روزنامه «فرهیختگان» مینویسد: دیروز در لابهلای اخبار مختلفی که منتشر شد، چه خبر نهاییشدن قرارداد ایران و بوئینگ، چه سخنان رئیسجمهوری درباره آلودگی هوا و ترافیک، چه اخبار زرد، چه اخبار تند سیاسی و...، یک خبر دیگر هم منتشر شد که کمتر کسی به آن توجهی نشان داد زیرا هیچ ارتباطی با ما و کشور ما ندارد، اما نشان میدهد چگونه یک کشور پیشرفت میکند و یک کشور از پیشرفت و توسعه بازمیماند.
اما قبل از ارائه تحلیل، خبر این بود: «دولت استرالیا با انعقاد قرارداد 745 میلیون دلاری با صنایع این کشور یک منبع درآمد رقابتی برای دانشگاههای این کشور فراهم کرده است. دانشگاههای استرالیا با توجه به این قرارداد میتوانند با ارائه طرحهای صنعتی جوایز نقدی و کمکهزینهای دریافت کنند.»
لطفاً مدیران صنعتی ما، مسئولان، دلسوزان و همه آنهایی که ذرهای خواهان پیشرفت و توسعه کشور هستند، این خبر را دوباره بخوانند: مدیران صنعتی یک کشور برای یک سال 745 میلیون دلار اختصاص دادهاند تا جوانان و آیندهداران، طرحها و ابتکارات خود را به میان آورند.
جالب نیست؟ اکنون این وضعیت را با کشور خودمان قیاس کنید. آیا وضع چنین است؟ فرد صاحب ایده یا دانشجوی صاحب فکری را که از توان مالی اندکی برخوردار است، تصور کنید. او ایدهای را در حوزههای مختلف صنعتی و اقتصادی یا فرهنگی در ذهن دارد، آن را میپروراند تا اگر کسی یا صاحب سرمایهای پیدا شد آن را اجرایی کند. اما آیا صاحب سرمایهای پیدا میشود؟ آیا یک نهاد دولتی یا حکومتی از او حمایت میکند؟ آیا اصلا صدای او به جایی و کسی میرسد؟ آیا تحقیقات او از چهاردیواری دانشگاه فراتر میرود؟ اصلا وزارت صنعت ما به چنین دریافتی رسیده است که میتواند روی فکر جوانان سرمایهگذاری کند؟
هزاران سوال دیگر نیز میتوان در اینباره مطرح کرد و به یک جواب رسید که «هیچ»؛ هیچکس و هیچ اداره و نهاد و دستگاهی راهی و برنامهای برای شکوفایی نسل جوان و به تبع آن کشور ندارند. خودمان را در حصار برخی افراد و نامها و کارها بستهایم. سالها و قرنهاست که وضع چنین است.
البته مقاطعی هست که ما توانستهایم برخی مشکلات را رد کرده و از آنها عبور کنیم. آن روزها و سالهایی که به کاشفان جوان امید بسته شد ما توانستیم از رخوت علمی و عقبماندگی فاصله بگیریم؛ اما آن روزها و سالهایی که به جوانان اعتمادی نشد و کسی، نهاد و دستگاهی نیز پیشقدم نشد، ما همچنان درجا زدیم.
اگر امروز در استرالیا میبینیم که یک دستگاه صنعتی میآید و چنین جشنواره و فستیوالی را برگزار میکند، این حاصل ساعتها نظر و رای و برنامه است. طبیعتاً در این فستیوال هزاران ایده ریز و درشت، اجرایی و غیراجرایی مطرح میشود؛ اما آیا فردی که ایده او اول شده و جایزه 745 میلیون دلاری را دریافت کرده است، پیروز است؟ نه؛ این دولت و مردم آن کشور هستند که پیروز شدهاند زیرا هزاران ایده و طرحهای صنعتی به خورجین دولت ریخته شده و میتواند از همه آنها استفاده کند و یک جهش علمی داشته باشد.
پس چرا ما چنین نکنیم؟ چرا ما به دنبال جهش علمی نباشیم؟ چرا جوانان ما بویینگ و ایرباس تولید نکنند تا اینبار به جای قرارداد با آمریکا با جوانان خودمان قرارداد ببندیم و از آن سرمست باشیم؟ آیا وقت آن نرسیده که پیمان محکمی بین وزارتخانههای صنعتی و اقتصادی با دانشگاهها و جوانان ما بسته شود؟