پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : کیهان در یادداشت روز خود با عنوان "تیمسار را خاک نکنید" نوشت :
«من سيلي برادران پاسدار را به مرحمت اجنبي ترجيح مي دهم». اين بخشي از ديالوگ «كامران» با تيمسار، ثابتيان و تقي نيا در فيلم «خانه عنكبوت» است. كامران كه خبرنگار و روشنفكر است با 3 تن ديگر از وابستگان رژيم پهلوي در ويلايي در شمال كشور، عمليات نظامي پنجه عقاب (EAGLE CLAW) در صحراي طبس و آغاز كودتاي آمريكا را انتظار مي كشد. اما عمليات شكست مي خورد و چهار مرد مستأصل و هراسان از گرفتار شدن، به جان هم مي افتند و يكديگر را از پاي درمي آورند.كامران سرانجام مجبور مي شود به رغم ميل خود، تيمسار مغرور را از پا درآورد و چال كند.
نقش «كامران» را مسعود بهنود بازي مي كند كه خود، نويسنده داستان است. عذاب وجدان ناشي از خيانت، خبرنگار و روشنفكر همپا با ژنرال هاي طاغوتي و گوش به فرمان بيگانه را راحت نمي گذارد تا آنجا كه مي گويد «من سيلي برادران پاسدار را به مرحمت اجنبي ترجيح مي دهم». آيا حال و روز جفاكاران به ملت در دو كودتاي مخملين سال هاي 1378 و 1388 غير از فضاي كلي حاكم بر «خانه عنكبوت» است؟ در پاسخ اين سؤال بايد قدري درنگ كرد.
قصه از آنجا تراژيك و غمبار شد كه ابتدا پاي نامحرمان و سپس بيگانه دوباره به فضاي سياست كشور باز شد. انقلاب همه اين تارهاي عنكبوتي را روبيده بود اما تدريجا سروكله نامحرماني كه با انقلاب و اسلام سر ناسازگاري داشتند پيدا شد. گارد بسته برخي جريان هاي سياسي در برابر نامحرمان و سپس بيگانگان گشوده شد. طيفي از آنها طمع كردند كه در رقابت هاي سياسي و انتخاباتي، پارسنگي بر كفه خويش بگذارند و موازنه را به سود خود تغيير بدهند. پس، استفاده از معاضدت منافقان و مفسدان و منحرفان را مباح شمردند يا چشم بر آن بستند حال آن كه طيفي ديگر از همين ها، كاملا با «ضدانقلاب» و بيگانگان رانده شده از ايران بسته بودند.
تنيدن در تارهاي عنكبوتي از نو آغاز شد درحالي كه در اين فرايند شبكه گستري، طمع كردگان وطني (جبهه بعدي اصلاحات،) خود طعمه اي بيش نبودند. نردباني بودند كه مي شد پس از بالا رفتن از ديوار، به دور انداخت يا هيزمش كرد و سوخت. سند مي خواهيد؟ ماجرايي از آقاي گنجي- مجسمه بلاهت- را كامران قصه خانه عنكبوت با شما باز خواهد گفت. بي دليل نيست كه همين روزها گنجي عملا رفقاي سابق خود را دروغگو و فرصت طلب مي خواند حتي اگر بشنود كه عاشقانه هايي نظير «عوضي، دون كيشوت، موجودي كه سم بر زمين مي كوبد و...» را نثارش مي كنند. كار بيخ پيدا كرده است. درست مانند فرداي 5 ارديبهشت 1359 كه پنجه عقاب در صحراي طبس با سجّيل ابابيل درهم شكست. حالا به جاي اسب ترواي اصلاح طلبي، جامعه مدني، جنبش مسالمت آميز و بدون خشونت و...، نام «درازگوش تروا» در همان حلقه هاي معارضان شنيده مي شود. و نيز اعترافات فراواني شنيده مي شود كه نه به واسطه بازجويي است و نه از جايگاه پاسخگويي در دادگاه. فعلا ماجراي كامران (بهنود) و مهاجراني و گنجي و مخملباف و ابراهيم نبوي و قطاري از مشابهان آنها را تا همين جا داشته باشيد، تا دوباره به روايت خانه عنكبوت بازگرديم.
