي هاشمي در اين دو سال شديداً ساواك را به واهمه انداخت. چون سكوت ايشان با توجه به سوابق مبارزاتي شجاعانه وي بسيار معما مينمود. بيم ساواك از فعاليتهاي احتمالي سرّي ايشان و همچنين مسافرت به خارج از كشور باعث شد كه معظم له در تاريخ 1/9/54 دستگير شودو تا پاييز 57 در زندان بماند.
*تأليفات
انتشار فصلنامه مكتب تشيع, ترجمه سرگذشت فلسطين يا كارنامه سياه استعمار, انتشار مجلات بعثت و انتقام, اميركبير يا قهرمان مبارزه با استعمار, انتشار مقالات مختلف در مكتب تشيّع, جهان در عصر بعثت (با همكاري شهيد باهنر), بحثهاي عدالت اجتماعي (خطبههاي نمازجمعه تهران), نطقهاي قبل از دستور در مجلس شوراي اسلامي, مجموعه خطابهها، مصاحبهها و سخنرانيها, يادداشتهاي علمي از درسهاي اساتيد دوران تحصيل, تفسير راهنما (در 20 جلد), فرهنگ قرآن , روايت هجران, خاطرات دوران مبارزه , انقلاب و پيروزي, عبور از بحران , پس از بحران , آرامش وچالش [3]
همچنين تأليفات زيادي از ديگران در مورد شخصيت، عملكرد و انديشه هاشمي رفسنجاني متتشر شد كه ميتوان به شرح ذيل نام برد:
انصراف, نقد ناتمام, امام علي (ع) در بيان هاشمي رفسنجاني, ياد ياران , مكالمات رؤساي جمهور ايران و عراق, حقيقتها و مصلحتها , بيپرده با هاشمي , سيماي سازندگي , شكوه سازندگي , سماحه الشيخ الهاشمي الرفسنجاني في عصر المجابهته, انتفاضه و فلسطين
*در ايام پيروزي
بعد از آزادي از زندان در اواسط سال 57، به همراه يارانش هسته اوّليه جامعه روحانيت مبارز را تشكيل داد. در همين روزها به پيشنهاد جامعه روحانيت مبارز شوراي انقلاب تشكيل شد. كه يكي از كميتههاي اصلي آن كميته سوخت و اعتصاب بود. به طور خلاصه كارهاي مهم انجام شده هاشمي از آزادي از زندان تا پيروزي انقلاب عبارتند از:
تشكيل رسمي جامعه روحانيت مبارز، تشكيل شوراي انقلاب، اداره اعتصابات و راهپيماييها و حل مشكل سوخت در قالب هيأت اعزامي امام به مناطق نفتي و تشكيل ستاد استقبال و تأمين امنيت امام(ره)
*تشكيل حزب جمهوري اسلامي
بعد از پيروزي انقلاب آيتالله هاشمي در ديدار با امام (ره) عنوان كرد كه همه به اين نتيجه رسيدهايم كه نقص اساسي ما نداشتن حزب است. امام كه تا آن زمان موافق تأسيس حزب نبودند، با ملاحظه نقش احزاب در آن زمان موافقت كردند. بدينسان مجوز تشكيل حزب جمهوري اسلامی صادر شد.
*اولين ترور
هنوز 4 ماه از پيروزي انقلاب نگذشته بود كه وي در تاريخ 4/3/58 به عنوان يكي از افراد كليدي امور انقلاب مورد سوء قصد و ترور قرار گرفت. مهمترين عامل نافرجام ماندن اين ترور حساب شده مداخله به موقع و سريع سيده عفت مرعشي، همسر ايشان بود. امام (ره) به شكرانه سلامت او پيام تاريخي را صادر كرد كه نشانگر عمق علاقه امام(ره) به هاشمي است. معظم له در پيام خود فرمودند: «جناب حجتالاسلام مجاهد متعهد هاشمي عزيز! مرحوم مدرس كه به امر رضاخان ترور شد، از بيمارستان پيام داد به رضاخان بگوييد من زنده هستم. مدرس حالا هم زنده است. مردان تاريخ تا آخر زنده هستند. بدخواهان بدانند هاشمي زنده است چون نهضت زنده است.»
