صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۰۳ آبان ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۳۰۲۱۱
تاریخ انتشار: ۰۳ : ۰۱ - ۱۱ تير ۱۳۹۰
شيوه هاي ابداعي نگارش به سود زبان فارسي است يا نه؟؛
اين روزها که بعضي کتابها را مي خوانيم متوجه مي شويم نويسندگان در کنار خلق اثر، شيوه هاي جديدي از نوع نگارش را هم خلق کرده اند و البته همه آنها براي خودشان دلايلي داشته اند. اولين بار رضا اميرخاني در رمان «من او» شيوه جديدي از نوع نگارش را ابداع کرد که در آثار بعدي اش هم اين شيوه را ادامه داد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
خديجه زمانيان؛ قدس: اين روزها که بعضي کتابها را مي خوانيم متوجه مي شويم نويسندگان در کنار خلق اثر، شيوه هاي جديدي از نوع نگارش را هم خلق کرده اند و البته همه آنها براي خودشان دلايلي داشته اند. اولين بار رضا اميرخاني در رمان «من او» شيوه جديدي از نوع نگارش را ابداع کرد که در آثار بعدي اش هم اين شيوه را ادامه داد.

بعد از او نويسندگان ديگري هم براي نوشتن داستانهايشان به نگارش جديدي روي آورده بودند که براي مخاطب مرسوم نبود و گاه مخاطب را براي خواندن داستان، با مشکل روبرو مي کرد. کتاب «مردگان باغ سبز» اثر محمدرضا بايرامي از اين دست نوشته ها بود. در همان زمان چاپ اين آثار وقتي منتقدان و مخاطبان با نگارش خاص اين کتابها روبرو شدند، اولين چيزي که از نويسنده اش پرسيدند محتواي کتاب نبود بلکه دليل استفاده از اين شيوه نگارشي بود، که البته نويسندگان دلايل خودشان را براي اين سنت شکني شان در حوزه زبان مطرح کردند.

مي خواهم لغت سازي کنم

زماني که کتاب «بيوتن» رضااميرخاني چاپ شد، سؤالات زيادي در خصوص شيوه نگارشي که او در اين اثرش استفاده کرده بود مطرح شد.

علي اصغر محمدخاني در يکي از جلسات نقدي که براي اين اثر برگزار شده بود، گفته بود: «خيلي ها مي پرسند چرا بيوتن اينگونه نوشته شده با «ت» به جاي «ط» و سر هم، با اينکه تمام نگارش رضا اميرخاني در رمان جدانويسي است، اما در عنوان رعايت نشده است.

از معاني بيوتن مي توان به نکاتي چون بي وطن (هويت)، آيه قرآن« بيوتن في زجاج» (خانه هايي از شيشه) که باز به هويت و معنويت در دنياي امروز اشاره دارد ، بيوتن ويتاميني از گروه B که از شکستن ناخن ها جلوگيري مي کند، اشاره کرد. بازي هاي زباني در رمان فراوان ديده مي شود، اميرخاني در اين رمان جدانويسي را به حد افراطي خود رسانده است تا جايي که ساختمان را ساخت مان و نيرنگ را ني رنگ نوشته است.»امير خاني هم در همين جلسه پاسخ داده بود: «اين دغدغه ساليان سال من بوده است و حال اينکه در رماني مثل «من او» که در فضاي تهران قديم آن را نگاشتم و يا «بيوتن» که در فضاي ايالات متحده، اما اين دوفضاي مختلف در سبک و ساختار تفاوت ايجاد نمي کند، اين نوع نگاهي است که من نسبت به اين قضايا دارم. از طرفي اين شيوه نگارش در خود حرف دارد. ما زباني داريم که اگر متوجه آن نشويم، رو به انقراض مي رود و براي کمک به زبان، ما بايد لغت سازي کنيم و من سعي مي کنم با اين شيوه نگارش و ايجاد لغات جديد، به اين امر کمک کنم.»

جدانويسي وسوسه انگيز است

بايرامي هم در خصوص متفاوت نويسي در نگارش رمان «مردگان باغ سبز» در پاسخ به انتقاد منتقدان به اين شيوه نوشتن، گفته بود: تصور مي کردم داستاني که از جدايي مي گويد و آن هم به اين شدت، که هم آدم ها و شخصيت ها را شامل مي شود و هم جغرافيا را و طمعي را که بر آن وجود دارد، مي تواند طوري باشد که در آن کلمات هم از هم بپاشند تا القاي آن حس مضاعف بشود.

توضيح هم براي همين بود که بگويم اين شيوه من نيست و حتي گويا شوخي اي هم کرده بودم با رضا اميرخاني عزيز. اما بايد اعتراف کرد که جدانويسي خيلي وسوسه انگيز است، چرا که به گمانم خواندن متن را آسان مي کند و آن را زيباتر هم نشان مي دهد؛ پس مي شود به همان بحث قديمي استناد کرد که کاتبان قديم چون تنبل بوده اند و يا چون با کامپيوتر و اين جور چيزها نمي نوشته اند، مثلا «ي» را درز مي گرفته اند و از اين قبيل.

