او در بخشی از این گفتگو به تلاش های مجمع تشخیص برای رفع دغدغه های انتخاباتی اشاره کرد و تاکید داشت چنانچه لایحه دولت درباره نظام جامع انتخابات منطبق بر این سیاست ها تدوین شود می توان امیدوار به رفع بسیاری از این دغدغه های انتخاباتی بود.
او که معتقد است باید هزینه های اجتماعی انتخابات برای وزارت کشور و شورای نگهبان کاهش پیدا کند این را هم گفت که اگر دولت احمدی نژاد به لایحه ای که توسط پورمحمدی وزیر کشور وقت دولت نهم تهیه شده بود توجه می کرد شاهد برخی چالش ها در فضای انتخاباتی کشور نبودیم.
***
آقای مصباحی مقدم! به هر انتخابات که نزدیک میشویم شاهد برخی اصلاحیهها بر قانون فعلی انتخابات هستیم، این اصلاحیههای مکرر قانون را تبدیل به یک قانون پُر از چفت و بست کرده که محل انتقاد و مناقشه زیاد هم شده است. از جایگاه عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و با توجه به سوابق نمایندگیتان فکر می کنید ابلاغیه رهبری درباره سیاست های کلی انتخابات چقدر می تواند دغدغه های موجود در این حوزه را رفع کند؟
مجموعه
بندهای ابلاغ شده توسط رهبری در حوزه انتخابات، طی چند هفته در مجمع تشخیص
مورد بحث قرار گرفت و با توجه به آشنایی اعضای مجمع نسبت به مسائل
انتخاباتی و سوابقی که هر یک از آنها در انتخاباتهای گذشته داشتند مسائل با
پختگی لازم مورد بحث قرار گرفت. هریک از این بندها حسابی چکش کاری شدند و
به این شکل که توسط رهبری ابلاغ شد درآمدند.
در واقع این بندها یک انتخابات سالم، اخلاقی و رقابتی را پیگیری میکنند و تلاش ها این است که از روی کار آمدن مجلس و رییس جمهور ناکارآمد پیگشیری کند.در واقع از اینکه کسانی نماینده مجلس شورای اسلامی، خبرگان یا حتی شوراهای شهر شوند که شایستگی لازم را ندارند جلوگیری می کند. تاکید بلیغی بر شایستگی ها و میدان دادن به احزاب و سوق دادن انتخابات به سمت انتخابات حزبی شده است.
نکته مهم دیگر این است که در این ابلاغیه تاکید شده است که انتخابات به گونه ای باشد که هزینه های اجتماعی انتخابات و ردصلاحیت شورای نگهبان کاهش پیدا کند. در واقع پیش از اینکه شورای نگهبان بخواهد کاندیداها را احراز صلاحیت کند یک صافی جلوتر توسط خود احزاب و گروه ها برای معرفی افراد شایسته در نظر گرفته شود. این موضوع کمک می کند که همه طیف های سیاسی کشور احساس کنند آزادی انتخابات تامین شده است.
در یکی از بندهای ابلاغیه رهبری تاکید بر ثبات قوانین انتخاباتی
است و اینکه به جز ضرورت مورد بازنگری یا اصلاح قرار نگیرند، شاید یکی از
انتقادات و دغدغه های مهم چند انتخابات اخیر هم همین موضوع بوده باشد تا
جائیکه حتی برخی عنوان می کردند نمایندگان مجلس یا دولت ها در آستانه
انتخابات قوانین را به نفع خودشان مورد اصلاح قرار می دهند، می توان
امیدوار بود قوانین انتخاباتی به یک ثباتی برسند؟
بله همین که
شرط دو سوم آرا را برای اصلاح قانون انتخابات مدنظر قرار دادند طبعا یک نوع
بازدارندگی دارد و نوعی ماندگاری را برای قوانین انتخاباتی بوجود می آورد.
قبلا این دو سوم آراء ضرورت نداشت؟
نه. قبلا با 50
درصد به علاوه یک هر قانونی اصلاح می شد. حتی در مجمع پیشنهاد شد که تا ده
سال حق تغییر قانون را نداشته باشند اما مناقشه شد که ممکن است تغییرات،
تغییرات بهتر کننده انتخابات باشد و تغییر نکردن مشکل دارد برای همین رای
دو سوم در نظر گرفته شد به این معنی که عقل جمعی بیشتری به موضوع بپردازد.
طولانی شدن بررسی این سیاست های ابلاغی در مجمع گاهی محل انتقاد هم می شد، دلیل خاصی برای این موضوع وجود داشت؟
این
موضوع با حساسیت زیادی در مجمع بررسی شد. البته روش کار در مجمع این است
که پیش نویس از ناحیه دفتر رهبری به مجمع داده می شود. در تهیه پیش نویس
آنها از افراد باکفایتی استفاده می کنند که پیش نویس تهیه می شود.
