صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۲۲ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۳۱۲۷۱۷
تاریخ انتشار: ۵۲ : ۰۹ - ۰۶ دی ۱۳۹۵
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
ایران در برخی از زمینه‌ها به دلایل گوناگون حدود ٣٠ تا ٣٥‌سال است که خود را متحول نکرده است. یکی از این موارد صنعت حمل‌ و نقل هوایی است. علت آن نیز بسیار روشن است، زیرا این صنعت بیش از هر صنعت دیگری با وضعیت انحصاری در دو شرکت بویینگ و ایرباس متمرکز است و حتی ایرباس نیز به‌نوعی وابستگی مستقیم به آمریکا دارد، زیرا موتورهایش تحت لیسانس آنجاست، به همین دلیل از وقتی ایران را از گذشته دور تحریم کردند، اجازه فروش ایرباس به ایران را نیز ندادند.
 
به گزارش انتخاب، در سرمقاله روزنامه «شهروند» که روز دوشنبه منتشر شد، آمده است: حدود ٤٠‌سال است که هیچ هواپیمای دست ‌اولی را نتوانسته‌ایم از این دو شرکت اصلی خریداری کنیم. این رکود صنعت هوایی چه نتیجه‌ای داشته است؟ ایران را تبدیل به یکی از ناامن‌ترین خطوط هوایی کرده، به‌طوری که بیشترین حوادث و تلفات را داشته‌ایم. طی سال‌های گذشته سقوط و حادثه برای ١٧ هواپیمای غیرنظامی ایران موجب کشته شدن ٩٦٣ نفر شده و نزدیک به همین تعداد نیز در سقوط هواپیماهای نظامی کشته شده‌اند. همچنین کیفیت خدمات پروازی و فرودگاهی ایران به حداقل رسیده است. نمونه‌اش فرودگاه تازه‌تأسیس امام‌خمینی(ره) که باید نماد جامعه و تمدن ایران برای هر تازه‌واردی به کشور باشد، در سطح پایینی است.
 
با این‌حال، گمان نکنید که این خدمات ناامن و کم‌کیفیت، تقاضا برای سفرهای هوایی را کم کرده است، بلکه برعکس یکی از بیشترین رشدها را در تعداد مسافران هوایی داشته‌ایم؛ نه فقط در داخل کشور که در پروازهای خارجی. کافی است آمار حمل‌ونقل هوایی مسافر را در آخرین سال‌های رژیم گذشته با حالا مقایسه کنیم.
 
در‌ سال ١٣٥٥، کل تعداد مسافران هوایی اعم از داخلی و خارجی 35.1میلیون نفر بودند. این رقم در ‌سال ١٣٩٣ به 8.22 میلیون نفر رسیده، یعنی حدود ١٦ برابر شده است. این افزایش در پروازهای داخلی از ٧٦١‌هزار نفر در ‌سال ١٣٥٥ به 5.17 میلیون نفر در ‌سال ١٣٩٣ رسید که به‌معنای افزایشی ٢٣برابری است.
 
این در حالی است که تعداد خودرو در این سال‌ها ده‌ها برابر شده و مردم می‌توانند با خودرو شخصی خود نیز به سفر بروند ولی همچنان خواهان سفر با هواپیما هستند، حتی اگر این هواپیماها ناامن باشد.
 
در ‌سال ١٣٩٣، کل مسافران خروجی از فرودگاه‌ها به 4.5 میلیون نفر رسید که اگر ورودی‌ها را نیز به همین میزان حساب کنیم، مسافران ورودی و خروجی کشور سالانه حدود ١١ میلیون نفر است که اگر حداقل نیمی از این مسافران را هم شرکت‌های ایرانی بتوانند حمل‌ونقل کنند، سالانه حداقل حدود 5.5 میلیون نفر ظرفیت مسافر خارجی دارند که می‌توانند سهم خود را تا ٧٠‌درصد کل مسافران خارجی نیز برسانند؛ ضمن این‌که در آینده تقاضای سفر خارجی رو به افزایش خواهد گذاشت. حال توجه کنیم که این بازار مهم را به نفع شرکت‌های خارجی و اماراتی و قطری از دست داده‌ایم، ضمن این‌که به دلیل ضعف خدمات فرودگاهی، کشور و مردم خود را از درآمدهای کلان ترانزیت هوایی محروم کرده‌ایم، در حالی که بهترین نقطه برای ترانزیت هستیم و در مقایسه با دوبی، ابوظبی و دوحه وضع ما می‌تواند عالی باشد.
 
از سوی دیگر، انحصار ایرباس و بویینگ در این صنعت به‌نحوی است که روس‌ها که در صنعت هوایی خیلی پیشرفته هستند، در حمل‌ونقل مسافربری کوشیدند که از هواپیماهای توپولوف و روسی خود کمتر استفاده کنند و به ایرباس و بویینگ روی آورند، ولی ایران شاید تنها کشوری بود که دستش از این بازار کوتاه بود و هزینه‌های زیادی از حیث اقتصادی متحمل می‌شد تا اینکه برجام این مسأله را حل کرد، ولی مخالفان برجام چه کردند.
 
ابتدا آن را نفی کردند که این چه اولویتی است که هواپیما بخریم؟ در حالی که اصلا به ارزها و هزینه‌هایی که از جیب ملت بیرون می‌رفت و به نفع شرکت‌های اماراتی و قطری بود هیچ پاسخی نمی‌دادند.
 
بعد که این توافق یکی، دوبار با تأخیر مواجه شد، آن را نشانه شکست برجام معرفی کردند و چنان خوشحال شدند که گویی خودشان هیچ‌گاه سوار هواپیما نمی‌شدند! ولی اکنون که هر دو شرکت بویینگ و ایرباس قراردادی را با ایران منعقد کرده‌اند که طی ١٠‌سال ناوگان هوایی کشور را با ده‌ها هواپیمای پیشرفته مجهز کنند، سروصدای مخالفان خوابیده است و هیچ نمی‌گویند.
 
حداقل این‌قدر شهامت ندارند که بگویند این یکی از مهم‌ترین دستاوردهای برجام است؛ دستاوردی که ده‌ها ‌سال بود راهش مسدود بود.
 
موضوع خرید هواپیماها را فقط به صنعت حمل‌ونقل هوایی محدود نکنیم، زیرا این قرارداد از حیث سیاسی و عادی‌سازی روابط ایران با جهان نیز بسیار موثر و مفید و علامتی خوب برای ایجاد روابط اقتصادی با جهان است، به‌ویژه این‌که این قرارداد پس از آمدن ترامپ منعقد شده است، بنابراین انصاف اقتضا می‌کرد که مخالفان برجام حداقل از حیث دفاع از منافع ملی هم که شده، خسته نباشیدی به افراد دست‌اندرکار برجام می‌گفتند، نه آن‌که با انتقال ناقص و مخدوش گفت‌وگوهای خصوصی یک وزیر دنبال تضعیف منافع ملی کشور باشند.