همين روزها جماعتي سياست باز كه با گندم نما و جوفروشي به نام خاتمي از خرداد 76 به عرصه قدرت بازگشتند و در فتنه خيانت بار سال هاي 78 و 88 نقش «لولا» را ايفا كردند، هوس حضور دوباره در عرصه سياست و انتخابات را در سر مي پرورانند. اينها همان هايي هستند كه از آشوبگري و ساختارشكني چيزي به دست نياوردند هيچ، كه سر بزنگاه، نقاب نفاق از سيمايشان انداختند و آن روي كريه خود را عيان كردند. آيا به اين قيافه كريه كه آبله فتنه در آن داد مي زند، عشوه اصلاح طلبي و كرشمه شرط گذاري براي حضور در انتخابات مي آيد؟ شما را به خدا اين ناز و غنج به آن قيافه مي خورد؟! كامران خانه عنكبوت اگرچه در اوج التهاب بلواي هشت ماهه 88، خود به آيين جاهلي برگشته بود و به تعبير خودش جزو «زنجير پاره كرده ها» بود اما بعدها طبق معمول از موضع پير خردمند و شيخ حكيم گفت كه براي براندازي اول بايد چاه را مي كنديد و پس از آن مناره را مي دزديديد. مناره به اين بزرگي را مگر مي شود پشت در گذاشت و بعد گفت چاكر خانواده! ما رفتيم و برگشتيم! اين جماعت، طلقايي هستند كه بي محابا و به ناجوانمردي تا مرز همكاري با دشمن و محاربه و فساد في الارض پيش رفتند. تا تيغ شان بريد، خيانت و جنايت كردند و اگر امروز به رغم خشم و غيرت طوفاني آفرينندگان حماسه 9 دي نفس مي كشند، صرفا از صدقه سر مرحمت نظام و بزرگواري و كرامت مقتدايي است كه يوسف وار با نابرادران مواجه شد. بگذريم كه اين نابرادران، روي فرزندان جفاكار يعقوب راهم سپيد كردند.
خوب گفته آقاي تاج زاده كه راه ميانه اي وجود ندارد. با اين توضيح كه حضرات يا راست گفته اند كه در انتخابات رياست جمهوري نهم و دهم، و انتخابات مجلس هفتم و هشتم آن هم به شكل سازمان يافته تقلب شده، كه پس غلط مي كنند به رقابت در انتخابات بيايند. يا اينكه دروغ گفته اند- به بزرگي مناره دزديده شده- كه در آن صورت اهليت حضور در رقابت مربوط به حوزه مدنيت را ندارند و به جاي شاخه به شاخه كردن، بايد از گذشته خود اعلام توبه و برائت كنند. راه ميانه اي وجود ندارد. نظام و مردم همه تخفيف هايشان را داده و بيش از قاعده، عفو و اغماص كرده اند. با خيانتكار كه معامله نمي كنند. همين آقاي تاج زاده سال گذشته به محسن صفايي فراهاني و عبدالله رمضان زاده گفت- و ويدئوي آن همچنان در اينترنت موجود است- «براي بنده كه تجربه انتخابات رو دارم، مي دونم كه در انتخابات تقلب نشده، ممكنه يكي دو ميليون عقب جلو بشه [!] ولي ما انتخابات رو باختيم. حالا به جاي 52 ميليون و 41 ميليون، شده باشد 41 ميليون و 52 ميليون مثلا». حوادث تلخ و بي سابقه پس از خرداد 8138 را از همين نقطه بايد بازخواني كرد؛ ادعاي دروغ و خيانت آلود «تقلب» به عنوان اسم رمز آشوب و كودتاي آژاكس 2. رفتار آنها كه مي دانستند و دروغ به اين بزرگي گفتند، رفتار ملامت آميز يهوديان است كه خداوند درباره شان فرمود «حق را با باطل نپوشانيد و شما حقيقت را با آن كه مي دانيد، كتمان مي كنيد» (آيه24 سوره بقره)