انتخاب حضرت آيتالله هاشمي رفسنجاني از سوي امام (ره) جهت قرائت حكم نخستوزيري مرحوم بازرگان در كنار پيام امام به مناسبت سلامتي وي جايگاه ويژه ايشان نزد امام را مشخص ساخت.
*وزارت كشور و مجلس
نظم سيستم اجرايي كشور بدليل پيروزي انقلاب و استعفاي دولت موقت كاملاً از بين رفته بود. در چنين شرايطي حسب فرمان امام (ره) وزارت كشور ميبايست دو انتخابات حساس (اولين دوره رياست جمهوري و مجلس اول) را برگزار نمايد. ايشان دراولين روز سرپرستي وزارت كشور، سرعت در فعاليتهاي فعلي وزارت كشور و فعالتر شدن شهرباني و ژاندارمري را در دستور كار قرار دادند:
همزمان با تهيه مقدمات انتخابات رياست جمهوري، يك طرح ضربتي براي مقابله با ترور و اغتشاش را با همكاري سپاه پاسداران و كميتههاي انقلاب اسلامي اجرا كرد. ايشان با بيطرفي كامل انتخابات رياست جمهوري را كه منجر به انتخاب بنيصدر شد، برگزار كرد و پس از آن به دليل كانديداتوري اولين دوره مجلس شوراي اسلامي از سرپرستي وزارت كشور استعفاد داد. پس از برگزاري انتخابات مجلس اول و انتخاب او به عنوان رئيس مجلس، دورنمايي از تثبيت نظام در سال 59 آشكارگرديد.
*سال بحران
كشور در انتهاي سال 59 و اوايل سال 60 وضعيت بسيار حساسي داشت. در اين شرايط بحراني هاشمي رفسنجاني با استفاده از اعتبار حقوقي و حقيقي خود ضمن تعديل طرفين اختلاف، مسائل جاريه مملكتي را به طرق مختلف پيش ميبرد. از جمله براي تقويت ديپلماسي كشور در واپسين روزهاي سال 59 و در شرايط نبود وزير امور خارجه جهت جلوگيري از قطع پيوندهاي فرهنگي و سياسي كشور با ساير كشورها، بويژه كشورهاي مسلمان و انقلابي، به 4 كشور الجزاير، ليبي، سوريه و لبنان مسافرت كرد. اين سفر دستاوردهاي مؤثري در جهت شناساندن اهداف انقلاب به كشورهاي مذكور بويژه جلب حمايت سوريه از جمهوري ايران در جنگ عراق عليه ايران داشت.
*غائله بنيصدر
بنيصدر پس از رسيدن به پست رياست جمهوري بدون در نظر گرفتن مصلحتهاي نظام نوپاي اسلامي، اختلافاتي را بوجود آورد. در 14/12/59 در مراسمي در دانشگاه تهران كه به بهانه بزرگداشت دكتر محمد مصدق برگزار شده بود، تشكيلات شبه نظامي سازمان مجاهدين خلق مركب از ميليشیاي دختر و پسر دراختيار بنيصدر قرار گرفت. نيروهاي حزباللهي با آنان برخورد كردند. نيروهاي سپاهي و بسيجي از عدم تسليح خود در جبههها نزد امام همواره گلهمند بودند. دو روز پس از جريان دانشگاه آيتالله هاشمي رفسنجاني در مجلس خواستار برخورد مجلس با اين قضايا شد. در 14 خرداد 1360 كه موضوع عدم كفايت سياسي بنيصدر مطرح و تصويب شد، در مقابل روند ترور و انفجار در كشور روبه صعود گذاشت كه ترور آيتالله خامنهاي، انفجار دفتر مركزي حزب جمهوري و انفجار نخستوزيري از نمونههاي مشخص هستند. در اين دوران هاشمي با كمك ياران انقلاب مديريت كشور را براي خروج از بحران بعهده گرفت.
