پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : رئیسجمهور سابق كشورمان دو هفته پیش و در سالروز میلاد امام علی(ع) و روز پدر، همراه با جمعی از هنرمندان برای تجلیل از استاد حمید سبزواری، در منزل این شاعر انقلاب حاضر شد.
یكی از شاعران حاضر در این مراسم، گزارشی از این دیدار كه با حاشیههای خواندنی و عكسهایی كه در انتهای این خبر آمده، همراه است را در اختیار پایگاه خبری سفیر قرار داده كه در ادامه میآید:
به نام خدا
عصر یكی از آخرین روزهای خرداد است. كوچه پس كوچههای خیابان یخچال را پشت سر گذاشتم و پیش از همراهانم به محل قرار رسیدهام، دقایقی منتظر میمانم اما گرما هوای نمیگذارد آداب همراهی را به جا بیاورم وپیش از رسیدن باقی دوستان، زنگ خانه را میزنم، در بدو ورود حیاط سبز مصفا چون قطعهای از باغی گمشده در ازدحام دلمردگی آپارتمانهای اطراف، نقشی دلپذیر از هستی و حیات را در چشمم نمیدار میكند. راهپلهها را به سمت طبقه بالا طی میكنم و سال گذشته یكبار پیش از این، به این خانه آمدهام و هنوز رنگ و بوی صمیمی و حال خوبی را كه در فضا جاری بود به خاطر دارم.
خانه همان خانه است، با این تفاوت كه اشتیاق دیدار با مهمان عزیزی كه امروز وعده دیدار داده، جمع خانوادگی را گستردهتر كرده؛ دخترها و پسرها، دامادها و عروسها و نوهها همه جمعاند و در این میان «پدر» مركز توجه و مهربانی است. هركدام از نوهها و نزدیكان كه از راه میرسند به گرمی او را میبوسند و در آغوش میگیرند و او با محبتی پدرانه پاسخگوی آنهاست.
با این كه زودتر از دیگر مهمانان رسیدهام اصلا احساس غریبگی نمیكنم. در كنارشان مینشینم و با شربتی خنك پذیرایی میشوم.
حمید سبزواری-پدر- پاكیزه و مرتب منتظر رسیدن دوستان است و خانم سبزواری با گشادهرویی و لبخند كنارم مینشیند و شیرینی خانگی تعارفم میكند.
دقایقی بعد حمید شاهنگیان-آهنگساز و سازنده چند سرود از شعرهای حمید سبزواری- از راه میرسد و كمی بعدتر افشین اعلاء و عبدالجبار كاكایی و بیوك ملكی و طاهره امید.
احوالپرسیهای هنوز ادامه دارد كه ساعد باقری، سهیل محمودی و پوریا محمود هم میرسند. حالا دیگر جمع مهمانان تقریبا كامل شده و همه منتظر مهمان ویژه امروز هستند.
خانواده آقای سبزواری با لطف و محبت پذیرایی میكنند. دوستان حاضر هم با آقای سبزواری و نزدیكان او مشغول گفتگو شدهاند كه بالاخره صدای گرم سیدمحمدخاتمی از ورودی هال شنیده میشود. بچهها و نوهها و بزرگترها، مشتاقانه فیلم میگیرند و عكس میاندازد. آقای خاتمی با توجه و لطفی كه خاص اوست با تك تك مهمانان و افراد خانواده احوالپرسی میكند. بعد كنار آقای سبزواری مینشیند و جویال حال و روزگار او میشود.
گفتگویی كوتاه بین آنها رد و بدل میشود؛ سپس آقای خاتمی به جمع یادآوری میكند كه مدتها مترصد فرصت بوده تا این دیدار دست دهد و حالا همزمان با ایام فرخنده ماه رجب و در آستانه ولادت مولا علی(ع) و روز پدر، این اتفاق حسن تصادفی است و تجلیل مختصری از حمید سبزواری كه طی سالهای نخست انقلاب و پس از آن با سرودهها و سرودهایش نقشی ارزنده و اثرگذار داشته است.
صحبتهای امید بخش آقای خاتمی، با تاكید بر اینكه ملت ایران همیشه روزهای سختی را پشت سر گذاشته و سربلند از عرصه آزمونها بیرون آمده، ادامه مییابد.
سهیل محمودی در همراهی با آقای خاتمی از خلوص و اعتقاد صادقانه حمید سبزواری به آرمانهای حقیقی و اصیل انقلاب سخن میگوید و اینكه وی در سالهای اخیر هم با هوشمندی از بعضی جریانهای بیریشه فاصله گرفت و با نشان دادن مواضع روشن خود، دلسوزی و حمایت واقعیاش را از اصل انقلاب نشان داد و توانست محبوبیت خود را به عنوان یك شاعر آگاه و انقلابی حفظ كند.
