پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : تهراني هاي قديم براي محافظت از گرما و سرما براي خود وسايل خاصي فراهم
كرده بودند.
به گزارش انتخاب به نقل از شرق، به طوري كه در تابستان طاقت فرساي تهران به وسيله زيرزمين ها،
سردابه ها (زيرزميني در عمق هشت تا 10 متري كه در بعضي از آنها آب رشته
قناتي از آن عبور مي كرد)، هشتي ها (اتاقي در زاويه دو رديف ساختمان خانه
با سقفي بلند و دور از نور و تابش خورشيد، جهت خواب و استراحت)، دالان ها
و مسير بادگيرها كه تقريبا در همه خانه ها تعبيه شده بود، گرما را از خود
دور مي كردند و هنگام بيرون رفتن از خانه با خود بادبزن هاي حصيري به
همراه داشتند يا پاي شيرهاي آب انبارها در گذرها يا حوض خانه ها و چاله
حوض حمام ها و استخرهاي باغات، خود را غوطه ور و شنا مي كردند و شب ها به
هنگام خواب، روي پشت بام هاي خنك كاهگلي رفته و استراحت مي كردند. اما در
زمستان ها از كرسي براي خانه و منقل براي دكان ها استفاده مي شد.
كرسي
كرسي،
چهار پايه بزرگي از چوب است كه در زير آن منقلي قرار دارد و لحاف بسيار
بزرگي روي آن مي نهند، تهراني هاي قديمي علاوه بر لحاف، جاجيم و چادر شب
سفيد را براي تزيين كرسي استفاده مي كردند كه به تناسب كوچكي و بزرگي كرسي
مجمعه اي مسي براي قرار دادن چراغ يا سماور و مثل آن رويش گذاشته و اطرافش
را با پشتي مي آراستند.
معمولادر خانه هاي تهراني ها يك كرسي دم دستي براي
اهل خانواده و يك كرسي براي ميهمانان در اتاق پذيرايي موجود بود كه هنگام
بيداري پاها را در زيرش مي گذاشتند و به پشتي ها تكيه مي دادند و موقع
خواب متكا مي گذاشتند و مي خوابيدند. تشك پاي كرسي كوتاه تر اما پهن تر از
تشك خواب دوخته مي شد، در اندازه اي كه فقط پايه و پهناي كرسي را اندازه
شود.
در آن زمان ها براي گذاشتن كرسي بايد به سعدونحس بودن ساعات توجه مي
كردند و همچنين بزرگ خانواده در آن شب بايد با پاكتي شيريني وارد خانه
بشود. همچنين جاي نشستن افراد در كنار كرسي به نقش شان در خانواده مربوط
مي شد. معمولاجايگاه بزرگسال ترين فرد خانواده آن پله اي بود كه دورترين
فاصله را در اتاق داشت.
منقل
منقل كه براي
گرم كردن كرسي از آن استفاده مي شد خاكستر الك شده در آن مي ريختند و روي
آنكه وسطش بود، گود مي كردند و خاك زغال را درون آن ريخته و آتش زغال را
باد مي زدند تا جايي كه آتش به خاكستر زغال مي رسيد و به صورت ملايم با
كفگير رويش خاكستر مي پوشانيدند و خاكسترهاي اطراف را دور مي كردند. منقل
را يك ساعتي در فضاي آزاد مي گذاشتند تا بوي زغالش از بين برود، سپس در
زير كرسي قرار مي دادند و هر چند ساعت يك بار لايه اي از رويش پس زده و
آتش آن را تند مي كردند.
چاله كرسي
بعد از
منقل، از وسيله اي به نام چاله كرسي استفاده مي كردند كه ساخته شده از
حلبي يا آهن ورق يا مفرق به اشكال گرد و هشت ترك بود كه براي گرم كردن
كرسي از آن استفاده مي كردند.
وجه تسميه آن به چاله كرسي، به دليل چاله اي
بود كه وسط اتاق كنده شده بود و دورش را گچ كشيده بودند كه آتش را درست
كرده و كرسي را رويش برمي گرداندند. اصطلاح «برمي گرداندند» هم از آن جهت
بود كه موقع آتش كردن لازم بود تا كرسي را از روي زمين برگردانده كه
دسترسي به چاله كرسي آسان تر شود.
معمولاچاله كرسي را خانواده
هاي فقير درست مي كردند تا پول براي منقل ندهند و حتي براي غذا درست كردن
از چاله كرسي استفاده مي كردند.
هيزم
از
ديگر وسيله هايي كه تهراني ها با آن خود را گرم مي كردند، هيزم بود كه
علاوه بر اجاق و پخت و پز براي گرم كردن آب حمام ها و پخت نانوايي هاي
تافتوني، لواشي و مانند آن مورد استفاده قرار مي گرفت.
قيمت هر خروار هيزم
جنگلي سه تا پنج قران بود كه الاغ هايي بودند كه هيزم ها را حمل مي كردند
و هيزم شكن ها با تبري كه روي دوش شان بود به دور كوچه و گذرها مي گشتند و
فرياد مي كشيدند و هيزم مي فروختند. هيزم شكني هم مانند قصاب هاي نذري كه
پوست و روده و تكه اي از گوشت علاوه بر اجرت با خود مي بردند، آنان نيز
علاوه بر مزد، بزرگ ترين تكه هيزم كه از تنه درخت بود، به نام زيرتبري
اختيار كرده و با خود مي بردند.