*هاشمي محور تحولات كشور
همه حوادثي كه هاشمي رفسنجاني را مركز تحولات كشور و اداره جنگ قرارداد، در فاصله 62 روز اتفاق افتاد. وي به هنگام سفر به كرمان و بازديد ازمناطق زلزله زده خبر سوء قصد به جان آيتالله خامنهاي را دريافت نمود و براي اينكه تريبون حساس نمازجمعه تهران پس از بستري شدن آيتالله خامنهاي دچار ركود نشود، از سوي امام خميني به عنوان امام جمعه موقت تهران منصوب شد. حزب منفجر شد و كمر ايشان با شهادت دكتر بهشتي و جمعي از ياران انقلاب شكست. مدتي بعد شهيدان رجايي و باهنر در حادثه 8 شهريور شهيد شدند. در اين ايام پيشنهاد شهيد رجايي مبني برانجام عمليات مشترك ارتش، سپاه و بسيج در شوراي عالي دفاع در دست بررسي بود و با تصويب شوراي عالي دفاع، آبادان طي عمليات ثامنالائمه به همين شيوه آزاد شد. دو هفته پس از آزادي آبادان دكتر چمران نماينده امام در شوراي عالي دفاع و فرمانده ستاد جنگهاي نامنظم به شهادت رسيد و آقاي هاشمي علاوه بر مسئوليتهاي ديگر به عنوان نماينده امام در شوراي عالي دفاع منصوب شد.
*هاشمي رفسنجاني و فرماندهي جنگ تحميلي
هرچند از لحظه شروع جنگ، در خط مقدم و پشت جبهه حضوري مؤثر داشت، اما تا زمان حضور بنيصدر، نميخواست چندان در امور جنگ دخالت كند. بعد از رفتن بنيصدر نقش هاشمي رفسنجاني روز به روز بيشتر ميشد. او بر مسائل جنگ و كشور از تريبون نمازجمعه اثر ميگذاشت.
اولين حكم رسمي حضور هاشمي رفسنجاني در جنگ در تاريخ 20 مهرماه 1359 صادر شد كه طي آن به عضويت شوراي عالي دفاع و در شورا هم به عنوان سخنگو منصوب شد. يك سال بعد در تاريخ 21 مهرماه 1360 توسط امام به عنوان نماينده رهبري در شوراي عالي دفاع وظيفه سنگينتري بر دوش گرفت. در تاريخ 30 بهمن 62 به سمت فرماندهي عمليات والفجر منصوب و پس از نوشتن وصيتنامه عازم مناطق جنگي شد. خاطرات روزانه او از اوضاع خطوط مقدم جبهه – كه بعدها منتشر شد – نشان ميدهد كه پس از پايان جلسات مجلس در پايان هفته به انحاي مختلف به مناطق جنگي جنوب و غرب كشور ميرفت.هرچند بعد از رفتن بنيصدر اختلافات ارتش و سپاه كمرنگتر و باعث پيروزيهاي غرورمندانهاي براي ايران شد، ولي اختلاف بر سر شيوه عمليات و اداره جنگ پس از چند عمليات دوباره سربرآورد. در اين ايام جهت مقابله همه جانبه با شرايط به وجود آمده، آيتالله خامنهاي، رئيس جمهور وقت طي نامهاي با عنوان امام(ره) درخواست نمود كه كليه امور مربوط به نيروهاي مسلح به شخص واحدي محول گردد و در همين نامه قيد كردند كه شايستهترين شخص براي اين منظور آقاي هاشمي رفسنجاني ميباشند. امام هم ايشان را با تمام اختيارات به عنوان جانشين فرمانده كل قوا منصوب فرمودند. او اين بار به شكل رسمي فرماندهي جنگ و جانشيني فرماندهي كل قوا را برعهده گرفت و اين مسئوليت تا پايان جنگ ادامه داشت.