زماني (01 خرداد 9136) مقتداي فرزانه انقلاب فرموده بودند «آيا روشنفكرنماياني كه در سايه آزادي اسلامي فرصت و امكان آن را يافته اند كه صفحاتي را به داعيه روشنفكري، از سخناني خوشايند بيگانگان مطرود پركنند، شهامت آن را دارند كه به صراحت اقرار كنند داغ و غصه آنان نه براي علم يا آزادي، بلكه به خاطر جمع شدن سفره ننگين فسق و فساد است؟ و دشمني آنان... به انگيزه بازگشت به همان دنياي شرم آوري است كه بيگانگان براي آنان به وجود آورده و از خود آنان در راه آن كمك گرفته بودند؟». همين روزها خبري در رسانه هاي ضدانقلاب از رفتار و گفتار آقاي بهنود در خلوت لندن منتشر شده كه به غايت انديشيدني است و ذهن كنجكاو را تا گفت وگوي چند سال پيش وي- با محوريت بازخواني كارنامه حضور خود در عرصه سياست و روزنامه نگاري از قبل از انقلاب- مي راند و اين سؤال را پديد مي آورد كه تناقض خلوت و جلوت تا كجا؟
پتكين آذرمهر از عناصر ضدانقلاب مقيم لندن، اخيراً در پاسخ به بهنود كه او را شعبان بي مخ توصيف كرده بود، روايتي از هم نشيني و ملاقات هاي مكرر خود با بهنود در لندن را باز گو مي كند. «آذرمهر»كه همچنين با افرادي نظير اميرعباس فخرآور و برخي آشوبگران متواري فعال در فتنه تيرماه87 ارتباط ارگانيك دارد، درباره زندگي واقعي «كامران» خانه عنكبوت مي نويسد: «بهنود را پاي صندوق رأي در لندن [سال48] ديدم و از او پرسيدم براي رأي دادن آمده؟ او هم تأييد كرد كه آمده بود به مصطفي معين رأي بدهد. آن موقع بهنود مانند من يكي از امضاكنندگان طرح رفراندوم بود كه شركت در انتخابات را تحريم كرده بود... اينجا در لندن از نزديك روشنفكرهايمان را ديدم. چند سال پيش بهنود را از نزديك در خانه آقاي اثني عشري ديدم. در بحبوحه ماجراي فرج سركوهي بود و بهنود به لندن آمده بود. چند تا از اين شاعرها و نويسنده هاي وطني هم آمده بودند بهنود را ببينند، من هم فكر مي كردم آمده اند درمورد ناپديد شدن فرج سركوهي صحبت كنند اما چايي كه صرف شد، بساط [....] برپا شد ... 2سال پيش از انتخابات و در جلسه اي از بهنود سؤال شد كه تقلب بشود چي؟ او پاسخ داد جمهوري اسلامي تقلب نمي كند، نكرده و نخواهد كرد. بيرون از جلسه ديدم به برخي از دور و بري هايش مي گفت مخالفان جمهوري اسلامي 5درصد هستند نه بيشتر.»
اگر مايليد درباره خيانت ها و دروغ هاي اين جماعت عليه جمهوري اسلامي بيشتر بخوانيد، سري به گفت وگوي خودماني مارس و آوريل 4200 آقاي بهنود با قاصدك آن لاين (نشريه برخي دانشجويان مقيم تورنتو) بزنيد كه در رسانه ها ديده و خوانده نشد. اين سلطنت طلب بركشيده مهاجراني و خاتمي مي گويد «از سال ها پيش معتقد بودم و در سخنراني هاي خارج از كشور هم مي گفتم كه در نظام، آدم هاي معقولي هم وجود دارند. آن موقع دو تا نمونه بيشتر نداشتم، مي گفتم كرباسچي و مهاجراني. اگر مي خواستم عقب تر بروم خاتمي را هم مي گفتم... [در پاسخ سؤال خبرنگار مبني بر مقايسه سانسور در قبل و بعد از انقلاب] اصلاً نوع گفتمان در زمان شاه جور ديگري بود. يعني در زمان شاه طوري بود كه حتي در جمع چند نفره هم كسي كمتر از اعلي حضرت نمي گفت، نوشتن كه هيچ. از نخست وزير هم حتي نمي شد انتقاد كرد. از وزرا هم نمي شد. هويدا هر سال كه شاه به سن موريس براي اسكي مي رفت، سردبيرها را مي خواست و مي گفت شاه دو ماهي مي خواهند استراحت