حمید شاهنگیان هم به روزهایی اشاره میكند كه در خفا و با امكانات اندك، همراه گروه كوچكشان در منزل آقای سبزواری جمع میشدند، به دیوارها پتو نصب میكردند و سرودهای انقلابی را تمرین و اجرا میكردند.
شاهنگیان از شجاعت و همراهی سبزواری در آن ایام یاد میكند و بعد با ذكر خاطرهای از سفر حج به همراه عبدالحسین مختاباد، چند سطر از تصنیفی كه كه شعرش سروده حمیدی سبزواری است، زمزمه میكند.
اتفاقا در این فاصله آقای مختاباد و خانم جعفری آذرمانی-شاعر- هم به جمع پیوستهاند.سهیل محمودی از عبدالحسین مختاباد میخواهد كه تصنیف را به طور كامل بخواند. مختاباد هم پس از خواندن یك قطعه آوازی، با صدایی دلنشین تصنیف را اجرا میكند:
غریبانه
نشستهام بیدار
نهادهام سر
به سینه دیوار.
حال و هوای جمع بسیار دلچسب و خودمانیست سهیل اشاره میكند كه چند روز پیش، افشین علاء دیداری با حاج سید حسن آقای خمینی داشته و در این دیدار، ایشان آخرین تالیف خود را كه مجموعه سه جلدی «فرهنگ جامع فرق اسلامی» است، به افشین علاء سپرده كه به دست استاد سبزواری برساند.
افشین علاء كتابها را تقدیم استاد میكند و بعد نوبت به شعرخوانی مریم جعفری آذرمانی و فاطمه سالاروند میرسد كه چون در جلسه پیشین كه دوستان شاعر با آقای خاتمی دیدار داشتهاند این دو شاعر حاضر نبودهاند، آثار خود را برای جمع قرائت میكنند و سپس نوبت به شعرخوانی استاد سبزواری میرسد.
شعری بلند در وصف مولا علی(ع) كه در میانههای شعر، نفس پدرانه او همراهی نمیكند و حاج حسین شمسایی از ذاكران و مدیحه خوانان اهل بیت، ادامه شعر را با صدای رسا میخواند. یاد مولا و ذكر نام عزیزش، حالمان را خوش میكند، لذت میبریم از و از نفس حق و حقانیت مقام والایش مدد میطلبیم.
كم كم نوبت به گفتگوهای خودمانی و پرسشهای نزدیكان آقای سبزواری از آقای خاتمی میرسد. چند عكس دستهجعمی هم میگیریم و به اتاق مجاور میرویم تا خانواده آقای سبزواری در فضایی راحتتر عكس بگیرند و گفتگو كنند.
نوههایی كوچك و بزرگ آقای سبزواری دور آقای خاتمی را گرفتهاند و این همه عشق و اشتیاق دیدنی است. آقای خاتمی هم با همان بلخند دوست داشتنی و طمنانینه همیشگی، به جمع آرامش و امید میبخشید.
ساعت كمی از هشت گذشته و وقت رفتن است. مهربانی خانواده آقای سبزواری تمام نشدنی است؛ آنقدر خونگرم و راحت هستند كه دوست داریم بیشتر بمانیم ولی میدانیم پدر نازنین خانواده خسته است و آقای خاتمی هم فرصتی بیشتر برای ماندن ندارد.
یادت بخیر سید!!! چه روزگار خوشی داشتیم.
یادت بخیر سید!!! چه روزگار خوشی داشتیم.
خاتمی بزرگ مردی ست که قطعا تاریخ بیشتر از ما سپاسگزار وجودش خواهد بود
ای آرام بخش سینه ی مجروحم
ای راست گفتار و صادق
ای سید اولاد خاتم الانبیا
لبخند زیبای تو می تواند بر قلب از دروغ پژمرده ام مرهمی باشد
سید جان دلتنگ تو ایم ...
سید از دیدن چهره نورانی و آرام بخشت خوشحال شدیم. خداوند بر عزتت بیفزاید.
دل به دریا بزن این بار و به میدان برگرد
همچو دریا که زند موج پی موج دگر
موج سوم شو و سالار به میدان برگرد
ما به شولای سپید تو ارادت داریم
ما به خرداد پر از حادثه عادت داریم
تو به پا خیز! همه یار دبستانی تو
كه اگر بازآیی
بودنت را همه این بار غنیمت داریم