*سال 63 (آرامش قبل از طوفان)
در ارديبهشت ماه 63 دومين دوره مجلس شوراي اسلامي تشكيل شد و آقاي هاشمي رفسنجاني طي سخنان خود به همين مناسبت اظهار اميدواري كردكه مجلس دوم در دوران فعاليت خود شاهد ختم جنگ و تصويب صلح باشد. در پايان تيرماه 63 در جلسهاي كه در شهر دزفول تشكيل شده بود، آقاي هاشمي رفسنجاني فشارهاي ديپلماتيك و اقتصادي بينالمللي جهت وادار كردن ايران به قبول صلح را براي مقامات ارشد تشريح كرد. وي در مردادماه همين سال تشكيل دادگاه بينالمللي و محاكمه متجاوز را به عنوان زمينه فعاليت سياسي براي پايان جنگ مطرح كرد كه مورد توجه محافل بينالمللي قرار گرفت و در ديدار با رزمندگان و فرماندهان تابعه قرارگاه خاتمالانبيا و اعضاي معاونت مهندسي وزارت سپاه اعلام كردامروز بهترين شرايط را در جبههها داريم كه نويد از عمليات ديگري بود.
*فتح فاو (تحول عمده در جنگ)
در روزهاي پاياني خرداد 64 آقاي هاشمي پس از صدور دستور فراهم شدن مقدمات پيچيده نبرد و الفجر و تصرف فاو، عازم يك سفر 15 روزه خارجي شد و در اين سفر از كشورهاي سوريه، ليبي، ژاپن و چين بازديد به عمل آورد. بيستم بهمن 1364 در حالي كه در سراسر ايران جشن هفتمين سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي برگزار ميشد، عمليات والفجر 8 يا فتح فاو با رمز يا فاطمهالزهرا(س) آغاز شد.
*بسيج امكانات كشور
پس از تشكيل ستاد پشتيباني جنگ حضور آيتالله هاشمي در مسائل اجرايي كشور بويژه شناخت دقيق امكانات كشور بيشتر شد. با تدبير آقاي هاشمي رفسنجاني براي خنثي كردن توطئه اقتصادي دشمنان دو راه پيش رو قرار گرفت: اول: در مدت محدودي براي كاستن از خسارات ناشي از كاهش درآمدهاي نفتي، نفت بيشتري صادر گردد. دوم: در جهت خودكفايي صنايع نظامي هرچه بيشتر تلاش شود. تنگناهاي اقتصادي در آن موقع مسئولين را به صورت جدي به فكر سازندگي انداخت. او در مجله پاسدار اسلام اعلام كرد: براي دستيابي به منابع ارزي بيشتري ميتوانيم از درياها، كوهها، مراتع، منابع جنگلي، نيروهاي انساني، كارهاي دستي، معادن ... استفاده جديتر و فعالتر كنيم.
ايشان در ديدارها و سخنرانيهاي مختلف خود بر لزوم تكيه بر منابع داخلي و استفاده از آنها در جهت خودكفايي و توجه لازم به علم تأكيد ميكرد.
*مادگي جهاني جهت برقراري صلح
در سال 1366 فشار آمريكا عليه ايران در جنگ بيشتر شد و دورنماي دستيابي به راهحل سياسي جهت پايان جنگ پيچيدهتر گرديد. رئيس مجلس و فرمانده جنگ در گفتگو با كيهان هوايي به زبان موجز اين دورنماي پيچيده را اينگونه بيان داشت: «آنچه براي دنيا اهميت دارد، اين است كه شكست عراق به عنوان يك پيروزي نظامي براي جمهوري اسلامي ايران تلقي نشود.» كمي پس از آن عمليات كربلاي 5 و رسيدن ايران به نزديك بصره براي نخستين بار كارشناسان جهاني را وادار به طرح امكان پيروزي قريبالوقوع ايران در جنگ كرد و اين نظريه به يكباره در جهان قوت گرفت.