سنت شکني همراه با دلايل توجيه پذير

اما بخوانيد نظر فيروز زنوزي جلالي را در اين مورد؛ به عقيده اين نويسنده و منتقد شيوه نگارش و واژه سازي يکي از لوازم نويسندگي است که اگر به نحو احسن انجام شود نويسنده به زبان و ادبيات فارسي خدمت کرده است. اما اين واژه سازي بايد قاعده مند و اصولي باشد. نويسنده براي سنت شکني هايي که در داستانهايش مي کند بايد دلايل توجيه پذيري داشته باشد نه اينکه ساختار زبان را دچار تزلزل کند به اين بهانه که خواسته واژه سازي کند و به جاي آنکه چيزي بر زبان و ادبيات بيفزايد آن را ويران کند.

نويسنده رمان«قاعده بازي» ضمن بيان اين مطالب ادامه مي دهد: سنت شکني با ويران کردن زبان فرق دارد، مثلاً بعضي از اين واژه سازيها ترکيب عدد با کلمه است، اين مسأله بايد توجيه پذير باشد. آيا به جاي اينکه نويسنده بنويسد طبقه دوم، از ترکيب طبقه 2 استفاده کند به نفع زبان و ادبيات فارسي است؟ همه مي دانيم ترکيب لغت و عدد اشتباه است.
زنوزي همچنين مي گويد: من فکر مي کنم نويسنده مجاز است با زبان در اثرش بازي کند يا مثلا واژه سازي کند اما همه اينها مشروط است به اينکه چيزي به فرهنگ زباني ما اضافه کند و به چندوچون لوازم نويسندگي بيفزايد نه اينکه آن را متزلزل کند يا به آن آسيب برساند.


خواندن اين شيوه نگارش برايم شکنجه است

اما ابوالحسن نجفي، عضو پيوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسي با اين سنت شکني ها در رمان مخالف است. وي مي گويد: چشم عادت کرده کلمات را تصويري ببيند. خواندن با چشم، با خواندن با زبان از نظر زماني تفاوت بسيار دارد. اگر متني را مطالعه کنيد حداقل يک سوم زماني را صرف مي کنيد که آن متن را با صداي بلند بخوانيد.
با توجه به اين نکته آيا در نگاه ما که از روي خطوط رد مي شود، به تمام جزئيات توجه مي کنيم؟ همه کساني که بر جدانويسي اصرار مي ورزند، دو استدلال دارند: يکي آنکه خواندن (به اضافه تلفظ) با نوشتن مطابقت پيدا کند و ديگر آنکه شاگردان درس را آسان تر ياد بگيرند. اما من ترديد دارم که اگر جدا بنويسيم شاگردان بهتر بفهمند. ممکن است در آغاز براي دانش آموز اول ابتدايي کمي چسباندن «ها»ي جمع مشکل باشد، اما وقتي ياد گرفت و چشمش به اين صورت ديد، ديگر مشکلي ندارد. شايد ابتدا کمي زحمت و زمان ببرد.

آيا براي اينکه لقمه را بجويم و در دهان شاگرد بگذاريم، بايد شيوه نگارش خود را عوض کنيم و سنت خود را زير پا بگذاريم؟ نجفي ادامه مي دهد: اين شيوه نگارش در متون قديمي هست و مي توانيم ببينيم. اختلافاتي هست اما اختلاف در همان حد چسباندن يا جدا کردن «تر» صفت تفضيلي است، يا استفاده از شکل نوشتاري «ي» به عنوان صامت ميانجي به جاي همزه، مثلاً در «نامه ي پدرم». اما اين اختلافات به اندازه اختلاف امروزي نيست.اين اختلاف مانع از مطالعه مي شود.
خود من با همه علاقه اي که به مطالعه رمان و داستان دارم، نمي توانم نوشته هاي امروز را بخوانم و مدت هاست هيچ رمان و داستاني نخوانده ام، مگر آنکه تکليفي بر عهده ام باشد و اظهار نظري از من خواسته باشند. واقعاً خواندن اين شيوه نگارش برايم شکنجه است.

ما با اجازه اي که داديم تا در شيوه نگارش دخالت شود، هر کس حق خود مي داند که دخالت و اجتهاد کند که چطور بايد نوشت. نتيجه آن که دو نفر مثل هم نمي نويسند و شيوه نگارش واحدي نداريم. کساني که قصدشان خدمت بود، چه خدمتي کردند؟ کساني که مي خواستند خط فارسي را اصلاح کنند، آن را خراب تر از آنچه بود، کردند.