پیش نویس که به مجمع می آید در کمیسیون ها بررسی می شود، در کمیسیون ها مسانل خیلی چکش کاری می شود و رفت و برگشت بین مجمع و کمیسیون صورت می گیرد که همه اینها زمان بر است. همه همت در مجمع تشخیص این بود که سیاست هایی تصویب کنیم که وقتی حضرت آقا ابلاغ می کنند پاسخگوی نیاز انتخاباتی کشور باشد و دغدغه هایی که شخص رهبری، سیاستمداران و دیگر شخصیت های برجسته نظام دارند برطرف شود.
دولت یازدهم لایحه جامع قانون انتخابات را تدوین کرده و در
آستانه ارائه به مجلس است، فکر می کنید در صورت منطبق شدن با این سیاست های
کلی بتوان امیدوار بود که مشکلات این چهاردهه رفع شود؟
طبعا
همینطور است. تجربه قانون انتخابات به چهار دهه رسیده است. این تجربه و
روندی که طی شده کمک زیادی می کند که قانون انتخابات از پختگی لازم
برخوردار شود. خصوصا اگر چارچوب این سیاست ها را مدنظر قرار دهند و در این
چارچوب سیاست های ابلاغی لایحه خوبی نوشته شود و به تصویب برسد. آقای
پورمحمدی که وزیر کشور دولت نهم بودند پیش نویس قانون انتخابات را تهیه
کرده بود که خیلی هم روی آن کار شده بود ولی متاسفانه به مجلس ارجاع نشد.
ظاهرا از آن کار هم بهره گرفته شده است. لذا انتظار است که کار بهتری را
دولت به مجلس بدهد.
یعنی اگر این اتفاق همان دولت احمدی نژاد می افتاد شاید برخی مشکلات چند انتخابات اخیر پیش نمی آمد؟
مطمئنا
همینطور است. اگر ما یک قانون مادر برای انتخابات داشتیم که همه قانون های
انتخاباتی را پوشش می داد، هماهنگی ایجاد می کرد و کمتر به شکل چسب و بست
بود مسلما می توانست چالش هایی که پدید آمد را ایجاد نکند.
فکر می کنید دولت ها عمدی در تعلل کردن برای اصلاح قانون
انتخابات و ارائه لایحه جامع داشتند یا کوتاهی صورت گرفته است؟ بهرحال
قانون مبهم همانقدر که سختی دارد دست سیاستمداران را هم باز می گذارد.
نمی
شود کفت عمدی داشتند شاید دلیلش این باشد که به بعضی از کارهای اساسی نمی
رسند کارهای روزمره آنقدر گرفتارشان می کند که کارهای اساسی تر مورد غفلت
قرار می دهند.
آقای مصباحی مقدم! طی چند انتخابات اخیر هجمه هایی زیادی به
شورای نگهبان در بعد نحوه نظارت یا بررسی صلاحیتها، ابطال آرا و ...میشد،
چند بند این ابلاغیه مشخصا تکالیفی را متوجه این نهاد کرده است. چقدر در
مجمع بر روی این موضوع تاکید داشتید که قوانین به سمتی حرکت کنند که جایگاه
نظارتی شورای نگهبان حفظ شود و از هجمه هایی که از ناحیه مبهم یا ناقص
بودن قانون متوجه شورا شده است جلوگیری شود؟
یکی از علل
هجمهها به شورای نگهبان این است که افراد توجه نمی کنند چه کار سنگینی به
دوش شورای نگهبان است. در همین انتخابات مجلس، 12 هزار نفر برای 290 کرسی
مجلس ثبت نام کردند.
بررسی احزار صلاحیت این تعداد افراد در یک مدت زمان کوتاه مسلما از کفایت لازم برخوردار نیست، اصلا کجای دنیا این تعداد کاندیدا برای انتخابات مجلس به میدان می آیند. برای 86 کرسی مجلس خبرگان 800 نفر ثبت نام کردند یعنی حدود 10 برابر ظرفیت. معقول نیست این تعداد افراد به میدان بیایند.
ریشه این موضوع هم در این است که ما فاقد احزاب هستیم، احزاب باید بیایند کادر تربیت کنند و افراد شایسته را به میدان بفرستند ولی در حال حاضر هرکسی خودش به میدان می آید. در این سیاست ها تدبیری شده است که احزاب و جایگاه آنها تقویت شود. در همین ابلاغیه هم پیشنهاد کردیم برای کاندیداتوری روسای جمهور مثلا 500 نفر نخبه صلاحیت آن کاندیدا را تایید کنند که اگر این باشد ما شاهد بیش از 100 نفر در رقابت ریاست جمهوری نخواهیم بود که افراد بدون داشتن حداقل های لازم برای ریاست جمهوری به میدان می آیند. حداکثر 10 نفر که آنهم زیاد است باید به صحنه بیایند. لذا باید کاری کنیم کاندیداهای ریاست جمهوری و مجلس و بقیه نهادها کاهش معقول پیدا کنند. این یعنی روشی دنبال کردن که در آن یک صافی قبل از شورای نگهبان بیاید و عده زیادی که هوس حضور در انتخابات دارند را کنار بزند. آن کسانی که از این صافی اول و بعد شورای نگهبان عبور کردند را مردم انتخاب کنند. طبعا اگر چنین صافی جلوتر باشد کار شورا کاهش پیدا می کند و مدت بررسی همین مقداری که تعیین شده کفایت کند. اتفاقی که افتاده است ما را سوق می دهد که روش هایی دنبال کنیم که هزینه های اجتماعی انتخابات را برای وزارت کشور و شورای نگهبان کاهش دهد. البته این نکته را هم بگویم که حمایت از کاندیداهای ریاست جمهوری و مجلس توسط نخبگان به قانون واگذار شد.