در سال 66 قطعنامه 598 شوراي امنيت صادر گرديد كه از سوي ايران به صورت مشروط پذيرفته شد. تحت هدايت هاشمي رفسنجاني پس از تصويب قطعنامه، وزارت امور خارجه دوره فشردهاي از فعاليتهاي ديپلماتيك را به منظور ملحوظ ساختن شرايط ايران در اجراي قطعنامه دنبال كرد. همزمان با آن، آخرين اقدام جهت مأيوس شدن كامل دشمن از ماشين جنگي خود در دستور كار قرار گرفت و آن عمليات والفجر 10 در ارتفاعات مشرف بر حلبچه بود. در اين عمليات جمع كثيري از اهالي عراق در پناه جمهوري اسلامي ايران قرار گرفتند. هاشمي طي دستوري به رزمندگان اسلام تأكيد كرد: به آنان كه ميخواهند در عراق زندگي كنند، اجازه رفتن بدهيد و آناني كه مايلند زيرپرچم جمهوري اسلامي ايران زندگي كنند با مهرباني به مراكز نگهداري منتقل شوند. وي همچنين اضافه كرد كه بمباران شيميايي شهر حلبچه از سوي عراق به دليل انتقام از استقبال مردم از نيروهاي اسلام صورت گرفته است.
*هاشمي رفسنجاني و سال 67
عمليات برقآساي والفجر 10 فرضيه سقوط بغداد را تقويت كرد، در اين شرايط حساس آمريكا كه به شدت از پيروزي ايران نگران بود، نقاب را كنار زده و در خليجفارس مستقيماً عليه ايران وارد جنگ شد و سكوهاي نفتي، كشتيهاي جنگي و غيرجنگي و هواپيماها و هليكوپترهاي ايران را مورد حمله قرار دارد. حضور هاشمي به عنوان فرمانده جنگ كفه ميدان را بنفع ايران سنگين كرده بود، ولي مشكلات عظيم اقتصادي كشور، دخالت مستقيم آمريكا در جنگ به نفع صدام، چراغ سبز به بعث عراق براي استفاده از امكانات پيشرفته اهدائي غرب و شرق و هتك مقررات بينالمللي در انجام جنايات جنگي كه نمونه مهم آن بمباران شيميايي حلبچه بود، مسئولان كشور وامام را به اين نتيجه رساند كه ادامه جنگ به نفع نيست و ميتواند به فاجعهاي عظيم تبديل شود. در مورخ26/4/67 جلسهاي با حضور مقامات سياسي و نظامي بلند پايه كشور در حضور آيتالله خامنهاي رئيس جمهور وقت برگزار شد و در آن جلسه مرحوم حاج سيد احمد خميني پيام امام (ره) را قرائت كردند. امام در پيام مذكور با استناد به گزارش اقتصادي دولت و گزارش نظامي فرماندهي سپاه ادامه جنگ را به مصلحت ندانسته بودند.
وقتي در جلسه مذكور مشخص شد كه ادامه جنگ به مصلحت نظام نيست، هاشمي رفسنجاني كه فرمانده جنگ بود، آماده شد كه مسئوليت اعلام پايان جنگ و توقف آن را برعهده بگيرند كه امام خود اين مسؤوليت را برعهده گرفتند.
*وداع با مجلس
با پايان يافتن جنگ، اولويت نظام اسلامي در سازندگي كشور بود. لذا آيتالله رفسنجاني با لبيك صلاحديد دلسوزان نظام در 24 مرداد 68 از مجلس خداحافظي كرد و دو دوره متوالي به عنوان رئيس جمهور امر مهم بازسازي و سازندگي را در نظام جمهوري اسلامي ايران پذيرا شدند.