كنند و خسته شده اند. اگر جواديه آب ندارد و يا بم نان ندارد، هميشه نداشته اند. در اين 2ماه هيچ خبر منفي ننويسيد... هويدا مي گفت اشكالي ندارد مردم حتي 04هزار تا از روزنامه شما را نخرند، پولش را مي دهيم. بعد از انقلاب حتي در بدترين دوران مطبوعات، موقعي كه ماها مخفي شده بوديم، سانسور اين طوري نشد، يعني به اين ترتيب كه نماينده ساواك بيايد بغل دست من، تيتر بخواند... من نمي دانم چرا اكبر گنجي الان مانده زندان. اگر امكان داشتم بهش مي گفتم ماندن يا نماندن تو در زندان براي كسي مهم نيست. اين دفعه كه از زندان مرخصي گرفته بود، من بهش تلفن كردم... گفت دو سال پيش شما بوديد و آمديد، همه آمدند ديدن. الان كسي نيست اينجا... براي جامعه، بودن يا نبودن اكبر توي زندان فايده اي ندارد... نوشته هاي زمان انقلاب را مي خواندم مي بينم خيلي ساده دل بوديم. دوره دوم خرداد خوبي اش اين بود كه ما بوديم، تجربه را منتقل مي كرديم اگر كسي هم شبيه جواني ما- يك ذره تندتر- مثل گنجي بود، بالاخره كسي مثل ما هم مي گفت نكن. تازگي ها ابراهيم نبوي يك نامه تندي نوشته به شادي صدر. در آنجا نوشته كه در آن روز [دوره اصلاحات] همه تسمه پاره كرده بوديم. بهنود مي گفت همه باهم از چراغ قرمز رد نشويم... از حق نگذريم آقاي خامنه اي ايستاده، تا حالا نگذاشته خاتمي را بخورند. وگرنه مي خورندش، اگر آقاي خامنه اي نباشد... آقاي خاتمي در دنيا به هيچ كس به اندازه آقاي خامنه اي بدهي ندارد. يعني اگر هر 9روز يك بحران درست كردند، او در هر 5روز يك بار نجاتش داده. يعني در هر پنج روز يك بار دستش را گرفت جلو و از حداكثر نفوذش استفاده كرده تا خاتمي را نخورند.»
پنجه عقاب شكسته است. اگر نشكسته بود هم، سيلي مردم ايران در 9 دي 88، صدبار به مرحمت اجنبي شرف داشت. ما به همكاران ستون پنجم دشمن نمي گوييم ژنرال ها و تيمسارهايتان را زير خاك كنيد- خواري و ننگ براي آنها عذاب آورتر از مرگ است- اما دست كم به اين وضعيت ارّه نشيني خاتمه دهيد. يا زنگي زنگ يا رومي روم. براي نجات دير نيست. توبه كنيد، اعتراف كنيد، جبران كنيد. النجاه في الصدق. راهي جز اين، به سرنوشت يهودياني ختم مي شود كه حق را با باطل پوشانند و درحالي كه آن را مي دانستند و مي شناختند، كتمان كردند تا سزاوار لعنت خداوند شدند. آنجا كه ايستاده ايد موضع لعنت است نه موقف انتخابات و شايستگي حضور در آن.
تلاش برای ملزم نمودن این شخص به پایبندی و رعایت اخلاق و عمل به تعالیم اسلام و توصیه های بزرگان دین،
مصداق " آب در هاون کوبیدن " است.
خدایا من مطمنم که شما خودت میدونی چیکار کنی
به امید انروز
از کیهان عزیز انتظاری جزء این نیست این کشور نظام دارد و آنهم نظام جمهوری اسلامی است با رهبری مشخص و گروه مدیریتی معلوم .
شما مشخص نمیکنید کی حالا بیاید و کی نیاید!!!
مردم هم تا خطای بزرگی از مسئولان سر نزند تا پای جان از این نظام حمایت می کنند
شما غصه نخوریند آره بابا ، آره جونم، آره عزیز
بهتره معتدل تر باشی چند سالی که روزنامه شما نقش سفره مسافرتی و شیشه پاکن را بازی میکنه ، مطالب را بهتر کن تا به ارج و قرب گذشته برگردی!!!!!؟
حسین جان کمی ترمزدستی رو بکش