شاید یک دلیل ورود این حجم از کاندیداها به انتخابات بخاطر این باشد که تعریف مشخصی از رجل سیاسی - مذهبی وجود ندارد.
همینطور
است. این تعریف که به صورت قانونی شود کمک می کند که کسانی به میدان
بیایند که اگر مدعی رجل سیاسی بودن هستند انطباق قانونی با شرایط را هم
داشته باشند، در این حالت افراد کمی می توانند وارد میدان شوند.
هزینه های انتخاباتی هم تبدیل به یک دغدغه بزرگ شده اند، افرادی
که با پول زیاد و صرف هزینه تبلغاتی فراوان وارد مجلس می شوند و بعد هم
وامدار همان پول و قدرت. چقدر به این مساله شفافیت هزینه ها توجه شده است.
دنیا
به تجربه رسیده که باید به شفافیت در منابع مالی در انتخابات توجه کرد.
صندوق هایی مشخص می شود که افراد وجوه خودشان را در آن بریزند. کسی که
پرداخت می کند و اینکه به چه کسی پرداخت می کند مشخص است، هدفش هم مشخص
است. ما می توانیم از تجربه های آنها استفاده کنیم و شفافیت را پدید
بیاوریم. تا این شفافیت نباشد شبهات همچنان وجود دارد. از سویی منابع مالی
ناپاک و آلوده از قاچاق و غیر قاچاق وجود داشته و واقعیت دارند البته وظیفه
جلو گیری از پولشویی با بانک ها، بیمه و ...است ولی بالاخره اگر این وجوه
از آن طریق ورود نکند ممکن است از طریق انتخابات ورود کنند. باید راهکاری
قانونی داشته باشیم که شفافیت در منابع مالی تامین شود. در این حالت مشخص
شده که چه کسی داده، به چه کسی داده و برای چه داده است. باید برای این
منابع و تبلیغات حد و حدود قرار داد.
خاطرم هست در یکی از این انتخابات فردی که معروف هم بودند به اندازه مجموعه بزرگی از احزاب برای شخص خودش در انتخابات تهران هزینه کرده بود...
اصولگرا یا اصلاح طلب؟
بنا ندارم موضع مشخص کنم چون
مصداقش را روشن می کند ولی مهم این است که مردم ما چشم شان به این تبلیغات
گسترده افتاد و از قضا کمترین رای را به او دادند. آنجا به رشد سیاسی مردم
پی بردم که مردم چقدر فهیم هستند و رشد سیاسی دارند. واکنش مردم به
تبلیغات پرحجم و پرهزینه این بود که این اقا به درد مجلس نمیخورد پس چرا
به او رای بدهیم. به جز این نگاه مردم باید از طرق قانونی هم تلاش کنیم این
هزینه ها نشود اصلا چرا باید این هزینه های سنگین هدر برود حتی اگر شخصی
باشد. بهتر است که از پیداش این مسائل جلوگیری شود و با هزینه معقول
انتخابات را پشت سر بگذاریم. فرد باید خود را به مردم معرفی کند نه اینکه
با هزینه اینکار صورت گیرد. باید توانایی و صلاحیت خود را معرفی کند.
شما که خودتان تجربه نمایندگی داشته اید، در اطرافتان کسانی بودند که مثلا با همین هزینه ها وارد مجلس شوند و حس کنید واقعا دست و پای نماینده بخاطر آن هزینه ها در دوره نمایندگی اش بسته می شود و ...
مسلما موثر است کسانی که نماینده را تامین مالی می کنند به اقدامات نماینده طمع دارند. ممکن است یک نماینده از چنین راه هایی رای هم به دست آورد ولی در قانون گذاری خیلی موفق نباشد چون یک نفر چنین توفیقی ندارد قانونگذاری حاصل رای اکثریت است و فارغ از این تاثیرگذاری ها است ولی می تواند در برخی مسائل موثر واقع شود مثلا شرایطی را برای حامی خود دست و پا کند که مثلا فلان پروژه مورد حمایت قرار گیرد کم و بیش این فشارها وجود دارد.