*دوران سازندگي
آنچه در تمامي ارزيابيها از اين دوران هشت ساله مشترك است، تثبيت اقتدار و عزت نظام جمهوري اسلامي در عرصههاي بينالمللي، تغيير چهره كشور و دگرگوني كيفيت زندگي در ايران است. رهايي از اقتصاد وابسته به نفت و توجه بر صادرات غيرنفتي و موفقيتهاي حاصله در اين راه از افتخارات دوران سازندگي است. همچنين برنامهريزي براي ايران در سال 1400 و نويد تمدن بزرگ اسلامي، افق روشني از اميد، ثبات و پيشرفت ارائه داده است.
مرور تحولات دوره (1376-1368) نشانگر موفقيتهاي قابل توجهي است، رشد توليد ناخالص داخلي در اين دوره به سالانه 4/6 درصد بالغ شد كه در واقع ميانگين رشد 11 درصدي سرمايهگذاري و بالا رفتن بهرهوري نيروي كار از عوامل اصلي آن به شمار ميآيند. مصرف كل به قيمتهاي ثابت به طور متوسط 6/6 درصد رشد يافت، ليكن تركيب تقاضاي اقتصاد با توجه به شتاب رشد سرمايهگذاري جنبه توليدي بيشتري به خود گرفت.
كسري بودجه مزمن 50 درصدي سال 1367 به توازن بودجه تبديل شد و تركيب هزينههاي دولت به نفع هزينههاي عمراني تغيير كرد. تراز منفي بازرگاني خارجي كشور مثبت و سنگيني تعهدات و بدهيهاي خارجي سبك شد.
نرخ رشد جمعيت به كمتر از نصف يعني 3/1 درصد تقليل يافت و در مقابل اميد به زندگي با بيش از 6 سال افزايش به 5/69 سال رسيد، درصد باسوادي از حدود 9/68 درصد در سال 1368 به 5/79 درصد افزايش يافت و بيكاري 2/14 درصدي به 1/9 درصد كاهش يافت. مشاركت زنان در عرصه فعاليتهاي اجتماعي افزايش يافت و از بار تكفل اقتصادي كاسته شد. شاخص فقر كه در سال 1367 به 31 درصد ميرسيد در سال 1376 به حدود 18 درصد كاهش يافت. در كنار رشد و استحكام اقتصادي، درآمد سرانه و رفاه اجتماعي بالا رفت و سياست محوري تسهيلات رفاهي و بهداشتي پوشش فراگيري در شهرها و روستاها و مناطق محروم يافتند. زيربخشهاي مختلف اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي در حد قابل توجيه رشد يافتند. بخشهاي آب و كشاورزي و نيرو گسترش چشمگيري پيدا كردند. بيش از 60 سد مخزني ساخته شد و توسعه شبكههاي آبياري و زهكشي و ساير اقدامات بخش كشاورزي سببگرديد كه محصولاتي نظير گندم و محصولات زراعي رشد سالانهاي حدود 6 درصد را با تجربه كنند.ظرفيت اسمي نيروگاههاي كشور كه كمتر از 13 هزار مگاوات بود به 23 هزار مگاوات بالغ شد و توليد انواع حاملهاي انرژي و صنايع فولاد، سيمان و پتروشيمي داراي رشد متوسطي معادل 3/18، 3/5 و 21 درصد شدند.
بخشهاي اجتماعي و فرهنگي از آموزشهاي عمومي گرفته تا تحقيقات عالي، فعاليتهاي فرهنگي و امور جوانان و ورزش همگي رشدهاي بالايي را تجربه نمودند. تعداد دانشآموزان از حدود 8/13 ميليون نفر در سال 1368 به حدود 8/18 ميليون نفر در سال 1376 افزايش يافت و عليرغم اين رشد در نتيجه مجموعه سرمايهگذاريهاي انجام شده تراكم دانشآموز در كلاس و نسبت دانشآموز به معلم كاهش يافت، تعداد دانشجويان از 447 هزار نفر در سال 1368 به حدود 3/1 ميليون نفر در سال 1376 رسيد و زيربناهاي آموزش عالي و تحقيقات تا 5 ميليون متر مربع گسترش يافت و تيراژ مطبوعات از 5/176 ميليون نسخه به 857 ميليون نسخه بالغ شد. و سرانجام زمينه مناسبي براي كشور فراهم شد. با اجراي طرحهاي زبربنايي، ايجاد سختافزارهاي فني، تربيت نيروي انساني ماهر و تحقيقات كاربردي، ذخيرهاي ارزشمند براي اداره كشور فراهم آمد.
تأثير وقايع دوران سازندگي در جامعه بسيار زياد و داراي ابعاد گوناگون بود، سير تحولات درجامعه ما كه به خاطر انقلاب و جنگ و رخدادهاي دو دهه قبل از انقلاب اسلامي، در حال دگرگوني بود، سرعت بيشتري يافت. طبقات و لايههاي اجتماعي درهم آميخته شد
فعل و انفعالات مذكور به علاوه اطمينان خاطري كه رئيس جمهور و مسؤول برگزاري انتخابات به ملت ايران به منظور سلامت انتخابات و اهميت آراي آنان بخشيده بودند، منجر به حضور چشمگير رأيدهندگان در دوم خرداد 76 شده بود. انتخاباتي كه پس از آن با توجه به افزايش جمعيت هيچگاه ايران شاهد چنان حضور مردمي نبوده است.
*تدوين سياستهاي كلي در مجمع تشخيص
آيت الله هاشمي رفسنجاني پس از واگذاري رياست جمهوري به منتخب مردم در خرداد 76 در تاريخ 12/5/76 به عنوان رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام در ساختمان قدس مستقر شد و وكار جديد را به اميد سربلندي نظام جمهوري اسلامي ايران آغاز نمود.
ايشان در تاريخ 25/10/1376 طي نامهاي به آيت الله خامنهاي نوشت: «با عنايت به بند يك اصل 110 قانون اساسي، مجمع تشخيص مصلحت نظام براي تهيه پيش نويس تعاريف و عناوين سياستهاي كلي، كميسيوني را تشكيل داد. اين كميسيون پس از بحث و بررسي پيرامون موضوعات مختلف از جمله پيشنهادهاي بعضي از اعضاي مجمع، نهايتاً طي 17 جلسه عناوين سياستهاي كلي نظام را تهيه و به مجمع ارائه نمود و اعضاي مجمع نيز با بررسي كامل موضوعات و بحثهاي طولاني براي رعايت اصل اختصار در تعيين عناوين در نهايت طي 12 جلسه به جمعبندي دست يافتند.
به هر حال سياستهاي كلي نظام پس از تصويب در مجمع تشخيص مصلحت جهت تصويب نهايي براي رهبر معظم انقلاب ارسال شد و معظم له نيز در تاريخ 15/10/1377 طي نامهاي به آيتالله هاشمي رفسنجاني، مصوبه را «حاكي از تعمق در موضوع و بسيار خوب» خواندند و از مجمع خواستند«عناوين داراي الويت» را تعيين كنند.
مجمع پس از ماهها بحث و بررسي، الويتها را در تاريخ 5/2/1377 به تصويب رساند و آيت الله خامنهاي نيز در تاريخ 1/3/1378 به رياست محترم جمهوري ابلاغ نمودند.
*انتخابات مجلس ششم و انصراف
هاشمي در گذر از رويداد دوم خرداد 76 ترجيح داده بود در كارهاي اجرايي وارد نشود، بلكه از تجربيات و اندوختههايش در تصميمگيري و تصميمسازيهاي كلان كشور مفيد به فايده گردد، اما تنش موجود بين احزاب، گروهها و تخريب يكديگر و از همه مهمتر تحتالشعاع قرار گرفتن توسعه و سازندگي و از دست رفتن مهمترين زمان براي پيشرفت كشور سبب گرديد او وارد عرصه انتخابات ششمين دوره مجلس گردد. اما در فضاي تبآلود و سياستزاده آن روز، فضاي سياسي و مطبوعاتي كشور در جهت تخطئه و تخريب شخصيت هاشمي رفسنجاني قرار گرفت.
در اين فضا هاشمي با توجه به شرايط آن روز در نامهاي كه خطاب به موكلان تهراني نوشت، آورده است: «با توجه به شرايط جاري، انجام وظيفه به صورت مطلوب و تلاش براي وفاق ملي و تقويت سازندگي كه از اهداف مهم و عمده حضور در صحنه بود، ممكن نيست و حداقل مشكل ميبينيم.» بدينوسيله او مصالح نظام و منافع ملي را در اين تصميم ديد.
*سند چشم انداز 20 ساله نظام
يكي از كارهايي كه مجمع تشخيص ملحت نظام در دوران رياست آيت الله هاشمي رفسنجاني انجام داد و مورد توجه كارشناسان داخلي و خارجي و كشورهاي منطقه، دنياي اسلام و جهان بينالملل قرار گرفت، تصويب سند چشم انداز جمهوري اسلامي ايران در افق 1404 هجري شمسي است.
هرچند انجام چنين كاري در دولت آقاي هاشمي مسبوق به سابقه بود و آن زمان وزارتخانهها و دستگاههاي اجرايي براساس دستور رئيس جمهور وقت (هاشمي رفسنجاني) نيازها و امكانات خود را در افق 1400 تهيه كرده بودند و به رويت رهبر معظم انقلاب رسيده و از آن تعبير به «حيات طيبه» كرده بودند، اما پس از پايان دولت سازندگي، آن مورد در دولت جديد پيگيري نشد تا اينكه رهبر معظم انقلاب در تاريخ 17/10/81 طي نامهاي به آيت الله هاشمي رفسنجاني ترسيم چشم انداز را كاري لازم خواندند و پس از آن، تصويب اين سند در دستور كار جلسات مجمع تشخيص مصلحت نظام قرار گرفت كه پس از ماهها جلسه به تصويب رسيد.
آیت ا... هاشمی رفسنجانی در دوران پیروزی انقلاب اسلامی از اعضای مؤثر و برجسته شورای انقلاب بوده و سپس فعالیتهای خود را در عرصههای گوناگون پیگیری کردهاند، از جمله:
از اعضای حزب جمهوری
سرپرست وزارت کشور
ریاست مجلس شورای اسلامی
امام جمعه موقت تهران
جانشین فرماندهی کل قوا
نیابت ریاست مجلس خبرگان
ریاست جمهوری
ریاست شورای عالی انقلاب فرهنگی
ریاست شورای عالی امنیت ملی
ایشان هم اکنون ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام را بر عهده دارند.
آیت ا... هاشمی رفسنجانی پس از انقالب اسلامی عناوین افتخاری متعددی از مجامع علمی مختلف دنیاکسب کردند و دانشگاه تهران نیز عنوان دکترای افتخاری علوم سیاسی را به ایشان اهدا کرده است. و هنوز نقطه امید و اتکای مردم و مسئولان جامعه در بحرانهای داخلی و خارجی است.
آیتالله هاشمی رفسنجانی همچنین در شهریورماه 1386 به دنبال رحلت آیتالله مشکینی رئیس فقید مجلس خبرگان رهبری در دومین اجلاس سالانه دوره چهارم مجلس خبرگان، به ریاست این مجلس مهم و تأثیرگذار برگزیده شد.
وی اسفند سال 1389 ریاست مجلس خبرگان رهبری را به آیتالله مهدوی کنی سپرد.
آیت الله هاشمی سال ۹۲ پس از اعلام کاندیداتوری، صلاحیتش تایید نشد و پس از آن، از روحانی کاندیدای دیگر ریاست جمهوری اعلام حمایت کرد.
ایشان عصر روز ۱۹ دی ماه به دلیل سکته قلبی دعوت حق را لبیک گفتند.